تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):از دنیای شما سه چیز محبوب من است: 1- تلاوت قرآن 2- نگاه به چهره ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805191871




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جهان عرب: فروپاشی سیاسی، تکاپو برای ریشه یابی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
جهان عرب: فروپاشی سیاسی، تکاپو برای ریشه یابی
در حالی که جنگ ها ادامه می یابند، تسلیم شدن در برابر نیروهای خارجی به علت فقدان رهبرانی که به آینده اندیشه کنند، و فقدان ارتش های عرب برای دفاع از مردم و فقدان زیر ساخت های سالم اجتماعی – اقتصادیِ پایدار برای حمایت از توده ها سرنوشت حتمی کشورهای عربی است، بدترین روزها هنوز از راه نرسیده اند.

خبرگزاری فارس: جهان عرب: فروپاشی سیاسی، تکاپو برای ریشه یابی



 ترور موتور جنگ است. و ترور همان چیزی است که تمام طرف های درگیر در این تنازع به  وفور آن را تولید می کنند..... ما در مخفیگاه هایمان گروگان ها را شکنجه کرده و با فرو کردن پارچه در گلوی شان آنها را خفه می کنیم. آنها   گروگان ها را در زاغه نشین های شلوغ و کثیف شکنجه کرده و سر از تن شان جدا می کنند. ما جوخه های مرگ شیعی را سازمان دهی می کنیم تا سنی ها را بکشند. آنها  جوخه های مرگ سنی را سازمان دهی می کنند تا شیعیان را به قتل برسانند. ما فیلم های پر هزینه ای چون "تیر انداز مخفی امریکایی" [1] را تولید می کنیم تا جنایت های جنگی خود را شکوهمند جلوه دهیم. آنها ویدئو های الهام بخش تولید می کنند تا نسخه ی تحریف شده ی جهاد خود را با شکوه جلوه دهند.       وحشیگری که ما محکوم می کنیم همان وحشیگری ای است که خود مرتکب می شویم.  آن مرزی که ما را از دولت اسلامی عراق و سوریه)داعش) جدا می کند، نه اخلاقی بلکه تکنولوژیکی است. ما همان کسانی هستیم که (علیه آنها) می جنگیم. پریمو لوی می نویسد: "از خشونت فقط خشونت بوجود می آید، با گذشت زمان، حاصل یک اقدام پاندولی، به جای فروکش کردن، افسار گسیخته شدن بیشتر آن است." (مراجعه کنید به مقاله ی تروری که ما ایجاد می کنیم همان تروری است که به خودمان باز می گردد." به قلم کریس هج، سایت اینترنتی truthdig مورخ 02/08/2015) توده های عرب در شبکه ای از دروغ و توهم زندگی می کنند. در حالی که از فاصله ای دور زرق و برق کامیابی اقتصادی  ناشی از صادرات نفت به چشم می خورد، جهان عرب به سرعت در امور و مسایل جهانی به وجودی بدتر از بی خاصیت تبدیل می شود. کشور های غربی از چند میلیون نفر عرب برای جنگیدن در دو جنگ دوم جهانی ملی گرایانه شان، و نیزبرای ساختن امپراتوری های لرزان و شکننده شان استفاده کردند. اما اروپایی های معاصردرساختارهای اجتماعی و محله های پست و نوکر مآبانه شان، به آنها به چشم مایه ی درد سر و مصیبت نگاه می کنند. در این رابطه، اگر روزی روزگاری بتوانیم نرمال را تعریف کنیم، هیچ چیز نرمال به نظر نمی رسد. بخش های زیادی از جهان عرب غرق در مصیبت، آشوب وفروپاشی است. اگر بخواهیم نگاهی همراه با دقت و تامل داشته باشیم، هیچ چیز تصادفی به نظر نمی رسد.بلکه همه این اتفاقات راهبرد هایی از پیش طراحی وبه خوبی هماهنگ شده برای تجزیه ی کشورهای نو استعمارزده، مرزهای ملی، مرزهای قومی، و هویت ملی است. جنگ و اشغالگریِ تحت هدایت امریکا در سال 2003، فرهنگ ژئوپلوتیک عربی را تضعیف و ناتوان نمود. در حالی که جای تفکر عاقلانه خالی است، مرگ و ویرانی تحت تیترها و عناوینی مختلف به اموری روزمره تبدیل شده اند. بغداد به عنوان قلب تمدن های باستان معروف بود. اما کشتارها ی از پیش طراحی شده ی قومی- فرقه ای و ویرانی، اتفاقاتی روزمره اند. تاریخ سوریه طی قرون متمادی تکامل یافت، با این وصف به این علت که دیکتاتوری به صدای منطق گوش نمی دهد، این کشور در معرض تخریب کامل تمدن های بشری قرار گرفته است. قلب سرزمین های عرب در آتش می سوزد و تاثیر پیامد های آن عزت و آینده ی تمامی منطقه را در معرض خطر قرار داده است. لحن مبتکرانه و اغراق و بزرگنمایی موذیانه،  این جنگ، با پیامد ها و تبعات ناشناخته اش را پیش می برد. همه علیه یکدیگر مشغول جنگ اند، بی آنکه بدانند سرنوشت شان چگونه و به کجای زمان و تاریخ ختم می شود. بی تفاوتی و بی غیرتی فریب آمیز ناتوانی سیاسی مضاعف می کند، آن هم در حالی که رهبران خود پسند و خود بین از این که قصرهایشان توسط مزدوران خارجی سر پا و مورد حمایت است، دل خوش دارند. هیچ رهبر فعال و پویایی نیست که فکر کند و با تصوری پایدار برای تحولاتی جهت دار و محسوس به جلو حرکت کند. پدیده ی تحولات سیاسیِ تحت هدایت مردم، دور از دسترس است اما فرهنگی از ستم ورزی و خودکامگی و فروپاشی ادامه دار، کماکان بر جای خود باقی است. فرهنگ عرب و تروریسم با هم ناسازگارند         جهان عرب در آستانه ی فاجعه ی مصیبت بار دیگری است: ائتلاف مایلی از چند تن از رهبران  بی تفاوت و راضی به وضع موجود، در حمام خون فرقه ای، تحت هدایت ایالات متحده، آن هم در حالی که هیچ پایانی بر آن به چشم نمی خورد. این خود خواهی به سرطانی تبدیل شد که تمام انرژی های مثبت و زمان را بلعیده و خصومت های متغیر و ناامنی را در سراسر مراکز سرزمین اعراب منتشر ساخت. رهبران و مردم، ناآگاه از قوانین الهی، این که آینده برای بی تفاوتی و بی غیرتی آنها، در جنگی دیگر علیه توده ها آبستن چه حوادثی است، در افق های زمانی متناقضی تنفس می کنند. پس از حوادث یازده سپتامبر، افسانه ی(دروغین) تروریسم با شدت هر چه تمام تر بر فرهنگ عرب تحمیل گردید. دروغ پردازان و افسانه سرایان غربی از رسانه های خبری به عنوان سلاحی بزرگ جهت بزرگ نمایی و وسعت حملات  یازده سپتامبر علیه مسلمانان استفاده کردند. اهداف واقعی شعله ور ساختن جنگ های کاذب و به چنگ آوردن منابع طبیعی جهان اسلام بود. خنده دار آن که، اکثر رهبران عرب از جنگ های تحت هدایت امریکا علیه تروریسم حمایت می کنند. توده های عرب قربانیان نهایی تمام هوس های غیر انسانی و غمباری هستند که عوامل نفوذی و خود محور قبیله ای دنبال می کنند. چنین به نظر نمی رسد که جهان عرب برای تحولاتی جهت دار جهت خروج از پوچی و عبث بودن جنگ ها و اختلافات فرقه ای که سراسر خاورمیانه عرب را در نوردیده و توسط خارجی ها تحمیل می گردد، از چشم انداز و یا تصور سیاسی جدیدی برخوردار باشد. اسلام در نظام حکومتی خود در پی اتحاد بود، ناسیونالیسم عرب کماکان در پی شعله ور ساختن آتش اختلافات، خصومت های فرقه ای و حمام خون روانه است. در سراسر عراق، سوریه، مصر، لیبی، یمن و دیگر کشورهای عرب همسایه، مردم برای پول و نفوذ و نه برای اسلام و یا آرمانی اصیل و واقعی برای حفاظت از آزادی ملی و عزت و کرامت انسانی می جنگند. حقیقت یک چیز و غیر قابل تقسیم است. حملات یازده سپتامبر در ایالات متحده توسط افراد انجام شد نه این که آیین اسلام و یا مسلمانان الهام بخش آن و یا از آن حمایت کرده باشند. شماری از روشنفکران که نان را به نرخ روز می خورند و به نگهبانان و حامیان روایت مورد تایید(ایالات متحده) تبدیل شدند، این اتهام را بر اسلام وارد می کنند که این دین پرورش دهنده ی  تروریسم است. در زمانی که اعراب نه پیشینه ای داشتند و نه منطقی، این آیین اسلام بود که آنها را غنی و متعالی ساخت تا طلایه دارانِ جهانیِ تمدنی پیشرفته شوند که در اندولس (اسپانیا) 800 سال دوام داشت. اما موفقیت و کامیابیِ متکی بر نفت آنها را به " شتر سواران حرفه ای"[2] و دستمایه خنده و مضحکه ی پوچ در سراسر فرهنگ غربی کرد. پول نمی تواند حکمت، احترام و عزت انسانی بخرد. اگر رهبران عرب، این هیولا های خط مقدم امپراتوری ایالات متحده، برای به چالش کشیدن غیرمنطقی ترین و بیرحمانه ترین اقدامات در تاریخ بشر، از ذهنی نقادانه، ظرفیتی هوشمندانه و عزت نفس برخوردار بودند، "جنگ علیه تروریسم"، که جعلی و ساختگی بود، نمی توانست اتفاق بیافتد.     رسانه های گروهی غربی، در راستای مسموم ساختن افکار و تصورات عمومی ونیز منبع داوری ها و قضاوت ها علیه اعراب و مسلمانان به عنوان "تروریست"، تصوراتی که خود موذیانه طراحی و پردازش کرده را تکمیل می کند، آن هم با این ادعا ی خیانت آمیز که گویی این آیین اسلام است که الگوی تروریست ها است. تفکر"اسلام افراطی" اختراع و توسط "ترس" از تروریسم تقویت گردید، گویی که اعراب و مسلمانان در قلب اختلافات و آشوب ها متولد شده و تروریسم قلمرو اختصاصی اصول اعتقادی اسلامی است. در سراسر جهان عربِ صادر کننده ی نفت، حاکمان معاصر در طرح های راهبردی ایالات متحده – اسراییل برای آینده خاورمیانه، بی تفاوت و قانع به وضع موجود از آب درآمده اند. بحران های کنونی و جنگ در عراق – سوریه و داعش، همه و همه دوباره سازی آینده ی جهان عرب و تضعیف آزادی فلسطین را هدف قرار داده اند. تکاپویی برای ریشه یابی فرهنگ موفقیت در کسوت یک زن روسپی سراسر خاورمیانهِ عرب را فرا گرفته است. هیچکس در اِعمال سیاست و تصمیم گیری، به حقیقت و تفکر عقلایی به عنوان معیار های راهنمایی، اهمیتی نمی دهد. خارجی ها در حاکمیت سیاسی و تنظیم اولویت سیاست ها در بسیاری از کشور های عربِ تولید کننده یِ نفت از امتیاز هایی بی مانند برخوردارند. در شبه جزیره عرب، فرهنگی از توهم سیاسی و سوء مدیریت کماکان بر سر جای خود باقی است. به نظر می رسد بخش اعظم مردم عرب از واقعیت غافل شده و راه را گم کرده اند. بسیاری از متفکرین عربِ با وجدان بر این باورند که تغییر و تحول به سان یک بمب ساعتی تیک تیک می کند. امّا موانع موجود در مسیر توقف فرایند تحولات سیاسی و نظام حکومتی موافق و سازگار با خواست مردم، همان حاکمان عرب اند. در این ارزش های خیالی، تکیه گاهها ی عاطفی قدرتمند ی قرار گرفته اند و رهبران خود کامه ی عرب برای دفاع از این دروغ ها و فریب کاری هایی که به آنها معتقدند، خواهند جنگید. حاکمان عرب در قصرها زندگی می کنند و مردم در آلونک ها و کلبه های گلی، در دور دست و مکان های قبیله ای. بین نخبگان حاکمِ عرب و مردمانی که آنها ادعای حکومت بر آنان را دارند، فرهنگ ها و افق های زمانی گوناگونی وجود دارد. قوانین و نهاد های عمومی به زمان و نظم دوران امپریالیستی اروپایی بر می گردند. حاکمانِ عربی که مراکز قدرت سیاسی را به مدت بیش از نیم قرن اشغال کرده اند، (از شرم) نمی توانند در برابر آیینه ایستاده و به خود نگاه کنند. اکنون با درگیری های فرقه ای و کشت و کشتار ها در عراق و سوریه، بدترین اتفاقات در جریان است. تا زمانی که ایالات متحده و انگلیس زیر ساخت های مدنی، اقتصادی و سیاسی عراق را نابود نکرده بودند، القاعده و داعش دراین کشور حضور نداشتند. پال کرگ رابرتز ("مسلمانان بدترین دشمنان خود هستند." سایت اینترنتی گلوبال ریسرچ)، به صراحت اظهار نظر می کند: " جمعیت مسلمانان زیاد است امّا آنها فاقد قدرت اند. شکاف میان مسلمانان، به ویژه بین سنی و شیعه، خاورمیانه یِ مسلمان  را به مدت تقریبا یک قرن، تحت سلطه غرب قرار داد.... نامتحد بودن مسلمانان این امر را برای اسراییل ممکن ساخته است که فلسطینی ها را آواره نماید، و امریکا هم به نوبه ی خود به عراق حمله کند و بر بخش اعظم منطقه حکمفرما باشد...." چگونه باید با چالش واقعی مواجه شد؟  مسایل مهم و حیاتی، تحلیل متفکرانه وبا دقت، تغییر و تحول، و ایده های جدید را می طلبد تا با تکیه بر آنها فرایند کنار گذاری تدریجی تفکرات قدیمی و پوسیده و نیز ارزش هایی که اذهان را در سراسر شبه جزیره به خود مشغول داشته است، آغاز شود. امّا نخبگان حاکم، در ساختن نهاد های عمومی نوین برای برنامه ریزی جهت ایجاد تغییر و تحول و نیز ضرورتِ داشتنِ روند های جدید برای سیاست سازی در امنیت، صلح و آرامش و حل و فصل تنازعات و پیشرفت بشر در جامعه جهانی ملت ها کوتاهی ورزیدند. سیاست جهانی نه امری ثابت بلکه پدیده ای دائما در حال تغییر از زندگی است. رهبران عرب ضرورت تحولات سیاسی را درک نمی کنند. امّا واقعیت ها، به این دلیل که کسی از وجودشان آگاه نیست، تدریجا ناپدید نمی شوند. به دنبال بیش از شصت سال آزادی از امپریالیسم اروپایی، توسعه اجتماعی کماکان در حد و اندازه ی شیوه ای ابتدایی از فرهنگ عامه قبیله ای و داستان گویی باقی مانده است. خاورمیانه ی عرب با بحران های حیاتی بسیاری روبروست. هیچ یک از این بحران ها در فضای مناسب و شایسته خود مورد مداقه و حل و فصل قرار نمی گیرند. هیچ نهاد عمومی مستقلی برای تحلیل مشکلات سیاسی و یافتن راه حل ممکن وجود ندارد. هیچ گونه تفکر فعالانه در هیچ یک از مناطق عربی وجود ندارد تا برای اتحاد سیاسی و نیز رهبری منسجم تلاش کند. رهبرانی که نمی توانند هوشمندانه اندیشه کنند، چگونه می توانند این بحران ها را به سمت و  سویی راهبردی هدایت کنند؟ تنی چند  از اندیشمندان و رهبران فرقه ای دراین آشوب غرق شده اند تا مطمئن شوند این آشوب خود ساخته ادامه یابد. چنین به نظر می رسد که خشم و نفرت فرقه ای آنچنان از کنترل خارج شده است که فرصتی برای اندیشیدن به معنی هدف و عقلانیت باقی نمی گذارد. رهبران بی تفاوت و بی غیرت عرب، صرفاً برای فرار از چالش رویارویی با واقعیت هم شده، تلاش صلح آمیز برای مدیریت بحران را عقیم می گذارند. چنین امری به منافع راهبردی جنگِ تحت هدایت ایالات متحده در عراق، سوریه، مصر و لیبی و به زودی در عربستان، خدمت می رساند، بدان معنا که اعراب را به دست، تفنگ و گلوله خودشان از صحنه بر می چیند. هیچ ارتش عربی و هیچ ژنرال عربی وجود ندارد که توده ها را تسلی داده و احساس امنیت روحی و معنوی به آنها بدهد. جای تعجب است، چرا رهبران عرب که پول نفت ثروتمند شان کرده است، میلیارد ها دلار تجهیزات نظامی از امریکا و اروپا می خرند؟ این تجهیزات چگونه و در کجا و علیه چه کسی مورد استفاده قرار خواهد گرفت؟ اگر عراق، سوریه، لیبی و مصر مصداقی باشند، توانمند سازی نظامی به معنای سرکوب منافع عموم مردم و آمال و آرزوهای آنها برای تحولات سیاسی و آینده سازی است. تصورش را بکنید، اگر جهان عرب، از یک سو نیروهای مسلح و رهبری باکفایت و از سویی دیگر نسبت به دیپلماسی همراه با عقل سلیم و گفتگو، دیدی باز داشت، آیا در عراق، سوریه، یمن و لیبی صلح و وضعیت عادی و نمی توانست به حالت اولیه ی خود برگردد؟  چالش در این است که چگونه شکاف موجود بین تفکر و اقدام را پر کرد تا بدین ترتیب حاکمانِ عربِ پیر و خفته یِ استعمار نوین تدریجا از دور خارج شده و یا با داشتن نقشی فرمایشی کنار روند و نسل های نو و تحصیل کرده تر و با کفایت تری از شهروندان بتوانند وارد صحنه شوند و رهبری سیاسیِ به شدت مورد نیاز را بدست گرفته و این امر که، آینده اتفاق خواهد افتاد و این آینده برای صلح و تغییر و تحول در خاورمیانه، ایمن، امن و پایدار خواهد بود را بیمه کنند. حباب خیال انگیز کامیابی، با پیش بینی های اوج قیمت نفت به عنوان واقعیتی مجازی(و نه حقیقی) به سرعت به پایان عمر خود نزدیک می شود. قدرت، کامیابی و فقر همه امتحاناتی در امور و مسائل بشری و پدیده هایی گذرا هستند. آیا کشف نفت توطئه ای("فتنه") برای اعراب نبود تا اصالت تفکر، ایمان و اعتقاد، ارزشها و شور و احساس خود نسبت به اسلام به عنوان نظامی موفق از زندگی بشر را تغییر دهد؟ آیا رهبران عرب از امریکا، انگلیس یا فرانسه انتظار دارند تا به کمک آمده و کشت و کشتارهای فرقه ای جاری، جوخه های مرگ و ویرانی های ناشی از آن را متوقف کنند؟ امّا آنها مسئول تبدیل عراق، سوریه، لیبی و مصر به کشورهایی بی ثبات، آشوب زده،  ناکام و ناموفق در رفق و فتق امور کشورو دارای حاکمیت سیاسی ناکارآمد هستند.همه آنها بخشی از مشکل هستند، چگونه می توانند بخشی از راه حل باشند؟ راه حل باید از میان تفکر نو و چشم اندازی نوین برای تحول، گفتگو در باره ی اختلافات فرقه ای و رهبری با کفایت برای دستیابی به اهداف بیان شده بیرون آید. بسیاری از رهبران عرب مانند هنرپیشه ها ظاهر می شوند و درک و فهمی از اسلام و ارزش های بنیادین اسلام برای برخورد با دیگران را ندارند. هیچ یک از آنها در باره ی نیات و باورهای خود جدی بنظر نمی رسند. راستی اگر آنها متحد و منسجم بودند، از نظر اخلاق و معنویت با وجدان و آگاه بودند و طبیعت پیچیده ی سیاست جهانی را می شناختند و تفکر و آزادی پویایی برای اندیشیدن و عمل کردن و با قدرت اخلاقی ارتباط برقرار کردن با دشمنان درونی جوامع عرب را داشتند، فکر نمی کنید می توانستند دستاوردهایی بهتر از این داشته باشند، دستاوردهایی که در بعضی مسائل حاد و تنش آفرین و خشونت زا پایدارتر و ماندنی تر بود؟ در قرن بیست و یکمِ جهان نویِ امید و خوش بینی، می توان به مردانی که در سراسر جای جهان مورد نفرت و باعث ترس اند نزدیک شد، با آنها ارتباط بر قرار کرد و می توان تصور نمود بر سر میز نشسته و در باره ی مشکلات جاری با آنها بحث و گفتگو کرد. چنین امری در صورتی حادث می شود که، رهبرانی روشن و با کفایت و برخوردار از آینده نگری و عزت نفس در صحنه باشند تا از قدرت اخلاقی و معنوی استفاده کنند و در عین حال انعطاف پذیر باشند و به طرف مقابل گوش دهند و یاد بگیرند. بسیاری، اگر نگوییم همه ی مشکلات بوجود آمده به دست بشر را می توان به گونه ای صلح آمیز و بدون متوسل شدن به خونریزی و ارتکاب جنایت علیه بشریتِ بیگناه حل و فصل کرد. توده های عرب آرزوهای تحولات سیاسی و آینده ای درخشان بر اساس همزیستی مسالمت آمیز با دیگران را دارند. با توجه به چرخه ی توقف ناپذیر کشتار های فرقه ای و حمام خون های روزانه در بسیاری از کشورها ی عرب، عراق، سوریه، لیبی، یمن، مصر و سرایت آنها به دیگر کشورهای عرب تولید کننده ی نفت- و ستیزه جویی ارتجاعی علیه حاکمیت خود کامه و برچیدن زیر ساخت های اجتماعی–اقتصادی- آیا جهان عرب به پایان عمر خود نزدیک می شود؟ حاکمین توده های عرب در افق های زمانی متناقضی تنفس می کنند و نمی توانند عقلانیت حکومت مطلوب مردم، اصل و ذات نظام اسلامی حاکمیت را ببیند. در حالی که جنگ ها ادامه می یابند، تسلیم شدن در برابر نیروهای خارجی به علت فقدان رهبرانی که به آینده اندیشه کنند، و فقدان ارتش های عرب برای دفاع از مردم و فقدان زیر ساخت های سالم اجتماعی – اقتصادیِ پایدار برای حمایت از توده ها سرنوشت حتمی کشورهای عربی است، بدترین روزها هنوز از راه نرسیده اند. پی نوشت: American Sniper
این واژه  به تقلید از واژه ی  اسب سواران حرفه ای(horse jokey) و برای توهین به مسلمانان عرب در ایالات متحده به کار می رود. توضیح از مترجم. 
دکتر محبوب خواجه متخصص درامور امنیت اجتماعی، صلح و حل تنازعات، با علاقه ای شدید به فرهنگ و تمدن های تطبیقی اسلامی – غربی است. وی نویسنده چندین کتاب است که آخرین آنها: صلح جهانی و مدیریت تنازعات: بشر و بشریت در جستجوی تفکری جدید – چاپ انتشارات لامبرت آکادمیک پابلیشینگ جرمنی، مورخ می 2012 است. نویسنده: دکتر محبوب خواجه[3] مترجم : علی اکبر جعفری منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی انتهای متن/

94/03/04 - 01:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن