تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):گناهانى كه باعث نزول عذاب مى‏شوند، عبارت‏اند از: ستم كردن شخص از روى آگاهى، تجاوز...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845343370




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تبعات پیوند زدن همه مشکلات به تحریم ها


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح سه شنبه تبعات پیوند زدن همه مشکلات به تحریم ها روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «اردوغان چرا شکست خورد؟!»،«آینده سلطان بی‌لشکر!»،«چرا اردوغانیسم شکست خورد؟»،«تبعات پیوند زدن همه مشکلات به تحریم ها»،«گذشته خوب است، گذشته بد است!»،«جامعه‌شناسی پدیده آقازاده‌ها»،«اصول امام و نقشه راه مذاکرات هسته‌ای»،«لزوم تکیه احزاب بر فصول مشترک خود»،«بقایی و تئوری قدرت برای بقای ثروت»،«سقوط یورو: جنگ یا همکاری ارزی؟»و... که برخی از انها در زیر می‌آید.
 

کیهان:اردوغان چرا شکست خورد؟! «اردوغان چرا شکست خورد؟!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم جعفر بلوری است که در آن می خوانید؛نتایج قطعی انتخابات مهم پارلمانی ترکیه در آخرین ساعات روز یکشنبه 17 خرداد ماه اعلام شد. شکست سنگین حزب حاکم عدالت و توسعه و به عبارت دقیق تر، رجب طیب اردوغان در این انتخابات، مسئله ای است که حقیقتا کمتر تحلیلگری می توانست آن را پیش بینی کند. تا پیش از اعلام نتایج، بیشتر تحلیل ها با این سمت و سو ارائه می شد که، حزب حاکم پس از پیروزی، برای تغییر نظام سیاسی از پارلمانی به ریاستی نیازمند همه پرسی خواهد شد یا بدون همه پرسی به این مهم دست خواهد یافت. اما اکنون دولت پس از 13 سال یکه تازی باید به فکر تشکیل یک دولت ائتلافی لرزان یا حتی تجدید انتخابات باشد. طبق قانون، اگر حزب عدالت و توسعه موفق به کسب 330 کرسی از 550 کرسی پارلمان می شد، می توانست با برگزاری همه پرسی و تغییر قانون اساسی، تغییر نظام سیاسی ترکیه از پارلمانی به ریاستی را کلید بزند تا بدین ترتیب باز هم بر قدرت اردوغان افزوده شود! طبق همین قانون، اگر این حزب موفق می شد 367 کرسی به دست آورد، می توانست حتی بدون برگزاری این همه پرسی بر بلندپروازی های خود در داخل و خارج این کشور بیفزاید. اما نتایج اعلام شده، تمام محاسبات اردوغان و دولتش را به هم ریخت. براساس نتایج اعلامی، حزب عدالت و توسعه حدود 41 درصد آرا را به دست آورده و به پیروزی رسیده است، یعنی حدود 258 کرسی که 18 کرسی کمتر از حد نصاب لازم (50 درصد کل آراء) برای تشکیل دولت است.
اما حزب حاکم ترکیه چرا در این انتخابات با چنین شکستی مواجه شد؟ و تبعات این شکست چه خواهد بود؟
می توان دلایل و پاسخ های متعددی برای چرایی وقوع این شکست برشمرد اما بدون شک برخی سیاست های داخلی و به ویژه خارجی اردوغان در حصول این نتیجه، نقش موثرتری داشته اند که در این جا به 4 مورد از آنها اشاره می شود. 1- همانطور که اشاره شد، بخشی از پاسخ سوال نخست را باید در «سیاست های داخلی» اردوغان جست و جو کرد. اردوغان بخش قابل توجهی از مقبولیت مردمی اش را مدیون سیاست های اقتصادی و موفقیت های پر اما و اگر خود در این حوزه است. پر اما و اگر از این جهت که، به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، رشد اقتصادی ترکیه در سال های اخیر صرفا یک رشد «حبابی» بوده که در نتیجه سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI)حاصل شده است. کوتاه سخن این که، سرمایه های مستقیم خارجی باعث افزایش «مصنوعی» تولید ناخالص داخلی (GDP) ترکیه شده و جایگاه آن را در رتبه بندی های اقتصادی به صورت «کاذب» ارتقا داده است. این رشد مصنوعی که با تکیه بر سرمایه خارجی و نه تولید داخلی رخ داده، باعث رشد سرسام آور بدهی خارجی (External Debt) ترکیه هم شده و آن را اکنون به بدهکار ترین کشور منطقه تبدیل کرده است. اما با همه این احوالات، مردم ترکیه احتمالا به دلیل آگاه نبودن نسبت به این مسئله، و صرفا به جهت مشاهده رشد - هرچند بادکنکی- اقتصاد کشورشان، به اردوغان متمایل شده بودند. اما لااقل انتخابات اخیر نشان داد برای مردم ترکیه، فقط اقتصاد ملاک نیست! 2- برخی اظهارنظرها، اقدامات و ژست های تبلیغاتی عجیب و بعضا مضحکی که طی ماه های گذشته از سوی اردوغان بروز یافت را هم می توان در کنار سایر دلایل شکست اردوغان قرار داد. اقداماتی که درست مثل تلاش وی برای تغییر نظام سیاسی ترکیه، نشان از قدرت طلبی اردوغان داشت. می توان به جرات گفت، جهت همه این تحرکات به یک نقطه ختم می شد و آن این که، اردوغان در رویای بازگرداندن امپراتوری عثمانی سیر می کرد؛ یک نظام امپراتوری که احتمالا شخص اردوغان در آن نقش امپراتور را داشته باشد! ساخت کاخ مجلل 615 میلیون دلاری با 1150 اتاق آن هم به این بهانه که، کاخ قبلی سوسک داشت! استقبال عجیب از محمود عباس در این کاخ ( اردوغان در این مراسم رسمی با حضور 16 بازیگر شمشیر و نیزه به دست و با پوشش هایی که بیشتر یادآور دوران عثمانی بود، با محمود عباس عکس یادگاری گرفت.) تجاوز به خاک سوریه و نبش قبر سلطان سلیمان عثمانی را هم به این سلسله رفتارها اضافه کنید. سرکوب وحشیانه اعتراض های خیابانی، ماجرای میدان استقلال و پارک گزی، انفجارهای اخیر در تجمع انتخاباتی مخالفان اردوغان در شهر دیاربکر و ... مواردی هستند که در کارنامه سیاست داخلی اردوغان ثبت شده اند، مواردی که بی شک در نتایج این انتخابات بی تاثیر نبوده اند. 3- اما بخش مهمتر و موثر تر مسئله، به تحولات منطقه ای و سیاست خارجی دولت ترکیه باز می گردد. ترکیه به رغم سیاست اعلامی اش در حوزه خارجی، مبنی بر صفر کردن تنش ها با کشورهای منطقه، در حوزه سیاست خارجی، همچون سیاست داخلی، کارنامه قابل قبولی از خود به جای نگذاشته است. تلاش برای سرنگونی نظام سوریه به هر قیمت ممکن و حمایت های پیدا و پنهان از تکفیری های وحشی برای رسیدن به این هدف برای اردوغان و حزبش بسیار گران تمام شده است. افشاگری های دقیقه نودی (چند روز قبل از آغاز انتخابات) روزنامه جمهوریت درباره کمک های تسلیحاتی اردوغان به تروریست های تکفیری، تکذیب آن از سوی دولت و بلافاصله انتشار اسناد محکم این کمک ها از سوی این روزنامه، دیگر برای مردم ترکیه شکی باقی نگذاشت که، دست اردوغان در دست های خون آلود تکفیری ها است. واکنش داوود اوغلو پس از انتشار تصاویر ویدئویی این کمک های تسلیحاتی این بود: «این محموله ها را برای ترکمان های سوری می فرستادیم...اصلا به کسی ربطی ندارد که داخل این محموله ها چه بوده است.»!!! 4- ماجرای شهر کردنشین «کوبانی» سوریه و اقدام ناجوانمردانه دولت ترکیه در جلوگیری از فرار زنان و کودکان این شهر که با هجوم وحشیانه تروریست های تکفیری مواجه شده بودند را هم باید در نظر داشت. تکفیری ها وقتی در حال تکه تکه کردن زنان و کودکان شهر کوبانی بودند، شمار زیادی از مردم این شهر با رساندن خود به مناطق مرزی ترکیه، اجازه عبور خواستند اما ارتش ترکیه نه تنها حاضر به کمک کردن به آنها نشد، بلکه با سرکوب مردم، آنها را وادار به عقب نشینی کرد. بعدها برخی رهبران محلی کوبانی فاش کردند، دولت ترکیه کمک به زنان و کودکانشان را به «اعلان جنگ» آنها علیه بشار اسد مشروط کرده بود! نباید فراموش کرد که در دوره های قبل، شمار زیادی از کردهای ترکیه به ویژه ساکنان دیاربکر، بزرگترین شهر کردنشین ترکیه به حزب عدالت و توسعه رای می دادند. اما در این دوره اوضاع کمی فرق کرد. مثلا در انتخابات پارلمانی 4 سال پیش، از 11 کرسی نمایندگی دیاربکر، شش کرسی نصیب حزب عدالت و توسعه شد اما در این دوره تنها یک کرسی نصیب حزب حاکم شد. در این دوره کردها حتی موفق شدند برای نخستین بار، تحت عنوان حزب دموکراتیک خلق ها 13 درصد کرسی ها(حدود 82 کرسی) را آن هم تحت عنوان یک «حزب» نه «مستقل»، از آن خود کنند. کردهای ترکیه با این کار انتقام خون ساکنان کوبانی را هم گرفتند. بدون شک این شکست، تبعاتی در داخل و خارج این کشور به همراه داشته و سیاست های داخلی و خارجی ترکیه را دستخوش تحولاتی خواهد کرد. به نظر می رسد، شکست تلخ و پیروزی نمای اردوغان در این انتخابات، نه تنها باعث خواهد شد، وی از توهم احیای امپراتوری عثمانی خارج شود، بلکه از بلندپروازی های منطقه ای وی نیز خواهد کاست. طبیعتا اردوغان با یک دولت ائتلافی، نخواهد توانست همچون گذشته در منطقه جولان دهد. این شکست تاریخی می تواند جلوی ماجراجویی های ترکیه در سوریه را تا حدود زیادی بگیرد. از این به بعد سوریه می تواند امیدوار باشد، مناطق و شهرهایش، با کمک های مالی، لجستیکی و نظامی ترکیه سقوط نمی کند و جلوی سرازیر شدن تکفیری ها از مناطق مرزی ترکیه تا حدود زیادی گرفته می شود. حذف ترکیه از معادلات جنگ سوریه، کمک بزرگی خواهد شد برای سوریه و مقاومت منطقه. شاید بعد از کردهای ترکیه، مردم سوریه خوشحالترین افراد از نتایج این انتخابات باشند. شاید کمی خوش بینانه به نظر برسد اما، این شکست می تواند بر نفوذ و محبوبیت ایران در منطقه نیز بیفزاید. همانطور که کمک های سردار محبوب ایرانی در نجات مردم مظلوم کوبانی، جرف الصخر، آمرلی و .... بر محبوبیت کشورمان بین مردم منطقه از جمله اکراد افزود. تا آنجا که این سخن در میان مردم مظلوم مناطق یاد شده دهان به دهان نقل می شود که ایران نشان داد اسلام حقیقی چیست و چه کسانی پیرو واقعی سنت پیامبر اسلام(ص) هستند.

جمهوری اسلامی:آینده سلطان بی لشکر! «آینده سلطان بی لشکر!»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛شکست سنگین رجب طیّب اردوغان رئیس جمهور و رئیس حزب عدالت و توسعه ترکیه در انتخابات مجلس این کشور که روز یکشنبه هفته جاری برگزار شد، پیامدهای مثبتی برای مردم ترکیه و کشورهای منطقه به ویژه سوریه و عراق خواهد داشت. اردوغان درصدد بود با به دست آوردن اکثریت کرسی های مجلس ترکیه، راه را برای ایجاد تغییراتی در قانون اساسی به منظور بالا بردن قدرت رئیس جمهور هموار نماید. حزب عدالت و توسعه از 550 کرسی برای این کار به حداقل 330 کرسی نیاز داشت ولی نتایج انتخابات یکشنبه نشان می دهد این حزب فقط 41 درصد از آراء را به دست آورده وحتی برای تشکیل دولت نیز به ائتلاف با یکی از احزاب دیگر نیاز دارد. حزب «عدالت و توسعه» هر چند درحال حاضر «احمد داود اغلو» نخست وزیر ترکیه را دبیرکل خود می داند ولی قدرت اصلی این حزب دردست رجب طیب اردوغان است و شکست آن در انتخابات مجلس، ضربه مستقیمی به رویاهای او وارد کرده است. به نظر می رسد بسیاری از مردم ترکیه با آگاهی از زیاده خواهی های رجب طیب اردوغان، که درصدد بود خود را به «سلطان» ترکیه تبدیل کند و به نوعی سلطنت یا امپراطوری عثمانی را باز تولید نماید، از رای دادن به حزب او خودداری کردند تا او در این زیاده خواهی ها ناکام بماند. علاوه بر این زیاده خواهی داخلی که می توانست خطر دیکتاتوری را متوجه مردم ترکیه کند، درصورتی که حزب عدالت و توسعه در انتخابات مجلس اکثریت کرسی ها را به دست می آورد، رجب طیب اردوغان می توانست در پشت کردن به شعارهای 12 سال قبل خود قوی تر حرکت کند. اردوغان 12 سال قبل برای رسیدن به قدرت به شعارهای اسلامی ضدیت با نفوذ صهیونیسم و برقراری عدالت در کشور متوسل شده بود ولی بعد از آنکه به قدرت رسید به تدریج از این شعارها فاصله گرفت. بسیاری از تعالیم اسلام اکنون مورد بی توجهی دولت هستند، گسترش رابطه با رژیم صهیونیستی در دستور کار دولت اردوغان قرار دارد و آقای اردوغان به جای آنکه درصدد برقراری عدالت در کشور خود باشد به سراغ ساختن کاخ سفیدی رفته که از کاخ سفید آمریکا بسیار بزرگ تر، مجلل تر و تشریفاتی تر است. به نظر می رسد در بخش داخلی، شکست حزب عدالت و توسعه، از دور شدن رجب طیب اردوغان و سایر رهبران خود از مردم تاثیر پذیرفته باشد، درست همان بلائی که پادشاهان عثمانی بر سر خود آوردند. شکست رجب طیب اردوغان در انتخابات مجلس، آغاز افول حزب او و کنار رفتن تدریجی وی از قدرت خواهد بود. این واقعه، بسیاری از مردم ترکیه را که به عدم وفاداری اردوغان نسبت به شعارهایش اعتراض داشتند خوشحال کرد و روشن است که سیر نزولی رهبران حزب عدالت و توسعه و پائین آمدن تدریجی آنان از نردبان قدرت، ادامه خواهد یافت. در بخش خارجی و منطقه ای نیز شکست اردوغان آثار و تبعات زیادی خواهد داشت. رجب طیب اردوغان و دستیار وی، احمد داود اوغلو، از آتش بیاران جنگ های منطقه به ویژه در سوریه و عراق هستند. حمایت از تروریست هائی که از چهار سال قبل در سوریه به جان دولت قانونی این کشور افتادند، همواره در دستور کار رجب طیب اردوغان و احمد داود اوغلو قرار داشت. حتی در روزهای نزدیک به انتخابات یکشنبه این هفته نیز انتشار اخبار ارسال پیاپی کامیون های پر از سلاح و مهمات برای تروریست های سوریه رسوائی بزرگی برای دولتمردان ترکیه به بار آورد که قطعاً در کاهش آراء آنها در این انتخابات موثر بود. پذیرائی گرم از مخالفان دولت قانونی سوریه در شهرهای اسلامبول و آنکارا، برگزاری گردهمائی های پیاپی تحت عنوان دروغین «دوستان سوریه» که در آن برای ساقط کردن دولت بشار اسد نقشه راه تهیه می شد و حمایت های مالی و لجستیکی از تروریست های داخل سوریه، از اقدامات خلافی بودند که جایگاه و اعتبار حزب حاکم عدالت و توسعه و شخص رجب طیب اردوغان را بشدت کاهش دادند. در عراق نیز این رجب طیب اردوغان بود که به تروریست ها پروبال داد و در سال گذشته درست در همین زمان یعنی 20 خرداد تروریست های داعش با هماهنگی دولت ترکیه توانستند سه استان شمال غرب عراق را اشغال کنند و تا امروز عده زیادی از مردم بی گناه این کشور را به قتل برسانند و بسیاری از خانواده ها را آواره نمایند. کشور ترکیه، با همکاری شخص رجب طیب اردوغان با آمریکا، عربستان و قطر به محل عبور تروریست های تکفیری برای ارتکاب جنایت در سوریه و عراق تبدیل شده و زخمی های داعش و سایر گروه های تروریستی در بیمارستان های ترکیه مداوا می شوند. همدستی رجب طیب اردوغان با رژیم صهیونیستی در حمایت از تروریست ها برای ایجاد ناامنی در منطقه و فرصت سازی برای صهیونیست ها اکنون بر کسی مخفی نیست و مردم ترکیه عوارض این اقدامات خلاف حزب حاکم بر کشور خود را لمس کردند و در انتخابات مجلس با خودداری از رای دادن به این حزب، با این سیاست های ضد اسلامی و ضداخلاقی و ضد بشری مخالفت کردند. علاوه بر حمایت هائی که رجب طیب اردوغان و احمد داود اوغلو از تروریست های تکفیری برای آتش افروزی در عراق و سوریه به عمل آوردند، ترکیه از چند سال قبل به پناهگاه مخالفان دولت قانونی عراق تبدیل شده و افرادی چون طارق الهاشمی به همراه همفکران تروریست و بعثی خود سالهاست که با چراغ سبز اردوغان و داود اوغلو در پناه دولت ترکیه مشغول جنایت علیه دولت عراق هستند. با شکست حزب عدالت و توسعه، قطعاً معادلات سیاسی و نظامی در سوریه و عراق دچار تغییر خواهد شد کما اینکه وزن سیاسی دولت ترکیه نزد دولت ها از جمله دولت های غربی نیز کاهش خواهد یافت. این تغییر، علاوه بر اینکه مانع تبدیل شدن اردوغان به سلطان ترکیه خواهد شد، او را به عنوان یک شاه خیالی بی لشکر، مایه عبرت سران سایر کشورهائی که حیات خود را در آتش افروزی و حمایت از تروریست ها جستجو می کنند قرار خواهد داد. خراسان:چرا اردوغانیسم شکست خورد؟ «چرا اردوغانیسم شکست خورد؟»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم دکتر صالح زمانی است که در آن می خوانید؛نتایج انتخابات پارلمانی ترکیه شگفتی ساز شد. نتایجی که بیش از همه، مردم ترکیه و اقلیت های پراکنده این کشور از قبیل کردها، ایزدی ها و جریان های چپ را خوشحال کرد. در عین حال هشداری بود به یکه تازی حزب عدالت و توسعه به عنوان تنها حزب حاکم در این کشور که سال هاست دولت را در دست دارد. این حزب علی رغم کاهش زمینه های تنش سیاسی در داخل خصوصا در ماه های اخیر، موفق نشد تا رویای قدرت تام سیاسی را برای خود محقق کند. نتایج انتخابات به وضوح نشان می دهد که دولت آینده محصول شراکت دو و یا چند حزب در قدرت خواهد بود چرا که هیچ یک از احزاب نتوانستند کرسی های لازم برای تشکیل دولت را در اختیار بگیرند. از بین رفتن اکثریت مطلق حزب عدالت و توسعه در پارلمان به معنای مشارکت سایر احزاب در آینده این کشور است. احزابی که برای اولین بار با اقبال آرایی روبرو می شوند که عمدتا ناشی از ریزش های آرای عدالت و توسعه است. بنابراین مهم ترین وجه تحولات اخیر در این کشور مربوط به علل و پیامدهای داخلی و خارجی نتایج انتخابات و همین طور آینده سیاسی ترکیه می باشد. به همین منظور در این یادداشت به این سه محور پرداخته خواهد شد. ۱ - خارج شدن قدرت از چارچوب حزب عدالت و توسعه ریشه در چالش های سیاسی سال های اخیر در این کشور دارد. به عبارتی هم علل شکست حزب حاکم دارای اهمیت است و هم پیامدهای احتمالی که مربوط به دولت آینده این کشور خواهد شد. از مهم ترین علل افول ستاره بخت حزب حاکم می توان به گسترش سرکوب مخالفان، ماجراجویی های منطقه ای اردوغان علیه دولت اسد، کم رنگ شدن حاکمیت قانون، افزایش تخلف های اقتصادی وابستگان به حزب حاکم و همین طور راهبردهای موسمی دولت مبتنی بر فرصت طلبی سیاسی اشاره کرد. این علل مهم، زیر بنای مطالباتی را می سازد که دولت آینده ترکیه باید آن را به طور جدی مورد توجه قرار دهد. بنابراین پیامد این مطالبه ملی چیزی جز شفافیت بیشتر فعالیت های مالی و اقتصادی دولت، کاهش تنش های داخلی با مخالفان، ارتقای آزادی بیان و مطبوعات، خروج دولت از ادامه صحنه گردانی تروریست های وابسته در سوریه، ارتقای وضعیت اقتصاد ملی و همین طور تلاش برای همگرایی و کاهش خصومت با کشورهای همسایه نخواهد بود. ۲ -تغییر در چارچوب آینده دولت ترکیه، بر روند تحولات منطقه ای نیز اثر گذار خواهد بود. ترکیه در سال های اخیر نقش فعالی در هدایت و کنترل اهرم تروریسم در منطقه بازی کرد. این کشور در واکنش به ناکامی های متعدد برای ورود به اتحادیه اروپا، در نظر داشت به عنوان قدرتی منطقه ای ظاهر شود. متاسفانه برای رسیدن به این هدف ابزارهای نا مناسبی به کار گرفته شد. دولت ترکیه به جای تحکیم روابط با سایر قدرت های منطقه و همین طور افزایش قدرت ائتلافی با همسایگان تلاش کرد تا مسیری میان بر برای رسیدن به خواسته هایش پیدا کند که آن مسیر ماهیتی جز حمایت از تروریست های وابسته نبود. ترک ها گمان می کردند که افول اسد در منطقه به معنای حذف یکی از رقبا و برتری سیاسی آنها خواهد بود. آنها در این مسیر و از فرط ذوق زدگی، دست به اتحادی زود هنگام با دولت شکننده مرسی در مصر زدند و در جذب برخی گروه های فلسطینی هم تلاش کردند. هدف نهایی از مجموعه این سیاست های پراکنده و بی راهبرد احیای قامت دوباره امپراتوری عثمانی بود. پس از گذشت بیش از چهار سال از بحران سوریه، نه تنها پیش بینی آنها محقق نشد بلکه اعتبار دیپلماسی ترک ها در منطقه و جهان خصوصا در اتحادیه اروپا به مخاطره افتاد. به وضوح می توان مشاهده کرد که این کشور از زمان دخالت در بحران سوریه تا به امروز حتی یک پیروزی در حوزه دیپلماسی نداشته است. دولت آینده به واسطه نتایج انتخابات فعلی، احتمالا از ادامه سیاست های پر تنش پرهیز خواهد کرد. این دولت باید در جهت ترمیم روابط با همسایگان به منظور ائتلاف و نه رقابت تلاش کند و با درس گرفتن از شکست های قبلی حداقل دست از حمایت مستقیم تروریست های وابسته و سیاست های شتاب زده بردارد. ۳ -یکی از اقدامات مهم و موثرحزب عدالت و توسعه در سال های اولیه روی کار آمدن در قدرت و به حاشیه بردن جایگاه ارتش در سیاست این کشور بود. آنها که با اقبال گسترده مردم و تکیه بر سیاستی عقلانی و مدرن قدرت را به دست گرفته بودند تلاش کردند تا با حذف ارتش از سیاست، کفه دموکراسی در ترکیه را نسبت به کفه اقتدارگرایی سنگین تر کنند. اقدامی که در آن سال ها با حمایت داخلی بالایی مواجه شد و توانست ترکیه را به دموکراسی و الزاماتش نزدیک سازد. دیری نپایید که ترک ها نشان دادند ظرفیت مناسب و کافی برای در اختیار داشتن قدرت سیاسی ندارند. آنها اگرچه روزی اقتدارگرایی نظامی را همچون سمی مهلک و خطری بالقوه برای تداوم دولت و برنامه هایش در نظر داشتند اما ترکیه را گرفتار نوعی دیگر از اقتدارگرایی کردند که می توان آن را اقتدارگرایی حزبی نامید. سیاست ترکیه را از چاه در آوردند و روانه چاله کردند. انتخابات اخیر به مثابه سکته ای جانکاه برای اقتدارگرایی حزبی در این کشور قلمداد می شود. بنابراین دولت آینده ترکیه با توجه به تجربیات دهه گذشته در این کشور در می یابد که باید در مسیر دموکراسی و جلب مشروعیت داخلی قدم بردارد. مسیری که با حاکمیت قانون، آزادی احزاب، آزادی بیان و مطبوعات و عدم سرکوب مخالفین عجین شده است. رسالت:جامعه شناسی پدیده آقازاده ها «جامعه شناسی پدیده آقازاده ها»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حامد حاجی حیدری است که در آن می خوانید؛امروز، «آقازاده»ها برای رسالتی فراخوانده شده اندکه اغلب برای آن ساخته نشده اند. از «آقازاده»ها انتظار می رود که به «آقایان» جدید تبدیل شوند، ولی اغلب، این منظور میسر نیست. چرا؟ تز 1. ریشه «آقازاده»ها در «آقا»ها
پدران «آقازاده»ها، همان «آقا»ها، همان انقلابیونی بودند که به زحمت و مرارت، برای دستیابی به آرمان های خود و نه برای رسیدن به آلاف و الوف و زخارف دنیا، از عمق جان مایه گذاشتند و بزرگ و سردار شدند. و همان ها در یک شرایط انقلابی به مدیران خلاق، شبانه روزی و نوآور یکی از شگرف ترین و اعجاب آورترین انقلاب های تاریخ شدند. آن ها این انقلاب را به طرز حیرت آور و رمانتیکی پیش بردند. در عین حال، برخی پدران «آقازاده»ها، همان ها بودند که اغلب، اتوماتیک وار و بدون آن که خود بخواهند، برای اولین بار، از مواهب یقه سپیدی، بهره مند شدند. پس، اذعان دارم که اغلب آن ها، تلاشی برای بهره مندی از این مواهب نکردند. آن ها، مهذب تر از این حشو و زوائد بودند. آن ها «انقلابی» بودند. اغلب آن ها، نقشی در مبارزات یقه سپیدان برای جذب امکانات و مقدورات بیشتر نداشتند، ولی... ولی، وقتی برخی کارمندان، خود را به عنوان «قشر آسیب پذیر» به جامعه قبولاندند، «سیل آب باریکه ها»ی متعدد به سمت هر آن کس که نام کارمند را یدک می کشید روانه شد، و البته خواسته یا ناخواسته، «آقایان» هم، بر وفق «نظام ناهماهنگ پرداخت»، بیش از دیگران، از آن «سیل آب باریکه ها» بهره مند شدند، و این، خانواده آنان را متمول ساخت، طوری که امروز معلوم می شود که حتی آن ها سهمی از پورشه ها هم دارند. تز 2. ریشه «آقازاده»ها در «مادر»ها
«آقازاده »ها، همان قدر که «آقا»زاده هستند، «مادر»زاده نیز هستند. به عبارت دیگر، بخش دیگری از مسئله «آقازاده »ها، به ساختار نامتوازن کننده ای به نام «مادر» در فرهنگ ما باز می گردد.در فرهنگ ما، «مادر» به عنوان یک مؤلفه و المان مقدس، تنه به فرشتگان می زند، و از جایگاه بسیار ویژه برخوردار است؛ جایگاه ویژه ای که در فرهنگ های مشابه و حتی همسایه فرهنگ ما مشهود نیست. این جایگاه ویژه «مادر»، نه تنها «نامتوازن» است، بلکه نقشی «نامتوازن کننده» نیز دارد. به این معنا که پذیرفته می شود که «مادر»، به استناد جایگاه مقدس مادری، می تواند در ساختارهای اجتماعی دیگر مداخله کند و معیارهای آن ها را بر هم بزند. فی المثل، ریشه اصلی تنش ثابت میان مادر شوهر و عروس، و مادرزن و داماد در فرهنگ ما، به همین ساختار نامتوازن کننده «مادر» باز می گردد. اصولاً در فرهنگ ما که «مادر» به نحو نامحدودی تکریم می شود، پذیرفته می گردد که «مادر» در مسائل زندگی فرزند خود و بدون ملاحظه شئون سایرین مداخله کند، و از آن جا که در این مداخله از توان ساختاری عظیمی بهره می برد، از این قرار، عروس و داماد را می آزارد، و به همین ترتیب است که جنگ مادرزن و داماد، و مادر شوهر و عروس، در فرهنگ ما یک جنگ پذیرفته شده و قطعی و مغلوبه است. حال، این تحلیل در مورد جایگاه «مادر»، چه تناسبی با پدیده «آقازاده»ها دارد؟ این که، مادر «آقازاده»ها، بر حسب جایگاه یقه سپیدی آقایان، در شرایطی که فرزندان سایر مردم، در گرمای خوزستان از کشور دفاع می کردند، اغلب، حتی به رغم نظر «آقایان»، فرزندان خود را برای ادامه تحصیل به خارج گسیل کردند تا آنها را از شرایط نامساعد کشور برهانند. «آقازاده»ها به رغم «آقا»یان در شرایط انقلابی بزرگ نشدند، و حتی به رغم فرزندان سایر مردم، در شرایط «جنگ» هم بزرگ نشدند؛ از این قرار است که طبیعتاً، چندان قدر انقلاب را نمی دانند. آن ها برخوردی خونسرد و بی تفاوت با میراث انقلاب دارند، و این، عجیب است. از این قرار که آشکارا، «آقازاده»ها برای رسالتی فراخوانده شده اند، که اغلب برای آن ساخته نشده اند. تز 3. ریشه دواندن «آقازاده»ها در جامعه مدنی
«آقایان» به کوشش خویش، «آقا» شده اند، ولی برخی «آقازاده»ها، در شرایطی «تبعیض»آمیز، با امتیازات اولیه متفاوت از دیگر هم سن و سال ها، بزرگ شده اند و با حمایت ویژه و مقاومت ناپذیر «مادر»ها. این شرایط «تبعیض»آمیز، نوعی اشرافیت اقتصادی بر پایه اشرافیت خانوادگی ایجاد کرد که پیامد آن، ناهمگونی اقتصادی و بیکاری در سطح وسیع، و همچنین، از بین رفتن عدالت در عرصه تولید و انباشت سرمایه در دست گروهی خاص شد. نتایج این واکنش های زنجیره ای، در سیاست هم به صورت «پول های کثیف» آشکار گردید. «تبعیض»، انگیزه کار را تضعیف، و خلاقیت ها و نیروهای «آقازاده»ها را به سوی کجی و ناراستی می کشاند. تبعیض ها، هر چند هم که ساختاری و تعریف شده و مشروع باشند، رو به فساد یا لااقل «مفتخواری» می گذارند. این چنین، مفهوم «رانتخوار» وارد ادبیات عامه ما شد. آن سال ها، «رانت»، مستقل از مفهوم انتزاعی اقتصادی آن، به ثروت بادآورده و به هر پرداختی گفته می شد که بیشتر از ارزش واقعی محصول یا خدمت باشد؛ و «رانتخواری» عبارت شد از جستجو برای دست یافتن به این درآمد مازاد. در «رانتخواری»، شخص یا گروهی صاحب نفوذ، در صدد تحصیل سود ویژه به بهای تمام شدن هزینه آن به حساب جامعه هستند. در این حال، منابع ثروت، آموزش و قدرت انحصاری می شوند و تبعیض و فساد، کم کاری، رشوه خواری و ملاحظه ضابطه به جای رابطه، عزل و نصب های خارج از قاعده و... جامعه را فرا می گیرد. رانت خواران، با توسل به ابزارهایی که دیگران بدان دسترسی ندارند، برای کسب منافع گسترده تلاش می کنند. نتیجه، دسترسی به منابع مالی کلان، استفاده از تسهیلات بخش دولتی به نفع افراد حقیقی و شرکت های خصوصی و... بود. تز 4. گسترش مفهوم اجتماعی «آقازاده»ها
وقتی مفهوم «آقازاده»ها با مفهوم عمیق تر «رانت» پیوند خورد، بسیاری از جنبه های دیگر پدیده «آقازاده»ها آشکار می شود که بخش مهمی از دشواری های این جامعه را گوشزد می نماید. در واقع، رانت انواعی دارد و بر حسب این انواع، جنبه های مختلف پدیده «آقازاده»ها آشکار می شود. برخی«آقازاده»ها، به اتکاء پایگاه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی خود، رفته رفته رانت حقوقی و قانونی، و سپس، قضائی ایجاد می کنند. این خیلی خطرناک است. در این جا «قانون» ضربه می خورد، و از آن جا که برای رویارویی با فساد، هیچ چیز کاراتر از اتکاء بیشتر به «قانون» و اجرای بی مسامحه «قانون» نیست، این دست اندازی «آقازاده»ها، به نوبه خود، قدرت آن ها را آسیب ناپذیر و مهارناپذیرتر می سازد. نوع دیگر رانت، «رانت اطلاعاتی» است؛ یکی از راه های به دست آوردن ثروت های بادآورده، آگاهی از اطلاعات اقتصادی یا افشای آن ها از طریق نفوذ خانوادگی بسط یافته است. عده ای از طریق دست یابی زودرس یا خرید این اطلاعات در زمینه تغییرات قوانین و مقررات سرمایه گذاری، سود کلان به دست می آورند. نبود اطمینان از چنین اعمالی، صاحبان سرمایه را به طرف فعالیت های اقتصادی کاذب سوق می دهد؛ در نتیجه، سرمایه ها از بخش توسعه اقتصادی و عمرانی خارج می گردند. وجود این رانت ها سبب می شود که، حتی، افراد مولد جامعه نیز به گروه های رانت خواری ملحق گردند و دست از تولید بردارند و موجب شوند تا رانت به صورت یک فرهنگ غالب «زرنگی» در جامعه درآید. بدین ترتیب، افراد به جای کمک به افزایش درآمد ملی، از درآمد موجود، ارتزاق خواهند کرد. یکی دیگر از رانت هایی که با اطلاعات سر و کار دارد، رانت ناشی از سرمایه گذاری های عمرانی است. آن گاه که طرح های عمرانی، باعث افزایش ارزش اموال منقول و نامنقول مرتبط با این طرح ها می شود، برخی «آقازاده»ها با اطلاع قبلی به درآمدهای نجومی دست می یابند. تورم قابل پیش بینی نیز یکی از راه های کسب رانت اقتصادی «آقازاده»هاست. تورم حاصل از کسری بودجه دولت، اعم از کسری آشکار یا پنهان، ابزاری در اختیار «آقازاده»های مطلع برای اندوختن مال و ثروت فراهم می آورد و از این رهگذر، آن ها توانسته اند عوامل موجود در تورم را شناسایی کنند و با در دست داشتن امکانات، از تورم، بیشترین بهره را بگیرند، بدون این که ارزش افزوده ای را در جامعه ایجاد کرده باشند. غایت و نهایت رانت خواری های برخی «آقازاده»ها، «رانت سیاسی» است. «رانت سیاسی»، شامل تلاش «آقازاده»ها برای کسب امتیازات و انحصارات، با تدارک و اعمال نفوذ سیاسی است. همان طور که از این تعریف «رانت سیاسی» در ارتباط با پدیده «آقازاده»ها پیداست، شگردهای سیاسی برای کسب رانت و امتیازات اقتصادی را رانت سیاسی می گویند نه لزوماً تلاش برای تحصیل پست سیاسی. در چنین ساز و کاری، «آقازاده»ها برای تثبیت موقعیت خود، ناگزیرند رانت ها و امتیازها را به اشخاص صاحب نفوذ واگذار کنند تا پدیده «حامی پروری» شکل گیرد. جذب رهبران حامی قومی، نژادی، گروه های سیاسی و غیره، با دادن پاداش های اقتصادی و رانت های سیاسی از نمونه های بارز ساختار سیاسی رانتیر «حامی پرور» است. اگر این وضع، به قدر کافی ریشه بدواند، شرایطی پیش خواهد آمد که دیگر مسیری برای مبارزه مؤثر با فساد متصور نخواهد بود. قدس:تبعات پیوند زدن همه مشکلات به تحریم ها «تبعات پیوند زدن همه مشکلات به تحریم ها»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم دکتر سعدالله زارعی است که ر آن می خوانید؛قدس آنلاین:برخی دولتمردان در یکی دو سال اخیر درخصوص مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران مبالغه زیادی نموده است به نحوی که تمامی مشکلات داخلی کشور به خصوص مشکلات اقتصادی را متاثر از تحریم های بین المللی قلمداد کرده است. گویی قبل از اعمال تحریم ها اقتصاد ایران روزهای سختی را سپری نکرده و در تمام زمینه ها توسعه یافته و موفق بوده است . در فرآیند مذاکرات هسته ای ایران و در طی گفتگوهایی که فی مابین ایران و 5+1 شکل گرفته اصولا کسانی که به طور مطلق با مذاکره موافق هستند در هر شرایطی سعی نموده اند تا تاثیر مذاکره و توافق را در حوزه اقتصادی و سیاسی بیش از واقعیت های پیرامون آن توسعه دهند . در این راستا موافقان مطلق مذاکرات هسته ای هر موضوع خرد و کلانی را به مذاکرات و تحریم ها ارتباط می دهند تا افکار عمومی این مسئله را بپذیرد که همه مشکلات اقتصادی کشور ناشی ازاثز تحریم است و با باز شدن قفل تحریم ها همه مشکلات مرتفع شده گویی با لغو تحریم ها معجزه صورت می گیرد در حالی که اقتصاد ایران نه تنها پس از انقلاب اسلامی که به دلیل تحریم های مکرر غرب و دشمنان ایران اسلامی در تنگنا قرار داشته است بلکه این اقتصاد بیمار در طول دهه های گذشته حتی نزدیک به یک قرن پیش نیز با چالشهای اساسی مواجه بوده است. متاسفانه علی رغم برخورداری از مواهب طبیعی و موقعیت های ویژه اقتصادی که کشورما نسبت به سایر کشورها از آن بهر ه مند است نتوانسته به طور شایسته ای با مدیریت و کارآیی لازم از امکانات و توانمندیهای اقتصادی خود بهره برداری کند بی تردید از زمانی که نفت پا به عرصه حیات اقتصاد کشور می گذارد به خصوص از سال 1352که به عنوان عنصر تک محصول در اقتصاد ایران جایگاه ویژه ای به دست می آورد اقتصاد کشور با وضعیت بغرنجی دست و پنجه نرم می کند و وابسته بودن اقتصاد به درآمدهای نفتی سرآغاز بسیاری از مشکلاتی می شود که به سایرحوزه ها و عرصه ها امکان رشد و توسعه و بالندگی نمی دهد . مسلما این مسئله اساسا فراتر از کلان ترین مقوله های سیاسی نظیر انقلاب اسلامی است و نشانه آن نه تنها بعد از انقلاب اسلامی بلکه در سالهایی که شاه به عنوان دست نشانده آمریکا در خدمت اربابانش بود در ایران اقتصاد ایران متبلور بود که تکیه به اقتصاد نفتی و بی توجهی به سایر حوزه ها می تواند در دراز مدت موجب عقب ماندگی اقتصاد کشور شود. متاسفانه در سالهای اخیر مشاهده شده کسانی که مذاکرات و توافق با آمریکا را به عنوان نسخه شفا بخش و تنها نقطه اتکای ملت ایران معرفی می نمایند درصدد هستند تا با یک پرش بزرگ از روی واقعیت ها دست به تحریف بسیاری از مسائل بزنند تا پرده ای برروی ناکارآمدی ها و سیاست گذاری های غلط اقتصادی بکشند . دولت آقای دکتر روحانی در حالی که با سهولت می تواند اقشار ثروتمند را شناسایی کند از شناسایی و قطع یارانه نقدی این افراد اظهار ناتوانی کرده و آن را به تعویق می اندازد در حالی که همگان به این مسئله واقف هستند که شناسایی پردرامدها چندان سخت و نفس گیر نیست و دولت از بسیاری جهات و از طرق مختلفی چون بانکها و...می تواند دهک های پردرآمد را شناسایی کند اما به دلایل خاص از چنین مسئله ای سر باز می زند . وقتی دولت آقای دکتر روحانی با گذشت دو سال از تشکیل دولت در حوزه داخلی نتوانسته ثروتمندان داخلی را شناسایی کند و رسما از انجام چنین کاری اظهار عجز می کند آیا می توان گفت دولتی که در اداره داخلی کشور از عملکرد قابل قبولی برخوردار نیست آیا می تواند ادعا کند که مسائل و مشکلات اقتصادی ایران را با لغو تحریم ها و توافق هسته ای به یک باره از میان برمی دارد ؟ و مذاکرات می تواند شاه کلید حل مسائل ایران باشد ؟ بنابراین در یک جمله باید گفت بین تلاشها و ادعاهای دولت تناقض بسیار بزرگی وجود دارد . به نظر می رسد دولت با تکیه بر متخصصین داخلی و با نگاهی درون زا به اقتصاد و استفاده از راه حل های بومی باید به فکر چاره ای برای حل مشکلات اقتصادی کشور باشد تا اینکه برای حل این مشکلات به دنبال تنظیم سیاست هایی خارج از مرز جمهوری اسلامی باشد که یقینا همانند وارد شدن در دالانی تاریک و پر ابهام است .متاسفانه دولت رویه خوبی را درپیش نگرفته و طرح چنین موضوعاتی از سوی رئیس جمهور و اعضای دولت در تریبون های عمومی به هیچ وجه قابل قبول نیست . اگر موضوعات مطرح شده از سوی رئیس جمهور و یا اعضای دولت توسط یک استاد دانشگاه یا یک روزنامه نگار و یا فردی در حزبی خارج از دولت در تریبون های عمومی مطرح می شد و مسائل و مشکلات کشورمورد توجه قرار گرفته و راه حل ارائه می شد چندان غیر قابل پسند نبود بلکه مسئله ای بدیهی و قابل قبول است ، اما دولتی که مامور و مسئول حل مشکلات مردم است به جای اینکه با اتخاذ تدابیر و سیاست گذاریهای مطلوب به حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی بیندیشد دائما از طریق تریبون هایی که در اختیار دارد به سیاه نمایی بپردازد درحالی که نه متهم مشخص است و کسی هم راهکاری برای حل مشکلات مردم ندارد آیا می توان از عواقب بازتاب های سخنرانی هایی از این دست غافل شد؟ بی تردید بازتاب اظهار نظرهای نامطلوب برخی دولتمردان در عرصه خارجی طرف غربی را به این سمت و سوی سوق می دهد که می تواند با شدت بیشتری با ایران برخورد کند همچنین در عرصه داخلی نیز موجب تقویت حس ناکارآمدی ارکان دولت و عدم اعتماد مردم به مسئولان می شود. سیاست روز:گذشته خوب است، گذشته بد است! «گذشته خوب است، گذشته بد است!»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم قاسم غفوری است که در آن می خوانید؛مذاکرات هسته ای میان جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+۵ برای رسیدن به توافق نهایی احتمالی تا ۱۰ تیر همچنان از محورهای اصلی تحولات جهانی است، به گونه ای که بسیاری از اخبار و گزارش های جهانی در حاشیه آن قرار گرفته است. نکته ای که در حاشیه این مذاکرات قابل توجه است، تاکید کشورهای غربی بر واژه ابعاد احتمالی نظامی است. خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داده اتحادیه اروپا اعلام کرده که اگر امکان تحقیق درباره فعالیت های گذشته برنامه هسته ای ایران توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی وجود نداشته باشد، هیچ توافق هسته ای بین ایران و ۱+۵ صورت نخواهد گرفت. پیش از این نیز مقامات آمریکایی ادعا کرده اند که مهمترین اصل در مذاکرات ابعاد احتمالی نظامی است و تا این موضوع حل نشود هیچ توافقی صورت نمی گیرد. آمانو مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در سخنان دیروز خود ادعا کرده است که آژانس مصمم به بررسی ابعاد احتمالی نظامی است و با اجرای توافق لوزان مسئله شفاف سازی امکان پذیر است.
حال این سئوال مطرح است که ابعاد احتمالی نظامی چه می باشد و مطالبه غرب که معمولا از زبان آژانس در این عرصه مطرح می شود، چیست؟ آنچه کشورهای غربی و آژانس -به نیابت از غرب- ادعا دارند این است که آنها اعتمادی به فعالیت های هسته ای ایران از گذشته تا به امروز نداشته و لذا باید با بازدید از هر نقطه ای که صلاح می دانند در نهایت به این امر دست یابند که ایران نه در گذشته و نه در حال انحراف بر مقاصد نظامی نداشته است. براساس این ادعا آژانس این حق را برای خود ایجاد می کند که نه تنها از مراکز هسته ای و نظامی بلکه از هر نقطه ای از ایران که بخواهد بازدید داشته و گزارش تهیه نماید. به عبارتی با این اقدام آژانس از تمام اصرار نظامی، اقتصادی، فنی، علمی و... اطلاع یافته و گزارش تهیه می نماید. با توجه به اینکه گزارش های آژانس همواره در اختیار آژانس های اطلاعاتی غرب و صهیونیستها قرار گرفته، می توان گفت آژانس با ابعاد احتمالی نظامی، نقش جمع آوری کننده اطلاعات برای آنان را ایفا می کند که تهدیدی مسلم برای امنیت ملی و حتی اقتصادی کشور است؛ چرا که با اطلاعاتی که آژانس به غرب می دهد از یک سو اطلاعات توان دفاعی ایران در اختیار غرب قرار می گیرد و از سوی دیگر ظرفیت های اقتصادی و فنی ایران در اختیار این کشورها قرار می گیرد که می تواند مولفه ای مهم برای سیاستهای تحریمی غرب علیه ایران باشد که در لوای تحریم های حقوق بشری و تروریسم صورت می گیرد. در این میان در باب ادعاهای آژانس و غرب در زمینه ابعاد احتمالی نظامی یک نکته بسیار مهم مشاهده می شود که تناقضات رفتاری غرب را آشکار می سازد. این نکته مهم آن است که در موضوع ابعاد احتمالی نظامی، آنها تاکید دارند که احتمالا ایران در گذشته فعالیتهای غیراعلام شده احتمالی داشته که باید درباره آن راستی آزمایی نماید. به عبارتی معیار آنان برای راستی آزمایی هسته ای نه حال حاضر ایران بلکه گذشته آن است که بیش از یک دهه از تاریخ آن می گذرد. (ادعای آنان بیشتر معطوف به قبل از سال ۱۳۸۲ است. در این سال پرونده ایران در آژانس بازگشایی و موضع گیری غرب علیه حقوق هسته ای ایران آغاز گردید) در این میان نکته بسیار مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که، همین کشورهای غربی در باب دیدگاه بی اعتماد و بدبینانه ایران نسبت به عملکردهای غرب بر این جمله تاکید دارند که ایرانیان باید گذشته را فراموش و به حال و آینده بنگرند. این جمله آنان به این معناست که ایرانیان کودتای ۲۸ مرداد، سالها غارت منابع نفت و گاز و ثروت های خدادادی این مرز و بوم توسط غرب، جنایات نیروهای انگلیسی و غربی در طول جنگ دوم جهانی علیه ملت ایران، حمایت غرب از رژیم پهلوی علیه ملت، ۸ سال پشتیبانی از رژیم صدام علیه ایران آن هم با سلاح های شیمیایی، تحریم های گسترده برای به زانو درآوردن ملت ایران به جهت عقب نشینی از حقوق هسته ای، ترور دانشمندان هسته ای، ایران هراسی برای تحریک کشورهای همسایه علیه ایران، پرونده سازی علیه ایران در مجامع جهانی به بهانه تروریسم و حقوق بشر و... را فراموش کرده و به این بنگرند که اکنون مذاکرات در جریان است و اینکه در آینده میان ایران و غرب می تواند روابط اقتصادی و سیاسی برقرار شود. این سئوال مطرح است که چگونه است که در باب ادعاهای ضد ایرانی غرب باید به گذشته تکیه کند و امروز و چشم انداز فردا محور اصلی نیست، اما دیدگاه ایران نسبت گذشته غرب باید فراموش شده و به آینده نگریست و به خاطر مجموع جنایات و خیانت ها و ضررهای گسترده ای که غرب به ملت ایران و این سرزمین وارد ساخته، نباید خسارتی ولو در اندازه یک عذرخواهی رسمی، از سوی ایرانیان طلب گردد. این رفتار غربی ها نشان می دهد آنها همچنان در همان موضع خودخواهانه و متکبرانه قدیمی قرار دارند، به گونه ای که هر آنچه به نفع آنان باشد خوب و هر آنچه به ضرر آنان باشد، بد است. تروریسم که به نفع آنان و به نوعی علیه جهان اسلام باشد تروریسم خوب است و هر فرد یا گروهی که کوچکترین تهدیدی علیه منافع غرب داشته باشند، تروریسم بد می شود. گذشته ای که به نفع غرب باشد مانند گذشته ابعاد احتمالی نظامی گذشته خوب است و گذشته ای که مغایر با اهداف آنان باشد مانند سابقه تاریخی ایران از رفتار غرب، گذشته بد است و باید به فراموشی سپرده شود. به هر حال غرب باید به این پرسش پاسخ شفاف دهد. آیا گذشته خوب است یا بد؟ نمی شود که از ایرانیان بخواهند گذشته سیاه غرب را فراموش و به فردا بنگرند و در نقطه مقابل خود با ادعاهای واهی در باب گذشته هسته ای ایران و ابهام سازی دروغین بر تشدید فشارها و زیاده خواهی ها علیه ایران ادامه دهند. اصرار غرب بر این دوگانگی رفتاری اثبات گر آن است که نگاه آنان همچنان همان نگاه سلطه گرایانه است که مسلما ملت ایران هرگز پذیرنده توافق با کشورهایی که در این تصورات غوطه ور هستند نخواهد بود و توافق با آن را برابر با توافق بد دانسته و قطعا توافق نکردن را بهتر از چنین توافقی می داند. وطن امروز:ضعف دیپلماسی و درخواست بازجویی از دبیر شورایعالی امنیت ملی «ضعف دیپلماسی و درخواست بازجویی از دبیر شورایعالی امنیت ملی»عنوان یادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم امیرعلی جهاندار است که در آن می خوانید؛ یک سال و اندی از مذاکرات گذشته است، مذاکراتی که ابتدای راه آن، روحانی به مردم قول داد با حفظ حیثیت، عزت و اقتدار ملی، حقوق ایران را بازمی ستاند و همه تحریم ها را لغو می کند. وقتی توافقنامه ژنو اتفاق افتاد؛ ظریف اعلام کرد بزودی همه تحریم ها لغو می شود و روحانی در نامه ای خطاب به رهبر انقلاب نوشت: «دستاوردهای قطعی این توافق اولیه، به رسمیت شناخته شدن حقوق هسته ای ایران و حراست از دستاوردهای هسته ای فرزندان این مرز و بوم بوده است و در کنار آن با توقف روند تحریم های ظالمانه، بخشی از فشارهای غیرقانونی در تحریم های یک جانبه برداشته و فروپاشی سازمان تحریم آغاز شده است. درنتیجه این ابتکار ایران اسلامی و استقامت ملت بزرگ ایران، قدرت های بزرگ به این نتیجه رسیدند که تحریم و فشار، راه به جایی نخواهد برد و همان گونه که ایران از آغاز اعلام کرده بود، برای کسب توافق، راهی جز احترام متقابل و مذاکره عزتمندانه وجود ندارد». روحانی در کنفرانس خبری بعد از توافق ژنو هم اعلام کرد: «سد تحریم ترک برداشته و توافقنامه ژنو زانو زدن ابرقدرت ها در برابر ایران بوده است». یک سال و چند ماه بعد از توافقات با روشنگری نخبگان جامعه از یک سو و همچنین بدعهدی آمریکایی ها نسبت به تعهداتش در توافق ژنو بر همه واضح شد که آنچه به عنوان «شکننده سد تحریم ها» بیان می شد در واقعیت، وجود خارجی نداشته! در این میان نه تنها عزت ملی حاصل نشد بلکه همراستا با مذاکرات هسته ای، دولت بیش از یک سال مذاکره کرد تا به حمید ابوطالبی به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل ویزا بدهند اما آمریکا حاضر به انجام این کار نشد تا علاوه بر عدم شکستن تحریم و پیشرفت هسته ای، «عزت نیز به پاسپورت ایرانی برنگردد». مذاکرات هسته ای به ایستگاه لوزان رسید. 9 روز مذاکره در لوزان منجر به بیانیه ای شد که در آن کم شدن فعالیت های هسته ای، افزایش بازرسی ها و همچنین عدم قطعیت در برداشتن تحریم ها گنجانده شده بود. این بار اگرچه دولت از همه طرفدارانش دعوت کرد تا به خیابان ها بیایند و جشن برگزار کنند اما همه چیز خیلی زود رنگ باخت. خیلی زود تر از آنکه دولت فکرش را بکند مردم به نقد لوزان آمدند، آن هم نه براساس فکت شیت، اظهارات علنی و درخواست های پشت پرده آمریکایی ها بلکه براساس متن بیانیه مطبوعاتی که از سوی نماینده 1+5 و ظریف قرائت شد. آنچه در روز اول بعد از لوزان مشخص بود این بود که یا فهم مشترکی از مذاکرات وجود ندارد یا اینکه پشت پرده مذاکرات با آنچه در ظاهر اتف





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 131]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن