تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 3 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خدايا روزى كن مرا محبّت خودت و محبّت دوستدارانت را و محبّت آنچه مرا به تو نزديك مى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1843426490




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسی و نقد نظریات اخلاق زیست محیطی با استفاده از قاعده بسیط الحقیقه


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بررسی و نقد نظریات اخلاق زیست محیطی با استفاده از قاعده بسیط الحقیقه
همان طور که وجود، یک حقیقت واحد ساری است که به نحو تشکیک در همه موجودات جریان دارد، صفات ذاتی و حقیقی آن نظیر علم، اراده، قدرت و حیات نیز در همه موجودات سریان دارد.

خبرگزاری فارس: بررسی و نقد نظریات اخلاق زیست محیطی با استفاده از قاعده بسیط الحقیقه



بخش دوم و پایانی با توضیحاتی که گذشت، ضمن ارائه ویژگی های نظریه اخلاق زیست محیطی در قاعده بسیط الحقیقه به نقد نظریات پنج گانه اخلاقی خواهیم پرداخت. نقد و نظر 1. این نقدِ نگرشی «مبنایی» است و کیفیت نگاه به هستی و موجودات را با توجه به جهان بینی نظریات بررسی می کند. در این نقد سعی بر آن است که ضمن تشریح آرای ملاصدرا درباره موجودات و مخصوصاً انسان، نخستین نگرش انسان گرایی زیست محیطی را به چالش بکشانیم. ملاصدرا در کتاب الشواهد الربوبیه می گوید: وجود واجب تعالی در عین بساطت، جامع جمیع وجودات است. بنابراین وجود واجب الوجود، تمام و کمال هر موجودی و هر وجودی است و کمال هر چیزی به داشتن آن چیز اولی از آن چیز است. (صدرالدین شیرازی، 1385: 79 ـ 78) به عبارت دیگر، شمول قاعده بسیط الحقیقه همه چیز از جان دار تا اخس مراتب وجود، یعنی جماد را در بر می گیرد و معنای حقیقت مطلق نیز همین است. «بسیط الحقیقه کل الاشیاء» یعنی حقیقت مطلق، همه چیز است. قید «اطلاق» یعنی اینکه شامل همه چیز می شود و هیچ قیدی ندارد؛ همه چیز است، اما متکثر نیست. مولا علی(علیه السلام) می فرماید: «مع کل شیء لا بمقارنه و غیر کل شیء لا بمزایله» (نهج البلاغه، خطبه اول، 1383: 28) در واقع واجب تعالی همه چیز است؛ اما لابالمقارنه و لا بالممازجه. خداوند کوه است به این معنا که حقیقت کوه بودن را دارد؛ ولی تعین ماهوی کوه بودن را ندارد. دریا است؛ اما تعین ماهوی دریا بودن را ندارد و همین طور بقیه موجودات. در واقع معنای اینکه بسیط  الحقیقه شامل همه چیز است، آن است که او وجود جمیع کمالات اشیا در عین نفی حدود و نقایص آنهاست. (سبزواری، 1388: 103؛ صدرالدین شیرازی، 1364: 169) جان کلام این قاعده در مباحث اخلاق زیست محیطی آن است که اولاً شامل همه اشیا است؛ یعنی انسان، حیوان، نبات و جماد را یکسره در بر می گیرد. دیگر اینکه برای همه این امور، اعتباری خداگونه قائل است؛ چه اینکه همه آنها را دارای شأنی الهی فرض می کند؛ حیوان، انسان، نبات و جماد همگی مظهر خدا و تجلی او دانسته می شوند. ملاصدرا در اسفار از این عقیده به اتحاد ظاهر و مظهر یاد می کند و می گوید: «فما به المتجلی و المتجلی له کلها شیء واحد ... .» (همو، 1410: 9 / 246) بنابراین نه تنها بین عالم پدیدار و پدیدآورنده (ظاهر و مظهر) پیوند هست، در افقی متعالی بین این دو عینیتی نیز وجود دارد. حال آنکه هیچ یک از نظریات اخلاق زیست محیطی چنین شأنی را که ملاصدرا در تبیین قاعده بسیط الحقیقه برای مخلوقات در نظر گرفته، قائل نیستند. این قاعده برای همه اشیا و امور، شأنی خداگونه و دارای الوهیت قائل است و اشیا را مظهر و تجلی خدا معرفی می کند. لذا همه امور از اعلی علیین وجود تا اخس مراتب هستی دارای رتبه و جایگاه رفیعی هستند. نه تنها انسان در این سازوکار، مقامی ارجمند دارد (همانند نظریه انسان محور) و بلکه اشرف مخلوقات است، دیگر موجودات نیز در این منظومه رتبه و شرفی بسیار نیکو دارند. قرآن کریم که سرچشمه اصلی افاضات فلسفی بر قلب صدرالمتألهین است، درباره رتبه انسان می فرماید: «ثم أنشأناه خلقاً آخر فتبارک الله احسن الخالقین.» (مؤمنون / 23) همچنان که مشاهده می گردد، این رتبه آن قدر عظیم است که خداوند در خلقت آن به خود افتخار کرده است. یا در جایی دیگر آمده است: «إذ قال ربک للملائکه إنی جاعل فی الأرض خلیفه ...» (بقره / 30) لکن در کنار همه این مدح و ثنایی که از انسان به عمل آمده، در آیاتی دیگر متذکر شده که: «أولئک کالأنعام بل هم أضل.» (فرقان / 44) بنابراین در نگاه قرآنی ـ که نگاه صدرا نیز همین گونه است ـ در جایی مقام انسان بسیار ارجمند دانسته شده و در جایی دیگر حتی از حیوانات پست تر قلمداد شده است. 2. نقد دوم که مربوط به «قلمرو» نظریات است، به دو امتیاز قاعده بسیط الحقیقه که در واقع خود کاشف از کاستی های نظریات پنج گانه است، می پردازد. همچنان که گذشت، معتقدان به نظریات دوم و سوم، دائره منزلت اخلاقی را قدری وسیع تر دیده اند، یعنی جانوران و نباتات را نیز از کرامت اخلاقی بهره مند دانسته اند. همچنین نظریه چهارم یا «ملاحظه عام» شمول این دایره را تا مرز جمادات به پیش برده است. اوج شاهکار نظریات اخلاق زیست محیطی شاید در قول پنجم یا «کل گرایی اخلاقی» آمده که به ارائه اخلاق زمین پرداخته و معتقد به نوعی اخلاق زیست بوم محور شده است. هر پنج نظریه اخلاقی از حد کره زمین تجاوز نکرده اند. حال آنکه قلمرو قاعده صدرایی شامل کل هستی در دو ساحت طبیعت و ماورای طبیعت است، نه صرفاً کره زمین. هرچند قصد نداریم درباره اموری که در ساحت ماورای طبیعت قرار دارند، بحث کنیم و در حوصله این پژوهش هم نمی گنجد، ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که هیچ یک از اقوال پنج گانه قائل به اموری نظیر آنچه در حوزه مباحث مابعدالطبیعی قرار می گیرند، نشده و تنها قاعده بسیط الحقیقه به این ساحت وسیع توجه شده است. این امر هم نشان از شأن و وسعت دید این قاعده است و هم ضعف و نقص اقوال پیش گفته را متذکر می گردد. نکته دیگر در باب نقد قلمرو مربوط به ساحت طبیعت است. با توجه به ویژگی هایی که در باب قاعده بسیط الحقیقه ذکر شد، طبیعت مورد نظر ملاصدرا صرفاً از انسان شروع و به کره زمین ختم نمی شود؛ بلکه وقتی گفته می شود «کل الاشیاء» و مراد کل کرات دیگر و همه کهکشان های موجود در هستی است؛ چه اینکه واجب الوجود (وجود مطلق) مساوی با مطلق وجود است و این یعنی دائره شامل کل هستی می شود. این نکته زمانی اهمیت پیدا می کند که به ورود تکنولوژی های بشری در کراتی غیر از کره زمین در عصر حاضر و اعصار آتی توجه نماییم. آیا کسی می تواند تضمین دهد مصائبی که امروزه بشر بر سر تنها زیستگاه خویش آورده، در آینده بر سر کرات دیگر نیاورد؟ 3. نقد محتوایی دیگر در پرتو قاعده بسیط الحقیقه به نظریات پنج گانه اخلاق زیست محیطی مربوط به حوزه «تفاوت بین گونه»های هر یک از سطوح است. برای نمونه، در اخلاق جانور محور آمده است که طبقه بندی حیوانات ضرورتاً نباید یکسان در نظر گرفته شود و یا در اخلاق زیست محور نیز همین قید وجود دارد. با اندکی مداقه می توان این نکته (ارزشمندی یک طبقه از موجودات بر طبقه دیگر) را در دیگر نظریات به راحتی یافت. درحالی که قاعده بسیط الحقیقه همه موجودات عالم را از آن جهت که نشانه و آیه هستند، تجلی و مظهر خداوند محسوب می کند و از این جهت هیچ موجودی بر موجود دیگر در همان مرتبه ارزشمندتر تلقی نمی گردد. برای نمونه، ارزش و کرامت اخلاقی یک فرد در برابر دیگر افراد یکسان است و هیچ امتیازی بین گونه های متفاوت در یک ساحت پذیرفته نیست. در مرتبه جانوران نیز قضیه همین گونه است. برای نمونه، «اسب» نسبت به «کبوتر» به لحاظ ارزش و منزلت اخلاقی امتیازی ندارند. در طبقه جمادات نیز به چنین است. در شاکله قاعده بسیط الحقیقه همه مخلوقات موجود در یک طبقه از ارزش اخلاقی یکسانی برخوردارند؛ چراکه مخلوقات خداوند به لحاظ آیه و نشانه الهی بودن، هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند؛ بلکه همه آنها مظهری از مظاهر الهی تلقی شده، نزد خداوند مقامی بس ارجمند دارا هستند. بنابراین در افقی متعالی تر باید گفت به لحاظ «مظهر نگری» مخلوقات، تفاوتی بین موجودات در سطوح گوناگون خلقی وجود ندارد؛ چه اینکه همگی تجلی و مظهر واجب الوجود محسوب می شود و از این حیث تفاوتی وجود ندارد. (1) 4. این نقد را باید «نقد ساختاری» نامید؛ چراکه براساس این نقد، محتویات نظریات اخلاق زیست محیطی در پرتو قاعده بسیط الحقیقه مورد چالش واقع می گردد. شاید یکی از امتیازات و برجستگی های قاعده بسیط الحقیقه نگرش جامع و سیستماتیکی است که به هستی دارد. در این نظام واره فلسفی، «کل هستی» یک واحد و یک تجلی از تجلیات واجب الوجود لحاظ می شود. به عبارت دیگر، هر چند هستی دارای مراتبی است و از یک کثرت به ظاهر ناهمگون پر شده، این کل، واحد تلقی می شود؛ اما آنچه در این بخش محل تلاقی اخلاقی زیست محیطی با این قاعده است، «حیات و زنده» بودن همه عناصر است. براساس این قاعده از حیث «زندگی و حیات» داشتن، هیچ افتراقی بین انسان، حیوان و جماد یافت نمی شود. همه مراتب هستی زنده، پویا و مدرک هستند. تو گویی که هستی یک پیکره و موجود زنده ای است که جزء جزء وجودش مدرِک است. آری براساس قاعده بسیط الحقیقه هیچ عنصر و ذره مرده و بی جانی در هستی پیدا نمی شود. در مقابل، شاید مترقی ترین نظریه اخلاق زیست محیطی که به صراحت از ارزش ذاتی جمادات نام می برد، نظریه چهارم یعنی نظریه «ملاحظه عام» است. با اندک دقتی در این نظریه خواهیم دید که علی رغم ارزش و جایگاهی که در این نظریه برای جمادات در نظر گرفته شده، این نظریه خالی از اشکال نیست. اولاً، ارزشی که در این نظریه برای جمادات لحاظ شده، ارزشی ابزاری است، نه ذاتی؛ چه اینکه علی رغم ادعای نظریه پردازان این نظریه ـ که همه موجودات را دارای ارزش ذاتی می دانند، در واقع این چنین نیست. کنه این نظریه و دیگر نظریات، منافع انسان اعم از بهره مندی از حداکثر تمتعات دنیوی و دوری از آلام را نشانه رفته است. اگر از تئوریسین های این نظریه سؤال کنیم: مطابق صریح مدعایتان که همه موجودات دارای ارزش ذاتی اند، چرا مثلاً جمادات دارای ارزش ذاتی می باشند، بی شک پاسخی جز منافع انسانی ندارد. (2) در یک نگاه منصفانه شاید تا حدی برای پاسخ محتمل نظریه پردازان این نظریه، بهره ای از حقیقت پیدا نمائیم. وقتی موجودی از ارزش ذاتی (فی نفسه دارای ارزش) بهره مند است که بدون سنجش با دیگر موجودات در نظر گرفته شود. حال با اندک دقتی به این پاسخ محتمل نزدیک تر می شویم. چه اینکه هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که یک جماد بدون در نظر گرفتن ارزش ابزاری آن دارای ارزش و شأن باشد. برای نمونه می توان جماد را دارای ارزش ذاتی و موجود دارای «حیات» دانست. منزلت «حیات و زنده بودن» یک موجود یا یک ذره می تواند شأن و ارزش خاصی برای آن به ارمغان بیاورد. چیزی که در قاعده بسیط الحقیقه لحاظ شده است. ثانیاً، دایره دید نظریه پردازان اخلاق زیست محیطی (خاصه دیدگاه چهارم که تا حد خاصی برای جمادات ارزش قائل شده و نیز دیدگاه پنجم که کل کره زمین را زیست بوم فرض نموده است) بسیار محدود است. برای تبیین بیشتر لازم است دیدگاه وسیع قاعده صدرایی را متذکر شویم. آنچه مد نظر این قاعده است، «امتداد دایره ارزش ذاتی برای کل هستی» است، نه صرفاً حداکثر موجودات یک کره. به عبارت دیگر، عظمت دیدگاه صدرا در قاعده مذکور تبلور دیدگاهی حداکثری با پاس داشت همه کمالات وجودی همچون علم، قدرت و حیات است؛ لکن دیدگاه مدنظر حامیان محیط زیست دیدگاهی حداقلی بدون هیچ شأن واقعی است. سؤال بسیار مهم در اینجا آن است که در اعصار آتی مطابق کدام دیدگاه زیست‎ محیطی دیگر کرات از آسیب های زیست محیطی در امان می باشند؟ مگر نه این است که حداکثر شرافت محیط زیست در دیدگاه های پنج گانه محدود به کره زمین شده است. اینجاست که به این نتیجه خواهیم رسید که به موازات رشد فزاینده پیشرفت های همه جانبه انسان، بشر نیازمند نظریه ای جامع در خصوص محیط زیست است که کل هستی را به صورت حقیقی پوشش دهد. نتیجه طرح قاعده بسیط الحقیقه از طرف ملاصدرا، پاسخی ژرف و تحلیلی به عالی ترین موضوع تفکر بشری یعنی خداشناسی بوده است؛ لکن دستاویز ما در این پژوهش جهت ارتباط منطقی این قاعده فلسفی با مسائل نوینی همچون اخلاق زیست محیطی، افق دید وسیع ملاصدرا در بسط این قاعده فلسفی بوده است. علاوه بر این، خصایصی که ایشان ذیل این قاعده برشمرده، آنچنان با ویژگی های اخلاق زیست محیطی پیوند دارد که گویا ملاصدرا درصدد فراهم کردن بستری جهت پاسخ به مسائل نوین عصر پسامدرنیسم است. اخلاق زیست محیطی موردنظر ما که طرح کلی آن در قاعده بسیط الحقیقه پردازش شده است، با پرداختی استعلایی به مسائل متافیزیکی همچون الهیات بالمعنی الاخص و ذکر کمالات وجودی ای همچون: علم، ادراک، حیات و قدرت برای همه مراتب هستی (عالم ماده و غیر ماده) پیوندی ذاتی بین عالم متافیزیک و مسائل گوناگون آن با عالم فیزیک به همراه لوازم و خصائص آن برقرار نموده است. به عبارت دیگر، رویکرد این قاعده به مسائل عالم فیزیک و به تبع آن طبیعت و محیط زیست صرفاً به تحلیل و تفلسف خشک عقلی محدود نمی شود؛ بلکه طرح خصائصی همچون «حیات، علم و ادراک» برای عالم ماده می تواند به انقلابی در حوزه اخلاق زیست محیطی منجر شود. برشماری چنین ویژگی هایی برای محیط زیست نه تنها بیانگر ارزش ذاتی و منزلت واقعی برای محیط زیست می شود، احترام و منزلت طبیعت را با رویکردی قدسی عجین خواهد کرد؛ چه اینکه ویژگی های یادشده در افقی استعلایی از آن واجب الوجود است که در عالم طبیعت و محیط زیست تجلی یافته است. همچنین در این نگرش انسان ـ که عنصر اصلی در تعریف اخلاق زیست محیطی به شمار می رود ـ نیز آینه تمام نمای کمالات الهی است و نه تنها نگرش او به محیط زیست، استکباری و از سر تسلط و آسیب به آن نیست، نگاه به موجودی است که همه فضائل و کمالات الهی را داراست. این چنین نگرش الهی به طبیعت است که محیط زیست را یکسره از چنگال انسان پرومته ای که هدفی جز استثمار مواهب آن ندارد، نجات خواهد داد. آری، طبیعت معرفی شده در قاعده بسیط الحقیقه طبیعتی زنده، مدرِک و تسبیح گو است که این نگاه صرفاً محدود به کره خاکی زمین نمی شود (آنچنان که در نظریات پنج گانه اخلاق زیست محیطی گذاشت)؛ بلکه ملاصدرا با نگاه حداکثری، کل هستی را مخاطب خود قرار می دهد. نارسایی های مختلفی که در نظریات پنج گانه اخلاق زیست محیطی در مواجهه با مصائب معاصر وجود دارد و نیز ناتوانی این نظریات در حل مسائل زیست محیطی که شاید ناشی از نگاه اومانیستی بشر امروزی است، این اجازه را به ما می دهد که این نظریه اخلاق مکنون در قاعده بسیط الحقیقه ملاصدرا را به دلیل ویژگی های یادشده «اخلاق زیست محیطی کیهانی» نامیده، آن را به عنوان پیشنهادی در حل این قبیل مسائل به دنیای معاصر معرفی نماییم. بر این باوریم که نگاه جهان شمول ـ نه صرفاً زمین محور ـ در این قاعده و لوازمی همچون «حیات» ذره ذره هستی، قداست فراموش شده طبیعت را دوباره نزد بشر احیا خواهد نمود. بنابراین اخلاق زیست محیطی، حوزه ارتباط دو موجود آگاه، ذی شعور و زنده است و نه موجودی مختار از یک طرف و جسمی بی جان و فاقد شعور از طرف دیگر. پی نوشت: [1]. توجه به یک نکته در این بحث بسیار مهم است. بین دو حوزه «ارزش اخلاقی به لحاظ نگرش حقی یا مظهری» با «ارزش حقوقی» تفاوت بسیاری وجود دارد. همه مخلوقات الهی از آن جهت که مخلوق خداوند هستند، دارای ارزش مستقل اخلاقی یکسانی هستند؛ اما این به آن معنا نیست که چون ارزش اخلاقی مخلوقات الهی یکسان است، ارزش حقوقی آنها نیز همسان فرض می شود. برای نمونه، قتل یک انسان با کشتن یک حیوان هرچند به لحاظ اخلاقی مورد نکوهش شدید است، در نگرش حقوقی این دو یکسان نگریسته نمی شود. 2. شاید ذکر این توضیح ما را از شبهه ای که احیاناً حول انسان محوری قرآنی است، نجات دهد؛ لکن قبل از ورود به این مطلب ابتدا باید گفت محیط زیست گرایی انسان محور تنها انسان را از ارزش ذاتی برخوردار می داند یعنی هر انسانی صرفاً در برابر انسان دیگر که فاعل اخلاقی محسوب می شود، دارای مسئولیت است و هیچ مسئولیت اخلاقی در برابر دیگر مخلوقات مانند حیوانات، نباتات یا جمادات ندارد. با این مقدمه کوتاه باید به شبهه ای که عده ای درباره «انسان محوری قرآنی» مطرح می کنند، پاسخ دهیم. در واقع باید دامنه شبهه انسان محوری را قدری فراتر از اسلام و قرآن دید؛ چراکه عده ای از اندیشمندان غربی همچون لین وایت، همه ادیان ابراهیمی را متهم به زایش بحران های زیست محیطی می کنند. استدلال این دسته آن است که آیات فراوانی در کتب مقدس این ادیان بر تسخیر طبیعت ازسوی انسان صحه می گذارد. فارغ از پاسخ گویی به اتهامی که این دسته از اندیشمندان غربی از سر ناآگاهی به ادیان ابراهیمی وارد می کنند، در این قسمت صرفاً به پاسخ های قرآنی دراین باره آن هم به اختصار بسنده می کنیم. آنچه واضح است، وجود آیات متعدد قرآن کریم با محتوای تسخیر جهان و طبیعت از جانب انسان است. سیاق آیاتی همچون «و سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الأرض جمیعاً منه» (جاثیه / 13) بر تسخیر جهان و بالطبع طبیعت و محیط زیست به دست انسان حکایت می کند. نگرشی که بدون در نظر داشتن دیگر آیات به راحتی در دام شبهه گرفتار می شویم. در واقع اشتباه امثال لین وایت این است که به آیاتی که معرف ارزش طبیعت و انسان است، بی توجه بوده اند. قرآن از طرفی غایت آفرینش را انسان می داند و از طرف دیگر، بارها بر هدفمندی آفرینش زمین و آسمان تأکید کرده است. «آسمان و زمین و آنچه در آن است را به باطل نیافریدیم این گمان کسانی است که کافر شده اند» (ص / 27) و یا اینکه «در طبیعت میزان وجود دارد» (الرحمن / 5) همچنین «همان گونه که هفت آسمان را طبقه طبقه آفرید، در آفرینش آن خداوند بخشایشگر هیچ گونه اختلاف و تفاوتی نمی بینی. باز بنگر آیا خلل و نقصانی می بینی؟» (ملک / 3) قرآن کریم همچنین به زنده بودن طبیعت اشاره مستقیم می نماید و می فرماید: «آسمان های هفت گانه و زمین (که بخشی از آن طبیعت است) تسبیح گر الهی است.» (اسراء / 44) علاوه بر این در ارجمندی حیوانات می فرماید: «هیچ پرنده ای نیست ... مگر اینکه به سوی پروردگارش محشور می شود.» (انعام / 38) حال آیا با وجود همه این حسابگری ها و انتظاماتی که در بطن هستی است، انسان می تواند هر طور که تمایل داشت، به بهره کشی از زمین، طبیعت و حیوانات اقدام کند؟ وقتی حیوانات هم مانند انسان محشور می شوند و در پیشگاه خداوند حاضر می گردند، آیا می توان به قلع و قمع آنها اقدام نمود؟ آیا مسئله حشر، حاضر شدن و اعلام جرم کردن و صحنه حساب و کتاب نیست؟ از طرف دیگر، مفهوم انسان در قرآن معنای خاصی دارد. آیاتی مانند تسخیر جهان برای انسان را باید در کنار آیاتی که ایشان را خلیفه الله معرفی می کند، قرار داد. بله این یک واقعیت است که خداوند از سر حکمت خویش انسان را قدرتی زیاد عطا کرده؛ اما از طرف دیگر او را جانشین خویش و در واقع امانت دار خزائن الهی معرفی نموده است. جانشینی نه به معنای رها شدن از قیود بندگی و آلوده شدن به رذائل اخلاقی همچون استکبار است؛ بلکه تقید محض در برابر حفاظت از آفریده های الهی است. انسان جانشین خدا است تا جهان آرای خوبی باشد، نه جهان برچین و به عبارت دیگر، آسیب زننده اصلی به صورت طبیعت. طبیعت رام انسان آفریده شده؛ اما این نه به معنای آن است که انسان هر طور خواست، می تواند با آن رفتار کند؛ چراکه با توجه به آیات مذکور، طبیعت و به طورکلی هستی دارای غایت است و همچنین انسان نیز نه کل هستی که بخشی از این نظام الهی است که قرآن از آن تعبیر به جانشین خدا و امانت داری کرده است. بنابراین با نظر به این آیات، انسان محوری قرآنی در واقع پذیرش موجودی الهی و امین برای حفاظت از آفریده ای عزیز و هدفمند است و این نوع نگرش نه تنها آسیبی به محیط زیست وارد نمی سازد، بر آرایش جهان (نقش جانشینی) نیز می افزاید. (برای مطالعه بیشتر ر.ک: جوادی، 1378: 20 ـ 12). منابع و مآخذ قرآن کریم.
نهج البلاغه، 1383، ترجمه محمد دشتی، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین(علیه السلام)، چ 1.
آشتیانی، سید جلال الدین، 1380، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، قم، نشر بوستان کتاب.
ابراهیمی دینانی، غلامحسین، 1365، قواعد کلی در فلسفه اسلامی، تهران، مؤسسه تحقیقات و مطالعات فرهنگی.
جوادی، محسن، 1378، «انسان محوری در اخلاق زیست محیطی با تأکید بر نگرش اسلامی»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی علوم انسانی مقالات و بررسی ها، انتشارات دانشگاه تهران، ش 90.
خورسندیان، محمدعلی، 1386، «علم موجودات مادی و علم به موجودات مادی از نظر ملاصدرا»، فصلنامه اندیشه دینی، شیراز، دانشگاه شیراز، ش 23.
سبزورای، ملاهادی، 1388، اسرارالحکم، قم، نشر مطبوعات دینی.
شریف، زهرا، 1389، «تبیین قاعده بسیط الحقیقه و دو ساحت مختلف از آن در مکتب صدرایی»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهش های فلسفی ـ کلامی دانشگاه قم، ش 44 ـ 43.
صدرالدین شیرازی، محمد، 1363، مفاتیح الغیب، با تعلیقات ملاعلی نوری، تهران، مؤسسه مطالعات فرهنگی.
ـــــــــــــــ ، 1364، سه رساله فلسفی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
ـــــــــــــــ ، 1981 م، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
ـــــــــــــــ ، 1340، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، چ 4.
ـــــــــــــــ ، 1385، الشواهد الربوبیه، ترجمه و تفسیر جواد مصلح، تهران، چ 4.
مدرس زنوزی، آقاعلی، 1376، بدایع الحکم، قم، الزهراء.
نصر، سید حسین، 1391، دین و نظم طبیعت، ترجمه انشاالله رحمتی، تهران، نشر نی، چ 4.
نوری، ملاعلی، 1378، التعلیقات علی مفاتیح الغیب، تهران، مؤسسه تحقیقات و مطالعات فرهنگی.
Attfield, R. 1983 , “The Ethics of Environmental Concern”, Oxford: Blackwell.
Birch, T. 1993 , Moral Considerability and Universal Consideration: Enviromental Ethics, 15 (4).
Carson, R., 1962 , Silent Spring , New York: pengain.
Elliot, R. and Arran, G, eds, 1993, Enviromental Philosophy: A Collection of Reading, University of Queensland press .
Good Paster, k. 1978, “On Being Morally Considerable”, Journal of Philosopy , 75.
Schweitzer, A. 1923 , Civilization and Ethics, London: A and C. Black
Taylor, p. 1986, “Respect for Nature”, Princeton university press,USA.
Beauchamp. TOM L. 1996, “Applied Ethics”, in the Encyclopedia of philosophy, Editor in chief Ronald M. brocher , Macmillon, Robert Elliot, “Enuiromental Ethics” , in a Companian to Ehics, ed . Peter Singer , Blackwell Publishers Ltd.
Wenz, P.S, 2001 , Enviromental Ethics, New York: Oxford university press.
Alain de Benoist, La nature et sa “Valeur Intrinseque”, sur: www.alaindebenoist.com/pdf/la natureetsavaleurintrinseque.pdf محمد بیدهندی: دانشیار الهیات و فلسفه اسلامی و رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان. علی کرباسی زاده: استادیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان. محسن شیراوند: پژوهشگر و دانشجوی مقطع دکتری فلسفه اخلاق زیستی دانشگاه فدرال کازان (KFU)، کشور روسیه. فصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهش نامه اخلاق 22 انتهای متن/

94/02/29 - 03:18





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن