تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834202234
مش قاسم: کسی باور نمیکند اما فردوسی را خودم دفن کردم
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
روایت مردی که پیکر ابولقاسم فردوسی را دفن کرده است مش قاسم: کسی باور نمیکند اما فردوسی را خودم دفن کردم
جام جم سرا- «به هرکس میگویم فردوسی را من دفن کردم، باور نمیکند»؛ این جمله را پیرمردی به نام «قاسم ارفع» یا «مش قاسم» میگوید که گویا با «هزار سالهها» سر و سرّی داشته! او مدعی است فردوسی را با دستان خودش در محوطه آرامگاه یا به گفته خودش باغ، دفن کرده است. گفتوگو با وی را در ادامه بخوانید.
رخبهرخ مقبره مرمر نشسته است، ساکت، مثل سنگ، تا رسیدن ما.
دست میدهیم، محکمتر از معمول، پنجهاش را دور دستم قفل میکند و زور میآورد، ردِ قوتِ جوانی را در پیشانی طرفش میجوید. پسرش که پا جای پای او گذاشته و نگهبان مجموعه است، کنارمان ایستاده است، میخندد: «حاجآقا از پهلوانهای قدیمه».
پیرمرد اسطقسداری است. کمگو است، اما حرفهایی دارد که تعداد زندگان آگاه از آن، احتمالا از تعداد مردگان کمترند. شاید در هیچ کتابِ تاریخی یا خاطرات آدمهایی که در ساخت آرامگاه فردوسی دست داشتهاند، نامی از «قاسم ارفع» نیامده باشد، اما او هست، او یکی از فراموش شدگان بزرگ تاریخ است؛ یکی از آنها که سنگهای اهرام مصر یا دیوار چین یا پارسه (تخت جمشید) را به گرده کشیدند و هیچجا نامی از آنها برده نشد. او را مشقاسم صدا میکنند، سرکارگر بازسازیِ آرامگاه فردوسی در دهه ١٣۴٠ بوده است. کارش فقط به دستوردادن ختم نمیشده است: «تمام این سنگها روی شانه من آمد پایین و روی شانه من رفت بالا. هر جا گیر میکردند، هر جا زور میخواستند، داد میزدند مشقاسم کجایی؟» اما آنچه داستان او را متفاوت میکند، جابهجایی سنگهای گران نیست: «قبر فردوسی را خودم چاک دادم، استخوانهایش را درآوردم و ساخت آرامگاه که تمام شد، خودم دوباره فردوسی را دفن کردم».
در گور فردوسی کوتی از استخوان بود و دو جمجمه سال ١٣۴٣، ٣٠ سال پس از ساخت آرامگاه فردوسی با طرح کنونی که توسط کریم طاهرزاده بهزاد ترسیم شده بود، نشست سازه سنگین و کوچک بودن اتاقی که قبر فردوسی در آن قرار داشت، کار را به تخریب و بازسازی مجدد رساند: «سنه ١٣ این آرامگاه را ساختند، من هم همان سال دنیا آمدم. پدرم ساختهشدن آرامگاه را دیده بود، اما سال ۴٣ گفتند باید خراب شود، حکمش از تهران آمد. قبر فردوسی یک جای کوچکی بود، شاید یک اتاق سه در چهار، ١٠ نفر که میرفتند داخل، دیگر برای کسی جا نبود، این بود که گفتند خرابش کنید».
دستش توی هوا میچرخد، انگار همین حالا در حال کار است: «چوببست، بستیم و رفتیم تا سقف، از بالا یکییکی سنگها را کندیم و آمدیم پایین. یک معماری داشتیم به نام شاهغلام، همه سنگها را به ترتیب شماره میزد و میبرد از عقب باغ میچید و میآمد جلو. به کمر کار که رسیدیم، خراب نمیشد دیگر، بس که سفت بود؛ از ساروج بود. مجبور شدند با باروت خرابش کنند، خردهسنگها پرت میشد تا دهات اطراف».
دیگر بنایی در کار نیست، به کف میرسند، به قبر فردوسی. طبق نقشهای که مهندس هوشنگ سیحون و حسین جودت دارند، ظاهر و نمای آرامگاه همان طرح قبلی است، اما در قسمت داخلی آرامگاه باید تغییرات زیادی انجام شود. فردوسی باید بعد از هزار سال سر از قبر برون آورد، در هوایی تازه نفس بکشد و چهره دیگری از دنیا را ببیند و آن کسی که باید دست فردوسی را بگیرد و او را از آن گودال کهن و پوده بیرون بکشد، مشقاسم است: «بههرصورت بود خراب کردند و آمدند تا کف، ماند جای قبر، گفتند میخواهند قبرش را چاک بدهند. خیلیها فکر میکردند فردوسی حتما گنجی، چیزی دارد. آن روز که قرار بود قبر را چاک بدهم و فردوسی را از گور دربیاورم، از تهران و مشهد خیلیها آمدند، استاندار، فرماندار، شهردار، فرمانده لشکر، اووووه، خیلیها بودند. دور تا دور محوطه را صندلی چیدند. قبر را خودم چاک دادم، به پایین که رسیدم، ته یک گودالی دیدم یک کوت استخوان است که دو تا کله (جمجمه) دارد؛ کلههای بزرگی هم بود. فرماندار به شوخی گفت فردوسی دو تا کله داشت! بعد هرچی استخوان بود جمع کردم و گذاشتم توی یک پارچه سفید، بعد گذاشتمش تو یک صندوق و بردمش دفتر».
به جمع گوربهگورهای تاریخ یک نفر دیگر را هم باید اضافه کرد؛ حکیم ابوالقاسم فردوسی. آمدهایم کنار سنگ قبر بزرگش که در طبقه پایین، زیرِ نمای آرمگاه قرار دارد؛ سنگی آنقدر بزرگ که خیال همه راحت است کسی که آن زیر خوابیده تا زمانیکه اسرافیل در صور بدمد، شانهبهشانه هم نمیتواند بشود.
مشقاسم بالا را نشان میدهد: «قبر فردوسی آن بالا بود، اینجا نبود که، هفت متر گود کردند، این محوطه را ساختند و بعد دوباره سنگها را به همان شمارهای که بود گذاشتند سرجایش، چیدند رفت بالا، مثل روز اولش، هیچ فرقی نکرد. تمام این سنگها روی شانه من آمد پایین و روی شانه من رفت بالا. هر جا گیر میکردند، هر جا زور میخواستند، داد میزدند مشقاسم کجایی؟ آن سنگ بالا را دیدی؟ بهش میگویند سنگ جمشید (سنگ یکتکه و بزرگی که نقش فروهر روی آن حک شده است و بالای مقبره در ضلع جنوبی قرار دارد)، شاید دو-سه تُن وزن داشته باشد، هیچکس نمیتوانست ببردش بالا، من نشستم پای قَرقَر که جرثقیل کوچکی بود و خیلی زور داشت، سنگ را نمدپیچ کردم و با سیم بکسل بستم و دادم بالا، بهخاطر همین کار به من یک ماه اضافهکاری، پاداش دادند».
فردوسی چهار سال بیرون از قبر بود کار ساخت آرامگاه که تمام میشود، زمین به اندازه نگاه داشتن باقیمانده فردوسی آغوش باز میکند، جای استخوان در گور است: «کار که تمام شد، دوباره استخوانها را همانطور که بود آوردم گذاشتم توی قبر جدید. روزی هم که میخواستم فردوسی را بگذارم توی قبر خیلیها آمده بودند، خیلی عکسبرداری کردند، ولی به خودم هیچ عکسی ندادند. حالا به هرکس میگویم فردوسی را من دفن کردم، باور نمیکند».
خب از کجا باید باور کرد؟
«مدرک و سندی که ندارم، اما دو، سه تا از بچههای روستا که آن زمان با ما کار میکردند، شاهدند. بیشترشان مردهاند، اما چندتایی هنوز ماندهاند».
فردوسی چند سالی بیرون از دنیای مردگان بوده است، بین سالهای ١٣۴٣ تا ١٣۴٧ «خیلیها نمیدانند، اما فردوسی چند سال اصلا توی قبر نبود، از زمانی که آرامگاه را خراب کردند و قبر را چاک دادم و فردوسی را بیرون آوردم، تا زمانی که آرامگاه ساخته شد و دوباره گذاشتمش سرجایش، شاید چهار سال طول کشید. تمام این چهار سال هم توی همان جعبه بود، گوشه دفتر».
ساخت آرامگاه تمام میشود، کارگرها را راهی میکنند سر خانه و زندگیشان، مهندسها باروبنه میبندند اما او میماند، ٣٠ سال دیگر، کنار فردوسی: «مهندس جودت، گیو جودت، وقتی میخواست برود گفت دوست داری تو را کجای باغ بگذارم برای کار؟ گفتم هر جا که دوست داری؟ خلاصه گذاشتندم دم در. ۴٠ سال از عمرم را توی همین باغ گذراندم. خیلی برای این باغ زحمت کشیدم. روستای ما دیواربهدیوار آرامگاه است، همینجا دنیا آمدم، پدرم هم. قبل از خدمت توی باغ، شاگرد گلکار بودم، از خدمت که آمدم بعد از چند سال، کار ساخت آرامگاه شروع شد، بعدش هم ٣٠ سال دم در وایستادم».
یکروز قبل از سالروز بزرگداشت فردوسی (٢۵ اردیبهشت) است و با او در باغ هستیم. مشقاسم آدمها را نشان میدهد: «میبینی، خبری نیست. اول انقلاب خیلی مسافر اینجا میآمد، تا روزی ١۵-١۶ هزار نفر میآمدند. از روی بلیت آمار داشتیم، اما الان خبری نیست».
دور آرامگاه قدم میزنیم، کُند و سنگین راه میرود، روی دیوار در ضلع شرقی، شعری حک شده است، روبهرویش میایستد: «بخوان، برایم بخوان، بیسوادم، خودم هیچوقت نتوانستم شاهنامه بخوانم، اما چند تا از شعرهایش را که برایم خواندهاند، حفظم. فردوسی مرد بزرگی بود، اگر نبود الان باید به زبان عربی حرف میزدیم».
بدین نامه بر عمرها بگذرد / بخواند هر آن کس که دارد خرد
جهان از سخن کردهام چون بهشت / از این پیش تخم سخن کس نکِشت
بسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی
زمانم سرآورد گفت و شنید / چو روز جوانی به پیری رسید
رخ لالهگون گشت بر سان ماه / چو کافور شد رنگ ریش سیاه
ز پیری خم آورد بالای راست / هم از نرگسان روشنایی بکاست
کنون عمر نزدیک هشتاد شد / امیدم به یکباره بر باد شد
سر آمد کنون قصه یزدگرد / به ماه سِفَندار مَذ روز اَرد
شعر که به اینجا میرسد، زمزمه میکند، پیر و خشدار:
کنون عمر نزدیک هشتاد شد / امیدم به یکباره بر باد شد
سرآمد کنون قصه یزدگرد / به ماه سِفَندار مَذ روز اَرد انگار چیزی را انتظار میکشد، عاقبتی محتوم که فردا یا پسانفردا در خواهد زد: «الان ٨١ سالمه، از دوستها و همکارهای آن زمان چندتایی بیشتر نماندند، حالا کِی خط قرمزی برای ما بکشند، دیگر دست خداست. خیلی دلم میخواهد کنار فردوسی دفنم کنند، اما نمیگذارند، نمیشود؛ ما که کسی نیستیم، باید ببرندمان توی همان قبرستان روستا که پدر و مادر و همه فامیلمان آنجا هستند. ما کسی نیستیم» (شرق)
پنج شنبه 31 اردیبهشت 1394 10:13
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]
صفحات پیشنهادی
گفتوگو با پیرمردی که «فردوسی» را دفن کرد/ شاعری که دو جمجمه داشت!
گفتوگو با پیرمردی که فردوسی را دفن کرد شاعری که دو جمجمه داشت استانها > خراسان رضوی - بنای آرامگاه را که از نزدیک ببینی فردوسی دیگر برایت سخنور اعصار باستان نیست روایتگر تاریخ هنر معاصر هم میشود به گزارش «خبرآنلاین» از خراسان رضوی حال وقتی پایآمریکایی حاضر در کاروان نجات یمن: قبل از سفر به یمن خودم را برای کشته شدن آماده کردم
آمریکایی حاضر در کاروان نجات یمن قبل از سفر به یمن خودم را برای کشته شدن آماده کردمکالب ماپین گفت هیچ چیزی افتخارآمیزتر از این نیست که همراه این کشتی به یمن سفر کنم بسیار افتخار میکنم که همراه دوستان ایرانیم در کشتی نجات حضور داشته باشم سایت مشرق نوشت "کشتی نجات" کهیچ کسی وضعیت فعلی بانکها را درک نمیکند
یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱ ۲۴ یک کارشناس امور بانکی با اعتقاد به اینکه با وضعیت فعلی بانکها پایبندی آنها به تفاهم برای کاهش نرخ سود بعید به نظر می رسد تاکید کرد مسوولان پیش از آنکه انرژی خود را صرف یک تصمیم این چنینی میکردند باید به فکر اصلاح ساختار بانکی میبودند سید بهابه مناسبت بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی؛ زبان و حفظ هویت دینی
به مناسبت بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی زبان و حفظ هویت دینی روزنامه شهرآرادر شماره 1698 روز یکشنبه یادداشتی با عنوان به مناسبت بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی زبان و حفظ هویت دینی به قلم ابراهیم مهدوی به چاپ رسانده است بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی بهانه ای است تا به مبا گوش خودم هم دشنام آندو را بشنوم باور نمیکنم فرهاد صداقت: فغانی نسبت به تیم تراکتورسازی و تماشاگرانش کملطف
با گوش خودم هم دشنام آندو را بشنوم باور نمیکنمفرهاد صداقت فغانی نسبت به تیم تراکتورسازی و تماشاگرانش کملطفی کردداور پیشکسوت فوتبال تبریز گفت فغانی نسبت به تیم تراکتورسازی و طرفدارانش کملطفی کرده و نتوانست بازی را مدیریت کند فرهاد صداقت شامگاه امروز در گفتوگو بااعطاء نشان جهانی حکیم ابوالقاسم فردوسی به فردوسی پژوهان دنیا
معاون رییس جمهور خبر داد اعطاء نشان جهانی حکیم ابوالقاسم فردوسی به فردوسی پژوهان دنیا شناسهٔ خبر 2581424 - جمعه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶ ۰۱ استانها > خراسان رضوی مشهد- معاون رئیس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری گفت از سال آینده در روز ملی فردوسی شاهد اعطتمرکزمان روی کار خودمان بود فرکی: فکر نمیکردم نتیجه تبریز به سود سپاهان شود/ با همه وجودم لبریز از خوشحالیام
تمرکزمان روی کار خودمان بودفرکی فکر نمیکردم نتیجه تبریز به سود سپاهان شود با همه وجودم لبریز از خوشحالیامسرمربی سپاهان گفت فکر نمیکردم که نتیجه دیدار تبریز در نهایت به سود سپاهان شود به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس حسین فرکی در پایان دیدار سپاهان و سایپا که منجر به قفراكسيون اصولگرايان با لاريجاني رقابت نميكند
فراكسيون اصولگرايان با لاريجاني رقابت نميكند عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس شوراي اسلامي درباره انتخابات آينده هيئت رئيسه مجلس شوراي اسلامي گفت بعيد ميدانم در برابر لاريجاني نامزدي داشته باشيم به همين دليل سعي ميكنيم با فراكسيون رهروان ولايت ليستي مشترك ارائه دهيم سيد اميرحسياین پیرمرد، «فردوسی» را دفن کرد +عکس
این پیرمرد فردوسی را دفن کرد عکس بنای آرامگاه را که از نزدیک ببینی فردوسی دیگر برایت سخنور اعصار باستان نیست روایتگر تاریخ هنر معاصر هم میشود ایسنا بنای آرامگاه را که از نزدیک ببینی فردوسی دیگر برایت سخنور اعصار باستان نیست روایتگر تاریخ هنر معاصر هم میشود حال وقتی پعقیلی: تساوی تراکتور و نفت را باور نمیکردم
عقیلی تساوی تراکتور و نفت را باور نمیکردم شناسهٔ خبر 2582703 - یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶ ۲۲ اخبار کوتاه > ورزش هادی عقیلی مدافع سپاهان گفت من بعد از شنیدن تساوی تراکتورسازی و نفت این نتیجه را باور نمیکردم اما تبریزی ها خیلی زود خبر تساوی در دیدار اصفهان را باور کرده بوآشنایی دانش آموزان منطقه چهار با حکیم ابوالقاسم فردوسی
به مناسبت روز بزرگداشت مقام فردوسی آشنایی دانش آموزان منطقه چهار با حکیم ابوالقاسم فردوسی خبرگزاری پانا شهردار منطقه چهار مشهد از آشنایی دانش آموزان مقطع ابتدایی منطقه چهار با حکیم ابوالقاسم فردوسی در قالب تورهای نیم روزه گردشگری خبر داد ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۹ ارديبهشت ساعت 10 38 بهفردوسیپور: مصدوم شدم،اما رباط پاره نکردم
فردوسیپور مصدوم شدم اما رباط پاره نکردم تاریخ انتشار سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 ساعت 11 19 | شماره خبر 1948279648791002891 تعداد بازدید 0 پ پ در خبرها آمده بود که عادل فردوسیپور مجری و تهیهکننده سرشناس برنامه ۹۰ به شدت در بازی فوتبال مصدوم و رباط صلیبی پای او پاره شده استاستاندار لرستان: کسی به ورزش لرستان توجه جدی نمیکند
استاندار لرستان کسی به ورزش لرستان توجه جدی نمیکنداستاندار لرستان گفت تاکنون کسی به ورزش این استان توجه جدی نکرده و مدیرکل ورزش و جوانان لرستان هیچ رایزنی در خصوص حل مشکل ورزش این استان نداشته است به گزارش خبرگزاری فارس از خرمآباد هوشنگ بازوند ظهر امروز در جلسه شورای ورتمام موجودیت کشتی درانتخابی شرکت کرد/هر کسی موفقیت در جهانی را تضمین می کند خودم دستیارش می شوم
رضا سیم خواه تمام موجودیت کشتی درانتخابی شرکت کرد هر کسی موفقیت در جهانی را تضمین می کند خودم دستیارش می شوم سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی جوانان معتقد است درمسابقات مرحله نهایی انتخابی تیم ملی همه موجودیت و داشته های کشتی در این رده سنی روی تشک مسابقه حاضر شدند رضا سیم خواه در گفتتصاویری از آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی
شهر توس در شمال مشهد تصاویری از آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی به گزارش سرویس کشکول جام نیوز آرامگاه فردوسی یادمانی است در توس در شمال مشهد بنا شده است حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی" زادهٔ ۳۱۹ خورشیدی و درگذشتهی پیش از ۳۹۷ خورشیدی" سخنسرای نامی ایران واین پیرمرد، «فردوسی» را دفن کرد +تصاویر
سرکارگر بازسازی آرامگاه فردوسی این پیرمرد فردوسی را دفن کرد تصاویر به گزارش سرویس کشکول جام نیوز بنای آرامگاه را که از نزدیک ببینی فردوسی دیگر برایت سخنور اعصار باستان نیست روایتگر تاریخ هنر معاصر هم می شود حال وقتی پای صحبت کسی که مستقیماً در ساخت آن دست داشته و قطعه قطکسی را برای ریاست هیات بوکس استان به فدراسیون پیشنهاد نکردم
مدیرکل ورزش و جوانان کرمانشاه کسی را برای ریاست هیات بوکس استان به فدراسیون پیشنهاد نکردم کرمانشاه - ایرنا - مدیرکل ورزش و جوانان استان کرمانشاه با تاکید بر اینکه همیشه سعی کرده تا انتخابات مجامع مختلف هیات های ورزشی استان بموقع انجام شود گفت برای هیات بوکس استان نیز هیچ کس را-
گوناگون
پربازدیدترینها