واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قطارهای صندلی چوبی یادش به خیریادش به خیر ،وقتی می خواستیم با قطار به اندیمشک یا اهواز بریم چه دردسر ها که نمی کشیدیم (گاهی تلخ و گاهی شیرین).برای گرفتن بلیط با در دست داشتن حکم مأموریت یا برگه مرخصی باید یک روز قبل از حرکت به راه آهن می رفتیم و در یک صف طولانی می ایستادیم تا اَمرِیِه سوار شدن به قطار دریافت می کردیم بخصوص اواخر سال 1364 که به علت حمله هوائی عراق به شهرهامون ،پل مخصوص عبور قطار براثر بمباران هوائی تخریب شده بود و ناچاربودیم برای عبور به اون طرف پل( این پل قبل ازشهر اندیمشک در سفید دشت مابین ایستگاه تله زنگ و تنگه پنج قرارداشت) از این قطار پیاده بشیم و پیاده از پل موقت پیاده روئی که توسط رزمندگان جهادسازندگی ایجادشده بود به اون طرف پل برای ملحق شدن به قطاری که منتظر ما برای جابجائی مسافرها ایستاده بود حرکت کنیم.
البته بعدازمدتی احتمالاً سال 1365 زیر این پل رو با واگن های فرسوده پُر کردند و با ریل گذاری، قطار به آرومی از روی اون رَد می شد.اون موقع قطار ها درجه بندی بود قطارِ با سالن های درجه یک و دو با یک لوکوموتیو ،و قطارِ با سالن های درجه دو و سه هم بایک لوکوموتیو حرکت می کرد لذا قطار نوع اولی به مسافرین عمومی (از ما بِهتَرون با درآمد بالا) اختصاص داشت و قطار نوع دوم مخصوص رزمنده ها و مسافرین عمومی(با درآمد متوسط) بود اون هم قطاری که در اون سالها هرکوپه سالن درجه دو با صندلی های کشوئی،چرمی ظرفیتِ 6 نفر رو داشت و هرکوپه سالن درجه سه با ظرفیت 8 نفر با صندلی های چوبی . لذا مسافرهاش بیش از حد زیاد به طوری که حتی داخل راهروی قطار هم ایستاده بودند،حالا چه طوری به قول بچه ها قاچاقی وارد قطار شده بودند و بدون ترس از جریمه شدن توسط رئیس قطار و یا حتی پیاده کردنِشون در ایستگاه بعدی بماند!!!.ناگفته نماند اکثراً چون رئیس قطار آدم منصف و با گذشت بود فقط به جریمه کردن اکتفا می کرد و اجازه می داد مسافرین قاچاقی در داخل راهرو بمونند،ولی خوب دردسر های خودش رو به همراه داشت مثلاً تصور کنید وقتی قطار برای نماز می ایستاد برخی از این مسافرین قاچاقی جای مسافر داخل کوپه رو اشغال می کردند و مدعی!!! حالا تا مسافر صاحب بلیط بخواد اثبات کنه،رئیس قطار و مسافر ...به خاطر همین بی نظمی حسابی کلافه می شدند لذا مسافرت در این مسیر، به خاطر راه طولانی با شیب های زیاد و... برای مدت حداقل 14 ساعت برای رزمندگان و مسافرین زجرآور و کسل کننده و فاقد استراحت لازم بود .نکته جالب مسافرت با این قطار ها مکانی بود(ارتفاعش حدود 35 سانتیمتر بود) که در بالای کوپه برای گذاشتن ساک تعبیه شده بودکه الان در قطارهای کنونی در این مکان ساک پتو و ملحفه جایگزین شده و حقیر به دلیل جثه لاغر اندامی که داشت به هم رزماش پیشنهاد می داد برای راحتی استراحتشون ساکِشُون رو زیر سر یا زیر صندلی بگذارند و 25 کیلو در اون مکان بخوابه!!! این پیشنهاد با استقبال روبرو می شد و کُلِی هم دُعام می کردند بخصوص وقتی که بلیط قطار در کوپه ای با صندلی های چوبی نصیبمون می شد!!!کربلای جبهه ها یادش به خیر... بخش فرهنگ پایداری تبیان وبلاگ این قلم و خاطرات جبهه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 604]