تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از شما منكرى ببيند بايد با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست با قلبش آن ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826009350




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

متهم در دادگاه: مستحق مرگ بود |اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: متهم در دادگاه: مستحق مرگ بود
زن جوان که پسرخاله‌اش را طی قرار صوری به بیابان‌های کهریزک کشاند و با شلیک گلوله کشت، دیروز پای میز محاکمه ایستاد و گفت: «پسرخاله‌ام مستحق مرگ بود.»
کد خبر: ۵۰۸۹۸۵
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۴:۳۰ - 15 June 2015




زن جوان که پسرخاله‌اش را طی قرار صوری به بیابان‌های کهریزک کشاند و با شلیک گلوله کشت، دیروز پای میز محاکمه ایستاد و گفت: «پسرخاله‌ام مستحق مرگ بود.»

به گزارش باشگاه خبرنگاران، فاطمه 20 ساله تابستان 93 وقتی که 19 سال داشت پسرخاله 33 ساله‌اش به نام بهروز را طبق نقشه از پیش طراحی‌شده به بیابان‌های کهریزک کشاند و او را با اسلحه‌ای که شوهرش در اختیارش قرار داده بود، با شلیک پنج گلوله کشت.  این زن جوان دیروز با خونسردی در شعبه 84 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد و در مقابل درخواست خاله‌اش و دو نوه صغیر او مبنی‌بر قصاص، سکوت کرد.  فاطمه گفت: «پسرخاله‌ام را کشتم چون مرا آزار داده بود. اما در این ماجرا شوهرم نقشی نداشت.»

فاطمه گفت: «وقتی با پلیس تماس گرفتم گفتند دچار توهم شده‌ام.»

چقدر درس خوانده‌ای؟

دیپلم دارم.

چند سالت بود که ازدواج کردی؟

در 17سالگی با وجود مخالفت‌های خانواده‌ام با حسن ازدواج کردم. اما یک‌سال بعد به خاطر خانواده‌ام از او جدا شدم.

 علت مخالفت خانواده‌ات با این ازدواج چه بود؟

حسن زن و یک دختر و پسر خردسال داشت.

چطور با حسن آشنا شدی؟

وقتی 16سال داشتم فهمیدم برادرم به من نظر بد دارد و می‌خواهد به من تعرض کند. وقتی ماجرا را به مادرم گفتم با من دعوا کرد و گفت باید سکوت کنم. از آن روز به بعد اختلاف‌های من و خانواده‌ام بیشتر شد. آنها می‌گفتند من معتاد شده‌ام و تحت تاثیر مصرف مواد چنین حرف‌هایی می‌زنم. با آنکه آزمایش عدم اعتیاد دادم و خانواده‌ام فهمیدند معتاد نیستم باز هم حرف‌هایم را باور نمی‌کردند تا اینکه به کلانتری رفتم و از برادرم شکایت کردم. شکایتم بعد از چهار ماه بی‌نتیجه ماند و من که از خانه قهر کرده بودم و در خیابان با حسن آشنا شده بودم، با او ازدواج کردم.

چرا بعد از یک سال از شوهرت جدا شدی؟

خانواده‌ام نمی‌گذاشتند من و حسن با هم زندگی کنیم. به خاطر دخالت‌های آنها از حسن جدا شدم، اما بعد از چند ماه دوباره به عقد موقت او درآمدم.

ارتباطت با پسرخاله‌ات چطو ر بود؟

من همیشه به خانه آنها رفت و آمد داشتم. زن پسرخاله‌ام دختردایی‌ام بود. من به او اعتماد کامل داشتم، اما یک روز که در خانه‌ تنها بودم به خانه‌ام در پرند آمد و مرا آزار داد. از آن روز به بعد کینه او را به دل گرفتم و به فکر انتقام افتادم.

چرا به پلیس شکایت نکردی؟

وقتی دیدم شکایت از برادرم بی‌نتیجه بود به این فکر افتادم که خودم دست به کار شوم.

پسرخاله‌ام حتی یک‌بار با من تماس گرفت و گفت در توهم شیشه مرا آزار داده است.  او عذرخواهی کرد و خواست تا او را ببخشم اما دفعه بعدی که به خانه‌مان آمد متوجه شدم نیت بدی در سر دارد و هنوز سر به راه نشده است.

 از ماجرای قتل بگو؟

به شوهر صیغه‌ای‌ام گفتم یک اسلحه می‌خواهم تا پسرخاله‌ام را بترسانم او هم یک کلت کمری در اختیارم قرار داد، اما از نقشه من برای قتل بی‌خبر بود. من با پسرخاله‌ام تماس گرفتم و از او خواستم دنبالم بیاید. در جاده کهریزک وقتی سوار ماشین او شدم از چشمانش خواندم می‌خواهد مرا آزار بدهد. همان موقع اسلحه را از کیفم بیرون آوردم و پنج تیر به سر و سینه‌اش شلیک کردم.

بعد از قتل چه کردی؟

همان موقع با پلیس 110 تماس گرفتم و گفتم پسرخاله‌ام را با اسلحه کشته‌ام. اما حرفم را باور نکردند و گفتند دچار توهم شده‌ام تا اینکه 27روز بعد از طریق آخرین تماسی که با مقتول گرفته بودم، بازداشت شدم.

شوهرت اسلحه را چطور تهیه کرده بود؟

از دوستش خواسته بود تا آن را در یک جعبه جاسازی کند و از کرمانشاه برایم بیاورد. او فقط اسلحه را در اختیارم قرار داد و به همین خاطر به اتهام معاونت در قتل محاکمه می‌شود. اما من بارها گفته‌ام او بی‌گناه است. در راهرو دادگاه وقتی دیدم پسر و دختر همسرم با دیدن پدرشان در لباس زندان اشک می‌ریزند خیلی متاثر شدم. شوهرم و زن و بچه‌اش به خاطر من گرفتار شده‌اند.

برای جلب رضایت اولیای دم چه کار کرده‌ای؟

من یک‌سال است که در زندانم و خانواده‌ام هم اقدامی برای جلب رضایت نکرده‌اند. فکر می‌کنم آنها به مرگم راضی هستند. اعضای خانواده‌ام از همان ابتدا هم رابطه خوبی با من نداشتند.












این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 155]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن