واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: از جمود تا روشنگری فرهنگی فرهنگ، واژه ای است درباره شیوه زندگی مردم؛ به معنی روشی که مردم، کارها را انجام می دهند. فرهنگ، بوسیله آموزش، به نسل بعدی منتقل می شود؛ در حالی که ژنتیک بوسیله وراثت منتقل می شود.. ادوارد تایلور ، فرهنگ را مجموعه پیچیده ای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد بعنوان عضوی از جامعه، از جامعه خویش فرا می گیرد، تعریف می کند.
فرهنگ، واژه ای است درباره شیوه زندگی مردم؛ به معنی روشی که مردم، کارها را انجام می دهند. گروههای متفاوت مردم، ممکن است که فرهنگ های متفاوتی را دارا باشند. فرهنگ، بوسیله آموزش، به نسل بعدی منتقل می شود؛ در حالی که ژنتیک بوسیله وراثت منتقل می شود. هر منطقه از کشوری می تواند که فرهنگی متفاوت با دیگر مناطق کشور داشته باشد. ادوارد تایلور ، فرهنگ را مجموعه پیچیده ای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد بعنوان عضوی از جامعه، از جامعه خویش فرا می گیرد، تعریف می کند.فرهنگ دینی مجموعه باورها، ارزشها، نگرشها و دانش مذهبی و اخلاقی است که به اشکال مختلف در رفتار اختیاری(فردی) و اجتماعی افراد متجلی میشوند. فرهنگ دینی فرهنگی است که پشتوانه آن جهان بینی دینی خواهد بود و جهان بینی، آن نگرشی است که تکلیف ما را نسبت به همه چیز معین کرده و در واقع روش و منش زندگی را تعیین می کند. از این رو فرهنگ دینی مبتنی بر جهان بینی دینی است.این فرهنگ، بینش، نیات و کنشهای مذهبی افراد جامعه را در بر میگیرد؛ از این منظر میتوان سه بخش فرهنگ دینی را بر حسب مقولات زیر از هم تفکیک کرد: بینش مذهبی،گرایش و منش مذهبی،کنش مذهبی.بینش مذهبیاین سطح از مذهب، معرفت، دانش، باورها و عقاید افراد جامعه را نسبت به هستی، خداوند، انسان، موجودات و ارتباط انسان با خدا را شامل میشود. خلاصهتر آنکه، همان جهانبینی مذهبی و نحوه نگرش به عالم و هستی است؛ این سطح، صرفاً مؤید، مطلوبیتها و عدم مطلوبیتها، هست و نیست، درست و نادرست، دانش و اعتقاد مذهبی صرف نظر از گرایش و عمل مذهبی افراد است. شناخت باورها و ارتقاء سطح معرفت دینی افراد، خاصه حول اصول دین(توحید، نبوت و معاد) و ارزشهای عام و عالم گیر الهی – انسانی، یکی از ضروریات نظام برنامهریزی فرهنگی کشور خاصه در حوزه دینی است.در جامعه ما بخشی از فرهنگ مذهبی در سطح بینش و اعتقاد باقی مانده است و به عرصه تعهد و کنش درنیامده است؛ معمولا قبل از اینکه نسبت به آن عمل ایجاد شود باید نوعی دانش و اعتقاد نسبت به عمل ایجاد شود ولی در شرایط فعلی به دلایل متعدد برخی از امور مذهبی در حد باور و نگرش باقی مانده است و به کنش تیدیل نشدهاند.گرایش و منش مذهبیسطح منش مذهبی به معنای برخوردای از روحیه و احساس توانمندی برای عمل و فعالیت مذهبی در جامعه است؛ در واقع آمادگی برای کنش مذهبی و ارزشی را نشان میدهد؛ در این سطح میتوان در باب گرایشها و وجه نظرهای مذهبی مردم به مطالعه و ارزیابی پرداخت. آنچه در این بخش بر آن تأکید میشود خواستن یا نخواستن، آمادگی یا عدم آمادگی برای ایفای نقش و عمل مذهبی است؛ لذا مرحلهای بعد از درستی یا نادرستی یک امر یا اعتقاد است؛ یعنی اعتقاد فرد به عمل او نزدیک میشود؛ بهتر است بگوییم حد واسط بین اعتقاد و عمل است. گاهی ممکن است در این جامعه بینش و منش عمل مذهبی و ارزشی وجود داشته باشد اما شرایط تحقق این گرایش و منش آن وجود نداشته باشد. از این رو در این سطح میتوان ارزیابی کرد که سطح گرایشها، تمایلات و نگرشهای مذهبی مردم چگونه است؟ چرا برخی از گرایشها و خواستههای مذهبی فقط در سطح روحیه و آمادگی باقی میمانند و به مرحله کنش در نمیآیند؟
کنش مذهبیمنظور از کنش مذهبی همان رفتارها و اعمال واقعی مذهبی در جامعه هستند که تجلی خارجی دارند و میتوانیم آنها را مشاهده کنیم. معمولا افراد جامعه بر حسب وظیفه این رفتار را انجام میدهند؛ برای مثال نماز خواندن، روزه گرفتن، صدقه دادن، عزاداری کردن و سایر مناسک مذهبی در شمار کنشهای مذهبی قرار دارند که در نتیجه شکلگیری یک بینش و گرایش مذهبی برای افراد حاصل شدهاند.میان هر سه عنصر و سطوح فرهنگ دینی رابطهای تعاملی و گاهی انباشتی برقرار است؛ یعنی هر کنش و عمل مذهبی نتیجه و برخاسته یک نوع اعتقاد و تعهد مذهبی است. در جامعه ما بخشی از فرهنگ مذهبی در سطح بینش و اعتقاد باقی مانده است و به عرصه تعهد و کنش درنیامده است؛ معمولا قبل از اینکه نسبت به آن عمل ایجاد شود باید نوعی دانش و اعتقاد نسبت به عمل ایجاد شود ولی در شرایط فعلی به دلایل متعدد برخی از امور مذهبی در حد باور و نگرش باقی مانده است و به کنش تیدیل نشدهاند.این امر در حوزههای مدنی و اقتصادی گاهی بر عکس است؛ یعنی بسیاری از کنشهای مدنی و اقتصادی و سیاسی افراد در جامعه وجود دارند ولی پشتوانه شناختی و نگرشی برای آنها ندارند.با توجه به عناصر و سطوح سهگانه فوق، مصادیق، عناوین و عناصر فرهنگی دینی بسیار را میتوان نام برد که ارزیابی، شناخت و سپس ارتقاء آنها، برای توسعه اخلاقی و ارزشی(دینی)، ضروری است. در جامعه ما فرهنگ دینی به ظاهر رایج است، اما در باطن ریشه های این فرهنگ به دلیل هجومهایی که از اطراف وارد آمده، سست شده و اصالت خود را آنگونه که باید حفظ نکرده و یا سطحی شده است .نفوذ فرهنگ دینی در گذشته عمیقتر به نظر می رسید، اگر چه در شرایط امروزی هم می توان تا حدی نفوذ این فرهنگ را در جامعه مشاهده کرد اما لازم است در این راستا از فرصت ها و موقعیت های موجود بهتر استفاده شود تا جامعه هم از لحاظ اخلاقی به روشنگری برسد و هم در برنامه ریزیهای خود و در تعیین وظایف و اولویتهای جامعه از این فرهنگ بهره ببرد. بسیاری از خصوصیاتی که می توانند به توفیق جامعه کمک کنند و در پیشبرد و توسعه واقعی آن مؤثر باشند، از دین بر آمده اند، اما متأسفانه آن جنبه ها را فراموش کرده ایم و در اغلب جنبه های علمی و جنبه های روزمره زندگی تابع مد و جریانهایی هستیم که از بیرون به ما تزریق می شوند .دکتر گلشنی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد جایگاه فرهنگ دینی در افکار عمومی جامعه گفت: فرهنگ دینی در افکار عمومی رسوخ بسیاری دارد چرا که دین در جامعه بخوبی نفوذ کرده است، اما باید انحرافات و اشتباهات موجود در آن را تصحیح کرد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: مشکل فعلی ما رسوخ فرهنگ دینی نیست اما گاهی دیده می شود انحرافاتی بر این فرهنگ وارد شده است که سکون و جمود را موجب می شود. نفوذ فرهنگ دینی در گذشته عمیقتر به نظر می رسید، اگر چه در شرایط امروزی هم می توان تا حدی نفوذ این فرهنگ را در جامعه مشاهده کرد اما لازم است در این راستا از فرصت ها و موقعیت های موجود بهتر استفاده شود تا جامعه هم از لحاظ اخلاقی به روشنگری برسد و هم در برنامه ریزیهای خود و در تعیین وظایف و اولویتهای جامعه از این فرهنگ بهره ببرد. فرآوری : کهتریبخش اجتماعی تبیانمنابع: مجله خیمهویکی پدیاپژوهشکده باقرالعلوملینک های مرتبط مصیبتهای فرهنگ ویترینی مرهمی بر زخم های پینه بسته اش از فرقه های نوظهور تا شیطان پرستی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 510]