تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حکمت را هر کجا که یافتی فراگیر، زیرا حکمت گمشده هر مومن است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829403544




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جنگ غذا


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جنگ غذا
جنگ غذا   نويسنده:**ميشل مك گي   چكيده:   در حالي كه مواد غذايي اساسي در كشورهاي توسعه يافته، بيش از اندازه و غير ضروري مصرف مي شوند ـ مانند سوخت يا آبجو يا علوفه دام ـ اقشار ضعيف در كشورهاي در حال توسعه، غذاي كافي براي خوردن ندارند.آنها بيشتر نگراني هايشان اين است كه اگر در حال تماشاي مسابقات اتومبيل راني هستند، راننده گاز بيهوده ندهد، يا اينكه مشروبات الكلي به اندازه كافي براي مهماني آخر هفته ذخيره كرده باشند، يا اينكه براي سگشان بهترين غذا را فراهم كنند. از سال 2006 تا 2008، قيمت مواد غذايي به طور غير قابل كنترلي افزايش يافت و در بسياري از كشورها هنوز در حال افزايش است. پيامد چنين اتفاقي اين است كه بيش از ده ميليون نفر از مردم دچار فقر و گرسنگي شدند، آتش خشونت تظاهرات و شورش تمام دنيا را فرا گرفت و نيز بي توجهي به همبستگي و يكپارچگي مردم، اتفاقي بود كه در كشورهاي در حال توسعه رخ داد. مقاله پيش رو معرفي كوتاهي از كتابي است كه اخيرا توسط والدين بلو؛ استاد جامعه شناس دانشگاه فيليپين نگاشته شده است. وي يكي از منتقدين و صاحب نظران مسائل جهان سوم است و در اين كتاب از تأثيرات منفي كشورهاي توسعه يافته روي غذاي كشورهاي در حال توسعه سخن به ميان آمده است. بر اساس اعلام سازمان خواربار و كشاورزي سازمان ملل (فائو)، سالانه نزديك به يك ميليون انسان بر اثر گرسنگي جان خود را از دست مي دهند. حدود چهل سال پيش، نوام چامسكي، منتقد اجتماعي گفت: «ما امروز از لحاظ فني و منابع مادي پاسخگوي نيازهاي غريزي بشر مي باشيم، اما منابع اخلاقي و فرهنگي و يا شكل هاي دموكراتيك نهادهاي اجتماعي خود را آن مقدار توسعه نداده ايم تا بشر امكان استفاده منطقي از اين منابع را به طور قدرتمند و با ارزش داشته باشد. [...] براي ايجاد چنين حركتي ما با يك چالش روبرو مي باشيم و اگر مي خواهيم راهي براي رهايي از اين بربريت معاصر پيدا كنيم بايد بر اين چالش غلبه كنيم». نه تنها راهي براي خلاصي از اين «بربريت معاصر» يافت نشد، بلكه اين مشكل عميق تر و نشانه هاي شكاف در ساختار جامعه نمايان تر شده است. اگر چه ممكن است كه اين مسئله، فرصتي را براي ساختن «دنيايي ديگر» به وجود آورده باشد تا در آن نسبت به نيازهاي همگان، بيشتر احساس مسئوليت كنيم، اما بايد نسبت به اقشار آسيب پذيري كه از روي بيچارگي در اين مشكلات گرفتار شده اند، توجه بسياري كنيم. در حالي كه مواد غذايي اساسي به طور رايج و معمول در كشورهاي توسعه يافته، بيش از اندازه و غير ضروري مصرف مي شوند ـ مانند سوخت يا آبجو يا علوفه دام ـ اقشار ضعيف در كشورهاي در حال توسعه، غذاي كافي براي خوردن ندارند. آنها بيشتر نگراني هايشان اين است كه اگر در حال تماشاي مسابقات اتومبيل راني هستند، راننده گاز بيهوده ندهد، يا اينكه مشروبات الكلي به اندازه كافي براي مهماني آخر هفته ذخيره كرده باشند، و يا اين كه براي سگشان بهترين غذا را فراهم كنند. در هائيتي، جايي كه شورش هاي خشونت آميز به دليل افزايش قيمت غذا در آن رخ داد، به مرگ بر اثر گرسنگي نام «گرسنگي كلروكس» (colorox hunger) داده شده است، چرا كه مقدار درد اين گرسنگي « آن قدر آزار دهنده است كه مردم احساس مي كردند معده آنها توسط اسيد در حال خوردن مي باشد.» اين اتفاق در شبكه خبري الجزيره گزارش شد كه والدان بلو در كتاب جديد خود «جنگ غذا» به ان اشاره كرده است. ولدان بلو استاد جامعه شناسي دانشگاه فيليپين و تحليل گر ارشد تمركز بر جنوب جهان مي باشد كه تعداد زيادي كتاب و مقاله از او منتشر شده است. بلو متولد 1945 در شهر مانيل است كه در اوايل دهه 70 ميلادي براي ادامه تحصيل در دانشگاه هاروارد، به آمريكا سفر كرد و دكتراي خود را در رشته جامعه شناسي از همين دانشگاه دريافت كرد. او فعاليت هاي سياسي خود را در زمان حكومت نظامي رئيس جمهور سابق فيليپين، فرديناند ماركوس، آغاز كرد. اين سؤال ها و پاسخ آنها در كتاب بلو مطرح شده است: چه اتفاقي باعث افزايش قيمت غذا شده است، آثار و دلايل اين افزايش قيمت چيست و با اين رويه ما به كجا خواهيم رسيد؟ از سال 2006 تا 2008، قيمت مواد غذايي به طور غير قابل كنترلي افزايش يافت و در بسياري از كشورها هنوز در حال افزايش است. پيامد چنين اتفاقي اين است كه ده ها ميليون نفر از مردم دچار فقر و گرسنگي شدند، آتش خشونت تظاهرات و شورش در تمام دنيا مردم را فرا گرفت و نيز بي توجهي به همبستگي و يكپارچگي مردم، اتفاقي بود كه در كشورهاي در حال توسعه رخ داد. دلايل بسيار مختلفي براي اين پيشامد مطرح شده است؛ بلو مي گويد كه بسياري از رسانه ها و دانشمندان بيان كرده اند كه شكست كشورهاي فقير در توسعه بخش كشاورزي، فشارهاي وارده بر عرضه غداي بين المللي به واسطه تغيير رژيم غذايي طبقه متوسط در حال رشد كشورهاي چين و هند، احتكار كالاهاي اساسي، تغيير كابري زمين هاي زراعي به زمين هاي شهري و همچنين انحراف استفاده از نباتات و غلات به جاي محصولات غذايي در محصولات سوخت كشاورزي، از جمله دلايل قابل طرح براي اين اتفاق است. بلو همچنين بيان مي كند كه يقيناً يكي از دلايل مهم، اگر نگوييم اصلي، ايجاد بحران قيمت غذا در فاصله سال هاي 2003 تا 200 تغيير سياست هاي كلان كشاورزي تحت عنوان «تغييراتي ساختاري» بود [...] كه از سوي بانك جهاني و صندوق بين المللي پول بر نظام اقتصادي بيش از نود كشور در حال گذار و توسعه از اوايل دهه 1980 ميلادي به مدت بيست سال تحميل شده است. روش هاي تنظيم ساختاري كه به منظور كمك از سازمان هاي مالي بين المللي پيشنهاد شده بود، اصلي ترين دليل «شكست كشورهاي فقيرتر در توسعه بخش هاي كشاورزي بود.» به عبارت ديگر، آنها توانايي تطبيق با چهارچوب هاي جهاني شدن برآمده از نظام اقتصادي كشورهاي پيشرفته را نداشتند، به همين دليل شكست خوردند. جايگاه اين كشورها نه به عنوان يك رقيب، بلكه به عنوان تهيه كننده منابع ارزان براي كشورهاي توسعه يافته و نيز به عنوان دريافت كننده يارانه هايي ارزان براي كالاهايي مانند گندم يا ذرت كه در همين جا يعني آمريكا توليد مي شود، مي باشد (در فصل دوم كتاب، مطلبي با اين مضمون پرسيده مي شود كه «چگونه ممكن است مكزيك هايي را كه ذرت به عنوان محصول بومي آنها به شمار مي آمد، حالا به عنوان اولين وارد كننده ذرت از آمريكا، به اين كشور وابسته شوند؟»). از بين بردن زمين هاي زراعي كوچك نيز تأثير منفي بسيار زيادي بر بهره وري داشته است. مزارع صنعتي در هر جريب، نسبت به مزارع كوچك تر بازدهي كمتري داشته است. تأثيرات زيست محيطي نيز عامل موثر ديگري محسوب مي شود، چرا كه مزارع كوچك به اندازه مزارع صنعتي به سموم دفع آفات و كشت تك محصولي وابسته نيستند. كماكان مسئله «فشارهاي وارده براي دريافت كمك هاي غذايي بين المللي» قابل بحث و بررسي است. به وضوح فشاري وجود دارد، اما نه از نوع سازنده آن، بلكه همان گونه كه بلو اشاره مي كند براي توزيع در بازارهايي كه سرمايه داران جهاني آن را طراحي كرده اند. سرمايه، غذا، غذاي حيوانات و سوخت كشاورزي به عنوان محل هاي سرمايه گذاري با نرخ سود مشخصي كه سرمايه در آنجا اختصاص داده مي شود، قابل جانشيني است. برطرف كردن نيازهاي واقعي جامعه جهاني در مرحله دوم اهميت قرار دارد، كه البته اگر واقعاًٌ همين مقدار نيز مورد توجه قرار بگيرد. به گفته منتقدان كشاورزي سرمايه داري، گره اصلي اين بحران سيستم غذايي جديد، كاهش ارزش در توجه به نيازها و نيز جابه جايي تناسبات واقعي با تناسبات انتزاعي است. احتكار نيز تأثير داشته است . هنگامي كه احتمال افزايش قيمت ها وجود دارد ، بعضي براي بالا بردن بيشتر قيمت ها و سود بيشتر، مواد غذايي را خريداري و ذخيره مي كند. مسئله بعدي، صادرات انبوه كالا زير قيمت توليد است كه بلو اين چنين درباره آن نوشته است: مشكل اصلي اروپا با توليدات كشاورزي خود، توليد اضافي و صادرات زير قيمت توليد ان است كه ناشي از اختصاص يارانه هاي سنگين مي باشد. اين مسئله اخيراً در بحران لبنيات موجوددر اروپا، برجسته شده است. گروه Via Campesina در يك اطلاعيه رسمي اعلام كرده است كه «از ماليات دهندگان درخواست مي شود كه اين مسئله را نپذيرند كه بودجه اروپا براي صادرات محصولات لبني زير قيمت توليد آن (دامپينگ) صرف شود، كه اين كار محصولات لبني محلي را در كشورهاي جنوبي از بين مي برد.» بحث مطرح شده از طرف حاميان جهاني سازي بازار فروش در كشورهاي پيشرفته اين است كه محصولات كشاورزي (مشمول يارانه) اروپا و آمريكا، غالبا ارزان تر از توليدات كشورهاي در حال توسعه است، به همين دليل آن كشورها مجبور به خريد اين محصولات هستند؛ اما همان طور كه Via بيان مي كند، اين محصولات ارزانتر، صنعت مواد غذايي محلي آن كشور ها را نابود مي كند و باعث بيكاري بسياري از آنها مي شود. اين سؤال باقي مي ماند كه: اين قيمت ارزان در صورتي كه آنها توانايي پرداخت آن را نداشته باشند، چه فايده اي براي آنها دارد. هنگامي كه كتاب بلو را مطاله مي كردم، راه حلي به ذهنم خطور نكرد، اما به فكر فرو رفتم كه اگر ما از مزارع كوچك تر و آزاد و مستقل استفاده مي كرديم (كه مجموعه كارگران و مصرف كنندگان متنوعي را شامل مي شد) و مواد شيميايي و سموم دفع آفت كمتري به كار مي برديم، محيط زيست ما در چه موقعيتي قرار مي گرفت. اگر ما با زير قيمت توليد صادر نمي كرديم، هدر نمي داديم، توليد اضافي انجام نمي داديم و بيش از حد مصرف نمي كرديم، اگر ما به سمت منفعت طلبي حركت نمي كرديم و به دنبال پاسخگويي به نيازها بوديم و به جاي استفاده از راه هاي سلطه طلبانه سياسي و اقتصادي، به دنبال استفاده از امتيازات نسبي در راه منافع اجتماعي بوديم، آيا انجام اين كارها، تأثيرات مثبت بر ساختار سياسي و اقتصادي، روابط اجتماعي، فقر، گرسنگي و محيط زيست نمي گذاشت؟ هر چند پاسخ به اين سؤالات، موضوع مورد بحث اين كتاب نيست، اما زمينه ي خوبي را در ذهن ايجاد مي كند و بر اين اساس مي توان با تلفيق حوزه هاي مختلف به بررسي مباحث مربوط به هر يك از آنها پرداخت. در انتهاي فصل اول، سرمايه داري عليه كشاورزان بلو مي نويسد: يك كشاورز و مزارعه دار خرد كه به وسيله كشاورزي، بازار محلي و منطقه اي را تأمين مي كند، مي تواند به طور فزاينده اي به عنوان يك راه قابل قبول تر براي سازمان دادن توليد مواد غذايي دانسته شود. با توجه به اينكه او نامي براي اين نظريه ننهاده است، به نظر مي رسد كه منظور او نظريه زيست منطقه اي است. كفايت و تساوي، بسيار پسنديده و مطلوب است، اما ممكن است بيان شود كه تمام مناطق توانايي خودكفايي را ندارد اما به نظر من عجيب است كه طرح جايگزين ديگري مانند طرح مشاركتي ـ كه رابين هانل و مايكل آلبرت در اقتصاد مشاركتي آنرا بيان كرده اند ـ بيشتر در خور توجه باشد. كتاب جنگ غذا به طور عميق به اين مسئله كه چگونه نئوليبراليسم شرايطي ايجاد مي كند كه باعث بحران قيمت مواد غذايي مي شود، مي پردازد و تأثيرات آنرا بر كل دنيا مورد بررسي قرار مي دهد. بلو ما را با بحران هاي موجود در مكزيك، فيليپين، آفريقا و چين آشنا مي كند. در مكزيك ما مي بينيم كه اصلاحات ارضي در انقلاب مكزيك، چگونه نواحي روستايي را براي چند دهه تثبيت كرد؛ اما هنگامي كه روش هاي تنظيم ساختار به اتفاق آراء در واشنگتن و IFIs به تصويب رسيد، مكزيك را مجبور به تغييرات بنيادي كرد، مزرعه داران خرد نابود شدند، كشور درگير قاچاقچيان دارو شد و ميليون ها نفر براي دريافت كمك از كشورهاي شمالي از كشور خارج شدند. بلو در ادامه مي گويد: بحران قيمت مواد غذايي در مكزيك بايد به عنوان يكي از اركان مورد توجه قرار بگيرد كه كشور را بيش از سه دهه به وحشت انداخته و آن را به آستانه نابودي كشانده است. بلو در فيليپين و آفريقا نيز همان مشكلات زيربنايي يعني روش هاي تنظيم ساختار سرمايه داري را عامل اصلي بحران مي داند كه باعث شده است كشورهايي كه قبلا صادرات جهاني داشته اند، در حال حاضر به واردات مواد غذايي بپردازند. مداخلات دولت در حمايت از كشاورزان به طريق پرداخت يارانه و انجام اصلاحات ارضي قطع و راه براي ورود محصولات كشاورزي يارانه اي كشورهاي توسعه يافته باز شد، به طوري كه كشورهاي وارد كننده توانايي رقابت با محصولات ارزان آنها را نداشتند. سرانجام اين گونه شد كه قيمت خريد يك ذرت از فروشگاه، ارزانتر از قيمت كاشت آن شد. نمونه بعدي مورد مطالعه بلو، كشور چين است كه نشان مي دهد كه چگونه اين كشور، سال ها برنامه ريزي كرد تا تقريبا به خود كفايي رسيد، اما تغيير رژيم غذايي بسياري از چيني ها توسط افزايش مصرف گوشت، چين را بيشتر وابسته به ديگر كشورها مانند برزيل كرد تا خود را با الگوي مصرفي جديد تطبيق دهد. همچنين عضويت در سازمان تجارت جهاني (WTO) كه همراه با تغيير اولويت از محصولات كشاورزي (همراه با بيكار شدن ميليون ها كشاورز) به صنعتي سازي (توليد بر اساس نياز جهان) بود، يك تأثير نامطلوب بر محيط زيست و توانايي تأمين مواد غذايي توسط خود چين دارد كه در آينده نيز به عنوان يك شاخص قيمت مواد غذايي خواهد بود. وي در ادامه مي گويد كه «افزايش بحران اقتصاد جهاني در شرايط كنوني مي تواند مانع ادامه اين روند ها شود.» اما نبايد از اين مسئله خوشحال بود، زيرا بدون شك، اقشار پايين دست جامعه بيشترين بها را خواهند پرداخت. در عوض بايد به دنبال راهي براي (الف) جلوگيري از فروپاشي اين نظام در حال تخريب باشيم و (ب) آن را با يك نظام كارآمدتر، عادلانه تر و انساني جايگزين كنيم. كتاب جنگ غذا به اين نكته اشاره مي كند كه چگونه سوخت هاي كشاورزي در توسعه شرايط اجتماعي ناكام مانده اند و عاملي بزرگ در ناامني مواد غذايي بوده است. در حالي كه مدافعان سوخت كشاورزي ادعا مي كنند كه اين سوخت ها قابل تجديد هستند، به توسعه كمك مي كنند و بر قيمت مواد غذايي تأثير نمي گذارند و غيره، به سادگي تأييد شده است كه تمامي اين موارد اشتباه است. از آنجايي كه آمريكا و اروپا در تلاش هستند تا بر روي سوخت كشاورزي به عنوان تجارت صنعتي در كشورهاي در حال توسعه مانند برزيل، مالزي، فيليپين و ديگر كشورها سرمايه گذاري كنند، فشارهاي بيش از حد وارد شده از طرف بازار باعث شده است تا اين كشورها، محصولات كشاورزي خود را به جاي توليد مواد غذايي به سمت توليد سوخت سوق دهند. اين مثال نشان دهنده نمونه اي از مدارك بلو در مورد تجاوز به حقوق بشر و محيط زيست مي باشد. در نهايت، بلو با پيدايش جنبش هاي كارگري مانند Via Campesina، اين مبحث را به پايان مي رساند تا نشان دهد كه چگونه اقشار پايين دست جامعه، براي بازپس گيري زندگي خود، آماده و تجهيز شده اند. (يكي ديگر از نمونه هاي جديد، تلاش موفقي بود كه مردم بومي پرو در برابر فروش زمين هاي خود به سرمايه داران خارجي مانند آمريكايي ها، انجام دادند.) او به شخصيت هاي معروفي چون جوز بو در سال 1999 كه براي جلب توجه جهان به تخليه يكي از فروشگاه هاي مك دونالد پرداخت و يا لي كيونگ هاي، فعال سياسي كره اي كه در سال 2003 در كانسون مكزيك، هنگام برگزاري تظاهرات عليه WTO دست به خودكشي زد، مي پردازد. يك مورد ويژه كه مرا بسيار تحت تأثير قرار داد، توصيف ساختار داخلي Via بود. ساختاري متحد و شبكه گسترده اي كه تحت تأثير مستقيم اعضاي خود مي باشد، استفاده صحيح و دقيق از دموكراسي با توسل به روش هاي مختلف در زمان مناسب، موردي است كه به نظر من براي تغيير و ايجاد جامعه اي جديد در جاي ديگر بايد از آن تبعيت شود. در بطن جنبش هاي نوظهور كارگري اين تشخيص وجود دارد كه سرمايه داري بايد جايگزين شود و اگر ما مي خواهيم يك جامعه مناسب و موفق بسازيم و اگر تصميم داريم كه اين جايگزين شود و اگر ما مي خواهيم يك جامعه مناسب و موفق بسازيم و اگر تصميم داريم كه اين جايگزيني را شروع كنيم، ابتدا بايد از تشكيلات خودمان آغاز كنيم. همچنين اين گروه، ارتباط دروني ميان روابط اقتصادي، سياسي و اجتماعي را به خوبي تشخيص مي دهد و به خوبي درك مي كند كه مواردي كه امروز با آن مواجه هستيم، اثرات مهم تري تا تأثير بر بازار مواد غذايي و توزيع آن دارد. اين مسئله با مواد ديگري همچون محيط زيست، مهاجرت، دامداري، كشاورزي و تلاش هاي بوميان يك منطقه و نيز تلاش هاي زنان (در برابر ديگران) ارتباط دارد. كتاب جنگ غذا به خوبي تحقيق و نوشته شده و در اختيار خواننده قرار گرفته است. همچنين اين كتاب، موضوعات و سؤالات مختلفي براي بحث ايجاد كرده است كه براي هر كسي كه با اين موضوعات رو به روست ـ با توجه به اداره آمار و سرشماري امريكا، تمام 786/6 ميليارد نفر جمعيت جهان ـ بايد نسبت به آنها توجه داشته باشد. (Michael McGehee، نويسنده مستقل و اهل تكزاس)** منبع:سياحت غرب، ش77 /ن  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 635]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن