واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
ماجرای قتل بر اثر فحاشی؛
نابود شدن زندگی، با یک ضربه چاقو!
احمد 25 ساله، جرمش قتل پسر جوانی به نام وحید در محله باغ آذری است. ادعا میکند مقتول قصد زورگیری از برادرش را داشته که ناکام مانده و روز حادثه قصد داشت با زور رضایت بگیرد. با او در حاشیه جلسه بازپرسی گفتوگو کردیم.
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از جام جم، احمد 25 ساله، جرمش قتل پسر جوانی به نام وحید در محله باغ آذری است. ادعا میکند مقتول قصد زورگیری از برادرش را داشته که ناکام مانده و روز حادثه قصد داشت با زور رضایت بگیرد. با او در حاشیه جلسه بازپرسی گفتوگو کردیم. قاتل را می شناختی؟ می دانستم یکی از بچه های محله است و تا زمانی که با برادرم درگیر نشده بود زیاد نمی شناختمش. اما وقتی از برادرم قصد زورگیری داشت و نتوانست، با هم آشنا شدیم. اهالی محل می گفتند سابقه دار است و در محله با دوستانش دست به شرارت می زند. چه شد که درگیر شدید؟ آن روز وحید و دوستانش آماده بودند تا به زور از برادرم رضایت بگیرند. آنها چند روز قبل قصد اخاذی از برادرم را داشتند که موفق نشدند و ما هم از آنها شکایت کردیم. وقتی به مقابل خانه آمد قصد داشت با تهدید و زورگویی رضایت بگیرد که با برادرم درگیر شد. من در خانه بودم که فحاشی پسر جوان به خانواده ام را شنیدم. به همین دلیل عصبانی شده و به مقابل در آمدم تا ببینم چه خبر است. قتل را تو انجام دادی یا برادرت؟ من کشتم. برادرم آدم بی آزار و آرامی است. از نحوه قتل بگو؟ بعد از درگیری، چاقویی را برداشتم و یک ضربه به شکم وحید زدم. او ناله کنان چند قدمی از خانه دور شد و روی زمین افتاد. دوستانش چه کردند؟ راستش را بخواهید، درباره دوستانش دروغ گفتم. او تنها آمده بود تا رضایت بگیرد اما چون فحاشی کرده بود او را کشتم. به دروغ گفتم مقتول با دوستانش به خانه ما حمله کرده اند تا قتل را دفاع از خود و ناموس جلوه دهم؛ اما نقشه ام با شهادت شاهدان لو رفت و مشخص شد او تنها آمده بود. الان هم حواسم نبود و دوباره اولش دروغ گفتم. همیشه راحت دروغ می گویی؟ نه. می خواستم از قصاص فرار کنم. هرکس فحاشی کرد او را با چاقو می زنی؟ آن موقع عصبانی بودم و نمی دانستم چه کار می کنم. بعد از قتل تصمیم گرفتم فرار کنم. از راه پشت بام چند خانه، خودم را به سر کوچه رساندم که اهالی متوجه فرارم شده و دنبالم آمدند و من از ترس داخل یک مدرسه دخترانه رفتم که در آنجا دستگیر شدم. می خواستی کجا فرار کنی؟ اگر فرار می کردم به افغانستان می رفتم تا آب ها از آسیاب بیفتد. شاید چند سال بعد با هویت جدید به ایران می آمدم. عذاب وجدان نداشتی؟ اگر فرار می کردم شاید عذاب وجدان داشتم اکنون پشیمان هستم که یک ضربه به مقتول زدم و باعث مرگش شدم. ازدواج کردی؟ 5 سال قبل. یک پسر 4 ساله دارم و فرزند دومم در راه است و یک ماه دیگر به دنیا می آید و باید بدون پدر، بزرگ شود. می دانی چه مجازاتی در انتظارت است؟ اگر خانواده وحید رضایت ندهند به زودی اعدام می شوم و دیگر نمی توانم فرزندانم را ببینم. نمی دانم بر سر خانواده ام چه می آید. حرف آخر.... نمی خواستم او را بکشم باور کنید قتل وحید اتفاقی بود. چاقو زندگی ام را نابود کرد. 2009
۰۴/۰۳/۱۳۹۴ - ۰۸:۳۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]