تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شيطان ، در عالِمِ بى‏بهره از ادب بيشتر طمع مى‏كند تا عالِمِ برخوردار از ادب . پس ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821055985




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«پروانگان صمیم» ایثارگران واقعی این مرز و بوم هستند |اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: «پروانگان صمیم» ایثارگران واقعی این مرز و بوم هستند
این عین جمله ی همسر یک جانباز شیمیایی است، که همسرش پس از سالها مشکلات ریوی و سرفه های فراوان و تحمل درد و رنج فراوان، به شهادت می رسد: شبها گوشم را می گذاشتم بر روی سینه اش، ببینم ضربان قلب دارد؟، آرام دستم را می گذاشتم بر روی نبضش، حتی آینه می گذاشتم جلوی بینی اش، تا ببینم نفس می کشند و شیشه آینه بخار می کند یا نه؟!
کد خبر: ۵۰۲۵۶۸
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۹ - 23 May 2015




ساکن شهرضا هستم . سال 1361 در عملیات محرم، براثر اصابت ترکش خمپاره به گردنم، جانباز ضایعه ی نخاعی و ویلچر نشین شدم. راضی هستم به رضای حضرت دوست؛ که هر چه بر سر ما می رود، ارادت اوست. در کنار همسری فداکار و فرزندی صالح زندگی می کنم و تا آخر عمر مدیون زحمات ایشان هستم. دست هایم اندکی حس و حرکت دارد، نوشته هایم را تنها با یک انگشت تایپ می کنم. پایبند به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ارزشهای آن هستم، چون با شناخت کامل برای ماندگاری اش سلامتی ام را تقدیم کرده ام. وجود سلائق مختلف سیاسی را به خاطر پویایی نظام و حفظ منافع ملی کشورم، لازم می دانم و البته حاضر نیستم به خاطر دنیای دیگران به دینم چوب حراج بزنم.
به گزارش «تابناک»، آنچه خوانده شد و در زیر می خوانید دست نوشته های جانبازی است که به تاسی از علمدار کربلا حضرت ابوالفضل العباس (ع) پا در رکاب حضرت روح الله گذاشت و پس از اینکه بر صندلی آسمانی اش نشست با قلم خود نیز به دفاع از ارزش هایش پرداخت که در این روز که به روز جانباز نامگذاری شده است آن را برایتان منتشر می نماییم. باشد که گوشه ای از رنج های جانبازان و خانواده هایشان که هیچ گاه بر زبان نمی آورند را بازگویی نماییم.

«پروانگان صمیم» ایثارگران واقعی این مرز و بوم هستند

«یکی از دانشمندان غربی می گوید هر جا مردی را دیدید که در زندگیش موفق است، بگردید اطراف او حتما زن موفقی را خواهید یافت. این باور، در مورد همسران جانبازان کاملا صدق می کند. مطمئن باشید اگر این پروانگان صمیم(پروانگان صمیم واژه ای است که بنیاد، همسران جانباز را با این نام خطاب می کند) نبودند، که گرد شمع وجود جانبازان بگردند، ونیازهای آنان را مرتفع کنند، هرگز جانبازان زندگی عادی و آرامی نداشتند. یک همسر جانباز هم پرستار است، هم کلیه ی کارهای منزل بر عهده ی اوست.
من معتقدم اینها را باید جانباز و ایثارگر واقعی نامید، چون اینها وضعیت جسمی و روحی جانبازها را دیده اند، و با آگاهی کامل از مشکلات روحی وجسمی جانباز و با چشمانی باز، زندگی با او را انتخاب کرده اند. در صورتی که ما جانبازان، اگر مطمئن بودیم با شرکت در دفاع مقدس، قطع نخاع یا قطع عضو می شویم، شاید از حضور در جبهه امتناع می ورزیدیم(عرض کردم شاید). البته با طرح این نظر خدای ناکرده، نمی خواهم ارزش رشادت های جانبازان را زیر سوال ببرم، من کوچکتر از همه ی عزیزان جانباز هستم و دست تک تک آنها را می بوسم، اما می خواهم با این دل نوشته ها، ایثار، از خودگذشتگی و عظمت کار همسران جانباز را به اثبات برسانم.
همسران جانباز، خواه سالم باشند یا بیمار، باید همیشه پرستاری جانباز را عهده دار باشند و تا آنجایی که من اطلاع دارم اکثرشان به دلیل کار طاقت فرسا، مبتلا به کمردرد و زانو درد شده اند، اما با این اوصاف هم، از وظایفی که عهده دار شده اند و زحماتی که بر دوش گرفته اند، چیزی کم نمی شود، چه بسا مجبور باشند، تا صبح بر بالین بیمارشان بیدار بمانند. یا مجبور شوند چندین بار از خواب بیدار شوند و به کارهای همسرشان رسیدگی کنند.
کارهایی که همسر یک فرد قطع نخاع در طول شبانه روز باید انجام بدهد، بعضی اوقات طاقت فرساست و از عهده اش خارج است، اما او ناچار است به این کارهای سخت تن در دهد. چون عدم توجه او، سبب می شود جانباز آسیب ببیند. بعنوان مثال جانبازی که از گردن قطع نخاع است و برای تخلیه ی مثانه اش مجبور است، روزی 5 یا 6 دفعه سوند بزند.به نظر شما اگر یکبار همسرش نتواند به او سوند بزند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ و با توجه به اینکه، یک انسان قطع نخاع، کنترل ادرار و مدفوع ندارد، اگرهمسرش نتواند به موقع او را به دستشویی و حمام ببرد چه اتفاقی می افتد؟
بگذارید کمی واضح تر بگویم، من بیشتر شب ها به خاطر پر شدن مثانه ام از خواب بیدار می شوم، همسرم را صدا می زنم تا به من سوند بزند، وضعیت من به گونه ای است که وقتی مثانه ام پر شد، حتی یک قطره ی ادرار هم نمی آید. ادرار، فقط وفقط، با زدن سوند خارج می شود.(بارها از خدا خواسته ام ای کاش من هم مثل اکثر افراد قطع نخاع دیگر دچار بی اختیاری ادرار بودم و نیازی به سوند زدن نداشتم). بیچاره همسرم با چشمانی پر از خواب، از اتاق بیرون می رود، من چند دقیقه صبر می کنم، اما از آمدنش خبری نمی شود با شرمندگی دوباره او را صدا می زنم، متوجه می شوم از شدت خواب الودگی رفته داخل هال و روی کاناپه نشسته و خوابش برده، معذرت خواهی می کند، و سوند را می آورد، وکارش را انجام می دهد، البته معذرت خواهی او بیشتر مرا شرمنده می کند.
«پروانگان صمیم» ایثارگران واقعی این مرز و بوم هستند

این نمونه، مشتی از خروار است، من مطمئنم جانبازان و معلولانی که وضعیتشان از من بدتر است، همسرانشان بیشتر زجر می کشند. مثلا همسر و فرزندان یک جانباز شیمیایی همیشه باید مرتب، صدای سرفه های عزیزشان را تحمل کنند. تصور کنید خانواده ی محترم یک جانباز اعصاب و روان در چه وضعیتی هستند؟ همینطور جانبازان قطع نخاعی که سالهاست زخم بستر دارند، یا جانباز نابینا و قطع عضو و...
این عین جمله ی همسر یک جانباز شیمیایی است، که همسرش پس از سالها مشکلات ریوی و سرفه های فراوان و تحمل درد و رنج فراوان، به شهادت می رسد: شبها گوشم را می گذاشتم بر روی سینه اش، ببینم ضربان قلب دارد؟، آرام دستم را می گذاشتم بر روی نبضش، حتی آینه می گذاشتم جلوی بینی اش، تا ببینم نفس می کشند و شیشه آینه بخار می کند یا نه؟!
یکی دیگر از اعتقادات من این است که، اجر و پاداش مادران جانبازی که فرزند دلبندشان به دلیل مشکلات فراوان روحی و جسمی، نتوانسته ازدواج کند، یا ازدواج ناموفقی داشته اند، بیشتر از همسران جانباز است، چون همسر یک جانباز از نیروی جوانی برخوردار است اما مادر یک جانباز، با کهولت سنی که دارد، و نیازی که خودش به یک مراقب دارد، واقعا پرستاری از یک جانباز برایش مشکل است.
و اعتقاد دیگرم، درباره ی همسران افرادی است، که سالم بوده اند و بر اثر حادثه ی تصادف یا حادثه ی دیگری قطع نخاع شده اند. اجر این افراد اگر بیشتر از همسران جانباز نباشد کمتر نیست. دوستی دارم که دو سال بعد از ازدواجشان، بر اثر سانحه ی تصادف از گردن قطع نخاع شده، همسر مهربان و مادر بزرگوارش از او در منزل پرستاری می کنند. به نظر شما این همسر و این مادر چقدر نزد خداوند ماجور هستند؟ روزی همسرم به خانم ایشان گفته بود من خودم پرستاری یک انسان قطع نخاع را انتخاب کردم، ولی شما را خدا برای پرستاری از یک قطع نخاع انتخاب کرد.
«پروانگان صمیم» ایثارگران واقعی این مرز و بوم هستند
 
پی نوشت:
خدایا تو شاهد باش من این مطالب را به خاطر تنویر افکار کسانی نوشتم که بدانند این انقلاب به این سادگی به دستشان نرسیده.
بعضی اوقات افرادی به خاطر ناآگاهی، یا عدم شناخت ازیک جانباز و دردهایی که او و خانواده اش متحمل می شوند، حرف های نیش داری به آنان می زنند، که باعث رنجش انان می شوند، به این دلیل نوشتم که این عزیزان نا آگاه شناخت، و احتمالا انصاف پیدا کنند و نمی خواهم هیچ منتی بر کسی بگذارم، یا با احساسات کسی بازی کنم. یا ترحم دیگران را برانگیزانم.
خدایا قصد من از نوشتن این جملات تجلیل از خدمات کسانی است که چون شمع می سوزند و تحلیل می روند و با سوختن خود چراغ خانه ی جانبازان را روشن نگه می دارند. اجرشان با سرور وسالار شهیدان.»

منبع : برگرفته از وبلاگ جانباز رمضانعلی کاوسی











این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن