واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: "فیلم ایرانی , محتوایی غیر ایرانی"وقتی سینمای ایران تا مرزهای ابتذال پیش می رود و هیچ هدفی جز جذب مخاطبی كه خسته از روزمرگیهای زندگی به دنبال كمی تفریح است,ندارد و فقط می خواهد نقش سرگرم كننده را داشته باشد و نه رسانه ای تاثیر گذار.
دنیای تصاویر متحرك دنیای عجیبی است! سوارت میكند بر كشتی خیال و از مرزهای رویا عبورت میدهد. برای ساعاتی میشوی قهرمان یك زندگی تازه و اغلب پرهیجان، و از روزمرگیهای زندگی رها میشوی. میتوانی دختری فقیرباشی كه گل می فروشد یا پسری ثروتمند كه با ماشین آخرین مدلش به بیراهه میرود. میتوانی كارآگاه باشی یا مجرم. گذشته از تمام اینها دیدن فیلم در محیط سینما صفای دیگری دارد. حتی صف فروش بلیط و بازار داغ تخمه و چیبس هم لذتبخش است. اما مدتی است كه این شور و وشوق را بر در سینماهای تهران نمیتوان دید. چرا در این چند سال اخیر مردم ایران کمتر به سینما می روند و چرا فیلمهای سینمایی بی محتوا شده اند؟این سوالی است که ذهن بسیار از تحلیلگران حوزه فرهنگ و سینما را به خود مشغول کرده است.بسیاری از کارگردانان مطرح کشور نیز از عدم فروش فیلمهای خود گله دارند.به راستی مشکل کجاست و گره این مشکل به دست چه کسانی باز می شود؟بسیاری از بازیگران و کارگردانان حوزه سینما بر این باورند که پخش خانگی فیلمها با قیمت 1500 تومان ،علت اصلی کم شدن اشتیاق مردم برای حضور در سینما است ومعتقدند آمدن سیدی 1500تومانی فیلمها به سوپرماركتها روزگار سینمای ایران را چنین سیاه كرده است یا اینكه افت فروش فیلمها ربطی به كیفیت فیلمها ندارد و این مردم هستند كه به دلایلی تصمیم گرفتهاند قید سینما را بزنند و هر فیلمی هم اكران بشود از تصمیمشان برنمیگردند .اما نگاهی به آمار فروش فیلمهای اکران شده سال گذشته در سینما ها ،نشان می دهد که مشکل بیشتر از اینهاست. به گزارش خانه سینما در سال گذشته 58 فیلم سینمایی اکران شد که از این میان فیلم های اخراجی ها، پسر تهرونی، خروس جنگی، نیش زنبور، دختر میلیونر، آقای هفت رنگ، حلقه های ازدواج، از 8 میلیارد تومان تا 700 میلیون تومان فروش داشته اند؛ فاجعه آن وقت غم انگیز تر می شود که همین فیلم ها با ورود به شبکه نمایش خانگی نیزبا فروش خوبی مواجه می شوند و این در حالی است که فیلمهایی با محتوای جدی تر شکست می خورند و این یعنی جایگاه سینما در حد مکانی برای خندیدن و وقت گذرانی بیهوده تنزل پیدا کرده است و دیگر نقشی در بستر سازی فرهنگی وهدایت افکار عمومی نداشته باشد.بی تردید در عصر ارتباطات وبا ینترنت و ماهواره،مخاطبان فیلم دوست می توانند بدون کوچکترین مشکلی ،شاهکارهای صنعت فیلم سازی جهان را تماشا کنند و آنها را با فیلمهای اکران شده در سینماهای کشورشان مقایسه کنند و پر واضح است که نتیجه این مقایسه چیزی جز سینما نرفتن نیست.البته همین امر باعث شده است که فیلمسازان مطرح کشور نیزبا توجه به فضای موجود در سینمای کشور، با بهره گیری از محبوبیت بازیگران طنزی که در سریالهای تلویزیونی مطرح می شوند،برای فروش بیشتر به ساخت فیلمهایی بدون محتوا و خارج از محدوده واقعیت روی بیاورند و کمتر به کیفیت کار توجه کنند و این موضوع باعث شده است که سینمای کشور در سراشیبی سقوط قرار بگیرد و آن اندک مخاطب حرفه ای خود را نیز از دست بدهد.وقتی سینمای ایران تا مرزهای ابتذال پیش می رود و هیچ هدفی جز جذب مخاطبی كه خسته از روزمرگیهای زندگی به دنبال كمی تفریح است,ندارد و در واقع دل به دل مخاطب سپرده و فقط می خواهد نقش سرگرم كننده را داشته باشد و نه رسانه ای تاثیر گذار,مسلما نمی تواند در فضای فرهنگی جامعه تغییری ایجاد كند و تاثیر گزار باشد.با این حال نمی توان تنها سلیقه مخاطبان را دلیل نزول کیفی سینمای کشور دانست و مسلما این موضوع تنها بهانه ای برای فیلمسازان و تهیه کننده گان است تا از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند.
آنچه مسلم است ،سینما و فرهنگ كاملا مكمل هم هستند و به شدت روی هم تاثیر میگذارند و سینمایی قدرتمند است كه كمتر تاثیر بپذیرد و بیشتر تاثیر گذار باشد. این درست است که مخاطب معمولا چیزی را میخواهد كه در آشفته بازار زندگی و درگیریهای روزمره بتواند ساعاتی را بدون اینكه زیاد فكر كند، بگذراند ،اما این بدان معنی نیست كه این نیاز مخاطب فقط با فیلمهای بیمحتوا و مبتذل برطرف شود بلكه كارگردانان و تهیهكنندهگان میتوانند با كمی هوشمندی و ظرافت و كمی هم كار سخت، هم نیاز مخاطب را برآورده كنند و هم محتوا را پر بار كنند تا به این طریق بتوانند پای مخاطبان حرفه ای و کسانی که فیلم را برای محتوایش می پسندند نه چهره بازیگرانش،را به سینما باز کنند.بی تردید در عصر ارتباطات وبا ینترنت و ماهواره،مخاطبان فیلم دوست می توانند بدون کوچکترین مشکلی ،شاهکارهای صنعت فیلم سازی جهان را تماشا کنند و آنها را با فیلمهای اکران شده در سینماهای کشورشان مقایسه کنند و پر واضح است که نتیجه این مقایسه چیزی جز سینما نرفتن نیست.طبیعی است وقتی سینمای فرهنگی به عبارتی فیلم های خوب، در شرایط نامساعدی تولید و عرضه می شود، نتیجه آن است که سینمای با محتوای خوب، به انزوا می رود. به انزوا رفتن و در سایه ماندن سینمای خوب یا فاخر، سقوط سلیقه و ذائقه تماشاگر را به دنبال دارد و سقوط سلیقه تماشاگر، برابر است باسقوط سطح فرهنگی جامعه و مسلما اولین قدم برای جلوگیری از این ابتذال فرهنگی ،توجه مسئولین به وضعیت صنعت سینما و ارائه کمکهای مالی به فیلمسازانی است که قصد دارند فیلم خوب بسازند تا بتوانند به دور از دغدغه های مالی به کیفیت و محتوا توجه کنند و فیلمی بسازند که درخور شعور و فرهنگ مردم کشور باشدمتاسفانه سالهاست قشر مذهبی در بسیاری از فیلم ها بخصوص در فیلم های كمدی و طنزمورد تمسخر شدید قرار می گیرد و همیشه در این فیلم ها این نوع قشر خشونت طلب و عقب مانده از جامعه كنونی جلوه داده می شوند كه این روند از زمان دولت اصلاحات آغاز گردید و تا امروز این گونه فیلم ها از كارگردانان متمایل به همان خط فكری ادامه دارد . پخش خانگی فیلمها با قیمت 1500 تومان ،علت اصلی کم شدن اشتیاق مردم برای حضور در سینما است ومعتقدند آمدن سیدی 1500تومانی فیلمها به سوپرماركتها روزگار سینمای ایران را چنین سیاه كرده است یا اینكه افت فروش فیلمها ربطی به كیفیت فیلمها ندارد و این مردم هستند كه به دلایلی تصمیم گرفتهاند قید سینما را بزنند فیلم های كه مبانی سكولاریستی ، پلورالیستی و حتی اومانیستی در آنها حاكم می باشند ، فیلم هایی كه به این باور ساخته می شوند که ارزش های دینی دیگر در جامعه نباید جایگاهی داشته باشد و این فرهنگ غرب و تجمل گرایی هست كه جای فرهنگ دینی را باید بگیرد . تعداد این یقینا این روزها بارها شنیده اید كه فیلمهای سخیف، بی محتوا ، بی ارزش یا فیلم فارسی در سینمای ایران مد شده است و به عنوان ویروسی درذهن نویسندگان و كارگردانان جا گرفت است؛در این میان فیلم بعد از ظهر سگی هم از این نوع فیلمها بشمار می آید.كارگردان های سینمای ایران ادعا می كنند كه برای رسیدن به سینمای مطلوب، مسئولین باید دستشان را باز بگذارند تا بتوانند با پرداختن به موضوعات مختلف و نداشتن محدودیتها و در نظر نگرفتن خط قرمزها و گذشتن از تعصبات بیجا، فیلم بسازند تا مخاطبین از سینما لذت ببرند و فیلمها بفروش برسد و در نتیجه سینما رونق بگیرد!! متاسفانه سالهاست قشر مذهبی در بسیاری از فیلمها بخصوص در فیلمهای كمدی و طنز مورد تمسخر شدید قرار می گیرد و همیشه در این فیلمها، این نوع قشر خشونت طلب و عقب مانده از جامعه كنونی جلوه داده می شوند كه این روند از زمان دولت اصلاحات آغاز گردید و تا امروز این گونه فیلمها از كارگردانان متمایل به همان خط فكری ادامه دارد. ظاهرا با تمام این اوصاف چرخ های سینما باید بچرخد و آن دسته از اهالی این حرفه كه فرصت و اجازه كار كردن دارند، باید با هر قیمتی كار كنند حتی پا گذاشتن بر روی ارزشها، احساسات و اعتقادات قشرهای مختلف. فیلم ها باید تولید شوند و بدون تردید راهی برای جذب مخاطب یا صریح تر بگویم راهی برای فروش بیابند.فرآوری: زهرا تعالیبخش سینما و تلویزیونمنابع:پایگاه اینترنتی انجمن جامعه شناسی ایرانسایت 3 نسل سایت شفاف
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]