محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830143296
«یواشکی های» بچه های زمان جنگ برای رفتن به جبهه
واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: بالاخره با یک خط خرچنگ قورباغه ای رضایت نامه ای از قول پدر شهیدم نوشتم، مبنی بر اینکه اینجانب محمد شاه بیک رضایت می دهم تا فرزند بزرگم مهدی شاه بیک برای دفاع از اسلام و انقلاب در جبهه نبرد حق علیه باطل شرکت نماید. لبخند رضایت بر لبانم نشست. کار عالی شده بود و محال بود کسی شک کند. خب حال مانده بودم در مورد حضور پدر چه بگویم.
به گزارش تراز ،قصه مقاومت ما در سال های دفاع مقدس از آن قصه هایی است که خیلی شباهت به ماجرای کربلا دارد، چرا که بارها شده است یک خانواده چند شهید داده است اما باز هم خود را بدهکار انقلاب می داند و این بار به پای خاطرات رزمنده ای نشستیم که از تبار همین قهرمانان است. مهدی شاه بیک متولد 30 اردیبهشت 1350 فرزند شهیدی است که نگذاشت اسلحه پدرش بر زمین بماند و در حالی که نوجوانی بیش نبود خود را به قافله رزمندگان اسلام رساند و به درجه جانبازی نائل آمد.
به گزارش «تابناک»، وی در خانواده ای مذهبی در محله امیریه تهران چشم به جهان گشود و تعالیم دینی و مذهبی را از خانواده روحانی خود آموخت و غیر از پدر شهیدش، شهیدان سید مسعود و سید محسن مدرس و همچنین شهید آیت الله مهدی شاه آبادی از دیگر شهدای خانواده اش هستند. آنچه در ادامه می خوانید مصاحبه ای خواندنی با این فرزند شهید و جانباز سالهای دفاع مقدس است.
شگردهای بچه های زمان جنگ برای رفتن به جبهه!
از آخرین باری که پدر به جبهه رفتند و نحوه شهادت ایشان بگویید.
چند روزی بود، که با مادرم زیاد صحبت می کرد و روزها برای حلالیت نزد دوستان و آشنایان و اقوام می رفت. شبی به مادرم می گفت که سه شب پشت سر هم خواب دیده که بیاید و خداحافظی کند و پس از سومین بار با فرمانده مافوقش در میان گذاشته و او گفته عملیاتی در پیش داریم برو و سه چهار روزه برگرد؛ گویا تو هم رفتنی شدی.
مسئول گروهان بود و بچه های گروهان به پدرم می گفتند دایی؛ شب آخری که پیشمان بود نیمه شب مرا بیدار نمود و مقابلم نشست و کلی حرف های مردانه زدیم و قول و قرارهایی گذاشتیم و در آخر گفت مهدی جان برای تعطیلات عید(سال 64) مگذار مادرت شکلات و تنقلات بخرد خودم شکلات پیچ میایم. (به اینجا که می رسد اشکش جاری میشود) متوجه منظور بابا نشدم خیال کردم بابا از جبهه با شکلات بر می گردد و خودش را برای تعطیلات نوروز می رساند، اما حیف که دیر منظورش را فهمیدم.
بابا فردا صبحش رفت و هنوز خاطره رفتنش در ذهنم منقوش است. رفت و هفته بعد برگشت اما شکلات پیچ، آری هفته بعد رفتنش عملیات غرور آفرین بدر بود. 21 اسفند ماه سال 1363 بود و قرار بود گروهان از رودخانه بگذرند. در حالی که گل گروهان با طناب به یکدیگر متصل بودند و پدر که فرمانده گروهان بود، طناب در دست و نفر اول بود که خمپاره دشمن او را از ما گرفت.
بعدها دوستانش گفتند خمپاره که خورد زمین همین زمین گیر شدیم بعد از فروکش گرد و خاک، بلند شدیم دیدیم دایی(پدر من) بر روی زمین است، بالای سرش رفتیم اما گویا سالهاست که به آرامی خوابیده است. پدر که در معرکه جنگ به شهادت رسیده بود و نیاز به غسل نداشت با همان لباس خاکی نظامی، پوتین و دستکش، داخل نایلونی که بعد کفن بر روی میت می کشند، برگشت درست همان طور که گفته بود "شکلات پیچ".
شگرهای بچه های زمان جنگ برای رفتن به جبهه!
از خودتان و نحوه حضورتان در جبهه بگویید.
برای اعزام سپاهیان حضرت محمد(ص) که قبل عملیات کربلای پنج بود اقدام کردم، اما گویا قسمت نبود بروم. رفتم از روی شناسنامه ام (شناسنامه های قدیم که یادتونه) کپی گرفتم اون موقع دستگاه ها پیشرفته نبود و کپی ها خیلی خط و خش دار بود، کپی که گرفتم به مسجد آمدم و مسئول تبلیغات آنجا بودم. درب اتاق را بستم و نشستم با لاک غلط گیر سال تولدم را لاک گرفتم و 1350 را به 1348 تغییر دادم که سنم برای اعزام به جبهه بخورد. بعد به زحمت توانستم توی مدرسه از کپی اصلاح شده کپی بگیرم. ظهر هم رفتم پایگاه مقداد قدیم که همین ناحیه مقداد(غرب تهران) فعلی است فرم پر کردم و مدارک دادم. چون شلوغ بود توانستم بدون دردسر مدارک رو بدهم و برگردم.
برای روز اعزام که رفتم پایگاه مقداد که فکر میکنم همین آقای سروری فرمانده اش بود؛ مرا صدا زدند و فردی که فرم ها را می دید گفت: بچه جان چرا شناسنامه ات را دستکاری کردی؟ آخه به تو با این قد و قواره میخوره متولد 1348 باشی! خلاصه از من اصرار از او انکار برای اعزام و برگه ام را پاره کرد و مرا فرستادند بیرون. خیلی ناراحت بودم و کلی گریه کردم همه دوستان هم محلی من اعزام شده بودند. دوستانی که بعدا به شهادت رسیدند.
خلاصه نشد با این اعزام بروم. برگشتم منزل و کارم شده بود مدرسه رفتن و مسجد رفتن. تا اینکه عملیات کربلای پنج شد و کلی از محل و مسجد شهید دادیم. توی مسجد مشغول تبلیغات برای شهدا بودم که باز از تعاون سپاه آمدند، دیگر آنها را می شناختم، سلام و علیکی کرد و گفت خانواده سید محسن مدرس را می شناسید توی محل؟ درجا خشکم زد؛ بله آقا محسن ما هم پر کشیده بود. گفتند چی شد؟ بچه ها گفتند این بار خراب کردی برادر، به خود خانواده گفتی. بگذریم بعد چهارمین شهید خانواده عزم خود را جزم کردم به جبهه بروم؛ اما با مخالفت شدید کل خانواده روبرو شدم، نمی گذاشتند بروم، راه ها برایم بسته بود. به مسجد سپرده بودند، از آنجا نمی توانستم، مدرسه هم همینطور، نمی شد اقدام کنم.
شگردهای بچه های زمان جنگ برای رفتن به جبهه!
بالاخره چگونه به جبهه رفتید؟
خودم مستقیم رفتم پایگاه مقداد توی میدان جمهوری گفتم هرچه بادا باد. رفتم اتاقی که کار اعزام میکردند. اعزام سپاهیان حضرت مهدی (عج) بود. سوال کردند متولد چه سالی هستی و این بار گفتم 1349 که شک نکنند. گفت باید فرم پر کنی و علاوه بر مدارک لازم باید رضایت نامه پدر هم داشته باشی. با خودم گفتم اگر بگویم پدرم شهید شده محال است مرا ببرند. گفتم اجازه دهید فرم پر کنم و فردا مدارک بیاورم، گفتند اول مدارک و رضایت نامه پدرت را بیاور بعد فرم می دهیم؛ البته پدرت هم باید همراهت بیاید.
حالم گرفته بود برگشتم و یک راست رفتم مسجد توی اتاق تبلیغات. چند ساعتی وقت داشتم تا بازگشت به منزل، فکری در ذهنم جرقه زد و بلند شدم برگ سفید برداشتم. من که راست دست هستم شروع کردم با دست چپ تمرین کردن برای نوشتن رضایت نامه. اولش خیلی سخت بود ولی دو ساعتی که نوشتم دستم یک مقدار عادت کرد و بهتر می نوشتم.
بالاخره با یک خط خرچنگ قورباغه ای رضایت نامه ای از قول پدر شهیدم نوشتم، مبنی بر اینکه اینجانب محمد شاه بیک رضایت می دهم تا فرزند بزرگم مهدی شاه بیک برای دفاع از اسلام و انقلاب در جبهه نبرد حق علیه باطل شرکت نماید. لبخند رضایت بر لبانم نشست. کار عالی شده بود و محال بود کسی شک کند. خب حال مانده بودم در مورد حضور پدر چه بگویم. خیلی فکر کردم، یک راه بیشتر نبود باید اثر انگشتی بر روی امضاء میزدم و بهانه ای می تراشیدم.
انگشتان دست خودم که خیلی کوچک بود و به انگشت دست یک پدر نمی خورد، معما را حل کردم استامپ داشتیم، به آرامی جورابم را درآوردم و انگشت شصت پای راستم را روی استامپ زدم و بعد بر روی رضایت نامه گذاشتم، بهتر از این نمی شد ولی کمی بزرگ به نظر می رسید(به اینجا که می رسد می خندد و می گوید یواشکی های ماها با جوان های امروز خیلی فرق داشت، یواشکی کلک می زدیم برای رفتن به جبهه و مبارزه با دشمن)
شگردهای بچه های زمان جنگ برای رفتن به جبهه!
صبح اول وقت مدارک و رضایت نامه ساختگی را برداشتم و رفتم پایگاه مقداد فرم گرفتم و پر کردم. وقتی مدارک را دادم و رضایت نامه را هم فرد مسئول گرفت، گفت پدرت که نیامده، چرا اثر انگشت این رضایت نامه اینقدر بزرگه( می خندد و می گوید هنوز یادم می افتد خنده ام می گیرد از حاضر جوابی و دروغ مصلحتی که گفتم) یک دفعه به ذهنم آمد گفتم: آقا پدرمان کارگر است و آهنگری کار می کند هفت هشت تا بچه قد و نیم قدیم، اگر سر کار نمی رفت که نمی شد، اونوقت محتاج نون شب می شدیم؛ برای همین رضایت نامه نوشت و اثر انگشت زد، خب کارگر آهنگری است و آنقدر پتک بر روی آهن گداخته می کوبد که انگشتانش پهن شده؛ طرف مسئول نگاهم کرد و گفت: خدا حفظش کند که برای خانواده تلاش می کند. آخرش هم گفت: برو پسر جان برای اعزام آماده شو خدا قبول کند از شما.
از خاطرات جبهه و نحوه مجروحیت تان بگویید.
یک بار در شلمچه مجروح شدم. توی خط مقدم خمپاره خورد بین دیواره سنگر و مخزن آب، نشستم روی زمین وکلی سنگ و خاک روی هوا بلند شد و فرود آمد. احساس کردم پشتم درد گرفت، دست چپم رو بردم پشتم که انگشت سبابه ام فرو رفت توی پشتم و داغ شد. فهمیدم ترکش بوده نه سنگ، بردنم بیمارستان شهید بقایی اهواز، بعد از دوران نقاهت می خواستند بفرستندم مرخصی ولی قبول نکردم چراکه دوست نداشتم از آن محیط دور بشوم و هم می ترسیدم خانواده نگذارند برگردم جبهه. ضمن اینکه چیزی مهمی نبود و فقط یک ترکش کنار نخاع بود، که هنوز هم بصورت یادگار من را همراهی می کند.
شگردهای بچه های زمان جنگ برای رفتن به جبهه!
سخت ترین خاطرات دوران دفاع مقدس چه بود؟
بعد از پذیرش قطعنامه توسط ایران، شاخ شمیران بودیم که پاتک شد. ما جلوی شاخ شمیران روی تپه المهدی (عج) مستقر بودیم. پاتک که کردند توی محاصره افتادیم؛ تقریبا از یک گروهان ما حدود 60 نفر مانده بودیم و کل منطقه را پوشش می دادیم. شب پاتک، گردان علقمه که آخرین آموزشی های اعزام شده به جبهه را داخل گردانشان داشتند، توی دشت جلوی ما بودند و صبح دشت رو از بالا که نگاه می کردیم پر بود از پیکرهای تکه تکه شده بچه ها ، عراقی ها چند نفری رو اسیر گرفته بودند و جلوی تپه ای که ما روی آن مستقر بودیم به خودرو می بستند، به این ترتیب که یک دست و یک پا به یک ماشین و دست و پای دیگر به ماشین دوم و از دو طرف می کشیدند تا طرف بدنش قطعه قطعه شود و به شهادت برسد و در کمال قساوت قلب این کار رو می کردند تا روحیه بچه ها تضعیف بشود.
منبع: دفاع
سه شنبه 19 خرداد 1394 ساعت 12:16
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[مشاهده در: www.taraznews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]
صفحات پیشنهادی
«یواشکی های» بچه های زمان جنگ برای رفتن به جبهه! |اخبار ایران و جهان
یواشکی های بچه های زمان جنگ برای رفتن به جبهه بالاخره با یک خط خرچنگ قورباغه ای رضایت نامه ای از قول پدر شهیدم نوشتم مبنی بر اینکه اینجانب محمد شاه بیک رضایت می دهم تا فرزند بزرگم مهدی شاه بیک برای دفاع از اسلام و انقلاب در جبهه نبرد حق علیه باطل شرکت نماید لبخند رضایت بر لبآمریکا و اروپا به بلاتر پشت کردند، اکنون او حمایت آسیا را درک میکند کفاشیان: من بچه جنگم، از بمبگذاری نترسی
آمریکا و اروپا به بلاتر پشت کردند اکنون او حمایت آسیا را درک میکندکفاشیان من بچه جنگم از بمبگذاری نترسیدم حالا نوبت امتیاز گرفتن از فیفا استرئیس فدراسیون فوتبال ایران درباره انتخابات جدید فیفا گفت ما از بلاتر حمایت کردیم و حالا نوبت امتیاز گرفتن از بلاتر است به گزارش خبربا دستور رئیس قوه قضاییه صورت گرفت مأموریت فوقالعاده سازمان بازرسی برای مقابله با تخریب جنگل در استان گیلان
با دستور رئیس قوه قضاییه صورت گرفتمأموریت فوقالعاده سازمان بازرسی برای مقابله با تخریب جنگل در استان گیلانهیأتی ویژه از بازرسان زبده گروه جهاد کشاورزی و محیط زیست سازمان بازرسی کل کشور برای رسیدگی به تخلفات صورت گرفته درباره تخریب جنگل و منابع طبیعی به استان گیلان اعزام میشوندبرای گرفتن بازیکن روی پرسپولیس، استقلال و ذوب آهن تمرکزی نداریم فرکی: جدایی سوکای از سپاهان به نفع این بازیکن
برای گرفتن بازیکن روی پرسپولیس استقلال و ذوب آهن تمرکزی نداریمفرکی جدایی سوکای از سپاهان به نفع این بازیکن است گلمحمدی در زمان بازیگریاش نشان داد مربی موفقی میشودسرمربی تیم فوتبال سپاهان اصفهان گفت جدایی سوکای از سپاهان به نفع خود این بازیکن است چرا که میتواند به تیمی بروسازمان ملل: 52 هزار تروريست در خاورميانه ميجنگند
سازمان ملل 52 هزار تروريست در خاورميانه ميجنگند دبيركل سازمان ملل متحد در جلسه شوراي امنيت گفت بيش از ۲۵ هزار تروريست از ۱۰۰ كشور مختلف دنيا به كشورهاي خاورميانه رفته و در آنجا ميجنگند وزير امنيت داخلي امريكا نيز تعداد تروريستهاي حاضر در سوريه را 22 هزار تن اعلام كرد در نش"شیر بچههای البغدادی" آماده جنگ شدند
شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴ ۲۸ ساکنان موصل خبر دادهاند که داعش کار آموزش نخستین گروه از کودک سربازان خود را برای پیوستن به جبهههای جنگ به پایان رسانده است به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا به نقل از خبرگزاری آلمان ساکنان شهر موصل میگویند که داعش امروز شنبه هزار پسر بچمعاون سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری خبر داد اجرای طرحهای اجتماعی در جنگلهای شمال/کمکهای بلاعوض برای ار
معاون سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری خبر داداجرای طرحهای اجتماعی در جنگلهای شمال کمکهای بلاعوض برای ارتقای معیشتی جنگلنشینانمعاون امور جنگل سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری از اجرای طرحهای مدیریت پایدار اجتماعی اکولوژیکی و اقتصادی در جنگلهای شمال کشور خبر داد به گزایک گلوله توپ بازمانده از دوران جنگ در دزفول منفجر شد
یک گلوله توپ بازمانده از دوران جنگ در دزفول منفجر شد دزفول - ایرنا - فرماندار ویژه دزفول صدای انفجار بامداد شنبه در این شهر را ناشی از انفجار یک گلوله توپ جنگی بازمانده از جنگ تحمیلی در حاشیه اطراف این شهر عنوان کرد حبیب الله آصفی روز شنبه به خبرنگار ایرنا گفت این گلوله جنگی بهمدیرعامل سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری اراک خبر داد تولد 2 بچه شیر آفریقایی در پارک وحش اراک
مدیرعامل سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری اراک خبر دادتولد 2 بچه شیر آفریقایی در پارک وحش اراکمدیرعامل سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری اراک از تولد دو قلاده بچه شیر از نژاد آفریقایی در پارک وحش این شهر خبر داد احمد حسنی در گفتوگو با خبرنگار فارس در اراک اظهار داشتدیدار ظریف با همتایان خود در حاشیه اجلاس وزیران سازمان همکاری اسلامی/ رایزنی در خصوص بحرانهای منطقهای از جمل
دیدار ظریف با همتایان خود در حاشیه اجلاس وزیران سازمان همکاری اسلامی رایزنی در خصوص بحرانهای منطقهای از جمله تروریسم و جنگ یمنوزیر امور خارجه ایران در حاشیه چهل و دومین اجلاس وزیران خارجه سازمان همکاری کشورهای اسلامی در کویت با همتایان خود دیدار و در خصوص بحرانهای منطقهای ازآتش گرفتن جنگلهای ایلام
آتش گرفتن جنگلهای ایلام روز نو با وجود جلوگیری از پیش روی آتش در ارتفاعات شلم زبانههای آتش همچنان از میان کوهها برمیخیزد به گزارش ایسنا دیشب بخش عظیمی از ارتفاعات شلم مشرف بر شهر ایلام آتش گرفت و در این حریق بخشهای وسیعی از این منطقه دچار آتشسوزی شد که پس از چندینکارگردان انیمیشن «شاهزاده روم» در گفتگو با فارس خودمان را سرباز جبهه جنگ نرم میدانیم/جنگ اصلی در حو
کارگردان انیمیشن شاهزاده روم در گفتگو با فارسخودمان را سرباز جبهه جنگ نرم میدانیم جنگ اصلی در حوزه فرهنگ استهادی محمدیان گفت تلاش کردیم که به تعبیر مقام معظم رهبری به جنگ نرمی که علیه ما وجود دارد توجه کنیم درست است که سال ها از جنگ که به ما تحمیل شد می گذرد اما باید باور کنیمدر آستانه دیدار با لهستان ظریف: والیبالیستها به انرژی مثبت مردم نیاز دارند/ برای نتیجه گرفتن نیاز به زمان دار
در آستانه دیدار با لهستانظریف والیبالیستها به انرژی مثبت مردم نیاز دارند برای نتیجه گرفتن نیاز به زمان داریملیبروی تیم ملی والیبال گفت مردم ایران همیشه حامی والیبال بودند و اکنون نیز برای ادامه لیگ جهانی نیاز به انرژی مثبت مردم خوب ایران داریم به گزارش خبرگزاری فارس و به نقلجنگ آب، حربه جدید داعش برای گرفتن دو منطقه در عراق
جنگ آب حربه جدید داعش برای گرفتن دو منطقه در عراق بین الملل > خاورمیانه - واحدمرکزی خبر نوشت روزنامه الحیات نوشت داعش برای حمله به دو منطقه عراق جنگ آب به راه انداخته است به نوشته امروز روزنامه الحیات چاپ لندن دراینترنت منابع محلی در الرمادی تاکید کردند داعش جنگجشن گرفتن در شادی اهل بیت همان مقدار ثواب داد که زمان حزن آنها
امام جمعه صفادشت ملارد جشن گرفتن در شادی اهل بیت همان مقدار ثواب داد که زمان حزن آنها تهران – ایرنا – امام جمعه صفا دشت شهرستان ملارد گفت از نشانه های شیعه هم همین است که در شادی اهل بیت شاد و در زمان اندوه اهل بیت ع محزون باشند اطعام نمودن جشن گرفتن و شاد بودن در شادی اهل بدر گفتوگو با فارس افشارزاده: فردا به دیدار وزیر ورزش میروم/ زمان برای استقلال در حال از دست رفتن است
در گفتوگو با فارسافشارزاده فردا به دیدار وزیر ورزش میروم زمان برای استقلال در حال از دست رفتن استمدیرعامل باشگاه استقلال گفت میخواستم امروز به دیدار وزیر بروم اما به دلیل مشغلهای که دارد فردا به دیدار او میروم بهرام افشارزاده در گفت و گو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس درپيشرفت 75 درصدي در اجراي تفاهمنامه سازمان اوقاف و سازمان جنگل ها
۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ۱۰ ۳۶ق ظ پيشرفت 75 درصدي در اجراي تفاهمنامه سازمان اوقاف و سازمان جنگل ها موج - معاون حفاظت و امور اراضي سازمان جنگلها با اشاره به پيشرفت 75 درصدي در حلوفصل اراضي اختلافي از تعامل سازنده با سازمان اوقاف و امور خيريه براي رفع ابهامات و تداخلات بين دو سازمان خبر-
گوناگون
پربازدیدترینها