تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن در گرفتارى صبور است، و منافق در گرفتارى بى تاب.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832415392




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سیدپویان حسین پور خطر بازتولید تفکرات «باند مهدی هاشمی» در آستانه انتخابات مجلس خبرگان


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سیدپویان حسین پور
خطر بازتولید تفکرات «باند مهدی هاشمی» در آستانه انتخابات مجلس خبرگان
اساساً یکی از مهم‌ترین کارکردهای باند مهدی هاشمی، ترویج دسته‌بندی‌های کاذب بین اقشار مختلف به‌خصوص روحانیت بود به گونه ای که مهدی هاشمی در اعترافاتش صراحتاً از تلاش خود برای ایجاد گروه‌های مجعول در برابر «جامعه مدرسین» پرده برمی‌دارد.

خبرگزاری فارس: خطر بازتولید تفکرات «باند مهدی هاشمی» در آستانه انتخابات مجلس خبرگان



دکتر سید پویان حسین‌پور* هرچه به ایام برگزاری انتخابات نزدیک می‌شویم، تعدد و تکثر تحلیل‌های سیاسی و طراحی راهبردها و استراتژی‌های انتخاباتی نیز در به چشم می‌خورد که البته عمده این پیش‌بینی‌ها بر انتخابات مجلس شورای اسلامی متمرکز بوده است. در این میان، اما به نظر می‌رسد با توجه به نگرش‌ها و رویه‌هایی که از جانب بعضی جریان‌های سیاسی خاص در کشور اتخاذ شده است، تمرکز و توجه ویژه بر مقوله انتخابات مجلس خبرگان نیز در دستور کار این گروه‌های سیاسی قرار گرفته است. در تازه‌ترین این رفتارها، می‌توان به یادداشت اخیر سردبیر هفته‌نامه صدا (نزدیک به حزب کارگزاران) اشاره کرد که در آخرین شماره این نشریه تحت عنوان «ائتلاف فقه سنتی و فقه پویا» منتشر شده است. محمد قوچانی (جانشین کمیته سیاسی حزب کارگزاران) در این یادداشت که آکنده از تحریف تاریخ و البته مغالطات نوشتاری است، به اصلاح‌طلبان توصیه می‌کند در انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری، ائتلافی حول محور مثلث «هاشمی، روحانی و حسن خمینی» شکل دهند و با اتخاذ استراتژی دو حسن (حسن روحانی و حسن خمینی) و ایجاد ائتلاف بین جریان‌هایی نظیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و روحانیت تهران (که قوچانی آن را گروهی متفاوت از جامعه روحانیت مبارز تهران) می‌داند، در مقابل خطر جریان وابسته به آیت‌الله مصباح یزدی بایستند. این البته نخستین بار نیست که برخی جریانات سیاسی داخلی با رویکردهای جناحی برای تصرف عرصه‌های مدیریتی کلان کشور، برنامه‌ریزی و طراحی می‌کنند. پیش‌تر در دوره استیلای دوم خرداد، سعید حجاریان (از تئوریسین‌های این جریان) استراتژی «فتح سنگر به سنگر» را برای اصلاح‌طلبان تجویز کرده بود و مبتنی بر آن، مقرر بود تا وابستگان به تفکر و اندیشه‌های تجدیدنظرطلب، با تصرف مجلس خبرگان رهبری، زمینه را برای تحقق کامل اهداف این جریان آماده کنند. اما نکته‌ای که گویا قوچانی تعمداً از کنار آن می‌گذرد، اساس و بنیان مجلس خبرگان رهبری است که اصولاً مبتنی بر عمل‌کرد فراجناحی و غیر حزبی است. چه این‌که در طول سالیان گذشته، هرچند ترکیب این مجلس متشکل از فقهایی با گرایشات مختلف فقهی و سیاسی بوده است اما عمل‌کرد جناحی در این جمع متکثر گزارش نشده است و آن‌چه قوچانی و هم‌فکرانش در این تحلیل بدان پرداخته‌اند، تنها زاییده تصورات آنان است و در قالب آرزوهای دست‌نیافتنی این جریان برای سلطه بر این نهاد شاخص و راهبردی ارزیابی می‌گردد.   بازتولید تفکرات مهدی هاشمی معدوم  یکی از اصلی‌ترین ابعاد یادداشت سردبیر نشریه صدا و عضو مرکزیت حزب کارگزاران که اتفاقاً تیتر یادداشت او را نیز به خود اختصاص داده است، دوگانه «فقه سنتی و فقه پویا»ست. قوچانی با تقسیم‌بندی مقوله فقه در حوزه‌های علمیه به فقه سنتی و فقه پویا و بیان مصادیقی برای هریک از این گرایش ها، راه‌کار پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌روی مجلس خبرگان را تلاش برای ائتلاف بین این دو گرایش فقهی بیان می‌کند. این مدعا به‌ویژه در تحلیلی که قوچانی از دسته‌بندی‌های داخلی انتخابات ریاست مجلس خبرگان رهبری ارائه می‌کند،‌ هویداست. براساس تحلیل وی، در جریان انتخابات ریاست مجلس خبرگان رهبری که پس از فوت مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی صورت گرفت، سه دسته‌بندی در بین خبرگان رهبری شکل گرفت: دسته اول جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به‌ عنوان نماد فقه سنتی، دسته دوم جریان روحانیت تهران با محوریت آیت‌الله هاشمی به‌عنوان نماد فقه پویا و دسته سوم جریان آیت الله مصباح یزدی که تلویحاً از آنان با عنوان اهانت آمیز سلفی ها یاد می کند. قوچانی در یادداشت خود که آکنده از تحریفات تاریخی، مغالطات رسانه‌ای و انحرافات کلامی است، گونه‌ای از فقه را تحت عنوان فقه سنتی توصیف می‌کند و تلویحا جریان مخالف امام در طول سال‌های رهبری را جریان فقه سنتی معرفی می‌کند و بابت ظهور و بروز مجدد این جریان، هشدار می‌دهد. این گرای غلط و توصیف انحرافی از آراء‌ و اندیشه‌های حضرت امام(ره) در حالی است که امام خمینی(ره) صراحتاً خود را از معتقدین به فقه سنتی معرفی می‌کند و در این خصوص می‌فرماید: «این جانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم، اجتهاد به همان سبک صحیح است؛ ولی این بدان معنی نیست که فقه اسلام پویا نیست. زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسئله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد در یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند. بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعا موضوع جدیدی شده است که قهرا حکم جدیدی می طلبد. مجتهد باید به مسایل زمان خود احاطه داشته باشد.»(1) نکته جالب این که آیت‌الله هاشم‌زاده هریسی- از اعضای مجلس خبرگان که اتفاقا در طیف نزدیک به آیت الله هاشمی قرار دارد-  چندی پیش در مقاله‌ای در ماهنامه مهرنامه (که اتفاقاً سردبیری آن نیز با محمد قوچانی است)، در خصوص تأکید امام(ره) بر پرهیز از بروز دعوای فقه سنتی و فقه پویا این‌گونه می نویسد: «حضرت امام، مردم و جوانان، مخصوصا حوزویان را از دعوای فقه سنتی و فقه پویا برحذر می‌داشت که عده‌ای طرفدار فقه سنتی و عده دیگر نیز طرفدار فقه پویا گردیده و دعوای نعمتی و رحمتی راه بیندازند و خود را مشغول یک بحث کاذب و بی حاصل سازند و آن را یک بحث پوچ و انحرافی و دعوای خطرناک می‌دانست و می‌فرمود که فقه سنتی ذاتا فقه پویا است فقط باید آن را از نفوذ تحجر و جمود فکری مصون داشت و اجتهاد مصطلح و رایج در حوزه‌ها را دگرگون، پویا و به روز ساخت.»(2) اما آن‌چه در این میان، خطرناک جلوه می‌کند، یادآوری این مقوله است که اساساً تقسیم‌بندی فقه به دو گرایش سنتی و پویا، به‌صورت ویژه توسط باند مهدی هاشمی معدوم مطرح گردید. سید مهدی هاشمی که قتل مرحوم آیت‌الله شمس‌آبادی را در کارنامه جنایات خود دارد، در توصیف چرایی قتل مرحوم شمس‌آبادی توسط گروه وی این‌گونه اعتراف می‌کند که: «در اینکه مسئله‌ روحانیت ارتجاعی و مخصوصاً آقای شمس آبادی در نظر من خیلی حساس‌تر (از رژیم شاه) بود حرفی نیست ... در طول زمان، آن وقت که مبارزات در داخل کشور اوج گرفت یک زمانی به اینجا رسیدیم که خب دیگر این روحانیت سنتی اصفهان که یا ساکتند یا مخالف مبارزه هستند، در مقابلشان به طور جدی موضع‌گیری بکنیم و حتی مثلا به حد قتل برسد. قتل مرحوم شمس آبادی که اینها تبعات و پیامدهای تدریجی این منشا تفکر بود.»(3) البته این ادعای مهدی هاشمی درباره‌ شخصیت آیت‌الله شمس‌آبادی صحیح نبود، زیرا ایشان در زمره‌ روحانیونی بود که به دستگیری حضرت امام خمینی(ره)، آیت‌الله قمی و آیت‌الله محلاتی اعتراض و اعلامیه منتشر کرده بود.  به‌نظر می‌رسد ترسیم دوقطبی کاذب فقه سنتی و فقه پویا که علاوه بر رد این تفکیک در اندیشه‌های حضرت امام، صراحتاً از جانب ایشان نهی نیز گردیده است، بیان‌گر ظهور و بروز مجدد تفکرات مهدی هاشمی در جریان اصلاحات به‌شمار می‌رود و البته بعید هم نیست که سردبیر روزنامه صدا به واسطه شاگردی در مکتب بعضی از رجال سیاسی اصلاح‌طلب که سابقه ارتباط با مهدی هاشمی را نیز دارا هستند، تحت تأثیر اندیشه‌های آنان به چنین تحلیلی از شرایط دست زده باشد به‌ویژه‌ این‌که اساساً یکی از مهم‌ترین کارکردهای مهدی هاشمی و باند منحرف وی، ‌ترسیم و ترویج دسته‌بندی‌های کاذب و دروغین در بین صفوف و اقشار مختلف به‌خصوص روحانیت بوده است. در همین زمینه نیز می‌توان به اعترافات مهدی هاشمی اشاره کرد که صراحتاً از تلاش خود برای ایجاد گروه‌های مجعول در برابر «جامعه مدرسین» و موازی‌سازی کرده و ایجاد انحراف در بدونه حوزه علمیه پرده برمی‌دارد. مهدی هاشمی با توجه به پشتوانه ویژه خود در بیت مرحوم آیت‌الله منتظری، اقدام به سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی وسیع در حوزه‌های علمیه قم و میان طلبه‌های جوان برای جذب آنان نمود و با انتشار شب‌نامه‌ها، نامه‌پراکنی‌ها، ارائه تحلیل‌های وارونه و جوسازی به ایجاد تفرقه و بدبین کردن مردم و برخی علما نسبت به انقلاب و دولت پرداخت. این اقدامات تفرقه‌افکنانه تا آن‌جا پیش رفت که حضرت امام (ره) با شناخت دقیق خطر این جریان نفوذی، در جلسه شورای مرکزی فرماندهان سپاه در سال 61 تاکید کردند که مراقب مهدی هاشمی باشید.   دوگانه سازی کاذب میان امام(ره) و جامعه مدرسین در یادداشت قوچانی، موارد متعددی از تحریف تاریخ انقلاب به‌چشم می‌خورد و به‌نظر می‌رسد وی بنا بر این دارد تا با گذر از مسیر تحریف و با بهره‌گیری از مغالطه‌هایی مشهود، دیدگاه غلط خود را به مخاطب القا کند که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اختلاف عمیقی با حضرت امام(ره) داشته است و بعد از ارتحال ایشان به‌منظور جلوگیری از تداوم خط اندیشه‌های حضرت امام، برای رهبری مرحوم آیت‌الله گلپایگانی تلاش کرده است. این در حالی است که براساس آن‌چه در تاریخ‌چه تأسیس و تشکیل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بیان گردیده است، یکی از دلایل اصلی شکل‌گیری این جمعیت در اوائل دهه 40، مسئله مبارزه با رژیم طاغوت بوده است که با توجه به محوریت حضرت امام(ره) در مبارزه با رژیم شاهنشاهی، اکثریت بالاتفاق اعضای جامعه مدرسین از همراهان به‌شمار رفته‌اند که از این میان می‌توان به حضور حضرات آیات مکارم شیرازی، فاضل لنکرانی، سبحانی، نوری همدانی، خامنه‌ای(رهبر معظم انقلاب)، خزعلی، مشکینی، جوادی آملی، جنتی اشاره کرد که همگی از شاگردان حضرت امام(ره) بوده‌اند.(4)  ارتباط عمیق و معنادار بین جامعه مدرسین و حضرت امام به نحوی بوده است که این گروه از حامیان اصلی حرکت انقلاب به رهبری امام(ره) بوده‌اند که این موضوع در پایگاه اطلاع‌رسانی جامعه مدرسین نیز این‌گونه مورد تأکید قرار گرفته است که: «در سال 1342 که مبارزات اسلامى ملت مسلمان ایران، به رهبرى قاطعانه امام خمینى(ره) و همکارى علماء و طلاب علوم دینی و سایر اقشار مردم، آغاز شد جامعه مدرسین که یک تشکیلات روحانى بود دعوت امام خمینى را لبیک گفت و تمام توان خود را در تأیید و ادامه مبارزات به کار گرفت.»(5) در خصوص حمایت جامعه مدرسین از امام راحل، آیت‌الله مسعودی خمینی از اعضای جامعه، در مصاحبه با خبرگزاری حوزه علمیه قم این‌گونه می‌گوید: «اصلاً جامعه مدرسین از بدو تشکیل تا 1365 برای پخش اعلامیه، معرفی امام(ره) و مطرح کردن انقلاب بود. در همین راستا عده‌ای تبعید شدند، عده‌ای زندان رفتند و برخی نیز به شهادت رسیدند. آنهایی هم که آزاد بودند، هرچند با تعداد نفرات کم، ولی جلسات را برگزار و اقدامات انقلابی را ساماندهی می‎کردند.»(6) از دیگر نمادهای حمایت و تبعیت قاطع جامعه مدرسین از حضرت امام(ره) می‌توان به جریان دستگیری امام توسط ساواک، اشاره کرد که اعضای جامعه مدرسین بیشترین تلاش را در حمایت از امام و مرجعیت ایشان داشتند:  «در خرداد ماه سال 1342 که امام خمینى به وسیله رژیم پهلوى بازداشت و به تهران اعزام و در پادگان نظامى، زندانى شد و مردم قهرمان ایران به عنوان اعتراض قیام کردند، جامعه مدرسین در تشویق مردم به قیام نقش مهمى را بر عهده داشت. رژیم پهلوى تصمیم داشت امام خمینى را در دادگاه نظامى محاکمه و اعدام کند، براى جلوگیرى از این کار علماى بزرگ اسلام از قم و دیگر شهرهاى ایران به تهران آمدند و به فعالیت پرداختند، جامعه مدرسین در حرکت علماء و مراجع قم و دیگر شهرستانها سهم بزرگى را بر عهده داشت. تعدادى از اعضاى جامعه نیز در جلسات علماء شرکت مى‏نمودند و در هدایت و نتیجه بخش بودن جلسات نقش مهمى را ایفاء مى‏کردند. در همین زمان و به کوشش برخى از اعضاى جامعه، چند نفر از فقهاء و مراجع بزرگ طى اطلاعیه‏اى مرجعیت امام خمینى را تأیید نمودند. در اثر قیام همگانى مردم و تلاش علماء و مراجع تقلید بود که رژیم نتوانست امام خمینى را اعدام کند و در 17 فروردین سال 1343، برخلاف میل، او را آزاد و به قم باز گردانید.»(7) هم‌چنین پس از رحلت حضرت آیت‌الله حکیم، به کوشش جامعه مدرسین، اطلاعیه‏ اى مبنى بر مرجعیت امام خمینى(ره)، به امضاى دوازده نفر از علماء و فقهاء، رسید و با تکثیر گسترده آن در سطح کشور، زمینه ترویج و گسترش دائره مرجعیت امام خمینى(ره) و زنده‌نگه داشتن نام او در اذهان عمومی جامعه فراهم شد که رژیم طاغوت از این اقدام بسیار خشمگین شد تا جایی که دستور به دستگیری عده زیادی از اعضای جامعه مدرسین را صادر کرد. ارتباط و حمایت جامعه مدرسین از حضرت امام(ره) و اندیشه‌های ایشان، در طول سال‌های پس از انقلاب نیز تداوم و تعمیق یافت. این ارتباط عمیق و مستحکم را می‌توان در تلاش‌هایی که جامعه مدرسین برای تثبیت نظام اسلامی و پشتیبانی از رهبری اعلی امام خمینی(ره) صورت داد، مشاهده نمود. در این زمینه نیز می‌توان به اقدام مهم و مؤثر جامعه مدرسین در اعلام خلع مرجعیت مرحوم آیت‌الله شریعتمداری پس از تلاش‌های وی برای تضعیف رهبری انقلاب و در نهایت حمایت از کودتاهای قطب‌زاده و نوژه علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی اشاره کرد. پس از آشکار شدن حمایت مرحوم شریعتمداری از کودتای قطب‌زاده، جامعه مدرسین در جلسه‌ای به تاریخ 31 فروردین 1361، عدم صلاحیت وی برای مرجعیت به تصویب رسید. به دنبال این مصوبه جامعه مدرسین بیانیه ای رسمی صادر کرد که عدم صلاحیت وی برای مرجعیت  را اعلام کرد. در بیانیه منتشره جامعه مدرسین در این خصوص آمده است: «از روزهای اول نهضت مقدس اسلامی از آقای شریعتمداری امور بسیاری صادر می‌شد که دست‌اندرکاران نهضت بویژه جامعه مدرسین آن‌ها را شایستة مقام مرجعیت شیعه نمی‌دانستند ولی برای حفظ وحدت و انسجام صف روحانیت مبارز از بازگو کردن آن‌ها سخت دوری می‌جستند ... لذا ضمن تأکید بر اینکه مراجع قضائی منحصراً باید به این امر رسیدگی نمایند، بنا به وظیفه شرعی بر خود لازم دانستیم که سقوط مشارالیه را از شایستگی مرجعیت بالصراحه اعلام نماییم تا افرادی از مسلمانان که در حالت تردید و دودلی بودند تکلیف خود را بدانند و احیاناً با تقلید خود به اسلام و انقلاب ضربه وارد نکرده باشند.»(8) حضرت امام(ره) نیز اعتماد و اعتقاد ویژه‌ای به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم داشته‌اند تا آن‌جا که در شرایطی که امثال بقایای باند مهدی هاشمی و برخی مدعیان اصلاح طلب امروزی تلاش داشتند تا جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز را مصداق اسلام آمریکایی معرفی کنند، ایشان در نامه‌ای خطاب به آیت الله مشکینی، طلاب انقلابی را به همراهی و تبعیت از جامعه مدرسین توصیه می‌کنند و می گویند: «شما از قول من به فرزندان انقلابی‏ ام بفرمایید که تندروی عاقبت خوبی ندارد. اگر آنان جذب حضرات آقایان جامعه محترم مدرسین نشوند، در آینده گرفتار کسانی خواهند شد که مروّج اسلام آمریکایی‏ اند». (9)  امام خمینی(ره) جامعه مدرسین را همگام و برپا کننده انقلاب می‌داند و نقش مهم و تأثیرگذار این جریان گسترده را در افشاگری رژیم منحوس شاهنشاهی می ستاید. اکثر مطالب و تعابیر و مضامین بلند و محتوای عمیق پیام امام به روحانیت در سال 67، سیر مبارزات سال‌های متمادی و وصف حال سختی‌های جامعه مدرسین است که شاگردان و تربیت‌یافتگان مکتب سیاسی و مبارزاتی خود امام بودند. و شاید نقطه اوج تأیید جامعه مدرسین توسط حضرت امام را بتوان در منشور روحانیت امام دید که امام راحل - در مقابل تفکر امثال سید مهدی هاشمی و چپ گرایانی که امروز به دامن لیبرالیسم غلتیده اند -  این‌گونه در وصف جامعه مدرسین می‌نویسند: «آیا مدرسین محترم که ستون محکم انقلاب در حوزه ‏های علمیه بوده ‏اند -نعوذباللّه‏- به اسلام و انقلاب و مردم پشت کرده ‏اند؟ مگر همان‌ها نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیرقانونی بودن سلطنت دادند؟ مگر همان‌ها نبودند که وقتی یک روحانی به ظاهر در منصب مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفی کردند؟ آیا مدرسین عزیز از جبهه و رزمندگان پشتیبانی ننمودند؟ اگر خدای ناکرده اینها شکسته شوند چه نیرویی جای آنان را خواهد گرفت؟»(10)    ادعای کذب حمایت جامعه مدرسین از رهبری آیت‌الله گلپایگانی در پاسخ به این ادعای قوچانی که جامعه مدرسین برای رهبری آیت‌الله گلپایگانی تلاش کرده است نیز باید به این مضمون توجه داشت که در زمان امام راحل اصولاً صحبتی از انتخاب رهبری در میان نبوده است و بعد از رحلت ایشان نیز مجلس خبرگان رهبری با سرعت عملی قابل تحسین حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را به زعامت امت اسلامی برگزید و عملاً مجالی برای بروز و ظهور چنین ادعایی نبوده است. ضمن این‌که اساساً اعضای جامعه مدرسین از مدافعین اصلی رهبری رهبر معظم انقلاب بوده‌اند تا آن‌جا که آیت الله مشکینی رئیس سابق مجلس خبرگان و جامعه مدرسین و نیز  آیت‌الله محمد یزدی (از اعضای مؤثر و اصلی جامعه مدرسین در سال 68 و رئیس فعلی جامعه مدرسین و مجلس خبرگان)، انتخاب مقام معظم رهبری به‌عنوان ولی‌فقیه و جانشین حضرت امام را از عنایات الهی قلمداد کرده بود و به گواهی سخنرانی‌ها و خطبه‌های نماز جمعه همواره از این انتخاب حمایت کرده اند. در عین حال، این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که اصولاً مرحوم آیت‌الله گلپایگانی هیچ‌گونه علاقه‌ای به امر حکومت‌داری نداشته است و البته در زمان حیات حضرت امام(ره) مرحوم آیت‌الله گلپایگانی از ارج و قرب والایی نزد رهبری وقت نظام اسلامی برخوردار بوده است و در موارد متعددی آراء و اندیشه‌های وی به‌صورت کاربردی در دستور کار نظام قرار گرفته است. این ارتباط مستحکم، تا آن جا پیش می‌رود که به نقل از یادگار امام، مرحوم سید احمد خمینی، حضرت امام خمینی(ره) در وصیت‌ خویش تأکید می‌کند که نماز را مرحوم آیت‌الله گلپایگانی بر پیکر ایشان اقامه کنند و حتی اگر امکان حضور ایشان در تهران نیست، پیکر امام به قم منتقل شده و در قم این نماز به امامت آیت‌الله گلپایگانی اقامه گردد. ارتباط و نزدیکی بین امام خمینی(ره) و آیت‌الله گلپایگانی به حدی بوده است که به اذعان فرزند آیت‌الله گلپایگانی در یک مصاحبه، پیش از انقلاب و در زمان مرجعیت اعلی آیت‌الله بروجردی، هر زمان که حضرت امام قصد مساعد کردن نظر آیت‌الله بروجردی را در موضوع داشتند، آیت‌الله گلپایگانی را نیز همراه می‌کردند. حجت‌الاسلام سید باقر گلپایگانی، خبر از اصرار حضرت امام(ره) به آیت‌الله گلپایگانی پس از رحلت آیت‌الله بروجردی مبنی بر تقبل جایگاه مرجعیت پس از ایشان می‌دهد و این‌گونه بیان می‌کند که: «در واقع اصل مرجعیت آقا با اصرار مرحوم امام خمینی و مرحوم شیخ مرتضی حائری مطرح شد. اول کسی هم که از آقا اجازه شفاهی دارد، آقای منتظری است که از حامیان امام بود.»(11) هم‌چنین در بخش دیگری از مصاحبه فرزند آیت‌الله گلپایگانی، به اعتماد مرحوم آیت‌الله گلپایگانی به حضرت امام(ره) در مسائل سیاسی اشاره می‌شود که در پاسخ به مهندس بازرگان و اعضای نهضت آزادی صراحتاً آنان را به امام حواله می‌دهند و این‌گونه پاسخ می‌دهند که: «درباره این مسایل سیاسی به آقای خمینی مراجعه کنید. من در این مسایل بنای دخالت ندارم و آمار شما هم برای من یقین‌آور نیست و هرچه آیت‌الله خمینی بگویند عمل کنید من قبول دارم.»(12) اما در خصوص اصل مدعای عضو حزب کارگزاران در نشریه صدا مبنی بر پیگیری رهبری آیت‌الله گلپایگانی بعد از رحلت حضرت امام خمینی(ره) نیز به‌نظر می‌رسد وی قصد دارد با بهره‌گیری از مغالطه تعمیم ناروا و چشمداشتی به خاطرات آریالای هاشمی رفسنجانی، از پیگیری عده معدودی از اعضای جامعه مدرسین برای رهبری مرحوم آیت‌الله گلپایگانی در نخستین ساعات بعد از ارتحال حضرت امام(ره)، این‌گونه نتیجه‌گیری کند که کلیت جامعه مدرسین به دنبال این موضوع بوده‌اند. در پاسخ به این ادعا می‌توان به بخش دیگری از مصاحبه فرزند آیت‌الله گلپایگانی اشاره کرد که طی آن حجت‌الاسلام سید باقر گلپایگانی در خصوص پیگیری‌های مبنی بر رهبری پدر این‌گونه می‌گوید: «ساعت 12 شب عده‌ای از آقایان جامعه مدرسین و اعضای مجلس خبرگان برای دیدن آقا آمدند. آقایان احمدی میانجی، آذری قمی، روحانی، طاهر شمس و بعضی دیگر که همه مرحوم شده‌اند در بین آنها بودند. آقا که در رختخواب بودند بدون آنکه قبا بپوشند با عبا و عمامه آمدند.»(13) این آقایان گفتند که وظیفه شماست که رهبری را قبول کنید چون کسی جز شما نداریم. آقا فرمودند: «من قبلا هم به آقای خمینی گفته بودم که من نه داعیه رهبری دارم و نه اهل رهبری هستم. آقایان باز هم اصرار کردند. آقا جواب داد من نه این کار را قبول می کنم و نه با کسی که رهبر شد بنای مخالفت دارم. باز هم اصرار کردند. آقا فرمود من همین که به مسایل شرعی مردم برسم کافی است.»(14) توضیحات حجت‌الاسلام گلپایگانی به‌وضوح از اندک بودن تعداد متمایلین به رهبری آیت‌الله گلپایگانی ( و نیز فوت همگی آنها) حکایت می‌کند  همچنین اینکه مرحوم آیت‌الله گلپایگانی نیز به‌شدت با این درخواست و تمایل مخالفت می‌کند. این موضوع در جلسه خبرگان در 14 خرداد و نتایج آراء خبرگان رهبری نیز قابل مشاهده است. در این جلسه پس از مباحثات جدی حول محور شورای بودن یا فردی بودن رهبری، نهایتاً شیوه فردی بودن رهبری به تصویب خبرگان رسید.  پس از تصویب فردی بودن رهبری، گزینه‌های رهبری مورد بررسی قرار گرفت که به دلیل دارا بودن جایگاه مرجعیت از سوی آیت‌الله گلپایگانی(و وجود شرط مرجعیت در قانون اساسی قبل از تغییرات سال 68) نام ایشان نیز در بین گزینه‌ها مطرح گردید که حتی در این گزینه نیز باتوجه به کهولت سن ایشان، از جانب بعضی از خبرگان، پیشنهاد معاونت و قائم‌مقامی آیت‌الله خامنه‌ای مطرح گردید اما در نهایت پس از قرائت پیام حضرت امام(ره) به آقای مشکینی در خصوص «حذف شرط مرجعیت از ویژگی های رهبری نظام اسلامی» گزینه آیت‌الله گلپایگانی تا حدودی در حاشیه قرار گرفت و پس از رأی‌گیری از تعداد 74 رأی خبرگان رهبری که عمدتاً از اعضای جامعه مدرسین بودند، 60 نفر به ایشان رأی دادند. با این اوصاف نسبت دادن حمایت از رهبری آیت الله گلپایگانی به جامعه مدرسین حوزه علیمه قم در سال 68 - برای بهره گیری سیاسی و جناحی در سال 94 - یک مغالطه و بلکه بی اخلاقی آشکار سیاسی از جانب عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران است.  در این باره بویژه سوابق افرادی که تلاش داشته و دارند با دوگانه سازی هایی چون فقه سنتی و فقه پویا و نیز مکتب سازی های بی ریشه و بنیاد، خط تفرقه و جدایی میان نهاد اصیل روحانیت و حوزه های علمیه را دنبال کنند، گفتنی های دیگری هست که انشاء الله در آینده بیشتر بدان خواهیم پرداخت. پی نوشت: 1. صحیفه نور ، جلد 21 / صفحه 289
2. ماه‌نامه مهرنامه / شماره 5 / مهر 89
3. پروندهی مهدی هاشمی٬ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی٬ بازیابی 20631
4. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون / حجت الاسلام سید محسن صالح / مرکز اسناد انقلاب اسلامی
5. پایگاه اطلاع‌رسانی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
6. خبرگزاری رسمی حوزه / بهمن 93 / مصاحبه با آیت‌الله مسعودی خمینی
7. پایگاه اطلاع‌رسانی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
8. روزنامه جمهوری اسلامی / 1 اردیبهشت 1361 / صفحه 9 9.صحیفه امام، (ج 21، ص 367.) 10. صحیفه نور  ( جلد 21 / صفحه 287)
11. پایگاه خبری فرارو / خرداد 89 / مصاحبه با حجت‌الاسلام سید باقر گلپایگانی
12. همان
13. همان
14. همان *مسئول باشگاه خبری توانا
/انتهای پیام/

94/03/19 - 11:12





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن