واضح آرشیو وب فارسی:فارس: زندگی و خاطرات شهید اصغر علیپور
«دل دریایی اصغر» در تبریز
کتاب دل دریایی اصغر (زندگی و خاطرات شهید اصغر علیپور) توسط نشر صریر و به اهتمام اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس استان آذربایجانشرقی منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، کتاب دل دریایی اصغر (زندگی و خاطرات شهید اصغر علیپور) توسط نشر صریر و به اهتمام اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس استان آذربایجانشرقی و با مشارکت سازمان عمران شهرداری تبریز در 1200 نسخه و به قلم ایوب نصیراوغلی و الهام محبوب اهری منتشر شد. این اثر در حضور آیتالله مجتهد شبستری (امام جمعه تبریز)، جبارزاده (استاندار آذربایجانشرقی)، سردار عزتالله جعفری (مدیر کل اداره حفظ آثار استان)، دکتر صفیپور (مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان) و دیگر شخصیتهای کشوری و لشکری استان، همچنین رزمندگان دوران دفاع مقدس و خانواده شهید اصغر علیپور، سوم خرداد امسال در مراسمی که به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر در سالن جمهوری استانداری ترتیب داده شده بود، رونمایی شد. ایوب نصیراوغلی (یکی از نویسندگان اثر) از رزمندگان دوران دفاعمقدس است که در جریان عملیات کربلای 5 به افتخار جانبازی نائل آمده و به سبب آشناییاش با فضای جنگ و جبهه توانسته، تصاویری ماندگار از آن ایام، همچنین زندگی هرچند کوتاه ولی پرفراز و نشیب اصغر علیپور را در کتاب مذکور پیش روی مخاطبان قرار دهد. دیگر نویسنده کتاب «دل دریایی اصغر» سرکار خانم الهام محبوب اهری، خواهرزاده شهید اصغر علیپور است که دارای مدرک کارشناسی ادبیات است. اصغر علیپور یکی از اکبران بیشمار روزگار آتش و خون است که بیستم فروردینماه سال 1341 در شهرستان اهر استان آذربایجانشرقی به دنیا آمد و توانست در حوادث انقلاب و دفاعمقدس به خوبی رشد کند از اینرو نه فقر و بیماری و تنهایی پدر و مادر، نه بارداری همسر و شیرینزبانی دخترکی که همهی دلخوشی اصغر بود و نه حتی مرگ شوهر خواهری که اصغر او را چون برادر دوست داشت و میتوانست در نبود خود روی او حساب کند، نتوانست عزم این جوانمرد را برای ادامه حضور در متن جنگ بشکند. اصغر بهعنوان یکی از رزمندگان مخلص لشکر عاشورا، لیاقت و شجاعت خود را در نبرد با دشمن بعثی نشان داد تا جاییکه از سوی فرماندهی گردان حبیببنمظاهر (آقاسید فاطمی) به فرماندهی یکی از گروهانهای این گردان منصوب گردید و نهایتاً در نخستین ساعات نوزدهم دیماه 1365 جان شیریناش را در دشت شلمچه تقدیم ایران اسلامی نمود. در بخشی از این کتاب به روایت حسین کاظمی از نیروهای گروهان شهید اصغر علیپور میخوانیم؛ «حالا اصغرآقا داشت شهادتین خود را مرتب تکرار میکرد. دیگر متوجه اطراف خود نبود. نه مرا میدید و نه صدایم را پاسخ میداد. او آرام بود و من دستپاچه. او میدانست دارد چه کار میکند و من نمیدانستم. او بیتاب رفتن بود و من بیتاب ماندن او. او لبخند میزد و من میگریستم. او رفت و من ماندم.» انتهای پیام/60002/ع30
94/03/27 - 12:19
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]