واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
هزینه سیاست خارجی پیروزی انقلاب وبلاگ > تاجیک، نصرت اله - برای درک الزامهای سیاست خارجی ایران که ناشی از وقوع انقلاب اسلامی است در کنار توجه به جایگاه ژئوپولتیک متحول ایران، ضروری است محتوای اصلی و نهایی آن یا بنیاد نقش منطقهای و بینالمللی ایران بیشتر مورد کنکاش و بررسی قرار گیرد. یکی از ابعاد مداقه همهجانبه در زمینه روابط خارجی ایران توجه به این نکته است که برای درک و موفقیت در طراحی و اجرای سیاست خارجی و مدیریت روابط بینالمللی کشور باید تاثیرات سیاست داخلی، اهداف، راهبردهای مناسب و روشن و اجرایی بر اساس مفاهیم و آمال و آرمانهای اصلی انقلاب اسلامی و فرهنگ سیاسی و دغدغههای مردم بر سیاست خارجی ایران را مد نظر قرار داد.
بدون شك به نظر من پيروزي انقلاب اسلامي علاوه بر نياز جامعه ايراني براي وقوع تحولاتي در زمينههاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي در آن مقطع زماني، مبارزه بيامان مبارزان جان بر كف با انحرافات رژيم شاه و تلاش مستمر آنان براي آگاهي مردم از ظلمهايي كه از سوي آن رژيم بر مردم ايران روا شده بود مرهون دو عنصر شجاعت و خلاقیت رهبری در سطح کلان، میانی و میدانی است. شجاعت رهبری در اتخاذ تصمیمات مناسب از جهت کمی و کیفی و به موقع و سرنوشت ساز، بستر پاسخگوئی به نیازهائی بود که وقوع انقلاب را ناچار و ناگزیر میکرد. شناخت صحیح موقعیت زمانی و اتخاذ مواضع قاطع در طول نهضت و انقلاب و خلاقیت مردمی و رهبران حاضر در صحنه در تداوم انقلاب تا پیروزی آن از مهمترین عواملی بودند که توانستند انقلاب را با کمترین هزینه به پیروزی برسانند. یکی از این هزینه ها، هزینه سیاست خارجی پیروزی انقلاب بود که نه تنها کمترین خسارت مادی و معنوی برای کشور بجای نگذاشت بلکه یک پتانسیل جدید علاوه بر توانمندیهای ژئوپلیتیک ایران برای کشور ایجاد کرد.
اما متاسفانه بدلیل عدم شناخت کافی از محیط سیاسی، منطقه ای و بین المللی توسط نسل جدید دست اندرکاران سیاست خارجی، باعث شد تا نتوانیم با اتخاذ روشهای صحیح و مناسب و کمک گرفتن از راهبردهای طراحی شده و مواضع درست و طولانی مدت، از امکانات و ظرفیت های تولید شده در سیاست خارجی انقلاب بهره برداری بهینه نماییم. سیاست خارجی صحنه ای به غایت پیچیده است با منافع متضاد طرفهای درگیر در صحنه منطقه ای و بین المللی. این پیچیدگی ایجاب می نمود که :1- به وزارت امور خارجه بعنوان متولی اجرای سیاست خارجی که طبق قانون اساسی کشور دستگاه عامل سیاست خارجی تلقی می شود با همه ابزار، اختیارات، مسئولیت ها و وظایفش نگاه و تکیه شود، 2- بستری نخبگی پیدا کند و از عوام زدگی و ساده انگاری دوری گزیند و 3- به نظرات کارشناسی از سوی مدیریت کلان کشور بهای بیشتری داده شود و در محافل علمی و مطالعاتی در کوره نظریه پردازی قرار گیرد تا راه حل مشکلات خارجی کشور به درستی شناسایی و درمان شود، که متاسفانه در هر سه مورد منفی بود، یعنی هم این وزارت در راس سیاست گذاری و اجرای سیاست خارجی قرار نگرفت و تعدد عناصر دخیل در تصمیم سازی و طراحی و اجرا باعث پراکنده کاری و هدر دادن منابع شد و هم با نخبگان سیاست خارجی فاصله گرفت و دانشگاه نقشی در طراحی سیاست خارجی و یا تئوری پردازی نقشی نداشت و به ورطه عوامگرائی افتاد و در سالهای اخیر و مخصوصا" دولتهای نهم و دهم نیز علاوه بر دو مشکل مذکور نقش مباحث کارشناسی که نقطه قوت این وزارتخانه بود حذف گردید.
یکی از اشتباهاتی که در دولتهای نهم و دهم که مدعی بود گفتمان انقلاب را دنبال میکند، فراموشی این نکته بود که خمیر مایه و ملات چسبندگی اصلی طراحی و یا تفکر سیاست خارجی جمهوری اسلامی باید حاوی اصول اصیل و اصلی انقلاب اسلامی که در قانون اساسی کشور ثبت و ضبط شده اند بعنوان ثوابت و ضوابط باشند و نه برداشتهای منحرف گونه و شخصی از آنها. نکته دیگر مغفول در طراحی سیاست خارجی عدم توجه به ضرورت هایی بود که در پرتو اعمال محدودیت های عملی و نظریه های حاکم بر روابط بین المللی علیه آن اصول پدید آمده بودند بعنوان متغیرهای این معادله که نیاز به مدلسازی محافل دانشگاهی و مطالعاتی احساس میشد ولی عامدانه از سوی مسئولان دولت نادیده انگاشته شد. در کنار اشتباهات مذکور و حتی در ادامه آنها توسط مسئولین و یا دست اندرکاران کنونی سیاست خارجی تا زمانیکه درک عمیق و درستی از زمینه ها، دلایل و اثرات وقوع انقلاب اسلامی و مهمتر از آنها اثرات پس لرزه های آن در تغییر معادلات روابط منطقه ائی و بین المللی بوجود نیاید، نباید انتظار داشت که تحولی در روابط خارجی ایران صورت پذیرد. در روند طی شده مذاکرات هسته ائی و فراز و نشیبهای آن طی این دو سال که دولت یازدهم سکان را بدست گرفته است بخوبی دیده میشود که دولتهای غربی و مخصوصا" آمریکا متاسفانه به این پتانسیلها و تحرکاتی که ایران برای به فعلیت در اوردن این ظرفیتها دارد جنبه امنیتی داده و به پروژه ایران هراسی خود میدمند.
نگاهی به تصویر بزرگ آنچه در دنیای کنونی میگذرد و یکه تازی آمریکا و عوامل منطقه ائی اش بعد از وقوع تحولات بیداری عربی و خیزش مردم مسلمان منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نشان از تغییر معادلات جهانی و توازن قوا داشته و بنظر میرسد آمریکا در کنار مدیریت تحولات مذکور بدنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران است. در این راستا دولت اوباما در راستای راهبرد کم هزینه کردن سیاست خارجی آمریکا برای این کشور همزمان با مدیریت این تحولات سعی بر تعامل با ایران و خنثی کردن نقش و تاثیرات منطقه ائی نفوذ ایران دارد. لذا نتیجه عملی اجرای این راهبرد تداوم موضع سر سختی و دنبال کردن اهداف و اغراض دراز مدت است که در تلاشهایش برای تداوم پروژه ایران هراسی و قرار دادن کشورهای دنیا در برابر ایران تا کنون تا حدی موفق بوده است. نحوه تعامل با این امر نیاز به دوری از برخوردهای احساسی و حاکمیت عقل و منطق و اتخاذ راهبردهای کلان در سیاست خارجی و پرهیز از حرکتهای سینوسی و منفعل و معلق نگه داشتن سیاست خارجی کشور برای گذر از چالشهای فرا رو در پرتو بررسی روندهای کلان نظام بین الملل در طراحی سیاست خارجی است که باید نخبگان جامعه آن را از دولت و دست اندرکاران جدید سیاست خارجی طلب کرده و دولت و مشخصا" وزارت امور خارجه نیز فضای لازم برای مشارکت آنان را فراهم کند. منبع: روزنامه اعتماد مورخ 16/3/1394
شنبه 16 خرداد 1394 - 08:17:53
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]