تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834122698
روایت «لا تسبوا الدهر» و تأویلهای کلامی، حکمی و عرفانی آن
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
روایت «لا تسبوا الدهر» و تأویلهای کلامی، حکمی و عرفانی آن
روایت مشهور «لا تسبوا الدهر فان الله هو الدهر» که با تفاوتهایی در متن و اختلافهایی در سند به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نسبت داده شده، مورد تأویلهای گوناگون اندیشمندان مسلمان، اعم از متکلمان، حکیمان و عارفان قرار گرفته است.
چکیده روایت مشهور «لا تسبوا الدهر فان الله هو الدهر» که با تفاوتهایی در متن و اختلافهایی در سند به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نسبت داده شده، مورد تأویلهای گوناگون اندیشمندان مسلمان، اعم از متکلمان، حکیمان و عارفان قرار گرفته است. دیدگاههای مطرح درباه این روایت را میتوان در سه دسته کلامی، حکمی و عرفانی دستهبندی نمود. دیدگاه کلامی در توضیح این روایت، آن را نوعی بیان مجازی دانسته و با در تقدیر گرفتن الفاظی، آن را بدینگونه معنا میکند که خداوند گرداننده و تدبیرکننده دهر و یا خالق و فاعل حوادثی است که از روی عادت به دهر نسبت داده میشود. عارفان مسلمان «الدهر» را از اسمای خدا دانستهاند و رابطه آن را با الازل، الابد، السرمد و المانع تبیین نموده و نقش آن را در تعین بخشیدن به موجودات و حوادث عالم توضیح دادهاند. اما ملاصدرا برای یافتن دیدگاهی جامعتر تلاش نموده است براساس باور به ذومراتب بودن فهم ما از متون دینی، به جمع دو نوع تأویل کلامی و عرفانی بپردازد. همچنین برخی اندیشمندان این روایت را در رد باور دهریه و عدهای آن را تأیید بخشی از عقاید آنان دانستهاند. این مقاله ضمن اشاره به سند و متن این روایت، به بررسی تأویلهای گوناگون آن و تحلیل مبانی و نتایج آنها میپردازد. طرح مسئله برخی جوامع روایی، سخنی به این مضمون را به پیامبر(صلی الله علیه و آله) نسبت دادهاند که «لا تسبوا الدهر فان الله هو الدهر.» نهی از بدگویی نسبت به دهر و اینکه خداوند دهر است، بهخودیخود ذهن اندیشمندان مسلمان را درگیر پرسش از مفهوم یا تأویل این سخن نموده است. دلیل توجه اندیشمندان مسلمان به این روایت و تلاش آنان برای فهم معنای آن، این بود که در بادی نظر میان توصیه مطرح در این روایت و باوری که در آیه 24 سوره جاثیه به دهریون نسبت داده شده، سازگاری کامل نمیدیدند. بدینسان بسیاری از مفسران، متکلمان، حکیمان و عارفان مسلمان تلاش کردهاند تا توضیح مناسب و شایستهای برای این روایت عرضه نمایند؛ بهگونهای که از طرفی با بافت معرفتی و نگرش دینی آنان سازگار بوده و از طرف دیگر، با محتوای باوری که در قران به دهریون نسبت داده شده، سازگار باشد. بنابراین بررسی رویکرد اندیشمندان به این روایت، هم از جهت فهم عمیقتر از نحوه تفسیر آیه قرآن و هم از جهت مقایسه شیوه مواجهه دیدگاه متکلمان، عارفان و حکیمان به موضوع دهر ضرورت دارد. نوشتار پیش رو درپی پاسخ به این مسئله است که این روایت تا چه حد مورد توجه راویان شیعی و سنی قرار گرفته است و مفسرین، متکلمین، عارفان و حکیمان مسلمان در تأویل آن، چه رویکردهایی را دنبال نمودهاند. برای پاسخ گفتن به این مسئله در آغاز ارائه گزارشی اجمالی از وضعیت متن و سند روایت و پس از آن، بیان آرای اندیشمندان و تنظیم، تحلیل و ارزیابی آنها در دستور کار قرار گرفته است. در تدوین این مقاله پس از گردآوری اطلاعات به شیوه برگهنویسی، از روش توصیفی ـ تحلیلی در تبیین، تطبیق و تحلیل آرا بهرهگیری شده است. معناشناسی «دهر» در لغت بهمعنای مدت طولانی و گاه بهمعنای زمان بهکار رفته است. آنگونه که راغب میگوید، اصل این واژه بهمعنای گستره عالم از آغاز تا پایان بوده است. (راغب اصفهانی، 1412: 174) کلمه دهر در دو آیه از قرآن کریم بهکار رفته است: وَ قَالُوا مَا هِی إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ مَا یهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَ مَا لَهُمْ بذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یظُنُّونَ. (جاثیه / 24) هَلْ أَتَى عَلَى الْإنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یکُنْ شَیئاً مَذْکُوراً. (انسان / 1) در آیه نخست، از باور کسانی یاد میشود که زندگی را محدود به دنیا میدانند و بدون علم و از روی گمان میگویند تنها دهر است که ما را نابود میسازد. در آیه دوم نیز از گذشت هنگامی از دهر بر آدمی پرسش میشود که در آن چیزی درخور یاد کردن نبوده است. واژه دهر در علوم اسلامی به معانی اصطلاحی گوناگونی بهکار رفته است که شاید معروفترین آن، به تعریفی باز میگردد که از سوی ابنسینا مطرح گردیده است. او نسبت امور ثابت به ثابت را سرمد، نسبت امور ثابت به متحرک را دهر و نسبت امور متغیر به متغیر را زمان میداند: و نسبة ما مع الزمان و لیس فى الزمان الى زمان من جهة ما مع الزمان هو الدهر. (ابنسینا، 1980: 28) گزارشی اجمالی درباره متن و سند روایت هرچند بررسی کامل درباره متن و سند این روایت، پژوهش مفصل و مستقلی را طلب مینماید، اما ذکر اجمالی چند نکته ضروری بهنظر میرسد. در بعضی آثار روایی شیعه، به دو شکل «لا تسبوا الدهر فان الدهر هو الله» و «لا تسبوا الدهر فان الله هو الدهر» به این حدیث اشاره شده است که در بیشتر موارد، بدون ذکر سند بوده و درباره صحت آن، داوری صریحی نشده است. از این میان میتوان به جامع الاخبار (شعیری، 1363: 160)، عوالی اللآلی (احسایی، 1405: 1 / 56)، کنز الفوائد (کراجکی، 1410: 1 / 48) و بحارالانوار (مجلسی، 1404: 57 / 9) اشاره نمود. روایت در بیشتر اسناد خود به ابوهریره ختم میشود؛ بنابراین نباید از دیدگاه شیعه، حدیثی صحیح و ثابت بهشمار آید؛ حتی فضل بن شاذان هم که روایت را با سند منقول از ابیقتاده مورد توجه قرار میدهد، آن را از اقاویل اهل حدیث دانسته و نظر مساعدی نسبت به آن ندارد. (فضل بن شاذان، 1351: 10 ـ 9) در بیشتر آثار روایی شیعی، توجه زیادی به سند این روایت نشده و با تسامح با آن رفتار شده است. این امر شاید به این دلیل باشد که اندیشمندان شیعی، موضوع روایت را امری اخلاقی، یا در واقع غیر فقهی تلقی نمودهاند. بدینسان در بیشتر موارد روایت را بدون ذکر سند مورد اشاره قرار داده و بدون داوری صریح درباره سند، آن را همچون روایتی صحیح یا مشهور، مورد شرح و تفسیر قرار دادهاند. البته برخی اندیشمندان شیعی نیز روایت را صحیح دانستهاند که برای نمونه میتوان به مرحوم نراقی اشاره کرد. (نراقی، 1363: 57) متن روایت در چند مورد به شکل حدیث قدسی (گفتاری منسوب به خداوند) نقل شده است و در دیگر موارد، فقط از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل میشود. در مواردی که متن روایت به شکل حدیث قدسی نقل شده، پس از نهی از ناسزاگویی به دهر و اینکه خدا دهر است، بر گردش شب و روز و تدبیر برخی امور دیگر توسط خداوند تأکید شده است. تفاوت در متن الفاظ روایت به احتمال زیاد بهدلیل نقل به معنا بوده که این احتمال در آثار شیعی بیشتر است. در کتب معتبر اهلسنت، روایت با اسناد مختلف حداقل در سیزده موضع ذکر شده است؛ بنابراین از دیدگاه آنان حدیثی ثابت و صحیح است. در صحیح بخاری (بخاری، بیتا: 19 / 160) اصل روایت در بابی با عنوان «بَاب لَا تَسُبُّوا الدَّهْرَ» به دو صورت «قَالَ اللَّهُ یَسُبُّ بَنُو آدَمَ الدَّهْرَ وَأَنَا الدَّهْرُ بیَدِی اللَّیْلُ وَالنَّهَارُ» و «قَالَ لَا تُسَمُّوا الْعِنَبَ الْکرْمَ وَلَا تَقُولُوا خَیْبَةَ الدَّهْرِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الدَّهْرُ» ذکر شده و سند آن از دو طریق به ابوهریره ختم میشود. در صحیح مسلم (مسلم بن حجاج، 1423: 11 / 313) نیز سلسله راویان در همه موارد به ابوهریره میرسد. اما در مسند احمد (ابنحنبل، 1429: 18 / 316) شش سند برای روایت نقل شده که چهار مورد از آنها به ابوهریره و دو مورد به عبدالله ابن ابیقتاده ختم میشود. بدینسان برای سند روایت میتوانیم دو سلسله اصلی درنظر بگیریم: یکی از طرق مختلف با واسطه ابوهریره از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شده و در صحیح بخاری، صحیح مسلم و مسند احمد بن حنبل مورد اشاره قرار گرفته است؛ دیگری به ابوقتاده ختم میشود که در مسند احمد بن حنبل ذکر گردیده است. بنابراین روایت از دیدگاه اهلسنت خبر واحد نیست. از وضعیت سند و متن روایت که بگذریم، با تتبع در آثار اندیشمندان اهلسنت و شیعه درمییابیم که آنان این روایت را به دو شکل مورد اشاره قرار داده و برای فهم معنای آن تلاش کردهاند. این دو شکل عبارتند از: الف) لا تسبوا الدهر فان الله هو الدهر. ب) لا تسبوا الدهر فان الدهر هو الله. تأویل روایت از دیدگاه متکلمین شیعه 1. فضل بن شاذان نیشابوری در الایضاح این روایت را از اقاویل «اهل حدیث» و «مشبهه» میداند؛ زیرا آنان ایرادی نمیبینند که از دهر درخواست رحمت، بخشش و روزی کنند. به گفته او، این عقیده همانند باور یهود و نصارا در شریک قرار دادن عزیر و مسیح برای خداوند است. (فضل بن شاذان، 1351: 10 ـ 9) ابنشاذان این روایت را نسبت دادن نوعی شرک به رسول خدا میداند. (همان: 182) 2. در امالی مرتضی به دو تأویل برای این روایت اشاره میشود: الف) بعضی معتقدند معنای روایت آن است که دهر، فعل و اثری ندارد و خداوند است که آن را تدبیر و در آن تصرف میکند. پس روایت به این معناست: «ان الله هو مصرّف الدهر» یا «ان الله هو مدبر الدهر.» ب) برخی بر این باورند که روی سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در این حدیث با اعراب است که عادت داشتند بدبختی، بیماری، خشکسالی و امور دیگر را به دهر نسبت دهند. مقصود پیامبر(صلی الله علیه و آله) این است که خدا علت این امور است و هنگامی که دهر را بهدلیل این امور دشنام میدهید، فاعل حقیقی، یعنی خداوند را دشنام دادهاید. سید مرتضی این تأویل را بر تأویل نخست ترجیح میدهد. (علمالهدی، 1998: 45) 3. در جامع العلوم ضمن برشمردن معانی گوناگون واژه دهر، به حکما نسبت داده میشود که دهر را منشأ ازل و ابد و بیآغاز و بیپایان میدانند؛ بهگونهای که هر امر دارای آغاز و پایان در ظرف دهر قرار دارد. در این کتاب روایت به شکل «فإنّ الدهر هو الله» مطرح میشود و دو تأویل برای آن ذکر میگردد: الف) گاهی دهر از اسمای حسنای الهی شمرده شده است. ب) روایت به این معناست که «لاتسبوا الدهر فان خالق الدهر هو الله.» اما از میان این دو تأویل، نویسنده با تأویل دوم همدلی بیشتری دارد. (نگری، 1975: 115 ـ 114) 4. علامه مجلسی ضمن اشاره به این روایت به شکل «لا تسبوا الدهر فانه هو الله»، آن را اینگونه تأویل میکند: «ای فاعل الافعال التی تنسبونها الى الدهر و تسبّونها بسببها هو الله.» (مجلسی، 1404: 57 / 9) تأویل روایت از دیدگاه متکلمان اهلسنت موضوع مطرح در این روایت، مورد توجه مکاتب مختلف کلامی اهلسنت قرار گرفته است. ازاینرو برخی بزرگان اشاعره، سلفیه و معتزله به تأویل آن پرداختهاند: 1. ابوحامد غزالی از معروفترین متکلمان اشعری در الاقتصاد فی الاعتقاد، ضمن بحث از معانی مختلف لفظ حسن، به این روایت در شکل «فان الله هو الدهر» اشاره میکند. او میگوید گاه کسانی چون در زندگی به اغراض خاصی دست نمییابند، فلک و دهر را هدف بدگویی و دشنام قرار میدهند؛ درحالیکه فاعل همه امور، خالق دهر و فلک، یعنی خداوند است. به همین دلیل پیامبر(صلی الله علیه و آله) از بدگویی نسبت به دهر نهی فرمودهاند. (غزالی، 1409: 105) غزالی در احیاء علوم الدین نیز اعتراض به فعل را مستلزم اعتراض به فاعل و گلایه از او دانسته است. از دیدگاه وی، دلیل نهی از سرزنش دهر نیز همین است: إن مَن ذمّ شیئاً مِن خلق الله بغیر اذن الله فقد ذم الله و لذلک قال النبی(صلی الله علیه و آله) لا تسبوا الدهر فان الدهر هو الله. (همو، بیتا: 15 / 22) 2. فخرالدین رازی از بزرگان اشاعره در الاربعین فی اصول الدین میگوید: چون نمیتوان برای زمان آغاز و پایان، زمانی درنظر گرفت، دلالت زمان بر وجود خداوند از دلالت همه ممکنات آشکارتر است و شاید مقصود از سخن پیامبر همین باشد: و عند هذا یظهر أن دلالة وجود الزمان على وجود واجب الوجود اظهر من دلالة جمیع الممکنات و لعلّه هو المراد من قوله علیه السلام «لا تسبوا الدهر فان الله هو الدهر.» (رازی، 1986: 1 / 106) حال این پرسش روی مینماید که از دیدگاه فخر رازی، نامیده شدن خداوند به دهر حقیقت است یا مجاز؟ رازی در المطالب العالیه توضیح بیشتری دراینباره دارد. او ضمن برشمردن عقاید مکاتب گوناگون درباره زمان، به باور کسانی اشاره میکند که میگویند خداوند را از جهات مختلف به نامهای گوناگون میخوانیم؛ چون خداوند جهان را ایجاد نموده و در آن تأثیرگذار است، او را «اله» مینامیم؛ اما بهخاطر نسبتی که با امور ثابت و متغیر دارد، او را دهر، ازل، ابد و سرمد میخوانیم. خرد آدمی آشکارا گواهی میدهد که خداوند برتر از آن است که درون یا بیرون جهان باشد؛ ازاینروی در سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله) از بدگویی درباره دهر باز داشته شده و خداوند «دهر» نامیده شده است. در دعا نیز از خداوند با نامهای ازل، ابد، سرمد، دهر و دیهور یاد گردیده است. (همو، 1407: 5 / 79) فخر رازی در تفسیر قرآن خویش بهنام مفاتیح الغیب نیز به این روایت اشاره نموده و آن را بدین گونه تأویل میکند: معنى قوله(صلی الله علیه و آله) «لا تسبوا الدهر فان الدهر هو الله» ای الدهر هو الذی یفهم منه القبلیة و البعدیة و الله تعالى هو الذی یفهم منه ذلک، و البعدیة و القبلیة حقیقة لاثبات الله و لا مفهوم للزمان الا ما به القبلیة و البعدیة فلا تسبوا الدهر، فان ما تفهمونه منه لا تحقق الا فى الله و بالله و لولاه لما کان قبل و لا بعد. (همو، 1420: 28 / 254) خلاصه تأویل رازی این است که خدا در این روایت به اسم «دهر» نامیده شده است؛ زیرا دهر حقیقت زمان است و از آن قَبلیت و بَعدیت فهمیده میشود و زمان، نشانهای آشکار برای اثبات خداوند است. بنابراین پیامبر(صلی الله علیه و آله) ما را از بدگویی به دهر نهی فرموده است. افزونبراین، فخر رازی میگوید: فهم ما از قبلیت و بعدیت، در خدا و بهوسیله او تحقق پیدا میکند؛ زیرا اگر خداوند نبود، قبل و بعدی وجود نداشت. ازاینروی خداوند به اسم دهر نامیده شده است. بدینسان رازی برای تأویل این روایت نیازی به افزودن لفظی به نص عبارت حدیث نمیبیند. او برخلاف غزالی که «ان الله هو الدهر» را نوعی مجازگویی میدانست، این سخن را به معنای حقیقی آن میگیرد و خداوند را دهر مینامد. 3. ابوبکر بیهقی (قرن پنجم) از متکلمین سلفی در الاسماء و الصفات برای تأویل این روایت به سخن شافعی دراینباره روی میآورد. او از شافعی نقل میکند که اعراب هنگام فرود آمدن بدبختیها، شب و روز را متهم میکردند و به بدگویی از روزگار میپرداختند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) در این سخن با این عادت و رسم آنان مخالفت کرده است؛ زیرا این خداوند است که علت همه پدیدهها و فاعل همه رخدادهاست: فقال رسول الله(صلی الله علیه و آله): لاتسبوا الدهر على أنه یفنیک و الذی یفعل بکم هذه الاشیاء فإنکم إذا سببتم فاعل هذه الاشیاء فإنما تسبون الله تبارک و تعالى، فإن الله عزّوجلّ فاعل هذه الاشیاء. (بیهقی، 1417: 238) 4. ابنقیم جوزیه نیز همین تأویل منسوب به شافعی را تکرار نموده است. این متکلم سلفی به روایت «لا یقل ابنآدم یا خیبة الدهر ...» اشاره نموده است. البته وی بهجای صحیح مسلم و بخاری، اسناد احمد بن حنبل را ملاک قرار میدهد. (ابنقیم جوزیه، 1417: 126) 5. ابواسحاق شاطبی از متکلمان سلفی نیز تأویل کسانی که این حدیث را ناظر به دیدگاه دهریه و نوعی تأیید برای آن دانستهاند، خطا میداند و خود به تأویلی نظیر آنچه به شافعی نسبت داده شده، روی میآورد. (شاطبی، 1420: 549 ـ 548) 6 . ابننشوان حمیری (قرن ششم) از معتزله در الحورالعین ضمن بیان عقیده دهریه، میگوید مقصود حدیث این است که خداوند برای آنچه به دهر نسبت میدهید، درباره شما داوری خواهد کرد و شما را مورد مؤاخذه قرار خواهد داد: اما قول النبی(صلی الله علیه و آله): لا تسبوا الدهر فان الله هو الدهر، فانما یعنی به الذی یقضی علیکم بنا تنسبونه الى الدهر ... . (ابننشوان حمیری، 1972: 143) 7. ابنابیالحدید معتزلی نیز در شرح نهجالبلاغه ضمن تفسیر جمله «انت الابد فلا أمد لک»، این سخن حضرت علی(علیه السلام) را گفتاری شریف میداند که تنها درخور فهم راسخان در علم است و دو تأویل برای آن ذکر میکند: الف) «أنت الابد» بهمعنای «أنت ذوالابد» است. ب) چون خدا از ازل و ابد جداناشدنی است، او را ابد و ازل میخوانیم. ابنابیالحدید روایت مورد بحث را نظیر همین سخن حضرت علی(علیه السلام) و دارای همان تأویل میداند. (ابنابیالحدید، 1383: 7 / 198) بدینسان باید نتیجه گرفت که او معتقد است میتوان خداوند را به معنای حقیقی کلمه، «دهر» نامید. این نتیجه بهویژه هنگامی تقویت میشود که توجه داشته باشیم عموم معتزله معتقد به توقیفی بودن اسمای الهی نیستند؛ یعنی برای اطلاق اسما درباره خداوند لازم نمیدانند که حتماً آن اسم در لسان شرع بهکار رفته باشد. 8 . برخی بر این باورند که در این روایت، دهر دوم مصدر بهمعنای فاعل است؛ یعنی «لا تسبوا الدهر فان الله هو الداهر.» برایناساس، روایت به این معناست که خدا تدبیرکننده امور دهر است. (راغب اصفهانی، 1412: 319) تأویل روایت در آثار عرفانی شاید پیشینه توجه به این روایت در آثار عرفانی به ابوطالب مکی برسد. او در میان اسمای الهی ـ که همه را مأثور میداند ـ خداوند را چنین میخواند: «یا دهر یا دیهور یا دیهار یا ابد یا ازل یا من لم یزل و لا یزول ... .» (ابوطالب مکی، 1417: 1 / 22) اما تأویل این روایت برایناساس که دهر یکی از اسمای الهی است، در عرفان ابنعربی و شارحان مکتب وی به اوج خود میرسد. ابنعربی در مواضع متعددی از این روایت بحث کرده است. او این حدیث را در شکل «إن الله هو الدهر» مطرح نموده و آن را «ثابت و صحیح» (ابنعربی، بیتا: 1 / 157) و «گفتار خدا در وحی صریح و صحیح» (همان: 3 / 377) میداند. تأکید ابنعربی بر صحیح بودن و نیز منشأ الهی داشتن این روایت بهدلیل موضع او در مسئله توقیفی بودن اسمای الهی است. ابنعربی در توافق با جمهور اشاعره و در برابر معتزله، بر این باور است که اطلاق یک اسم بر خداوند تنها در صورتی مُجاز است که آن اسم در شریعت درباره خداوند بهکار رفته باشد. به اعتقاد او «الدهر» یکی از اسمای الهی است. بنابراین «دهر» از الفاظ مشترک میان اسم الهی «الدهر» و «دهر زمانی» است. به دیگر سخن، «دهر زمانی» مظهر اسم الهی «الدهر» است. (همان: 1 / 677) بدینسان او تأویل کسانی که خداوند را فاعل دهر و علت حوادث آن دانستهاند، خطا میداند. ابنعربی دهر را هویت خداوند میداند که صاحب و مظهر آن، «عبد الدهر» نامیده میشود. بدینسان او معتقد است سخن آنانکه نابودی خویش را به دهر نسبت میدهند (و ما یهلکنا الا الدهر) درست است؛ زیرا تنها خداوند است که ما را هلاک میکند. پس آنان فقط در اینکه میگویند: «ما هی إلا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا» خطا میکنند. ابنعربی معتقد است که دهریه، هم اسم «الدهر» را درست بهکار میبرند و هم معنای آن را؛ زیرا خداوند «المهلک» (نابودکننده) است. لطف خدا باعث شده آنان بیآنکه خود بدانند، اسم مشروع و مأثور «الدهر» را درباره «المهلک» بهکار برند و از بهکارگیری لفظ زمان پرهیز کنند؛ هرچند اگر آنان اسم زمان را نیز بهکار میبردند، خداوند از روی رحمت سابقهاش خود را به اسم «الزمان» مینامید. (همان: 4 / 256) از دیدگاه ابنعربی، اسم الهی «الدهر» ازل و ابد را دربر میگیرد و حکم هر دو اسم را دارد؛ هرچند بیشتر مردم از آن تنها ابدیت را میفهمند. از سوی دیگر او معتقد است میتوان اسم الهی «الدهر» را از شئون اسم «المانع» دانست؛ زیرا این سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله) پاسخ به کسانی بود که روزگار را مانع رسیدن به اغراض خویش میدیدند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) در این سخن به آنان گوشزد میکند که خداوند «دهر» است؛ یعنی آن کسی که مانع اغراض شماست، خداوند است. (همان: 266) عبدالرزاق کاشانی از شارحان مکتب ابنعربی، دهر را از بزرگترین مظاهر حق و اسمی از اسمای او میداند. وی معتقد است اسم «الدهر» باعث میشود خداوند در هر لحظهای صورتهای جدیدی از وجود را ظاهر سازد. ازدیدگاه او، هنگامی که ابنعربی عارفان را به «عباد الوقت» توصیف میکند، مراد او از «وقت» همان «الدهر» است. (کاشانی، 1370: 301) فناری در مصباح الانس اسم الهی «الدهر» را روح زمان میداند. به باور وی، حقیقت خداوند بهوسیله این اسم و نیز اسم الهی «الشأن» تعین پیدا میکند: «کُلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ.» (الرحمن / 29) بدینسان، از دیدگاه وی «زمان تعینیافته»، مظهر و صورت اسم الهی «الدهر» است. (فناری، 1374: 528) تلمسانی نیز در شرح منازل السائرین، دهر را وجود بیآغاز و انجام میداند و آن را «دوام الهی» و از صفات خداوند معرفی میکند: ثم ان الدهر و هو ما لا بدایة له و لا نهایة و هو الدوام الالهی و هو صفة الحق تعالى اذ هو دوامه و لذلک یسمى الله تعالى به. قال(علیه السلام): «لا تسبوا الدهر فان الله هو الدهر.» (تلمسانی، 1371: 2 / 460) تأویل روایت در حکمت اسلامی از قدیمترین حکیمانی که به تأویل این روایت پرداخته، عبدالقادر اهری (قرن هفتم) است. او میگوید خداوند برتر از آن است که در ظرفی بگنجد؛ پس هنگامی که خداوند را ازل، ابد، سرمد و دهر مینامیم، به این معناست که او فاعل دهر، ازل و ابد است. ازاینرو پیامبر(صلی الله علیه و آله) ما را از بدگویی نسبت به دهر نهی کرده است. (اهری، 1358: 145) همچنین یکی از شارحان هیاکل النور سهروردی که نام او مشخص نیست، در تأویل این روایت، دهر را بیانگر ثبات، مدت و گستره وجود خداوند معرفی میکند: و دهر زمانی است ناگذرنده و زمان، دهری است گذرنده، و دهر ثبات و مدت باری است، جل جلاله و سخن پیغامبر(صلی الله علیه و آله) «لا تسبوا الدهر فان الدهر هو الله» تأویل بر این معنا کنند. (سهروردی، 1379: 179) اما معروفترین حکیمی که حداقل در سه موضع از آثار خویش به تأویل این روایت پرداخته، ملاصدرای شیرازی است. او در شرح اصول کافی به تأویل مشهور کلامی اشاره میکند و ضمن اشاره به رسم عرب در بدگویی از دهر، میگوید: دلیل نهی پیامبر(صلی الله علیه و آله) این است که فاعل همه حوادث، خداوند است. ملاصدرا در این کتاب به هر دو شکل روایت اشاره میکند و هردو را با اندک تفاوتی در شیوه بیان ادبی، به یک معنا میداند: ... فیکون تقدیر الروایة الاولى [فان الدهر هو الله]: فإن جالب الحوادث و منزلها هو الله لا غیر، فوضع الدهر موضع جالب الحوادث لاشتهار الدهر عندهم بذلک. و تقدیر الروایة الثانیه [فان الله هو الدهر]: فان الله هو جالب الحوادث لا غیره رداً لاعتقادهم ان جالبها هو الدهر. (صدرالدین شیرازی، 1366: 3 / 9) بدینسان در شکل نخست روایت (فان الدهر هو الله) از باب مماشات با عقیده مشهور، دهر بهجای پدیدآورنده و نازلکننده حوادث قرار گرفته و گوشزد میشود که آنچه شما دهر مینامید و آن را علت رخدادها میدانید، خداوند است. در این نوع از بیان، باور به اصل وجود علت برای حوادث تأیید میشود و خطا در تشخیص مصداق و نامیدن آن به نام «دهر» مورد اصلاح قرار میگیرد. اما در شکل دوم روایت (فان الله هو الدهر) بهصورت مستقیمتری گفته میشود که تنها خداوند مسبب پیشامدهاست، نه چیز دیگر. بدینسان در این شکل باور کسانی که دهر را مورد شماتت قرار میدهند، با صراحت بیشتری انکار میشود. آنچه از گفتار ملاصدرا در شرح اصول کافی نقل شد، نشان میدهد که از نظر وی روایت نوعی اصلاح یا مخالفت با عقیده منسوب به دهریه است که فاعل حوادث را دهر میدانستند. در هر صورت ملاصدرا در این کتاب به تأویل تنزیهی روایت میپردازد. اما او در اسفار ضمن اشاره به این روایت، اظهار میدارد: کسانی که زمان را واجبالوجود میدانند، معنایی برتر از آنچه معمولاً مردم میفهمند، درنظر دارند: و من ذهب الى أن الزمان واجب الوجود أراد به معنى أجلّ و أرفع مما فهمه الناس و قد ورد فى الحدیث لا تسبوا الدهر فان الدهر هو الله تعالى و فى الادعیة النبویه: یا دهر، یا دیهور، یا دیهار، یا کان، یا کینان، یا روح. (همو، 1981: 1 / 147) از این عبارات استنباط میشود که نزد اهل حکمت و عرفان، دهر یکی از اسمای حسنای الهی است و در این روایت، خداوند نیز بهطور مستقیم به اسم «الدهر» توصیف شده است. تأثیرپذیری ملاصدرا از عرفان اسلامی، بهویژه مکتب محییالدین عربی در این تفسیر از روایت، نیازی به توضیح ندارد. ملاصدرا در رسالة فی الحدوث (همو، 1378: 130) نیز همین سخن را تکرار کرده و ضمن اشاره به دیدگاه ابنسینا در تفاوت سرمد، دهر و زمان، آن را چنین تبیین میکند: سرمد: نسبت ثابت به ثابت (نسبت باریتعالی به اسمای خود). دهر: نسبت ثابت به متغیر (نسبت علوم ثابت خدا به معلومات متجدد). زمان: نسبت متغیر به متغیر (نسبت بعضی معلومات خدا به بعضی دیگر). نتیجه آنکه، هرچند ملاصدرا در آثار مختلف، به نوعی جمع میان دو معنای تأویل کلامی و عرفانی روی آورده است، اما تأویل عرفانی از روایت را در رتبه بالاتری از معرفت قرار میدهد. مبنای ملاصدرا در جمع میان دو تأویل این است که هر متن دینی دارای بطون و معانی متعدد است که هریک ناظر به سطح و مرتبهای از هستی و شناخت است. از همین رو میتوان گفت دیدگاه وی از جامعیت بیشتری برخوردار است و نسبت به تأویلهای دیگر، مزایای بیشتری دارد. ملامهدی نراقی از این روایت استنباط میکند که دهریه نیز به مبدأ و صانع اعتقاد دارند و تنها در صفات او خطا کرده و او را «دهر» نامیدهاند: و فی الحقیقة این جماعت دهریه قائل به مبدأ و صانع هستند؛ لیکن در صفات اشتباهی کردهاند و ازاینجهت از زبان وحی ترجمان شریعت وارد شده است که «لاتسبوا الدهر فان الدهر هو الله» ... و مراد این است که جماعت دهریه، صانع اشیا را دهر میگویند و ما او را خدا میگوییم و هردو یک چیز است؛ مگر آنکه ایشان در صفات او غلط کردهاند. (نراقی، 1363: 57) نراقی این حدیث را صحیح دانسته و تأویل مورد اشاره را بهترین توجیه علمای شیعه درباره آن قلمداد میکند. از میان معاصرین نیز نویسنده کتاب معادشناسی در توجیه این روایت، مقصود از «دهر» را خورشید، ماه و ستارگان میداند و میگوید: چون اصل وجود اینها وجهالله است، پس هیچیک بد و سزاوار بدگویی نیستند. (حسینی تهرانی، 1416: 5 / 90) مرحوم مطهری نیز در عدل الهی احتمال میدهد که دلیل نهی از بدگویی به روزگار این باشد: اعتراضها و دشنامها که نثار چرخ و فلک میگردد، در حقیقت اعتراض به مقام بالاتر است؛ زیرا چرخ و فلک کارهای نیست و کجروی و کجرفتاری فرضی که بدان متهم است، نه به میل خود اوست. (مطهری، 1381: 1 / 105) اشارهای به پارهای از تفاسیر برخی مفسران قرآن کریم، ضمن اشاره به این روایت، براساس مشرب فکری و روش خویش در تفسیر به تأویل آن پرداختهاند که بیشتر آنها در تبیین دیدگاههای کلامی، حکمی و عرفانی مورد اشاره قرار گرفت. بنابراین تنها به نتیجه بررسی آنها اشاره میشود: 1. بیشتر مفسران، تأویلی کلامی درباره این روایت ارائه کردهاند که طبق آن، خداوند فاعل حوادث منسوب به دهر است؛ به همین دلیل از بدگویی نسبت به آن نهی شده است. از این میان، اشاره به الکشاف (زمخشری، 1407: 4 / 291)، مجمع البیان (طبرسی، 1372: 9 / 118) و المیزان (طباطبایی، 1417: 18 / 181) کافی بهنظر میرسد. 2. بعضی تفاسیر عرفانی به تأویل روایت براساس اسم الهی «الدهر» پرداختهاند که از آن میان به تفسیر ابنعربی (ابنعربی، 1422: 2 / 457) و مخزن العرفان (امین، 1361: 15 / 267) اشاره میشود. نتیجه 1. متن روایت به چند شکل نقل شده و شاید برخی از آن شکلها به تقویت بعضی تأویلها بینجامد؛ اما هیچیک نمیتواند یکی از تأویلهای محتمل را تعین بخشد و یا مانع برخی تأویلها گردد. 2. نقل حدیث در صحیحین مسلم و بخاری موجب شده اهلسنت نظر مساعدی درباره سند آن داشته باشند؛ اما وجود ابوهریره در سلسله سند باعث گردیده که بیشتر اندیشمندان شیعه درباره صحت و سقم اسناد آن داوری نکنند؛ هرچند شهرت روایت در میان آنان کمتر از اهلسنت نیست. 3. در میان دیدگاههای کلامی، تنها معدودی روایت را بدون آنکه لفظی در تقدیر بگیرند، نوعی مجازگویی دانسته و به تأویل آن پرداختهاند؛ اما بیشتر اندیشمندان در تقدیر گرفتن الفاظی مانند خالق، جالب، فاعل، آتی، مدبر و مصرّف را درنظر گرفتهاند. در این میان بیشتر این تأویلها مبتنی بر این است که خدا فاعل حوادث منسوب به دهر بوده و اینکه او مدبر و گرداننده دهر است نیز بهعنوان نظر مرجوح مطرح شده است. 4. عرفا در تبیین روایت عمدتاً آن را متضمن هیچگونه مجازگویی یا حذفی ندیده و آشکارا «الدهر» را از اسمای خدا دانستهاند؛ هرچند نوع بیان آنان در توضیح محتوای این اسم تفاوتهایی دارد؛ گاه مفهوم این اسم اشاره به هر دو وجه ازلیت و ابدیت حقیقت الهی دانسته شده و گاه آن را معادلی برای اسم «المانع» بهشمار آوردهاند. همچنین برخی این اسم را تعبیری از دوام وجود الهی دانسته و عدهای بر رابطه آن با اسم «الشأن» تأکید نموده و نقش آندو را در تعین بخشیدن به موجودات بیان کردهاند. 5. عارفان مسلمان، بهویژه ابنعربی با توجه اینکه همچون عموم اشاعره معتقد به توقیفی بودن اسمای الهی هستند، بر منشأ وحیانی روایت و مأثور بودن آن بهعنوان مجوزی برای کاربرد اسم «الدهر» درباره خدا تأکید کردهاند. 6. مقتضای بیشتر تأویلهای کلامی آن است که این روایت درصدد رد باور «دهریون» است؛ اما در برخی تأویلهای حکمی و عرفانی، باور آنان به اصل وجود واجبالوجود، صانع و خالق مورد تصدیق قرار میگیرد و گفته میشود که آنان تنها در فهم صفات خداوند دچار خطا شدهاند. 7. برخی اندیشمندان و حکیمان به جمع میان دو نوع تأویل کلامی و عرفانی این روایت پرداختهاند. از این میان ملاصدرا تلاش نموده تا براساس اعتقاد به ذومراتب بودن فهم ما از متون دینی، به جمع میان دو نوع تأویل در مراتب مختلف معرفت دست یازد و از این منظر به ارائه دیدگاهی جامعتر نائل آید. منابع و مآخذ قرآن کریم.
ابنابیالحدید، 1383، شرح نهجالبلاغه، قم، مکتبة آیتالله المرعشی.
ابنحنبل، احمد بن محمد، 1429 ق، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت، دارالفکر.
ابنسینا، حسین بن عبدالله، 1980 م، عیون الحکمه، چ دوم، بیروت، دارالقلم.
ابنعربی، محییالدین محمد بن علی، 1422 ق، تفسیر ابنعربی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
ـــــــــــــــ ، بیتا، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر.
ابننشوان حمیری، ابوسعید، 1972 م، الحور العین، تهران، بینا.
ابوطالب مکی، 1417 ق، قوت القلوب، بیروت، دار الکتاب العلمیه.
احسایی، ابنابیجمهور، 1405 ق، عوالی اللآلی، قم، سیدالشهدا.
امین، سیده نصرت، 1361، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان.
اهری، عبدالقادر ابنحمزة بن یاقوت، 1358، الاقطاب القطبیه او البلغة فی الحکم، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران.
بخاری، محمد بن اسماعیل بن ابراهیم، بیتا، صحیح بخاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
بیهقی، ابوبکر، 1417 ق، الاسماء و الصفات، بیروت، دارالجیل.
تلمسانی، عفیفالدین سلیمان، 1371، شرح منازل السائرین، قم، بیدار.
جوزیه، ابنقیم، 1417 ق، شفاء العلیل، بیروت، دارالجیل.
حسینی تهرانی، محمدحسین، 1416 ق، معادشناسی، قم، نور ملکوت قرآن.
رازی، فخرالدین محمد بن عمر، 1407 ق، المطالب العالیه، بیروت، دار الکتاب العربی.
ـــــــــــــــ ، 1420 ق، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
ـــــــــــــــ ، 1986 م، الاربعین فی اصول الدین، مصر، مکتبة الکلیات الازهریه.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1412 ق، المفردات فی غریب القران، دمشق ـ بیروت، دارالعلم ـ دارالشامیه.
زمخشری، محمود، 1407 ق، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی.
سهروردی، یحیی بن حبش، 1379، هیاکل النور، تهران، نقطه.
شاطبی، ابواسحاق، 1420 ق، الاعتصام، بیروت، دارالمعرفه.
شعیری، تاجالدین، 1363، جامع الاخبار، قم، رضی.
صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، 1366، شرح اصول کافی، تهران، مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
ـــــــــــــــ ، 1378، رسالة فی الحدوث، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
ـــــــــــــــ ، 1981 م، الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربیه.
طباطبایی، سید محمدحسین، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین.
طبرسی، فضل بن حسن، 1372، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو.
علمالهدی، سید مرتضی، 1998 م، امالی المرتضی، قاهره، دار الفکر العربی.
غزالی، ابوحامد، 1409 ق، الاقتصاد فی الاعتقاد، بیروت، دار الکتاب العلمیه.
ـــــــــــــــ ، بیتا، احیاء علوم الدین، بیروت، دار الکتاب العربی.
فضل بن شاذان نیشابوری، 1351، الایضاح، تهران، دانشگاه تهران.
فناری، محمد بن همزه، 1374، مصباح الانس، تهران، مولی.
کاشانی، عبدالرزاق، 1370، شرح فصوص الحکم، قم، بیدار.
کراجکی، 1410 ق، کنز الفوائد، قم، دارالذخایر.
مجلسی، محمدباقر، 1404 ق، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء.
مسلم بن حجاج، 1423 ق، صحیح مسلم، مصر، دارالفلاح.
مطهری، مرتضی، 1381، مجموعه آثار، تهران، صدرا.
نراقی، ملامهدی، 1363، انیس الموحدین، تهران، الزهراء.
نگری، قاضی عبدالنبی احمد، 1975 م، جامع العلوم، بیروت، المؤسسة الاعلمی للمطبوعات. مهدی زمانی: دانشیار دانشگاه پیامنور اصفهان فصلنامه علمی ـ پژوهشی اندیشه نوین دینی 33 پایان متن/
94/03/06 - 04:39
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]
صفحات پیشنهادی
در غرفه انتشارات روایت فتح عرضه میشود حقایق مد نظر جبهه انقلاب اسلامی در «با من سخن بگو» /نمای نزدی
در غرفه انتشارات روایت فتح عرضه میشودحقایق مد نظر جبهه انقلاب اسلامی در با من سخن بگو نمای نزدیک مرتضی آوینی در نمایشگاه کتابمجموعه با من سخن بگو تک جملههایی از سید شهیدان اهل قلم در غرفه انتشارات روایت فتح به مخاطبان عرضه میشود به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارسروایتی از مصائب یک جانباز پناهنده مستند «33 سال سکوت» در رونمایی شد
روایتی از مصائب یک جانباز پناهندهمستند 33 سال سکوت در خبرگزاری فارس رونمایی شدمستند 33سال سکوت با محوریت زندگی ابوالفضل دوزنده جانباز دفاع مقدس که به کشور آلمان پناهنده شده در خبرگزاری فارس رونمایی شد به گزارش خبرنگار سینمای فارس مراسم رونمایی از مستند «33 سال سکوت»«33 سال سکوت» در چهلویکمین جلسه سینما روایت
33 سال سکوت در چهلویکمین جلسه سینما روایتمستند 33 سال سکوت با محوریت زندگی ابوالفضل دوزنده جانباز دفاع مقدس که به کشور آلمان پناهنده شده در سینما روایت اکران و بررسی خواهد شد به گزارش خبرگزاری فارس چهل و یکمین جلسه سینما روایت به اکران و بررسی «33 سال سکوت» اختصاص دفارس به مناسبت سوم خرداد روز «مقاومت، ایثار و پیروزی» گزارش میدهد خاطرات آقا از کلاسهای درس در جبه
فارس به مناسبت سوم خرداد روز مقاومت ایثار و پیروزی گزارش میدهدخاطرات آقا از کلاسهای درس در جبهه روایت ۳۷ سال معلمی از زبان معاون وزیر تصاویرحضور دانشآموزان در جبههها چشمگیر بود و آنها در کنار دفاع از میهن در کلاسهای جبهه هم حضور داشتند و درسشان را رها نکرده بودند به گزافارس گزارش میدهد «لاهیجان» عروسی که جان اقتصادی گیلان میشود
فارس گزارش میدهدلاهیجان عروسی که جان اقتصادی گیلان میشودتصویب منطقه ویژه اقتصادی لاهیجان عاملی برای توسعه و تحول آینده این شهرستان به عنوان عروس شهرهای گیلان است به گزارش خبرگزاری فارس از لاهیجان این شهرستان زیبا دارای جذابیت و جاذبههای طبیعی و خدادادی بوده که رسانه&zwnسروش صحت در گفتوگو با فارس: ساخت«شمعدونی» ریسک نبود/ روایت یک زندگی معمولی/ از بازیگران خواستم کمیک
سروش صحت در گفتوگو با فارس ساختشمعدونی ریسک نبود روایت یک زندگی معمولی از بازیگران خواستم کمیک نباشندسروش صحت گفت خیلیها معتقدند سریال پژمان به خاطر کاراکتر اصلیمان که فوتبالیست معروفی بود مخاطب زیادی داشت و اینکه الان بعد از آن سریال پرمخاطب به سمت سوژهای شبیه شمعدونی رف«لایههاى انتزاع» اساتید هنر به نمایش درمیآید
لایههاى انتزاع اساتید هنر به نمایش درمیآیدنمایشگاه لایههاى انتزاع از آثار همایون سلیمى هادى جمالى و رضا خدادادى در نگارخانه بوم به نمایش درمیآید به گزارش خبرگزاری فارس سه چهره آکادمیک هنرى در قالب یک نمایشگاه گروهى آثار خود را عصر جمعه اول خرداد ١٣٩٤ در نگارخانه بوم به تمیادداشت اکبر عالمی برای روایت سینمایی از جانباز پناهنده «33 سال سکوت» را تا زندهام از یاد نخواهم بر
یادداشت اکبر عالمی برای روایت سینمایی از جانباز پناهنده33 سال سکوت را تا زندهام از یاد نخواهم برد به هزار دلیل آن را پخش میکردماکبر عالمی در یادداشت پیرامون فیلم مستند 33 سال سکوت نوشت فیلم 33 سال سکوت را تا زندهام از یاد نخواهم برد 43 سال است که درس سینما میدهم و بیشتر از آداوران جایزه «لاکپشت پرنده» در کافه خبر: زیر پرچم هیچ کس نمیرویم
داوران جایزه لاکپشت پرنده در کافه خبر زیر پرچم هیچ کس نمیرویم فرهنگ > ادبیات - داوران جایزه لاکپشت پرنده میگویند همه هدفشان پیشنهاد کتابهای خوب به کسانی است که دغدغه کتابخوانی فرزندانشان را دارند محمدرضا رستمی جایزه «لاک پشت پرنده» حالا چند«جنگ بود» روایتی از یک کودک جنگزده
جنگ بود روایتی از یک کودک جنگزدهکتاب جنگ بود نوشته احسان محمدی از سوی انتشارات کتاب آمه در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس کتاب «جنگ بود» اثر احسان محمدی از سوی نشر کتاب آمه روانه بازار کتاب شد این کتاب خاطرات راوی کتکارگردان نمایش «آقای اشمیت کیه؟»: نمایشنامه کمدی لزوما تماشاگر را نمیخنداند / «آقای اشمیت کیه؟
کارگردان نمایش آقای اشمیت کیه نمایشنامه کمدی لزوما تماشاگر را نمیخنداند آقای اشمیت کیه روایتگر انسانهای بیهویتکارگردان نمایش آقای اشمیت کیه این اثر را با لایههای پنهان طنز معرفی کرد و گفت در این نمایشنامه آدمهایی که دچار بیهویتی شدند روایت شده است به گزارش خبرگزاریگزارش فارس از کنسرت «عاشقانه و حماسی داستان سیاوش» فردوسی به روایت موسیقی ایرانی/ جمشید عندلیبی پس ا
گزارش فارس از کنسرت عاشقانه و حماسی داستان سیاوشفردوسی به روایت موسیقی ایرانی جمشید عندلیبی پس از سالها روی صحنه رفتکنسرت عاشقانه و حماسی داستان سیاوش به خوانندگی وحید تاج و آهنگسازی سلمان سالک اجرایی قابل توجه بود چراکه گرامی داشت کهن مرد شعر پارسی یعنی حکیم طوس بود در حینبا ناشران در نمایشگاه کتاب/7 «سپیده باوران»؛ روایِ روایتهای خصوصی امام موسی و سرودههای شاعرِ افغان
با ناشران در نمایشگاه کتاب 7سپیده باوران روایِ روایتهای خصوصی امام موسی و سرودههای شاعرِ افغانستانیِ مناسبتهای ملیانتشارات سپیده باوران از ناشران مشهدی است که طی سالهای اخیر جایگاه قابل قبولی در حوزه نشر و دوستداران کتاب برای خود باز کرده است به گزارش خبرگزاری فارس دومین نشست «سلام ماه» برگزار شد حدادیان: «آقا» فرمودند دعا کنید من هم شهید شوم/ روایت جعفر
دومین نشست سلام ماه برگزار شدحدادیان آقا فرمودند دعا کنید من هم شهید شوم روایت جعفریان از دیدار با رهبر طالبانسعید حدادیان مداح اهلبیت ع گفت آخرین باری که رهبر انقلاب را دیدم به ایشان عرض کردم دعا کنید شهید شوم ایشان به من نگاهی کردند و فرمودند باشد اما شما هم دعا کنید ک«سِفر عشق»، روایتی از یک سفر دانشجویی به کربلا
سِفر عشق روایتی از یک سفر دانشجویی به کربلاکتاب سِفر عشق که انتشارات سدید آن را منتشر کرده روایتی از یک سفر دانشجویی به کربلا است به گزارش خبرگزاری فارس کتاب «سِفر عشق» اثر رضا احسانی توسط نشر سدید انتشارات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق ع و بهفیهم در چهل و یکمین جلسه «سینما روایت» مطرح کرد چرا در فرهنگ سردار سلیمانی نداریم؟!
فیهم در چهل و یکمین جلسه سینما روایت مطرح کردچرا در فرهنگ سردار سلیمانی نداریم محمد تقی فهیم گفت ما در حوزه فرهنگ و مستند سازی نیروهای فعال مستند بسیار کم داریم چرا در عرصه فرهنگ شخصی مثل سردار سلیمانی نداریم که به دل ماجرا برود به گزارش خبرگزاری فارس چهل و یکمین جلسه سینمادر حکمی از سوی مدیرعامل بانک ملی ایران «سعید طاهری» سرپرست امور شعب بانک ملی خوزستان شد
در حکمی از سوی مدیرعامل بانک ملی ایرانسعید طاهری سرپرست امور شعب بانک ملی خوزستان شددر حکمی از سوی مدیرعامل بانک ملی ایران سعید طاهری بهعنوان سرپرست امور شعب بانک ملی خوزستان منصوب شد به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز عبدالناصر همتی مدیرعامل بانک ملی ایران در حکمی سرپرست اداره-
گوناگون
پربازدیدترینها