تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن نرمخوست و براى برادرش جا (ى نشستن) باز مى كند و منافق درشتخوست و جا را بر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804248218




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

انكار قتل پسرعموي متجاوز در دادگاه |اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: انكار قتل پسرعموي متجاوز در دادگاه
کد خبر: ۵۰۸۴۵۹
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۶ - 13 June 2015


پايين‌دره، شاپور روي جنازه سنگ مي‌چيد. آفتاب تيرماه روي لخته‌هاي خون نوراحمد افتاده بود. شاپور نقشه قتل پسرعمويش را عملي كرده بود. او شنيده بود نوراحمد به همسرش تعرض كرده است.هرچند شاپور اين چند جمله را در بازجويي‌ها به زبان آورد اما در آخرين جلسه دادگاه همه آنها را منكر شد تا رسيدگي به پرونده شكل ديگري به خود بگيرد. شاپور تنها متهم اين پرونده نيست. ابراهيم، برادرزن او نيز در قتل دست داشته است. شاپور و ابراهيم متهم‌اند در تيرماه ٨٩، نوراحمد را به بالاي كوه بي‌بي شهربانو كشانده و با ضربات چاقو به قتل رسانده‌اند.

به گزارش اعتماد، صبح چهارشنبه جلسه رسيدگي به پرونده در شعبه ٧٤ دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي عبداللهي برگزار شد. جاي نشستن نبود. خانواده مقتول دادگاه را قرق كرده بودند. آنها درخواست قصاص قاتل را داشتند. شاپور، جوان افغاني كه با خانواده‌اي ايراني وصلت كرده بود، قبول نداشت قتلي مرتكب شده است. او پشت جايگاه نيز ادعاي خود را تكرار كرد و با اعتراض گفت: «من روز حادثه در كوه بي‌بي شهربانو نبودم. عروسي يكي از فاميل‌هايم بودم. ساعت سه نصفه شب برگشتم و ديدم همه مشكوك مي‌زنند. دو روز بعد به من گفتند كه زني به گوشي برادر نوراحمد زنگ زده و گفته كه او كشته شده است. من بي‌گناهم.»  

شاپور در حالي قتل نوراحمد را انكار مي‌كرد كه بعد از حادثه به مدت دو ماه مخفي شده و پس از دستگيري نيز در همان بازجويي‌هاي اوليه به قتل اعتراف كرده بود. انكار او باعث شد تا رييس دادگاه از روي برگه اعترافاتش بخواند. قاضي عبداللهي خواند: «در خانه نشسته بودم كه گوشي زنم زنگ زد. برايش پيام آمده بود. او گوشي‌اش را مخفي كرد. با تهديد چاقو گوشي را از عصمت گرفتم. ديدم نوراحمد به او پيام زده. عصباني شدم. با چاقو يك ضربه به دست زنم زدم. بعد از آن عصمت تعريف كرد كه نوراحمد او را به خانه‌اش كشانده و مورد آزار و اذيت قرار داده. با پدر عصمت تماس گرفتم. آنها آمدند خانه‌مان، همه‌چيز را تعريف كردم و گفتم كه نوراحمد جنايت كرده و مي‌خواهم او را بكشم.»

قاضي از زير عينكش نگاهي به شاپور انداخت، كمي مكث كرد و دوباره ادامه داد: «نقشه قتل را كشيدم. به نوراحمد گفتم برويم كوه بي‌بي‌شهربانو خربزه بخوريم. او قبول كرد. با برادرزنم ابراهيم دنبالش رفتيم. بالاي كوه رسيديم. ابراهيم داشت خربزه پوست مي‌گرفت. من از پشت به نوراحمد نزديك شدم، اس‌ام‌اس‌ها را نشانش دادم. او گفت اشتباه كرده اما من با چاقو شاهرگش را زدم. نوراحمد بلند شد و تلوتلوخوران از بالاي كوه پايين افتاد. سريع رفتم پايين. آنجا هم دوباره چند ضربه با چاقو زدم و بعد روي جنازه سنگ گذاشتم و با ابراهيم متواري شدم.»

قاضي دوباره به شاپور خيره شد اما متهم بارديگر گفت كه قتلي مرتكب نشده است. با انكار دوباره شاپور، نوبت به ابراهيم رسيد. او درباره روز حادثه گفت: «تيرماه بود. شاپور به پدرم زنگ زد و گفت مي‌خواهد اسباب‌كشي كند و به كمك احتياج دارد. من و پدرم با ماشين از اصفهان راه افتاديم و رفتيم خانه‌شان در شهرري. آنجا شاپور گوشي عصمت را آورد و پيام‌هاي نوراحمد را به پدرم نشان داد. خواهرم هم آنجا بود. او گفت نوراحمد او را فريب داده و به خانه اش كشانده و به زور مورد آزار و اذيت قرار داده.»

شاپور نگاه تهديدآميزي به ابراهيم كرد و گفت: «همه اين حرف ها دروغ است». ابراهيم گفت: «زير چي مي خواهي بزني شاپور؟» و ادامه داد: «شاپور گفت نوراحمد جنايت كرده و مي خواهم او را بكشم. نقشه اش اين بود كه نوراحمد را به بهانه گردش به بالاي كوه بي بي شهربانو بكشانيم. همين كار را هم كرديم. وقتي بالاي كوه رسيديم من داشتم خربزه پوست مي‌گرفتم. نوراحمد روبروي من بود. شاپور از پشت سر به او نزديك شد. اس ام اس ها را نشان نوراحمد داد و گفت كه ما با هم نان و نمك خورده بوديم، چرا اين كار را كردي؟ اما نوراحمد تا آمد بگويد اشتباه كرده، شاپور با چاقو گردنش را زد. نوراحمد از بالاي تپه افتاد پايين. وقتي من رسيدم ديدم شاپور دارد روي جنازه سنگ مي چيند.»

 بعد از ثبت اعترافات ابراهيم، شاپور از جايش بلند شد، داد زد و گفت: «دروغ است، من كسي را نكشته ام، ابراهيم به خاطر اينكه خانه ام را به نام خواهرش نزده ام از من كينه به دل گرفته» ابراهيم چيزي نگفت. سربازان آنها را از دادگاه بيرون بردند. رييس دادگاه در گوش قاضي بغل دستي اش گفت: شاپور دروغ مي گويد ...











این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن