واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جهان در آستانه تحول سرشت روزگار کنونی تاثیرپذیری و اثر گذاری جوامع را روی همدیگر افزایش داده است و بحران های اقتصادی، سیاسی و استراتژیک کشورها علاوه بر خاستگاه درونی، خاستگاه بیرونی نیز می توانند داشته باشند.
سرشت روزگار کنونی تاثیرپذیری و اثر گذاری جوامع را روی همدیگر افزایش داده است و بحران های اقتصادی، سیاسی و استراتژیک کشورها علاوه بر خاستگاه درونی، خاستگاه بیرونی نیز می توانند داشته باشند. مروری بر تحولات و بحران های سیاسی، استراتژیک و اقتصادی قرن حاضر (آن هم در ابتدای این قرن) اوضاع و احوال متفاوت این قرن را با سایر قرون متمایز می سازد. اگر در قرن بیستم شاهد درگیری و جنگ های بین المللی به صورت استراتژیک بودیم، امروز دیگر صحبت از جنگ به صورت استراتژیک نیست، بلکه شانتاژهای تبلیغاتی و رسانه های ارتباط جمعی هستند که ابزار جنگ عرصه نوین هستند. نتیجه بحران ها در هر عرصه ای، دگرگونی های ساختاری و نظریات جدید هستند. بزرگ ترین و قابل تامل ترین بحران سیاسی قرن گذشته، بعد از انقلاب اسلامی ایران، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود که در سال ۱۹۹۰ به وقوع پیوست و خود نظریات جدیدی به همراه داشت: ۱) نظریه پایان تاریخ ۲) نظریه برخورد تمدن ها ۳) نظریه جهانی شدن بین نظریات فوق »پایان تاریخ« ضعیف ترین نظریه و بدون کنکاش و استدلال علمی بود و به همین دلیل از سوی اندیشمندان نادیده گرفته شد. البته هنوز هم می توان روی این نظریه تحقیق و پژوهش کرد. نظریه دوم از سوی دانشمندان علوم و روابط بین الملل مورد بررسی قرار گرفت و در سازمان ها و مجامع بین المللی به نقد و بررسی پرداخته شد. نظریه سوم بدون شک مهم ترین و اثرگذارترین نظریه برروی روابط ملل است. امروزه هر اتفاقی که در یکی از بورس های بین المللی و یا در یکی از پارلمان های کشورها و یا در یکی از میدان ها و خیابان های پایتخت یکی از کشورها رخ دهد اگر کنترل نشود ممکن است کشورهای منطقه را تحت تاثیر قرار دهد و یا حتی رنگ و بوی جهانی به خود بگیرد!نسل کشی غزه در اواخر سال ۲۰۰۸ با حمله یک جانبه رژیم صهیونیستی آغاز شد و ۳۳ روز ادامه پیدا کرد. اسرائیل در این ۳۳ روز با حمله نظامی به غزه بین ۱۳۱۴ تا ۱۴۳۴ نفر را به قتل رساند و در آخر هم به صورت یک جانبه اعلام آتش بس کرد! به راستی دنیا به کدامین سو می رود؟ آیا پایان تاریخ نزدیک است، یا تحقق این امر توهمی بیش نیست؟ به نظر شما با نگاهی به بحران های صده حاضر آن هم در حالی که فقط حدود ۱۱ سال از ابتدای این قرن گذشته است می توان به آینده بشر امیدوار بود؟ بحران های مهم و اثرگذار دهه اخیر: ۱) فروپاشی و از بین رفتن برج های دوقلو و بحران امنیتی در آمریکا: هواپیما ربایی و فروپاشی این برج ها در حالی در ایالات متحده رخ داد که این کشور یکی از بزرگترین و کارآمدترین سیستم های امنیتی و جاسوسی را در اختیار دارد. آیا انجام این عمل توسط گروهک تروریستی طالبان و القاعده که مقر اصلی آن در افغانستان (یکی از عقب مانده تیرن کشورها در عرصه علمی، اقتصادی، امنیتی و جاسوسی) است، امکان پذیر است؟ و یا ساخته و پرداخته ذهن سردمداران نظام سلطه سرمایه داری است برای مکیدن نفت کشورهای خاورمیانه؟ سؤالی که هیچ گاه توسط سیاست مداران آمریکایی پاسخ داده نشد؛ نه توسط جرج بوش سفید پوست و نه توسط اوبامای در ظاهر سیاه پوست.
۲) بحران استراتژیک خاورمیانه: بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، غرب با سلطه و نفوذ خود بر افکار عمومی جهان و با در اختیار داشتن امکانات آن، به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان و عراق حمله کرد، کنگر خورد و لنگر انداخت. اگرچه آمریکا و کشورهای غربی به بهانه مبارزه با تروریسم به خاورمیانه حمله کردند اما مقاصد دیگری در ذهن داشتند. در اختیار گرفتن چاه های نفت و استفاده از شرایط بهینه ژئوپولیتیکی خاورمیانه! آن ها نه تروریست های افغانستان را از بین بردند و نه دموکراسی را در عراق برقرار کردند. از لحاظ اقتصادی، زمانی حضور آمریکا در عراق و افغانستان مقرون به صرفه است که هزینه فرصت آن از درآمد حاصل از نفت چا ه های عراق کمتر باشد. لازم به ذکر است که با حمله به عراق و افغانستان نظریه جهانی شدن یک بار دیگر نقض شد زیرا به عقیده طرفداران افراطی این نظریه مرزهای بین کشورها خاصیت خود را از دست می دهند حال آنکه بوش پسر با حمله به افغانستان و عراق یک بار دیگر اهمیت مرزها را نشان داد. ۳) تشدید تیرگی روابط جمهوری اسلامی ایران و آمریکا: پس از حمله ایالات متحده به عراق و افغانستان و اتهام زنی به ایران در مورد حمایت از تروریسم، روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا که از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ قطع شده بود، رو به تیرگی گرفت و جهان شاهد تنش سیاسی بین ایران و ایالات متحده بود. بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، غرب با سلطه و نفوذ خود بر افکار عمومی جهان و با در اختیار داشتن امکانات آن، به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان و عراق حمله کرد، کنگر خورد و لنگر انداخت۴) بحران جهانی اقتصاد ۲۰۰۸: تا سال ۲۰۰۸ اقتصاد جهان روند با ثباتی را طی می کرد. اما از سال ۲۰۰۸ اقتصاد جهان تغییر رویه داد. این بحران از بورس نیویورک شراره کشید و به بخش های مختلف صنعت آمریکا رسید، اقتصاد اروپا و ژاپن را تحت تاثیر قرار داد و اقتصاد سایر کشورها را به نسبت وابستگی آن ها به اقتصاد آمریکا متضرر کرد. گفتنی است ابعاد این بحران از بحران اقتصادی ۳۳ ۱۹۲۹ نیز بیشتر بود. ۵) نسل کشی غزه: این بحران، یک بحران استراتژیک است که در اواخر سال ۲۰۰۸ با حمله یک جانبه رژیم صهیونیستی آغاز شد و ۳۳ روز ادامه پیدا کرد. اسرائیل در این ۳۳ روز با حمله نظامی به غزه بین ۱۳۱۴ تا ۱۴۳۴ نفر را به قتل رساند و در آخر هم به صورت یک جانبه اعلام آتش بس کرد! ۶) بحران سیاسی کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه: این بحران از انقلاب مصر شروع شد و هم اکنون نیز ادامه دارد. انقلاب های زنجیره ای شمال آفریقا از تونسشروع شد، به کشورهای مصر، بحرین، یمن، عمان و لیبی رسید. مبارک دیکتاتور سابق مصر، حداقل باید در یک مورد مهم به افکار عمومی جهان پاسخگو باشد و آن همکاری با اسرائیل و مسدود کردن گذرگاه رفح در حمله این رژیم جنایتکار به غزه. به راستی دنیا به کدامین سو می رود؟بخش سیاست تبیان منبع:سایت آفتاب
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 315]