واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مرد آتش افروز اتهام را به گردن همدستانش انداخت
مرد مأمورنما كه متهم است با همدستي همسر صيغهاي و دو نفر از دوستانش، صاحبكارگاه را به خاطر ارتباطي پنهاني به قتل رسانده بود، در جلسه دادگاه اتهامش را انكار كرد.
به گزارش خبرنگار ما، متهمان پرونده كه غلام، ميثم، وحيد و فريبا نام دارند صبح ديروز از زندان به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران منتقل شدند. بعد از رسميت پيدا كردن جلسه دادگاه بود كه نماينده دادستان، به درخواست قاضي عزيزمحمدي در جايگاه قرار گرفت و در شرح كيفرخواست گفت: شامگاه 28 اسفندماه 90، مأموران پليس تهران از انفجار يك كارگاه پارچه دوزي در تهرانسر باخبر و در محل حاضر شدند. همزمان با خاموش شدن آتش بود كه جسد مردي ميانسال به نام رامين از محل كشف شد. بعد از حضور بازپرس در محل مشخص شد اين حادثه عمدي است و رامين در جريان حادثهاي خونين كشته شده است. بنابراين پرونده با موضوع قتل عمد تشكيل شد.
نماينده دادستان توضيح داد كه كارآگاهان بعد از تحقيق بيشتر غلام 35 ساله، همسر صيغهاي او فريبا، وحيد و ميثم هر دو 29 ساله، را كه در جريان حادثه نقش داشتند، بازداشت كردند. آنها در بازجوييها به قتل رامين، سرقت و آتش زدن محل اقرار كردند. نماينده دادستان گفت اتهام غلام مباشرت در قتل، سرقت، جعل عنوان پليس، آتش زدن محل، خريد و استفاده از اسلحه و مهمات جنگي، اتهام ميثم، معاونت در قتل، سرقت، جعل عنوان پليس، به آتش كشيدن محل، خريد و استفاده از اسلحه و مهمات نظامي، اتهام وحيد، معاونت در قتل، سرقت، جعل عنوان، به آتش كشيدن محل و خريد و استفاده از اسلحه و اتهام فريبا معاونت در قتل است و برايشان درخواست صدور مجازات قانوني دارم.
پس از آنكه اولياي دم درخواست قصاص كردند وحيد، يكي از متهمان در جايگاه قرار گرفت و اتهام خودش را قبول كرد. وي در شرح ماجرا گفت: دو روز قبل از عيد بود كه همراه ميثم در آموزشگاه زبان نشسته بودم كه غلام، مدير آموزشگاه از راه رسيد. او گفت كه متوجه شده همسر صيغهاياش فريبا به كارگاه مردي به نام رامين رفت و آمد دارد. غلام از من و ميثم كه در آموزشگاه كار ميكرديم خواست همراه او به كارگاه رامين برويم و او را ادب كنيم كه قبول كرديم. براي اين كار اسلحه، شوكر، دستبند و لباس نظامي تهيه كرديم. روز حادثه فريبا را سوار خودرو كرديم و مقابل كارگاه رامين رفتيم. وقتي به محل رسيديم غلام از فريبا خواست با ارسال پيامك رامين را از كارگاه بيرون بكشد. وقتي رامين با پيامك فريبا مقابل در قرار گرفت و با ما مواجه شد شوكه شد. من به او دستبند زدم و او را به نرده بستم. غلام و ميثم هم راهي طبقه بالا شدند و محل را بررسي كردند. بعد از آن بود كه غلام، رامين را با خودش به طبقه بالا برد و ميثم هم به دنبال فريبا رفت و او را نزد آنها برد. وقتي چشم رامين به فريبا افتاد وحشت كرد. غلام با شوكر به رامين حمله كرد و او را كتك زد. بعد هم او را با طناب خفه كرد.
بعد از قتل بود كه كپسولهاي گاز را به درخواست غلام دور جسد چيديم و شيرهاي گاز را باز كرديم. سپس راهي طبقه پايين شده و بعد از انفجار آنجا از محل دور شديم.
ميثم وقتي در جايگاه حاضر شد اتهام خودش را قبول كرد و گفت: من و وحيد نميدانستيم كه غلام قصد قتل دارد. او حرفهاي وحيد را تأييد كرد و گفت كه فريب غلام را خورده است.
پس از آن غلام، متهم رديف اول در جايگاه ايستاد و اتهامهاي خودش را انكار كرد. او گفت: چند روز بود كه از همسر صيغهايام خبر نداشتم. بعد از آن بود كه متوجه شدم به كارگاه رامين رفت و آمد دارد. فريبا توضيح داد كه رامين او را فريب داده و به وي تعرض كرده است، به خاطر همين از رامين كينه به دل گرفتم. روز حادثه با لباس مأموران پليس براي تنبيه رامين راهي كارگاه او شديم و او را كتك زديم اما وحيد مرتكب قتل شد و من نقشي در ماجراي قتل نداشتم.
پس از آن فريبا، در جايگاه قرار گرفت و اتهامهاي خودش را انكار كرد. وي گفت: قبول دارم كه همراه آنها راهي كارگاه شدم اما وقتي حادثه اتفاق افتاد من داخل ماشين بودم و حادثه قتل را نديدم.
قاضي عزيزمحمدي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهمان و وكيل مدافع آنها، ختم جلسه را اعلام كرد و با اعضاي دادگاه- اسلامي، عزيزنژاد، مقدم زهرا و اصغرزاده- وارد شور شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]