تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834473517
ریشههای تاریخی تبعیض در صدر اسلام
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
ریشههای تاریخی تبعیض در صدر اسلام
تعصبات و گرایشهای قومی و قبیلهای و پیوندهای خونی در میان عرب جاهلی از یک سو و ظهور اسلام در میان اعراب از سوی دیگر موجب شد تا پس از اسلام این اندیشه در میان عرب پدید آید که گویا مسلمانان عربتبار شهروند برتر و درجه یک بوده و غیرعرب یا عجمان شهروند فروتر و درجه دو هستند.
بخش دوم و پایانی ب) جلوگیری از اختلاط اجتماعی موالیان با اعراب یکی دیگر از مشکلات موالی در عصر خلفا، جلوگیری از اختلاط آنان با اعراب بوده است؛ بهگونهای که برخی گزارشها اذعان دارد خلیفه دوم از ورود آنان به مدینه یا اقامت آنان در آنجا رضایت نداشته است. گزارش عجیبتری نیز وجود دارد که مفاد آن موجب اظهارنظرهای مختلفی از سوی علمای اهلسنت گشته است؛ چراکه در آن گزارش به خلیفه دوم نسبت داده شده که تصمیم به قتل موالی داشته است. در ذیل به برخی از این گزارشها اشاره خواهد شد. در گزارشی آمده که عمر به امیران سپاه دستور داد تا هر کافری که به حد بلوغ رسیده، بکشند و هیچیک از آنان را به مدینه نفرستند. (1) همچنین در گزارش دیگری آمده که خلیفه دوم پیوسته به امیران سپاه سفارش میکرد تا مبادا کسی از علوج را به مدینه راه دهند. (2) هنگامی که خلیفه دوم مورد اصابت ضربات شمشیر یا خنجر یکی از موالی قرار گرفت، گفت: «چه کسی مرا زخم زد؟» گفتند: غلام مغیرة بن شعبه. آنگاه گفت: «همانا شما را منع کردم از اینکه آنان را به مدینه راه دهید، ولی سرپیچی کردید.» (3) در یکی از گزارشها راوی بهجای واژه علوج (4) یا موالی از واژه کفار استفاده کرده است. گویا برای پرهیز از این سؤال که آیا خلیفه مسلمین به قتل مسلمانان حکم کرده، چنین جایگزینی صورت گرفته است. اما روایت دیگری نشان میدهد که خلیفه پیشنهاد قتل موالی را به سران سپاه مسلمین داده بود. ابنعباس پس از مجروح شدن خلیفه دوم، برای عیادت نزد او رفت. عمر به او گفت: تو و پدرت دوست داشتید که آنها (موالی) به مدینه بیایند و از امر من سرپیچی کردید. ابنعباس در پاسخ گفت: «إن شئت فَعلنا؛ اگر بخواهی، انجام میدهیم!» (5) خلیفه در پاسخ به ابنعباس گفت: «اکنون که در جامعه شما پراکنده و آمیخته شدهاند؟! دروغ میگویی!» (6) نکته عجیب در منابع روایی آن است که شارحان این روایت، واژه«فَعَلنا» را به «قَتَلنا» تفسیر کردهاند. (7) بدین ترتیب از آنجا که این گفت و شنود حاوی مطالب تکاندهندهای بوده، شارحان روایت گفتهاند منظور ابنعباس غیر مسلمانان بوده، نه آنهایی که اسلام آوردند و بهنام موالی شناخته میشدند. در منابعی دیگر نیز ذکر شده است که عمر بن خطاب اگر بر علوج چیره میشد، آنان را به قتل میرساند. (8) بهنظر میرسد ضمیمه ساختن روایات یادشده به روایتی که سلیم بن قیس آورده، میتواند اندکی مسئله را روشنتر سازد. سلیم آورده است که معاویه به زیاد بن ابیه نوشت: «همانا تو نامه عمر به ابوموسی اشعری را خواندی، درحالیکه به همراه نامه ریسمانی به درازای پنج وجب برایش فرستاده بود و گفته بود از اهالی بصره هرکه از موالی و تازهمسلمانان را یافتی، اگر از پنج وجب بلندتر بود، او را پیش انداز و گردنش بزن!» (9) بهنظر میرسد معاویه با تأسی به همین شیوه تصمیم گرفت تا عدهای از موالی را به قتل رساند؛ چراکه در گزارشی دیگر آمده است معاویه، احنف بن قیس و سمرة بن جندب فزاری را فرا خواند و گفت: «دریافتم که شمار سرخرویان فزون شده است و میبینم که بر پیشینیان خرده میگیرند؛ گویا نزدیک باشد که بر عرب و سلطنت عرب یورش آورند. پس تصمیم گرفتم شماری را بکشم و شماری را برای برپایی بازار و آبادانی راهها باقی گذارم.» (10) احنف با این تصمیم مخالفت کرد، ولی سمره نهتنها مخالفت نکرد، بلکه درخواست نمود تا انجام این کار به او واگذار شود. (11) گزارشهای دیگری نیز مواردی مشابه را انعکاس دادهاند. بهنظر میرسد نظیر چنین تصمیماتی در حوادث مختلف از سوی اعراب صورت پذیرفته است. ابنعساکر (د. 571 ق) در روایتی آورده است که زیاد بن ابیه به احنف بن قیس گفت: «این سرخرویان در میان مسلمین فزونی یافتهاند و شمارشان بسیار گشته است و بیم آن دارم برآشوبند، درحالیکه مسلمانان در مرزها به پیکار با دشمنان مشغولاند و این سرخرویان در میان زنان و خانواده مسلمین ماندهاند. پس اراده کردم سران را بخواهم تا جنگجویان را بفرستند و در هر قبیلهای بنده یا مولا که باشد، بیاورند تا گردنشان بزنند و از شرّشان در امان بمانیم.» احنف بن قیس در این مورد نیز با تصمیم مذکور مخالفت کرد و اظهار داشت که آنان مسلمان بوده و خونشان مباح نیست. (12) در منبعی که دو سده پیش از زمان ابنعساکر نوشته شده، شرح همین ماجرا با جزئیاتی بیشتر ذکر شده است که موجب تقویت گزارش ابنعساکر خواهد بود. (13) حجاج بن یوسف ثقفی نیز به پیروی از همین سیاست دست به قتل موالی زد. ابوداود (د. 275 ق) آورده است: «اعمش گفت: شنیدم حجاج بر منبر میگفت: این موالی را باید تکهتکه کرد! به خدا قسم اگر بخواهم آنان را بکشم، هیچیک از آنان را باقی نخواهم گذاشت.» (14) مصعب بن زبیر نیز وقتی بر کوفه دست یافت، تصمیم به قتل موالی و باقی نهادن عربها گرفت. (15) الگوپذیری کسانی چون معاویه، زیاد بن ابیه و حجاج از شیوه عمر در رفتار با موالی برای فقهای اهلسنت روشن بوده است. این امر را میتوان از سخن حسن بصری دریافت که گفته است: «زیاد خواست راه عمر را در پیش گیرد، ولی زیادهروی کرد و حجاج خواست راه زیاد را برود، پس مردم را نابود کرد». (16) ج) سهم اندک موالیان از دیوان عطا عمر بن خطاب با پدید آوردن دیوان عطا و برتری دادن عدهای بر عدهای دیگر، مشکلات موالی را دوچندان کرد. (17) این امر در میان اعراب نیز موجب بروز اختلافاتی شد؛ اما موالی از آن جهت که در قاعده هرم دیوان عطا قرار داشتند، بیش از همه متضرر شدند. (18) هنگامی که علی(علیه السلام) به خواست و اصرار مردم حکومت را بهدست گرفت، شکل پرداخت عطایا را تغییر داد و سهم هریک از مسلمانان را یکسان و بدون هیچ تفاضلی پرداخت کرد. این امر، اعتراض مهاجر و انصار و اشراف قریش را درپی داشت. (19) در روایتی آمده که سهل بن حنیف با تعجب از حضرت پرسید: «آیا غلام من که امروز او را آزاد کردم، در سهم بیتالمال با من برابر است؟» (20) بدینترتیب شیوه خلیفه دوم در قرار دادن موالی در پایینترین رتبه پرداخت، به برتریطلبی اعراب بهویژه قریش دامن زد. نکته مهم اینکه، معاویه در همان نامه یادشده که به زیاد بن ابیه نوشته بود، اشاره کرد که کم کردن عطای موالی سنت خلیفه دوم بوده و بهتر است او از آن پیروی کند. د) تحقیر موالی و ایرانیان از سوی اعراب عصبیت عربی پس از رحلت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) چنان احیا و تقویت شد که اسلام را در چنبره خویش میخواست. همانگونه که یهودیان دین حضرت موسی(علیه السلام) را تنها برای بنیاسرائیل میدانند، (21) اعراب نیز دین اسلام را مخصوص فرزندان اسماعیل دانسته و گویی اسلام آوردن دیگران با اسلام نیاوردنشان چندان تفاوتی نداشته است. (22) وقتی ابومسلم خراسانی هیئتی را نزد نصر بن سیار فرستاد تا نامه او را به نصر بدهد، سلم بن احوز از برجستگان سپاه نصر به فرستاده ابومسلم گفت: «اما اینکه سنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را یاد میکنید، شما را با سنت چه کار؟ ما از شما به سنت سزاوارتریم! ما عرب و عربزادهایم، درحالیکه شما کافرپیشه پست و گربهپرست هستید!» (23) گزارشی دیگر بیان میدارد که یزید بن عبدالملک وقتی شنید صول، حاکم جرجان پس از اسلام آوردن با یزید بن مهلب علیه بنیمروان همداستان شده، در تحقیر صول چنین گفت: «وای بر پسر غلفا! او را به دعوت به کتاب خدا و سنت پیامبرش چه کار؟ حتی شاید نداند نمازش به چه معناست!» (24) موقعیت اجتماعی موالی در روزگار نخست بسیار ضعیف بود. بازتاب رفتار اجتماعی اعراب در آینه تاریخ اینچنین مینمایاند که موالی چیزی فراتر از یک خدمتکار نبودند، که حتی در صورت آزاد بودن و تشرف به اسلام، لیاقت کارهای مهم را نداشته و باید کارهای پست جامعه را عهدهدار میشدند. (25) این نکته را میتوان از گفتگوی معاویه با احنف دریافت. معاویه در پیشنهادی که به احنف و سمره داده بود، اشاره کرد که عدهای از موالی را جهت جادهسازی و اداره بازار باقی خواهد گذاشت. ابنعبدربه (د. 328 ق) در گزارشی آورده است که عامر بن عبدالقیس در پاسخ به یکی از موالی گفت: «خداوند امثال شما را در میان ما فراوان گرداند!» عدهای که سخن او را شنیدند، به عامر گفتند: «عجب دعایی کردهای؟! او به تو اعتراض میکند و تو اینگونه دعا میکنی؟» عامر در پاسخ گفت: «بله، چراکه امثال او خیابانهای ما را جاروب کرده، کفشهای ما را میدوزند.» (26) عبدالله بن عامر بن کریز که شاهد این گفتگو بود، از پاسخ عامر متعجب شد،گویا از او چنین انتظاری نداشت. احنف بن قیس هم در پاسخ به زیاد بن ابیه که تصمیم به قتل موالی گرفته بود، سه دلیل ارائه کرد تا او را از این کار منع کند؛ بهدلیل نخست که بهکارگیری موالی در جادهسازی بود، اشاره شد؛ دلیل دوم آن بود که موالی مایحتاج روزانه اعراب را تأمین میکنند، پس باید زنده بمانند؛ دلیل سوم آنکه، موالی بازار مسلمین را اداره میکنند و نباید عرب را به قصابی، قصاری و حجّامی وادار کرد؛ چراکه این کارها در شأن موالی است. (27) درنگی در گفتار و رفتار خلیفه دوم بهنظر میرسد خلیفه دوم با بیان این جمله که «لَیسَ عَلی عربی مِلکٌ» (28) موجب شد تا عصبیت کمرنگ شده عربی احیا شود. از آنجا که این سخن در تقابل آشکار با اصول و موازین شریعت و نیز سیره رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) بود، احمد بن حنبل گفت: «من به سخن عمر فتوا نمیدهم که گفت عرب به بردگی درنمیآید!» (29) گزارشهای تاریخی اذعان دارد که خلیفه دوم در اقدامی عملی برای تحقق باور خویش، دستور داد تا هر عربی که اسیر شده، با پرداخت فدیه حتماً آزاد شود. (30) چنین رفتارهایی به تقویت هرچه بیشتر عصبیت و حمیت جاهلی عرب دامن زده و موجب شد تا فقهایی نظیر قاضی ابویوسف فتوا به ممنوعیت اخذ جزیه از عربتباران بدهند. دلیل این قاضی آن بود که اعراب با پیامبر(صلی الله علیه و آله) از یک قبیلهاند و این افتخاری برای آنان بهشمار میرود. (31) سختگیری خلیفه دوم بر موالی دامنه گستردهای داشت. در روایتی آمده است که او به قریش گفت: «ای قریشیان! مواظب باشید ایرانیان تجارت را از چنگ شما درنیاورند که اگر این امر صورت پذیرد، آنگاه مردان شما به مردان آنها و زنان شما به زنان آنها محتاج خواهند بود.» (32) در گزارشی دیگر چنین آمده که خلیفه دوم از نافع بن عبدالحارث، والی مکه پرسید که چه کسی را جانشین خود قرار داده است؟ نافع گفت: یکی از موالی. خلیفه تعجب کرد و گفت: باز هم یکی از موالی؟! نافع در توجیه عمل خود اظهار داشت که او قاری قرآن و دانای به فرائض است. (33) با این وصف، دقت در موارد فوق صحت مطالب سلیم بن قیس را تأیید میکند و نشان میدهد که توصیه معاویه به زیاد بن ابیه در بهکار نگرفتن موالی در مناصب عالیه و ولایتداری شهرها به تأسی از شیوه خلیفه دوم بوده است. در این میان، بعضی پژوهشگران معاصر جمله معروف خلیفه دوم در لحظات پایانی عمرش را دلیل توجه او به موالی دانستهاند؛ (34) چراکه عمر گفته بود: «اگر سالم مولای حذیفه زنده بود، امر خلافت را به شورا واگذار نمیکردم.» (35) اما بهنظر میرسد این پژوهندگان توجه نداشتهاند که این جمله خلیفه، خود سرمنشأ بحثها و چالشهای جدی برای علمای اهلسنت شده است. علمای اهلسنت همگی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل کردهاند که ایشان فرموده است: «الائمةُ مِن قُرَیشٍ»، و در ماجرای سقیفه بنیساعده، مهاجرین با تمسک به این سخن ابوبکر را بر مسند خلافت نشاندند. پس چگونه میتوان پذیرفت که خلیفه دوم که خود از راویان این روایت بوده، قصد داشت سالم را که از موالی بوده، به جانشینی برگزیند؟! از همین رو ابنقتیبه سخن خلیفه دوم را بر معنای دیگری حمل کرده تا مشکل تعارض را حل کند. (36) یکی از مورخان شیعه گزارشی را ثبت کرده که نشان میدهد عمر بن خطاب تصمیم گرفته بود تا زنان اسیر ایرانی را به فروش رساند و مردان ایرانی را برده قرار داده و از آنها در حمل حاجیان و معتمران ناتوان عرب در مسجدالحرام بهره گیرد. این در حالی بود که اسرای یادشده اسلام آورده بودند. (37) به همه مطالبی که تاکنون ذکر شده باید این مطلب را افزود که اعراب پیوسته در فتوحات در مواجهه با ایرانیان میگفتند: «یکی از این سه راه را برگزینید: به کیش ما درآیید تا در سود و زیان چون ما باشید، اگر برخیزید و مهاجرت کنید، و اگر در دیارتان بمانید باید سرگزیت پرداخت کنید، و اگر ایندو را نپذیرید پیکار میکنیم!» (38) ولی گویا پس از اسلام آوردن ایرانیان، آن سخنان زیبا فراموش میشد و نهتنها برادری در کار نبود، بلکه در بسیاری از امور میان ایرانی و عرب تفاوت همچنان پابرجا بود و ایرانی هرگز به پایه عرب نمیرسید. نشانههای بازگشت به جاهلیت در رفتار با موالی همانگونه که پیشتر اشاره شد، موالی نه از حکومت بنیامیه، بلکه از تعصب و حمیت جاهلی اعراب لطمه دیدند. اسلام با عصبیت و حمیت جاهلی مبارزه کرد و توانست آن را مهار کند، ولی بهنظر میرسد سیاستهای خلیفه دوم موجب احیا و تقویت آن شد. بنیامیه سیاست خلیفه دوم را پی گرفتند و بیش از پیش آن را تقویت کردند. در همین راستا توجه به تحلیلی که ابنخلدون در روند بازگشت اعراب به دوران جاهلیت و زندهسازی عصبیت عربی ارائه نموده، مغتنم است. ابنخلدون (د. 808 ق) در کتاب خود درباره عصبیت عربی آورده است که عصبیت مُضَر در قریش بود و آنها عصبیت عبدمناف در بنیامیه و این امر بر قریش و دیگران معلوم بود. با آمدن اسلام و نزول وحی و نصرت ملائکه، عصبیت جاهلی در میان مسلمانان فراموش شد و آنها عصبیت طبیعی خود را در راه حمایت از دین بهکار گرفتند. اما پس از رحلت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) عصبیت دوباره آشکار شد و مردم بیش از هر گروهی نسبت به بنیامیه سرسپردگی پیدا کردند؛ چراکه سیادت قریش را در بنیامیه میدانستند. (39) نکتهای که در اینجا باید بدان توجه کرد، فرایند به قدرت رسیدن مجدد بنیامیه و چگونگی احیای عصبیت عربی است. ابنخلدون به این مسئله بسیار مهم که میتوانست به هرچه بیشتر روشن شدن چگونگی بازگشت عصبیت کمک کند، نپرداخته است، بلکه احیای نام و نشان بنیامیه را به یک باور اجتماعی نسبت داده است. گزارشهایی در منابع تاریخی و حدیثی اهلسنت در دست است که نشان میدهد خلیفه دوم توجه ویژهای به خاندان بنیامیه داشته است. او سیادت بنیامیه بهویژه ابوسفیان را یادآوری و از معاویه بسیار تمجید میکرد. (40) انتخاب یزید بن ابیسفیان بهعنوان فرمانده لشکر با وجود افراد باسابقهای از مهاجر و انصار، جانشین نمودن معاویة بن ابیسفیان پس از مرگ برادرش یزید، مؤاخذه نکردن معاویه در قبال کارهایش که برخلاف سیره رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) بود و زمینهسازی برای حکومت بنیامیه، ازجمله اقدامات عمر بود که همگی موجب احیای قدرت بنیامیه شد. (41) اگر بنیامیه نسبت به موالی رفتار ستمکارانه داشتند، باید آن را محصول تمهیدات کسانی دانست که موجبات احیای سیادت آنان را فراهم کردند. دلایل موضع منفی خلیفه دوم نسبت به موالی بهویژه ایرانیان سؤالی که در این میان به ذهن میآید آن است که سبب کراهت خلیفه دوم از موالی بهویژه ایرانیان (42) چه بوده است؟ سلیم بن قیس هلالی آورده است که معاویه نامهای به زیاد بن ابیه نوشت و او را سرزنش کرد که چرا عمر را از تصمیم به قتل موالی منصرف کرده است. در این نامه معاویه همچنین به او نوشت که باخبر شدم تو به خلیفه گفتی که از علی بن ابیطالب شنیدهای اعاجم (ایرانیان) برای بازگرداندن شما به دین با شما خواهند جنگید، همانگونه که شما برای مسلمان کردن آنان با آنها جنگیدید؛ آنگاه خلیفه به تو گفته که او نیز این مطلب را از پیامبر(صلی الله علیه و آله) شنیده و همین امر موجب شده تا تصمیم به قتل موالی بگیرد. (43) این عبارت، یعنی «لیضربنکم الأعاجم علی هذا الدین عوداً کما ضربتموهم علیه بدءاً» نهتنها در کتاب سلیم، بلکه در منابع اهلسنت نیز آمده است؛ بدین ترتیب که در روایتی آمده است اشعث بن قیس کندی نزد علی(علیه السلام) آمد، درحالیکه حضرتش مشغول ایراد سخن بود. اشعث نشستگان را تکتک به کناری زده تا خود نزدیک منبر شود، اما از اینکه موالی گرد منبر را گرفته و جایی برای او پیدا نمیشد، بسیار ناراحت گشت و در همان حال که علی(علیه السلام) مشغول خطابه بود، گفت: «این سرخرویان جای ما را پیش شما گرفتهاند.» آن حضرت از سخن اشعث برآشفت و فرمود: «چه کسی مرا از (شر) این بیکارههای تنپرور معذور میدارد؛ آنان در بستر خویش از پرخوابی به این سو و آن سو میغلتند، درحالیکه عدهای از مسلمانان در گرمترین ساعت روز به عجله خود را برای یاد خدا (به اینجا) میرسانند. (حال این بیکارهها) مرا امر میکنند تا آنان را دور سازم و از ستمکاران گردم. سوگند به آنکه دانه را شکافت و انسان را خلق کرد، همانا از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنودم که میفرمود: به خدا سوگند روزی برای دین با شما خواهند جنگید، همانگونه که شما برای دین با آنان جنگیدید.» (44) از سویی خلیفه دوم نسبت به تازهمسلمانان از امپراتوری روم در منطقه شامات چنین برخوردی نداشته است؛ بلکه بهنظر میرسد این رفتار تنها نسبت به موالیان ایرانی اعمال میشده است. افزون بر این، در گزارشی آمده است که عیینه بن حصن فزاری (45) به عمر توصیه کرده بود تا از آمدن موالیان (علوج به تعبیر عیینه) به مدینه جلوگیری نماید. (46) عیینه میگفت (روزی را) میبینم که یکی از این علوج تو را ضربت زند! (47) عیینه همان کسی است که به پیامبر(صلی الله علیه و آله) اعتراض کرد که چرا سلمان فارسی همنشین اوست؛ اگر میخواهد اشراف عرب به او ایمان آورند، باید از سلمان دوری کند! (48) بهنظر حمیت جاهلی و تعصب عربی او را به این عمل واداشت؛ چنانکه در کلام عیینه به این نکته تصریح شده است. (49) این مسئله در رفتار عمر بن خطاب نیز بسیار برجسته است. (50) پیشگویی عیینه درباره مرگ عمر نیز از ارتباط او با یهود نشئت گرفته بود؛ چراکه غطفان، همپیمان دیرینه یهود بهویژه یهود خیبر بوده است (51) و ریاست غطفان را عیینه برعهده داشت. بهنظر میرسد عمر به دو دلیل از ایرانیان تنفر داشت: یکی آنکه دریافته بود روزی ایرانیان در اسلام جایگاهی برتر از عرب خواهند یافت و دیگر آنکه دوستان یهودیاش به وی هشدار داده بودند که یکی از ایرانیان وی را خواهد کشت. بنابه گزارشهای موجود در منابع اهلسنت، عمر بن خطاب ارتباط عمیقی با یهودیان و پیشگویان آنان پیدا کرده بود و کنجکاوی او برای دانستن اخبار آینده، وی را به اموری سوق داد که شاید خود نیز هیچگاه تصورش را نمیکرد. در منابع ذکر شده که عمر بن خطاب بخشی از تورات به زبان عربی را نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) آورد وگفت آن را از یکی از برادرانش از بنیقریظه گرفته و میخواهد علم خویش را با مطالعه آن افزون کند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) واکنش تندی در برابر این اقدام عمر از خود نشان داد. (52) این ماجرا در منابع روایی موجب بحثهای مفصلی شده است. ابنحجر عسقلانی پس از یادآوری مجموع روایات، میپذیرد که ماجرای کتابت عمر از روی تورات اصالت دارد. (53) از سویی نیز در منابع اهلسنت آمده که کعبالاحبار از به خلافت رسیدن شخصی با خصوصیات عمر خبر داشت (54) و چنانکه گفته شد، مرگ او بهدست فردی از اعاجم را پیشگویی کرده بود. پس بهنظر دشمنی عمر بن خطاب با اعاجم و موالی میتوانسته از این پیشگوییها و کهانتها ناشی شده باشد؛ کهانتی که اسلام آن را حرام شمرده است. نتیجه موالیان، بهویژه ایرانیان در عصر خلفا با وضعیت اسفباری روبهرو بودهاند. با آنکه اعراب به ایرانیان میگفتند اگر اسلام بیاورید، با ما برابر خواهید بود و ما برادران شما خواهیم بود، اما در عمل نهتنها اعراب خود را برادر بزرگتر بهحساب میآوردند، بلکه افزون بر این ایرانیان تازهمسلمان را همچون برادران ناتنی تلقی میکردند. این وضع بهگونهای بود که حتی وضعیت ناگوار ایرانیان به حدی رسید که در حال اسلام نیز سرگزیت (جزیه) میپرداختند. تقریباً تمامی پژوهشهای معاصر در پرداختن به اوضاع موالی، دوره بنیامیه را وجهه نظر نمودهاند و دوران خلافت ابوبکر، عمر، عثمان و علی(علیه السلام) کمتر مورد دقت و بررسی قرار گرفته است. دوران خلافت سه خلیفه نخست با دوران خلافت علی(علیه السلام) تفاوتهای چشمگیری دارد. بهنظر میرسد مهمترین عامل پیدایش وضعیت اسفبار برای موالیان، بهویژه ایرانیان تعصبات و تفاخرات عربی بوده است. این تعصبات در دوره بیست و سه ساله رسالت نبوی(صلی الله علیه و آله) بهشدت سرکوب شد؛ اما پس از رحلت ایشان، بهویژه در دوره حکومت عمر بن خطاب دشمنی عرب با عجم، بهویژه ایرانیان و نیز تفاخرات قبیلهای عربی، بهویژه از نوع قرشی احیا شد. نویسندگان عرب عموماً با خوب جلوه دادن حکومت خلفای نخستین، هالهای قدسی بر گرد آنان کشیده و هیچ نقدی نسبت به آنان را برنمیتابند؛ درحالیکه دقیقاً رفتارهای این خلفا مبنای عمل برای سایرین در دورههای متأخر، بهویژه بنیامیه شده است. رفتارهای تند عمر بن خطاب در قبال موالیان ایرانی نیز از دو محرک سرچشمه میگرفته است: یکی تعصب عربی و دیگری اخباری که از راه کهانت دوستان یهودیاش بهدست آورده بود. پی نوشت: [1]. مالک بن انس، المدونة الکبری، ج 2، ص 9. 2. ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 12، ص 187؛ هیثمی، الزوائد، ج 9، ص 75. 3. همان. 4. عُلُوج جمع عِلج و در لغت عرب در سدههای نخست هجری به کافر غیرعرب اطلاق میشده است. 5. بخاری، الصحیح، ج 4، ص 205؛ تمیمی، المحن، ص 63 . 6. ابنسعد، طبقات الکبری، ج 13، ص 338؛ ابنابیشیبه، المصنف، ج 8 ، ص 576؛ بیهقی، السنن الکبری، ج 8 ، ص 47؛ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 12، ص 188. در برخی نقلها آمده: «حال که به قبله شما نماز خواندهاند و حج بهجای آوردهاند!» همچنین شارحان روایت در توضیح «کذبت» آوردهاند یعنی «اخطأت»، که بهنظر میتواند در فهم از سخن و منظور گوینده بسیار تغییر ایجاد کند! 7. بخاری، الصحیح، ج 4، ص 205؛ بیهقی، السنن الکبری، ج 8 ، ص 47؛ ابناثیر، اسد الغابة، ج 4، ص 75؛ ابنحجر عسقلانی، فتح الباری، ج 7، ص 52. 8. ابنابیشیبه، المصنف، ج 7، ص 657 . عبارت اینگونه است: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُصْعَبٍ، عَنِ الأَوْزَاعِیِّ، قَالَ: سَأَلْتُ الزُّهْرِیَّ، عَن الْعَدُوِّ إذَا ظُهرَ عَلَیْهمْ أَیَقْتُلُ عُلُوجَهُمْ، قَالَ: کَانَ عُمَرُ یَقْتُلُ الْعُلُوجَ إذَا ظُهرَ عَلَیْهمْ.» ابنرشد قرطبی نوشته است: «و سئل مالک عن قول عمر بن الخطاب لا یجلب إلینا من هؤلاء العلوج أحد مرت علیه المواسى؛ ما تراه أراد بذلک؟ فقال: أراد بذلک ألا یستحیوا». (قرطبی، البیان والتحصیل، ج 2، ص 561) 9. سلیم بن قیس، کتاب سلیم، ص 284. 10. ابنعبدربه، عقد الفرید، ج 3، ص 361. 11. بیپروایی سمره در کشتار مسلمانان، بهویژه زمانی که نایب زیاد بن عبید در بصره بود، بسیار شهرت دارد. (طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج 4، ص 176؛ ابناثیر، الکامل، ج 3، ص 318) 12. ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 24، ص 320. 13. النهروانی، الجلیس الصالح والانیس الناصح، ج 4، ص 80. ابوالفرج المعافی بن زکریا النهروانی الجریری از دانشمندان برجسته سده چهارم هجری بوده که به سال 390 از دنیا رفته است. برای آگاهی از جایگاه علمی وی به مقدمه کتاب یادشده (ج 1، ص 57 ـ 40) مراجعه شود. 14. ابیداوود، السنن، ج 2، ص 400. یکی دیگر از اقدامات حجاج علیه موالی آن بود که پس از فروخواباندن قیام ابناشعث، موالیان به اسارت گرفته را به روستاها تبعید نمود و برای جلوگیری از بازگشت آنان نیز دستور داده بود تا نام روستای محل تبعید را بر دستانشان نقش کنند. (مبرد، الکامل، ج 2، ص 73؛ جاحظ، رسائل، ج 2، ص 13) 15. ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 58، ص 238. 16. ابنقتیبه دینوری، عیون الاخبار، ج 1، ص 329؛ جاحظ، البیان والتبیین، ج 1، ص 245؛ زبیر بن بکار، اخبار الموفقیات، ص 311. 17. شیوه تقسیم در دوره خلافت ابوبکر مساوات بود، ولی عمر بن خطاب با اجتهاد شخصی آن را تغییر داد. (ر.ک به: قاضی ابویوسف، کتاب الخراج، ص 43) 18. همان، ص 44؛ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 8 ، ص 111. 19. همان، ج 7، ص 43؛ ثقفی، الغارات، ج 1، ص 75. ابنابیالحدید اینگونه آورده که طلحه و زبیر در پاسخ به سؤال علی(علیه السلام) که پرسیده بود چه خلافی مرتکب شده که آنان سر ناسازگاری گذاشتهاند، گفتند: «در تقسیم (عطایا) با شیوه عمر بن خطاب مخالفت کردهای!». 20. ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 7، ص 38. 21. ر.ک به: سلیمانی، «قوم یهود از برگزیدگی تا نژادپرستی»، فصلنامه هفت آسمان، تابستان 1383، ش 22، ص 134 ـ 113. 22. این برتریانگاری حتی در قالب فکاهیات نیز خود را نمایان ساخت. گویند مرد عربی به یکی از موالی عجم گفت: در خواب دیدم که به بهشت درآمدم و قصرهایی دیدم؛ گفتم: از آنِ کیست؟ گفتند: برای اعراب است! آن عجمی گفت: آیا به غرفهها سر زدی؟ عرب گفت: خیر! عجم گفت: آن غرفهها برای موالی بودند! (ابنقتیبه، عیون الاخبار، ج 2، ص 213) 23. ناشناس، اخبار الدولة العباسیة، ص 287. 24. حموی، معجم الادباء، ج 1، ص 105. 25. ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 24، ص 320. برای ملاحظه شواهد بیشتر ر.ک به: عاملی، سلمان فارسی، باب دوم، فصل دوم. 26. ابنعبدربه، العقد الفرید، ج 3، ص 362. 27. النهروانی، الجلیس الصالح و الانیس الناصح، ج 4، ص 80 . 28. ابنابیشیبه، المصنف، ج 6 ، ص 427؛ بیهقی، السنن الکبری، ج 9، ص 74. 29. کحلانی، سبل السلام، ج 4، ص 45. 30. ابنسلام، غریب الحدیث، ج 3، ص 341. 31. قاضی ابویوسف، کتاب الخراج، ص 58 و 60 . 32. ابنشبه نمیری، تاریخ مدینة المنورة، ج 2، ص 747. 33. ابنحبان، الثقات، ج 2، ص 235. 34. احمد امین، ضحی الاسلام، ص 22. 35. مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 224؛ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ج 2، ص 568؛ ابنقتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ص 115. 36. همان. 37. طبری امامی، دلائل الامامة، ص 195؛ ابنحاتم العاملی، الدر النظیم، ص580. 38. طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج 2، ص 565. 39. ابنخلدون، مقدمه، ص 216. این دیدگاه ابنخلدون با مستندات و شواهد بسیاری حداقل در مورد باور و تلقی برخی از صحابه بزرگ پیامبر| قابل تأیید است. کسانی چون ابابکر و عمر به بزرگی و سیادت بنیامیه اعتراف کرده و درباره آن اغراق میکردند. (مسلم نیشابوری، الصحیح، ج 7، ص 173؛ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ج 3، ص 1417) 40. همان؛ ابنکثیر، البدایة والنهایة، ج 8 ، ص 133؛ ابنحجر عسقلانی، الاصابة، ج 6 ، ص 154؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج 3، ص 281. 41. همان؛ ابنسعد، طبقات الکبری، ج 7، ص 405؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج 22، ص 231؛ ابنکثیر، البدایة والنهایة، ج 8 ، ص 133؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 59، ص 112؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 133. 42. گزارشی در یکی از منابع حدیثی لغوی آمده که نشان میدهد عمر نسبت به موالی یا حمرای سرزمین شام که طبیعتاً رومی یا تابع امپراتوری روم بوده و دین نصرانیت داشتند، مهربانتر بوده است. (ابنسلام، غریب الحدیث، ج 3، ص 475) 43. سلیم بن قیس، کتاب سلیم، ص 284. 44. ابنقتیبه، عیون الاخبار، ج 1، ص 277؛ محاملی، الامالی، ص 200؛ ابنسلام، غریب الحدیث، ج 3، ص 484؛ زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ج 1، ص 277؛ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 19، ص 124 و ج 20، ص 284. 45. او از دشمنان سرسخت پیامبر| بود که در جنگ احزاب ریاست غطفان را عهده داشت. او از گروه مؤلفةالقلوب نیز بوده است که پیامبر| با دادن بهره بیشتر از غنائم غزوه حنین به آنان، دلشان را نسبت به اسلام نرم کرد. اما پس از پیامبر| از دین بازگشت و به غارت پرداخت. ابوبکر او را دستگیر کرد و سپس بخشید. او از اشراف عرب بود که بسیار به عربیتش میبالید. 46. بلاذری، انساب الأشراف، ج 10، ص 428. 47. بکری، معجم ما استعجم، ج 2، ص 417. 48. طبری، جامع البیان، ج 17، ص 293؛ سمرقندی، تفسیر، ج 2، ص 344؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 21، ص 406. 49. الفراء بغوی، تفسیر، ج 3، ص 159. 50. مشابه رفتار عیینه با سلمان را جناب عمر بن خطاب از خود نشان داده است. (مفید، الاختصاص، ص 341) 51. طبرسی، مجمع البیان، ج 9، ص 176؛ ابنکثیر، البدایة والنهایة، ج 4، ص 241 ـ 240؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج 13، ص 331 ـ 330. 52. هیثمی، مجمع الزوائد، ج 1، ص 173. همچنین ر.ک به: ابنابیشیبه، المصنف، ج 6 ، ص 228؛ زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ج 3، ص 411؛ ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج 2، ص 469. 53. ابنحجر عسقلانی، فتح الباری، ج 13، ص 438. 54. همو، الاصابة، ج 1، ص 350؛ مروزی، کتاب الفتن، ص 56؛ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 12، ص 81 و 193. مصطفی معلمی: استادیار گروه معارف دانشگاه علوم پزشکی مازندران. مجتبی اسفندیاری: عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری و دانشجوی دکتری انقلاب اسلامی دانشگاه معارف اسلامی. فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی 11 انتهای متن/
94/03/24 - 05:13
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 134]
صفحات پیشنهادی
ریشههای تاریخی تبعیض درباره مسلمانان غیر عرب
ریشههای تاریخی تبعیض درباره مسلمانان غیر عربتعصبات و گرایشهای قومی و قبیلهای و پیوندهای خونی در میان عرب جاهلی از یک سو و ظهور اسلام در میان اعراب از سوی دیگر موجب شد تا پس از اسلام این اندیشه در میان عرب پدید آید که گویا مسلمانان عربتبار شهروند برتر و درجه یک بوده و غیرعرب یمستند«اسلام در برابر اسلام» تبیین هشدارتاریخی امام خمینی(ره)
فیلم مستند اسلام در برابر اسلام تبیین هشدارتاریخی امام خمینی ره شناسهٔ خبر 2774704 - پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹ ۱۵ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی دریافت 59 MB مستند اسلام در برابر اسلام با تکیه بر دیدگاه های امام ره تفاوتهای اسلام ناب و اسلام آمریکایی رامورد برحجت الاسلام خسروپناه عنوان کرد: کاربست عقل نظری و عملی ملاصدرا نوع نگاه معرفت شناسی ما را تغییر میدهد/دانشمندی
حجت الاسلام خسروپناه عنوان کرد کاربست عقل نظری و عملی ملاصدرا نوع نگاه معرفت شناسی ما را تغییر میدهد دانشمندی که به فعال بودن ذهن قائل استرئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت اگر ما بخواهیم تحولی در علوم انسانی ایجاد کنیم نخست باید تحولی در حکمت متعالیه ایجاد کنیم چرا که نظرحجتالاسلام جواد اژهای بنی صدر از ماه ها قبل از پیروزی انقلاب گفته بود رئیس جمهور میشود
حجتالاسلام جواد اژهایبنی صدر از ماه ها قبل از پیروزی انقلاب گفته بود رئیس جمهور میشودحجت الاسلام جواد اژه ای از اعضای شاخص حزب جمهوری اسلامی بوده است که به دلیل نسبت خانوادگی با آیت الله بهشتی روایت های دست اولی از حزب جمهوری اسلامی و اتفاقات درونی حزب دارد خبرگزاری فارس سیدحجتالاسلام محمدحسن رحیمیان در افتتاح نمایشگاه آئینه نهضت: 15 خرداد روزی که مسیر تاریخی ایران عوض شده است
حجتالاسلام محمدحسن رحیمیان در افتتاح نمایشگاه آئینه نهضت 15 خرداد روزی که مسیر تاریخی ایران عوض شده استتولیت آستان مقدس مسجد جمکران گفت 15 خرداد ایام الله است روزی است که در آن سیر تاریخ برای ما عوض شد این روز سرآغاز نهضتی است که امام درباره آن گفت بیداری مردم در نهضت از علهويت ايرانی و اسلامی يك هويت ريشه دار و تاريخي است
رودهن هويت ايرانی و اسلامی يك هويت ريشه دار و تاريخي است رئيس سازمان نظام روانشناسي و مشاوره جمهوري اسلامي ایران ضمن اشاره به اهميت موضوع هويت گفت امیدوارم برگزاري كنفرانسها چشم اندازی برای آينده باشد دكتر الهياري که جهت شرکت در همایش هویت ملی به رودهن سفر کرده بود در گفتگو باجانشین قرارگاه خاتمالاوصیای کشور: صدور انقلاب اسلامی در گامهای پایانی خود قرار دارد / نخبگان آماده مدیریت پی
جانشین قرارگاه خاتمالاوصیای کشور صدور انقلاب اسلامی در گامهای پایانی خود قرار دارد نخبگان آماده مدیریت پیچ تاریخی و تمدن نوین اسلامی باشندجانشین قرارگاه خاتمالاوصیای کشور گفت نخبگان کشور باید خود را برای مدیریت پیچ تاریخی پیشرو و شکلگیری تمدن نوین اسلامی آماده کنند به گزتوسط گروه اخوت منتشر شد مستند «اسلام در برابر اسلام»، تبیین هشدار تاریخی امام خمینی(ره)+فیلم کامل
توسط گروه اخوت منتشر شدمستند اسلام در برابر اسلام تبیین هشدار تاریخی امام خمینی ره فیلم کاملدر مستند اسلام در برابر اسلام با تکیه بر دیدگاههای امام خمینی ره تفاوتهای اسلام ناب و اسلام آمریکایی مورد بررسی موردی قرار گرفته و به تبیین رویکرد ایشان در جایگزینی دوگانه اسلام ناب ـکشف 63 اثر تاریخی دوران قبل از اسلام
کشف 63 اثر تاریخی دوران قبل از اسلام با بررسی ها و پیمایش های انجام شده در سال جاری - در مناطق کویری کوهستانی و کوهپایه ای- ۶۳ اثر ارزنده از دوران پیش از تاریخی تا دوران اسلامی شناسایی و یافت شد خبرگزاری مهر کاوش های باستان شناسی در مناطق کویری کوهستانی و کوهپایه ای دهستان زینماینده مردم بجنورد در مجلس: امام خمینی (ره) با قیام تاریخی خود اسلام را دوباره زنده کرد
نماینده مردم بجنورد در مجلس امام خمینی ره با قیام تاریخی خود اسلام را دوباره زنده کردنماینده مردم شهرستانهای بجنورد مانه و سملقان راز و جرگلان جاجرم و گرمه در مجلس شورای اسلامی گفت امام خمینی ره با قیام تاریخی خود اسلام عزیز را دوباره زنده کرد قاسم جعفری امروز در گفت&zwnبیانیه حزب تمدن اسلامی به مناسبت قیام تاریخی 15 خرداد و رحلت امام(ره)؛ به جان هم انداختن مسلمانان فتنهگری است
بیانیه حزب تمدن اسلامی به مناسبت قیام تاریخی 15 خرداد و رحلت امام ره به جان هم انداختن مسلمانان فتنهگری استکبار جهانیست رزمندگان انصارالله به زودی خواب از چشم آلسعود خواهند گرفتحزب تمدن اسلامی به مناسبت قیام تاریخی 15 خرداد سال 42 و رحلت امام عظیم الشأن انقلاب بیانیهای را صامیردامادی در گفتوگوی مشروح با فارس: جریان ایرانشناسی و اسلامشناسی باید آگاهانه در خدمت حفظ هویت تاریخی ایرا
میردامادی در گفتوگوی مشروح با فارس جریان ایرانشناسی و اسلامشناسی باید آگاهانه در خدمت حفظ هویت تاریخی ایرانی اسلامی ایران و کشورهای منطقه باشدمعاون پژوهشی بنیاد ایرانشناسی گفت در حقیقت امروز جریان ایرانشناسی و اسلامشناسی هوشیارانه و آگاهانه باید در خدمت حفظ هویت تاریخی ایرکشف 63 اثر تاریخی از دوران پیش از تاریخ تا دوران اسلامی
کشف 63 اثر تاریخی از دوران پیش از تاریخ تا دوران اسلامی شناسهٔ خبر 2764984 - یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴ ۲۸ فرهنگ > میراث فرهنگی و گردشگری کاوش های باستان شناسی در مناطق کویری کوهستانی و کوهپایه ای دهستان زیرکوه استان خراسان جنوبی به کشف وشناسایی 63 اثر ارزشمند از دوران پیش ازآغاز مرمت خانه تاریخی افتخارالاسلام
شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳ ۰۳ رئیس ادارهی میراثفرهنگی صنایعدستی و گردشگری بروجرد گفت مرمت بخشهایی از خانه تاریخی افتخارالاسلام طباطبایی بروجرد آغاز شده است به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقهی لرستان حجتالله یارمحمدی در جمع خبرنگاران افزود دیوار جنوبرئیس شورای اسلامی شهر لاهیجان: حمام تاریخی گلشن لاهیجان در حال تخریب است
رئیس شورای اسلامی شهر لاهیجان حمام تاریخی گلشن لاهیجان در حال تخریب استرئیس شورای اسلامی شهر لاهیجان گفت نخستین حمام تاریخی ثبت ملی لاهیجان گلشن بهدلیل عدم رسیدگی و توجه در حال تخریب است به گزارش خبرگزاری فارس از لاهیجان ابراهیم مهربان پیش از ظهر امروز در نشست مشترک شورای اسلکشف ۶۳ اثر تاریخی دوران قبل از اسلام
کشف ۶۳ اثر تاریخی دوران قبل از اسلامتاریخ انتشار دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۳ ۵۲ با بررسی ها و پیمایش های انجام شده در سال جاری - در مناطق کویری کوهستانی و کوهپایه ای- ۶۳ اثر ارزنده از دوران پیش از تاریخی تا دوران اسلامی شناسایی و یافت شد به گزارش مهر کاوش های باستان شناسی درتدوین سند اسلامی شدن دانشگاه ها موجب تولید علم نافع می شود
آذری تدوین سند اسلامی شدن دانشگاه ها موجب تولید علم نافع می شود شناسهٔ خبر 2766820 - سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳ ۲۶ استانها > آذربایجان شرقی اسکو - رئیس دانشگاه صنعتی سهند گفت اسلامی شدن دانشگاه ها زمینه های لازم را برای تولید علم نافع ایجاد می کند به گزارش خبرنگار مهر رسو-
گوناگون
پربازدیدترینها