تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816746119
«امیر رفیعی» حکم آرش کمانگیر را دارد
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سه‌شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۵
مرجان فولادوند بحث اقتباس ادبی را به شرط فهم کهن الگوهای موجود در متن و به روز کردن آنها جهت پاسخگویی به بخشی از نیازهای انسان امروزی ضروری توصیف کرد. به گزارش خبرنگار ایسنا، این نویسنده کودکان و نوجوانان با حضور در تالار ناصرخسرو دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با اشاره به نخستین کار بازآفرینی خود که به داستان طوطی و بازرگان مولوی تعلق داشت و متاثر از تصاویری نوشته شده بود گفت: متن بعدی که من کار نگارش آن را عهده‌دار شدم متن رستم و سهراب بود. در این متن نشانه‌هایی در متن بود که آشکار نبود و من در متن خود به آشکار کردن آنها پرداختم. من فکر می کنم کل این داستان براساس کهن الگوی قربانی است و رستم اگرچه می‌داند سهراب فرزند اوست اما به ناچار در موقعیتی قرار می‌گیرد که او را می کشد. نویسنده اثر بازآفرینی شده« آرش کمانگیر» همچنین تاکید کرد: من متعلق به نسلی هستم که بخش اعظم زندگی خود را با جنگ سپری کرده است. من احساس می‌کنم امیر رفیعی (آخرین مدافع خرمشهر) همان آرش کمانگیر فردوسی و آرش سیاوش کسرایی است. چون او کسی بود که در آخرین لحظات در مناره مسجد جامع خرمشهر با یک کلاشینکف در لحظاتی پیش از سقوط شهر خرمشهر دیده شد و پس از آن کسی او را ندیده است. امیر رفیعی برای من با توجه به این ویژگی‌ها همان حکم آرش کمانگیر فردوسی را داشت. رفیعی جنگجو نبود اما در موقعیتی قرار گرفت که می‌باید می‌ایستاد و ایستاد. این نویسنده با اذعان به نگرانی برخی از نویسندگان در زمینه دشواری خوانش و فهم برخی متون بازنویسی و بازآفرینی شده برای کودکان و نوجوانان گفت: ما خیلی نباید نگران دایره واژگان بچه‌ها باشیم. باید با ظرافت و دقت کلمات را کنار همدیگر بچینیم تا ذهن بچه‌ها به پخته‌خواری عادت نکند. من هم در زمره نویسندگانی هستم که فکر نمی‌کنم هر آنچه در ادبیات ما وجود دارد قابل انتقال برای بچه‌ها است. وقتی متن عظیمی را می‌خواهیم بازنویسی کنیم یعنی ساده نویسی کنیم، در واقع آن متن را از معنا فروکاسته ایم و امکان دسترسی به لایه‌های زبانی و معنایی متعددی را که در متون به ویژه متون کهن است، از بچه‌ها گرفته‌ایم. فرم و محتوا به هم آمیخته‌اند و ساده کردن متون به تقلیل معنای آنها منتهی می‌شود. وی افزود: از سوی دیگر گاه بازنویسی به مثابه ترجمه عمل میکند یعنی همانطور که نمی‌توان در ترجمه احوال و عاطفه نویسنده را به طور دقیق منتقل کرد، بازنویسی هم همین حکایت را دارد و باعث می‌شود بخشی از زیبایی اثر از دست برود. مگر آنکه متن به سطحی از زیبایی رسیده باشد که خود به تنهایی،یک اثر هنری تلقی شود و این در مورد بازنویسی‌های ما کمتر صادق است . فولادوند تاکید کرد: من سردبیر مجله‌ای هستم که در ارتباط مستقیم با بچه‌هاست.اگر بناست به بازنویسی متون کهن پرداخته شود، باید الزاما بخشی از متن اثر در لابه لای جملات ساده ما گنجانده شود تا ارتباط مخاطب با متن اصلی قطع نشود. مضاف براینکه فکر می‌کنم خوانش متن اصلی برای کودکان، آنچنان آنان را مسحور جادوی موسیقی کلمات میکند که ارتباطات آنان با متن اصلی اثر حفظ خواهد شد. در ادامه این نشست دکتر قدرت الله طاهری معاون دانشکده ادبیات دانشگاه شهید بهشتی گفت: اثری که امروز از آثار پیشین برگرفته و بازآفرینی می شود، باید بتوانند از انسان امروزی بگوید و پاسخگوی بخشی از مسائل او باشد. فقط آرش نیست که قهرمان توده‌های گمنام مردمی است. اگر «آرش» در زمان فردوسی از مرز و بوم ایرانی حفاظت می‌کرد یا «آرش» سیاوش کسرایی از آزادی حراست می کرد امروز «آرش »مرجان فولادند متاثر از حال و هوای زمانه و شرایط اجتماعی و سیاسی از جنگ و دفاع توده های مردم این سرزمین می‌گوید. وی افزود: نباید کارهای این چنینی به یکی دو اثر ختم شود .ادبیات ما چراغ خاموشی است که باید به مدد نبوغ به روشنایی برسد. این جریان باید ادامه یابد. در لحظات احساس خطر اسطوره‌ها آفریده می‌شوند. آینده ایران چه در برابر حمله مغول یا هجوم اعراب و بالاخره هجمه غرب باید بتواند هستی خود را حراست کند. دکتر طاهری از دیگر استادان این دانشگاه نیز گفت: بازنویسی‌های آذر یزدی بیشتر براساس اصول ایدئولوژیک مندرج در ذهن او شکل گرفت. دهه 40 نخستین سال‌های شکوفایی ایدئولوژی بازگشت به خویشتن در ایران است. بنابراین در این دوران در حالی که در جهان بحث هنر در خدمت هنر مطرح است، ادبیات ما پیوسته در خدمت ایدئولوژی بوده است. ایدئولوژی ناسیونالیستی یا دینی. این می‌شود که در 15 بازنویسی موجود از اثر «طوطی و بازرگان» مثنوی معنوی هنر نه به هنر بلکه به امری روزمره تبدیل شده است. وی افزود: نویسندگان ما دچار اضطراب از سنت هستند. در حالی که مولوی وقتی متن خود را می‌نوشته هرگز متاثر از هیمنه آثار نویسندگان پیش از خود و یا هم عصران خود نبوده است. او حرف خود را به گونه ای زده که در عمل ماحصل آن هنر در خدمت هنر بوده است. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها