واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چه علمی فراموش نمیشود؟
هرکسی در هر شرائطی باشد، میتواند با من رابطه داشته باشد؛ به این شرط که موحد باشد، مسلمان باشد، مؤمن باشد؛ حالا کار فرق نمیکند چه کاری است! هر کاری که به سود فرد و جامعه باشد، این کار را میتواند برای رضای خدا انجام بدهد؛ که این میشود (وجه الله)، که این میشود (قربه اله الله). و این هم همه جاست، یعنی جای مشخصی ندارد.آنچه میآید بخشی از سخنرانی آیت اله جوادی آملی(دامت برکاته) است که در دیدار با پزشکان، اساتید و مسئولان دانشکده پرستاری مشهد ایراد شده است:« به دانش، دل پیر، برنا بود! کدام دانش است؟ این دانشی که ما حوزویان یا دانشگاهیها داریم! که این به تعبیر قرآن کریم در پایان عمر گاهی انسان به جایی میرسد که و منهم من یرد الی اردل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئا(1).فرمود: برخی از حوزویان و دانشگاهیان که به دوران کهنسالی میرسند، هرچه خوانده اند از یادشان میرود.من خودم قوانین مرحوم میرزای قمی را نزد یکی از شاگردان بنام مرحوم آخوند خراسانی میخواندم؛ او یک نابغه ای بود در اصول. در اواخر عمر صریحاً به من میگفت: من دیگر کفایه آخوند خراسانی را نمیفهمم! با اینکه شاگرد آخوند بود، با اینکه در این رشته سالیان متمادی تدریس میکرد؛ گفت: دیگر حالا این کتاب را نمیفهمم!سن وقتی رسید به دوران فرتوتی، این است. این کدام دانش است که به تعبیر حکیم فردوسی یا بزرگوار دیگر، به دانش، دل پیر، برنا بود؟! این، همین علم است یا علم دیگر است؟ آیا در جهان یک دانشی هست که انسان را همیشه شاداب نگه بدارد یا نه؟ یک فهم و درکی هست که انسان را همیشه زنده بکند یا نه؟وقتی خدای سبحان از قرآن سخن میگوید، معلم را معرفی میکند. وقتی معلم را معرفی کرد، محور کلاس درس مشخص میشود؛ مثلا اگر بگویند: فلان مهندس دارد تدریس میکند، یعنی چه؟ یعنی این، کلاس درس هندسه است. فلان مورخ دارد تدریس میکند، یعنی چه؟ یعنی این کلاس، کلاس تاریخ است. فلان فقیه دارد تدریس میکند، یعنی چه؟ یعنی کلاس، کلاس فقه است .اما ذات اقدس اله میگوید: حی قیوم دارد تدریس میکند. یعنی کلاس، کلاس حیات و زندگی است؛ آب زندگانی به آدم میدهند، حالت قیام به آدم میدهند. اکرم دارد تدریس میکند؛ وقتی گفتند: یک کریم دارد تدریس میکند، یعنی چه؟ یعنی درس کرامت میدهد. اقرا و ربک الاکرم یعنی چه؟ اقرا باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق. اقرا و ربک الاکرم. الذی علم بالقلم 2 وقتی گفتند: معلم کریم دارد تدریس میکند، یعنی چه؟ یعنی دارد درس کرامت میدهد. آیاتی که میگوید (حی قیوم) با شما سخن میگوید؛ یعنی دارد درس حیات میدهد. پس درس حیات همان (آب زندگانی) است. این آب زندگانی انسان را همیشه با طراوت و با نشاط نگه میدارد. عدم ماندگاری علوم رایج حوزوی و دانشگاهی و ضرورت کسب علوم ماندگارآن دانشی که گفته شد: به دانش، دل پیر، برنا بود، همین دانش الهی است که انسان همیشه زنده است و همیشه حی است و همیشه با طراوت است و شاداب است. یک دانشی هست که کم کم باید به سراغ آن دانش برویم، بنابراین آنچه که در نشئه طبیعت است؛ خواه در حوزه، خواه در دانشگاه جدای از قلمرو جان ما باشد، از جان ما بیرون است، دادنی و گرفتنی است و رفتنی و زائل شدنی است؛ پس آنها ماندگار نیست. اگر کسی در آن مسیر حرکت کند، حرکتش افقی است و هرچه خوانده است یا گذشته است یا کار کرده است؛ پشت سر گذاشت، چیزی نقد ندارد!ذات اقدس اله میگوید: حی قیوم دارد تدریس میکند. یعنی کلاس، کلاس حیات و زندگی است؛ آب زندگانی به آدم میدهند، حالت قیام به آدم میدهند. اکرم دارد تدریس میکند؛ وقتی گفتند: یک کریم دارد تدریس میکند، یعنی چه؟ یعنی درس کرامت میدهد(وجه الله) بودن اعمال، راز ماندگاری آنها
از اینها که بگذریم، وارد اصل بعدی میشویم که یک چیزهایی انسان یاد میگیرد که هرگز از جان آدم جدا نیست. آنچه را که ما از درس و بحث به یاد داریم؛ اگر ذهن است، اگر علم حصولی است، اگر مفهوم است جدای از جان ماست؛ اینها یک روز نبود، یک روز هم نیست. اگر یک چیزی با جان ما عجین بود و سرمایه اش در درون ما نهادینه شده بود، این میماند. این، جان را رشد میدهد و نگه میدارد و برای همیشه تازه است و برای همیشه طیب است. و آن در فرهنگ قرآن به نام (وجه الله) است؛ «وجه الله» یعنی کار برای رضای خدا. این کار برای رضای خدا، هم حسن فعلی دارد، هم حسن فاعلی. یعنی هم باید کار، کار خوب باشد؛ یک. هم برای او باشد، دو.اگر کار، کار خوب بود؛ ولی برای مردم بود، جلب توجه مردم بود، نام و نان بود؛ این حسن فعلی دارد، ولی حسن فاعلی ندارد! کار، کار خوبی است؛ ولی آدم، آدم خوبی نیست. برای اینکه خدمت را برای خدا نکرده، برای نام و نان کرده؛ نام او را ببرند، ترویج از او بکنند. اگر کار، کار خوبی بود؛ یعنی حسن فعلی داشت. و برای رضای ذات اقدس اله بود، این هم دنیا دارد، هم آخرت و این میماند این همان است که خدای سبحان از آن تعبیر کرده، فرمود به اینکه: همه چیز از بین رفتنی است، الا (وجه الله). کل شیء هالک الا وجهه3، کل من علیها فان. و یبقی وجه ربک4 و تعبیرات دیگر. یاد و نام خدا، لازمه آغاز و انجام هر کارهر کاری که به نام اوست و به یاد اوست، این میماند. وقتی ماند، ماندنی خواهد بود؛ انسان را در این بستر حرکت بکند، هزینه با درآمد و سود است، یک؛ و کارهای او، حرکتهای او عمودی است، نه افقی؛ دو. و تمام کارهای او زیر پای اوست، پایه اوست؛ مثل شجره طیب و طاهر، نقد در کف دارد؛ این سه.هر لحظه هم که سفر بکند، بار خودش را بسته است و با اوست. این را ذات اقدس اله فرمود: هرکسی در هر شرائطی باشد، میتواند با من رابطه داشته باشد؛ به این شرط که موحد باشد، مسلمان باشد، مؤمن باشد؛ حالا کار فرق نمیکند چه کاری است! هر کاری که به سود فرد و جامعه باشد، این کار را میتواند برای رضای خدا انجام بدهد؛ که این میشود (وجه الله)، که این میشود (قربه اله الله). و این هم همه جاست، یعنی جای مشخصی ندارد. اینکه فرمود: أینما تولوا فثم وجه الله5، معنایش همین است. یعنی هر سمت رو بکنی، راه دارد. اینطور نیست که انسان اختصاصی داشته باشد به جای معین! البته جای معین مثل حرم، مسجد و اینها خیر یک قدری بیشتر هست، ولی اینطور نیست که در جای دیگر کار خیر، خدمات صادق دشوار باشد یا نباشد؛ اینچنین نیست!«وجه الله» یعنی کار برای رضای خدا. این کار برای رضای خدا، هم حسن فعلی دارد، هم حسن فاعلی. یعنی هم باید کار، کار خوب باشد؛ یک. هم برای او باشدلزوم جریان یاد و نام خدا در تمامی ابعاد زندگی انسانبعد به ما فرمود: حالا که معیار مشخص شد؛ کار خوب برای رضای خدا، یعنی هم حسن فعلی، هم حسن فاعلی؛ فرمود: هر جا بروید، راه خداست، شما هم به یک سمت بسنده نکنید. حالا که توانستید راهتان را تشخیص بدهید، سعی کنید چندین جهت باشد؛ همه کارهایتان اینطور باشد. در فضای دانشگاهی تان اینطور باشید، در منزل اینطور باشید، با همسر و فرزند اینطور باشید، در محیط تجارت اینطور باشید، در مسافرت و حضر و سفر اینطور باشید، در کوه و دشت اینطور باشید؛ برای اینکه با کسی رابطه دارید که همه جا ظهور کرده! شما هم چرا آئینه یک جهته هستید؟ آئینه دو جهته، سه جهته، چند جهته باشید.برخی از اجرامند که به هر سمتی نگاه کنی، آئینه اند. این آئینه های معمولی بالأخره یک صفحه اش آئینه است. میشود یک جرم 6ضلعی، یک مثلثی را ساخت که هر 6ضلعش آئینه باشد. انسان هم این قدرت را دارد که دارای شئون کثیره باشد و هر جهتش هم آئینه باشد؛ یعنی به هر سمتی رو بیاورد. پی نوشت ها :1- حج/ 5 2- علق/ 1 تا 4 3- قصص/ 884- رحمن / 62 و 72 5- بقره 115بخش قرآن تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 338]