تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بنده اى نيست كه به خداوند خوش گمان باشد مگر آن كه خداوند نيز طبق همان گمان با او ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830276086




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز | خبرگزاری ایلنا


واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز ایلنا: روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کیهان: عکس یادگاری و دیگر هیچ! «عکس یادگاری و دیگر هیچ!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد صرفی است که در آن می خوانید؛جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا سال 1357 و در واکنش به پیروزی انقلاب اسلامی گفته بود: ما از منافع حیاتی خود در منطقه خلیج فارس و متحدانمان در برابر هر تهدیدی دفاع خواهیم کرد و اگر لازم باشد از نیروی نظامی نیز استفاده می کنیم. مواضع رئیس جمهور فعلی آمریکا در نشست کمپ دیوید هم تکرار همان لفاظی های کارتر در 37 سال پیش است. اوباما پنج شنبه هفته گذشته میزبان سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بود. این شورا متشکل از شش کشور عربستان، کویت، قطر، امارات، بحرین و عمان است که در سال 1981 و برای مقابله با انقلاب اسلامی پایه گذاری شد. نشست کمپ دیوید با انتشار بیانیه ای نسبتاً مفصل به کار خود پایان داد. بیانیه ای که به عقیده بسیاری چیزی جز کاغذبازی نبود و آمریکا در آن خود را به هیچ چیز متعهد نکرد؛ جز فروش بیشتر و سریع تر سلاح به شیخ نشین های ثروتمند خلیج فارس! در چهار سال گذشته ریاض به تنهایی 90 میلیارد دلار تسلیحات خریداری کرده و این کشور در سال 2014 عنوان بزرگ ترین واردکننده سلاح در جهان را به خود اختصاص داد. کاخ سفید در کمپ دیوید به اعراب قول داد چتری موشکی برایشان فراهم کند و این یعنی ده ها میلیارد دلار سود برای کمپانی های نظامی آمریکا. اما این همه تسلیحات پیشرفته و انبوه چه دردی از شیخ نشین های خلیج فارس -که در بسیاری از موارد توانایی استفاده از این تسلیحات را هم ندارند- دوا می کند؟ پایگاه های نظامی اغلب این کشورها میزبان ارتش های کشورهای غربی هستند و رژیم صهیونیستی هم طی دهه های اخیر حتی یک تهدید شفاهی را هم متوجه آنان نکرده است، چه رسد تهدید واقعی و عملی. جمهوری اسلامی ایران نیز هرگز همسایگان جنوبی خود را مورد تهدید قرار نداده و استراتژی تهران دفاعی بوده و بر همین اساس نیازی به حمله به این کشورهای کوچک ندارد. آنچه پادشاهی های خلیج فارس را بطور واقعی تهدید می کند، نحوه اداره کشورهای خود و برخورد با ملت هایشان است. سیاستی که رای و نظر مردم در آن جایی نداشته و دیدن صندوق رای در برخی از این کشورها به اندازه دیدن آدم های فضایی می تواند مردم را شگفت زده کند! البته در آن کشورهایی هم که گاهی انتخاباتی برگزار می شود، چیزی جز یک نمایش مضحک در حد رقص شمشیر نیست. اما این مسائل برای آمریکایی ها که خود را منادی آزادی و حقوق بشر می دانند، هیچ اهمیتی ندارد. یکی از نکات مورد اشاره در بیانیه کمپ دیوید تاکید بر همکاری با کشورهای عربی برای مبارزه با گروه های تروریستی است. افسانه آمریکایی مبارزه با تروریسم از سال 2001 آغاز شد. نتایج این جنگ هم قابل توجه است. در سال 2004 تعداد گروه های تروریستی 21 گروه بود و در 18 کشور فعال بودند. این تعداد 10 سال بعد به 41 گروه رسیده و حوزه اقدامات آنان نیز 24 کشور شده است. حتی اگر این خبر قطعی را که داعش محصول استراتژی آمریکا و دلارهای نفتی سعودی‏هاست کنار بگذاریم، نگاهی به عملکرد ائتلاف ضدداعش و مقایسه آن با دیگر جنگ های آمریکا قابل توجه است و نشان می دهد آنها هرگز به دنبال نابودی داعش نیستند. آمریکایی ها از اوت 2014 تا مارس 2015 جمعاً 5547 حمله هوایی داشته اند که بطور متوسط روزانه 23 حمله است. کافی است این آمار را با حملات هوایی آمریکا علیه عراق در سال 2003 مقایسه کنید؛ 1700 پرواز و پرتاب موشک فقط در یک روزمیزبان و مهمانان کمپ دیوید از حمله عربستان به یمن نیز حمایت کرده و در عین حال از سعودی ها بخاطر کمک چند ده میلیارد دلاری برای کمک به این کشور و مردم آن قدردانی کرده اند! سعودی ها در حمله به یمن بیش از 3000 تن را کشته و چندین برابر آن را نیز مجروح کرده اند. قربانیانی که به اعتراف سازمان های بین المللی اغلب آنها شهروندان غیرنظامی هستند. تشکر از آل سعود برای اقداماتش در یمن به میزان قابل توجهی از وقاحت نیاز دارد که ظاهراً تنها در واشنگتن یافت می شود. سعودی ها به دستور آمریکا و به بهانه درخواست رئیس جمهور غیرقانونی و فراری یمن از شورای همکاری خلیج فارس، تجاوز به این کشور را آغاز کردند. عربستان به عنوان پدرخوانده این شورا در حالی به یمن تجاوز کرد که سال ها یمنی ها به دنبال پیوستن به این شورا بودند و ریاض هرگز چنین اجازه ای به همسایه جنوبی خود نداد. چرا که شورای همکاری خلیج فارس، باشگاه تشریفاتی پادشاهان ثروتمند است و تنها کشور جمهوری و از قضا فقیر این منطقه، نمی تواند و نباید جایی در آن داشته باشد. تامین امنیت، هدف اصلی نشست منفور کمپ دیوید عنوان شده بود. اما کدام امنیت و از دیدگاه چه کسی؟ عربستانی که از کودتای ژنرال ها در مصر حمایت می کند، مردم انقلابی بحرین را سرکوب می کند، عابر بانک داعش است، به دیکتاتورهای فراری - مانند زین العابدین بن علی- پناه می دهد و در یمن کشتار می کند؟! بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار روز گذشته را می توان پاسخی به نشست شرم آور کمپ دیوید دانست. آنجایی که ایشان فرمودند؛ «آنها (آمریکایی ها) به دنبال منافع خود و پر کردن جیب کمپانی های اسلحه سازی هستند، بنابراین کشورهای منطقه باید هوشیار باشند تا اسیر این سیاست ها نشوند. امنیت خلیج فارس مربوط به کشورهای این منطقه است که دارای منافع مشترک هستند و نه آمریکا. بنابراین امنیت منطقه خلیج فارس باید به وسیله کشورهای همین منطقه تأمین شود. آمریکا به دنبال تأمین امنیت منطقه خلیج فارس نیست و صلاحیت اظهار نظر در این خصوص را هم ندارد.» امنیت خلیج فارس را نه ناوگان های بیگانه می توانند تامین کنند و نه نشست های بی خاصیت در کمپ دیوید و پاریس. البته کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را برای سفر به کمپ دیوید نباید چندان سرزنش کرد. به قول سردبیر بخش خاورمیانه روزنامه گاردین، مگر آنها جای دیگری هم برای رفتن دارند و جز آمریکا به چه کسی می توانند دل ببندند؟! آمریکایی که حتی در نشست با اعراب نیز در موضعی تحقیرآمیز، آشکارا اعلام می کند که اولویت نخست واشنگتن، موجودیت و امنیت رژیم غاصب صهیونیستی است. بسیار شرم آور و خفت بار است که در آستانه روز «نکبت» -روزی که رسماً آوارگی فلسطینیان آغاز شد- اعراب در کمپ دیوید سر بر آستان استکبار ساییده و از آن طلب حمایت کنند. کار آنان به کجا رسیده است که فارین پالیسی از قول منابع صهیونیستی بنویسد؛ «اشکالی ندارد به اعراب اسلحه بدهید!» وقتی قرار نیست حتی یک گلوله به سوی سرزمین های اشغالی شلیک شود، وقتی قرار است یمنی های ضدصهیونیست و سوری های در خط مقاومت هدف این تسلیحات باشند، نه تنها اشکالی ندارد بلکه ضروری هم هست و باید تسریع شود! کمپ دیوید اگر برای اعراب آب نداشت، برای آمریکایی ها نان داشت و به همین خاطر بود که اوباما قول داد سال دیگر هم میزبان دوستان خود در شورای همکاری خواهد بود. نشستی که دستاوردش برای آمریکا ده ها میلیارد سود است و برای اعراب عکسی یادگاری با پرزیدنت اوباما! خراسان:شورای همکاری خلیج فارس؛ نه ژاپن، نه ناتو «شورای همکاری خلیج فارس؛ نه ژاپن، نه ناتو»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سید محمد اسلامی است که در آن می خوانید؛سران 6 کشور شورای همکاری خلیج فارس از کمپ دیوید دست خالی بازگشتند. رسانه های آمریکایی گزارش دادند که در کمپ دیوید به سران عرب و نمایندگان آن ها گفته شد که بهتر است به جای تقابل با آمریکا، خود را به سیاست های ایالات متحده الحاق کنند. سفیر امارات متحده عربی قبل از نشست به واشنگتن پست گفته بود: «ما (تعهدی) می خواهیم که مکتوب باشد. ما (یک تعهد) نهادینه شده می خواهیم.» اما آمریکا حاضر نشد که با آن ها پیمان امنیتی مکتوب امضا کند. وزن شورای همکاری خلیج فارس در واشنگتن باید توجه کرد که امتناع آمریکا برای ارائه تضمین های امنیتی صرفا به 6 کشور نبوده، بلکه به شورای همکاری خلیج فارس بوده است. 6 کشور عضو این شورا، علاوه بر هویت های فردی شان براساس یک هویت جمعی به سراغ رئیس جمهور آمریکا رفته بودند و باراک اوباما علاوه بر رد خواسته تک تک آن ها، در واقع خواسته یک هویت جمعی را رد کرده است. شورای همکاری خلیج فارس در حال حاضر شاید مهم ترین پیمان امنیتی مشترک و مهم ترین مصداق «منطقه گرایی» در خاورمیانه باشد. اما این به ظاهر قابل توجه ترین پیمان امنیتی منطقه با وجود تمام سوابق تبعیت اش از سیاست های غربی، حداقل های لازم برای دریافت تضمین امنیتی مکتوب از کاخ سفید را نداشته است. بخشی از این سیاست به این واقعیت باز می گردد که آمریکا می داند حکمرانی شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس اگرچه تاکنون «خوش درخشید»، ولی "دولت مستعجل" است. بنابراین آن ها را شریک جنگ های نیابتی می کند، رفیق هزینه های نظامی و امنیتی می کند، اما در عمل حاضر نیست به آن ها تضمین امنیتی بدهد. اما آمریکا چگونه در خاورمیانه از دلارهای نفتی اعراب بهره مند می شود؟ ماهیت غیردموکراتیک و دیکتاتوری حکومت ها آمریکا با اطلاع از ضعف های درونی این کشورها، آن ها را به ابزارهای اعمال سیاست هایش در این منطقه تبدیل کرده است. 6 کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس فاقد حکومت های برآمده از مشروعیت ملی است. در هریک از این کشورها به گونه ای دیکتاتوری حکمرانی می کند. آن ها اگرچه مدعی تهدیدهای خارجی هستند، اما در واقع از درون به انتها رسیده اند. در این کشورها نهادهای مردم سالار وجود ندارد، انتخابات برگزار نمی شود و زنان حق رای ندارند. آن ها به عنوان نمونه های شاخص «دولت رانتیر» نمی توانند با یارانه های مستقیم و باج دادن به مردم، واقعیت فاصله طبقاتی بین طبقه حاکم و عموم مردم و فقدان عدالت اجتماعی را پنهان کنند. خیزش های سرکوب شده در بحرین، عربستان، امارات متحده عربی، اعتراض ها در عمان و خشونت ها در کویت نمونه هایی از این دست هستند. شرایط در برخی از این کشورها به گونه ای بود که حتی کشور قطر هم که خود عضو شورای همکاری خلیج فارس است، تلاش می کرد از این فرصت ها استفاده کند. بخشی از پیمان امنیتی که شورای همکاری خلیج فارس در کمپ دیوید خواهان آن بود، در واقع ملتزم تعهد آمریکا برای حمایت از حکومت های پادشاهی در برابر خیزش های داخلی است. نگرانی اصلی اعراب منطقه درباره آمریکا از زمان سرنگونی حسنی مبارک در مصر، زین العابدین بن علی در تونس و علی عبدا... صالح در یمن شروع شد. کشورهای غربی، به ویژه آمریکا با اطلاع از این نگرانی جدی و واقعی حکومت های دیکتاتوری عربی، آن ها را مدیریت می کنند. پس از آمریکا رتبه دوم در این بهره برداری را انگلیس و فرانسه در اختیار دارند. فرافکنی چالش های درونی بر همین اساس حاکمان عرب این کشورها همیشه از دشمنان خارجی سخن می گویند که به دنبال توطئه در این کشورها بوده اند. آن ها در حالی که از مقبولیت داخلی برخوردار نیستند، در جوامع عربی هم نماد ناتوانی در حمایت از مردم فلسطین -به عنوان سالخورده ترین بحران منطقه- و معامله کردن امنیت داخلی شان با جان فلسطینی ها هستند. فرافکنی چالش های درونی در حاکمان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به ویژه سعودی سابقه دار است. سعودی در سال های دهه 1950 هم زمانی که جمال عبدالناصر در مصر به قدرت رسیده بود، از آمریکا گلایه داشت که در برابر تهدید خارجی ناصری از حاکمیت سعودی حمایت نمی کند. دولت های مختلف آمریکایی از این زمینه هراس اعراب هم به قدر کافی استفاده کرده اند. آمریکا چه مبتنی بر دکترین کارتر در دهه 80، چه براساس دکترین بوش در یک دهه پیش و چه در حال حاضر در دکترین کنونی اوباما به نوعی دیگر از بیم و هراس تصور آن ها از تهدیدهای خارجی، سواری گرفته است. بازارهای کلان خرید و فروش نفت و سلاح بنابراین آمریکا براساس ذهنیت این پادشاهان عرب از 2 تهدید درونی و بیرونی، آن ها را به تامین کنندگان انرژی ارزان قیمت و خریداران سلاح های گران قیمت تبدیل کرده است. شورای همکاری خلیج فارس در سال گذشته 135 میلیارد دلار صرف جاه طلبی های نظامی اش کرده است. سعودی به تنهایی 80 میلیارد دلار در این زمینه هزینه کرده است. کالین کال (Colin Kahl) مشاور امنیت ملی جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا اعلام کرده است که امارات متحده عربی پیشرفته ترین اف 16 های آمریکایی در سراسر جهان را در اختیار دارد و عربستان هم پیشرفته ترین جنگنده های اف 15 در منطقه را در اختیار دارد. در این میان انگلیس و فرانسه، دومین و سومین تامین کننده اصلی سلاح های غربی برای متحدان عربی هستند. شورای همکاری: نه ژاپن، نه کره جنوبی، نه ناتو واشنگتن حاضر نشد تعهد مکتوبی را که به ژاپن یا کره جنوبی داده است، به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بدهد. همچنان که هیچ گاه با ایجاد یک پیمان امنیتی مانند ناتو که به مثابه یک نهاد امنیتی باشد، هم موافقت نخواهد کرد. روبرت مالی (Robert Malley) هماهنگ کننده کاخ سفید در امور خاورمیانه، شمال آفریقا و خلیج فارس به رسانه های آمریکایی گفت که کاخ سفید «هفته ها پیش» به آن ها اعلام کرده بود که خبری از پیمان امنیتی جدید نیست. نشست کمپ دیوید ثابت کرد که شورای همکاری خلیج فارس چیزی جز یک دستاویز برای آمریکا در ممانعت از ایجاد همکاری های منطقه ای در غرب آسیا و ایجاد جنگ های نیابتی در خاورمیانه نیست. جمهوری اسلامی:کیسه ای که آمریکا از ایران هراسی دوخته است «کیسه ای که آمریکا از ایران هراسی دوخته است»عنوان سرمقاله روزنامه نشست اوباما و سران 6 کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس در کمپ دیوید آمریکا ثابت کرد که استراحتگاه تابستانی روسای جمهور آمریکا، محلی برای امضای توافقنامه های ننگین با اعراب و به جیب زدن دلارهای نفتی سران ارتجاع عرب است. در این اجلاس، دولتمردان آمریکائی، که رگ خواب سران ارتجاع عرب را به دست آورده اند، همانند همیشه با خطر خواندن جمهوری اسلامی ایران و ایجاد فضای ایران هراسی، ادعاهایی مبنی بر اقدامات بی ثبات ساز ایران را تکرار کرده و مدعی شدند که راه در امان ماندن حکومت های ارتجاعی عرب، همکاری توسعه یافته تر با واشنگتن به شکل جمعی و اختصاص کلیه ظرفیت های مالی این کشورها به خرید تجهیزات نظامی پیشرفته و دریافت تضمین های امنیتی لازم از آمریکاست! براساس بیانیه مشترک این نشست و ضمیمه آن که روز جمعه توسط کاخ سفید منتشر شد، اوباما ضمن تشریح روند مذاکرات هسته ای با ایران و توافقاتی که در این زمینه حاصل شده، به سران رژیم های ارتجاعی عرب اطمینان داد در سایه این توافق خطری آنها را تهدید نمی کند و درصورتی که اعراب حاشیه خلیج فارس به هر دلیلی از آنچه در این بیانیه، اقدامات خطرساز ایران خوانده شده، احساس خطر می کنند می توانند بسته پیشنهادی امنیت زای آمریکایی را خریداری کرده و بدین وسیله زیر چتر حمایت امنیتی آمریکا قرار گیرند! به گفته منابع آگاه، سران کاخ سفید هزینه ایجاد این چتر امنیتی را سالانه بالغ بر 200 میلیارد دلار برآورد کرده و گفته اند درصورت سرشکن شدن این مبلغ میان 6 کشور حاشیه خلیج فارس، رقم چندانی نخواهد بود! ولی در عوض باعث خواهد شد که آنها تضمین امنیتی لازم را از سوی آمریکا دریافت کرده و درصورت وقوع هر اتفاقی که رژیم های ارتجاعی را در معرض تهدید قرار دهد، می توانند روی کمک های آمریکا حساب کنند و به عبارت دقیق تر با پرداخت درآمدهای نفتی خود به آمریکا، ثبات خود را بیمه کرده و از این پس آسوده بخوابند که آمریکا بیدار است! دولتمردان آمریکائی در مراسم مجللی که هفته گذشته در کمپ دیوید برگزار کردند متعهد شده اند با سرعت بخشیدن به صادرات سلاح به کشورهای جنوب خلیج فارس، امنیت آنها را تضمین کنند و هفته های آینده هیاتی از آمریکا برای بررسی این توافق و ارائه لیست سلاح های مورد نیاز اعراب از جمله سیستم های دفاع موشکی و برگزاری مانورهای نظامی مشترک پرهزینه که هزینه همه آنها بردوش شورای همکاری خواهد بود، عازم منطقه خواهد شد. در بیانیه پایانی و رسمی نشست کمپ دیوید که با عکس یادگاری سران آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس نیز همراه بود، هر چند ادعا شده «آمریکا و کشورهای جنوب خلیج فارس بر این موضوع اتفاق نظر دارند که دستیابی به توافق هسته ای با ایران به سود امنیت کشورهای عرب است، ولی آ مریکا و همپیمانانش در شورای همکاری برای مقابله با فعالیت های ایران که منطقه را بی ثبات می کند، با یکدیگر همکاری خواهند کرد.» در پایان این بیانیه، از ایران خواسته شده براساس مبانی حسن همجواری و عدم دخالت در امور داخلی و احترام به تمامیت ارضی کشورهای جنوب خلیج فارس رفتار کند. اینکه این نشست پرهزینه برای اعراب و البته پرمایه برای آمریکا، در آینده چه نتایج و پیامدهایی در برداشته باشد و چه امنیتی را برای شیوخ منطقه ایجاد کند، باید منتظر گذشت زمان بود ولی اگر حداقلی از عقلانیت در مرتجعین عرب یافت می شد، به جای آنکه امنیت منطقه را در خارج از منطقه و توسط عاملان ایجاد ناامنی جستجو کنند، آنرا در تفاهم منطقه ای و انجام گفتگو با جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک همسایه بزرگ و قدرتمند پیدا می کردند. واقعیت های منطقه طی سال های اخیر ثابت کرده که جمهوری اسلامی ایران هیچگاه به هیچیک از همسایه های خود تعّرض و تجاوز نداشته ولی همین کشورهای عضو شورای همکاری که هزینه تجاوز نظامی صدام جنایتکار علیه جمهوری اسلامی ایران را متقبل شدند، مورد تجاوز صدام قرار گرفتند. علاوه بر این، حمله نظامی به یمن و نادیده گرفتن تمامیت ارضی یک کشور عرب توسط کشورهای عربی صورت گرفته که در اجلاس کمپ دیوید حضور داشتند. نکته قابل تامل اینست که سران ارتجاع عرب، درست در زمانی که خودشان مرتکب حمله نظامی به یک کشور همسایه عرب شده اند دم از لزوم رعایت تمامیت ارضی کشورها می زنند! آنچه اکنون در منطقه جریان دارد دقیقاً خلاف ادعاهای بیانیه کمپ دیوید را اثبات می کند و نشان می دهد که نه تنها جمهوری اسلامی ایران در جهت بی ثبات سازی منطقه گام برنمی دارد بلکه دقیقاً در جهت ایجاد نظم و ثبات براساس احترام به حاکمیت ملی کشورها و تمامیت ارضی آنان عمل می کند. کیست که نداند عامل معضل اصلی منطقه و درگیر کردن خاورمیانه با پدیده تروریسم و گروه های افراطی و تکفیری، آمریکا و همپیمانان منطقه ای آن هستند. این آمریکا و ارتجاع عرب هستند که با حمایت هایشان از گروه های نظیر القاعده، طالبان و داعش سالهاست منطقه را گرفتار آتش جنگ و ناامنی کرده اند و این جمهوری اسلامی ایران است که یک تنه با همکاری نیروهای مقاومت در برابر تهدیدات تروریستی در سوریه و عراق ایستادگی کرده است. تاریخ پرفراز و نشیب منطقه ثابت می کند جمهوری اسلامی ایران همواره درصدد تحکیم روابط با همسایگان و حسن همجواری بوده و عامل ثبات در منطقه است و همواره از قدرت خود برای مقابله با متجاوزان و سلطه طلبان استفاده کرده است. به صلاح حاکمان کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس است که به جای توسل به کمپ دیوید دوم و آمریکا از این همسایه قدرتمند برای تامین ثبات منطقه و جلوگیری از مداخلات بیگانگان استفاده کنند. رسالت:طواف پرده داران کعبه در کمپ دیوید «طواف پرده داران کعبه در کمپ دیوید»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم حنیف غفاری است که در آن می خوانید؛اخبار ،تحلیلها و فکت شیتهایی ! که از نشست میان اوباما و دیکتاتورهای عربی در کمپ دیوید منتشر شده است نشان از فوران آتش خشم بازماندگان ملک عبدالعزیز و مرثبه سرایان همیشگی مصیبت ترور انورسادات بر سر پرزیدنت سردرگم کاخ سفید دارد! نیویورک تایمز در توصیف آنچه طی روزهای اخیر در کمپ دیوید گذشته نوشته است که عربستان و بسیاری از کشورهای کوچک عربی سوگند خورده اند که آنها به هر میزانی که ایران اجازه غنی سازی اورانیوم پیدا می کند، غنی سازی کنند! ملک سلمان ، پادشاه فرتوتی که از ترس بروز دوباره نشانه های آلزایمر خود و البته با هدف ابراز نارضایتی از دولت اوباما مسئولیت سفر به کمپ دیوید را به محمد بن نایف ولیعد و محمد بن سلمان پسر وارث تن پرور خود بخشید، مولد اصلی نگرانی های موجود در خصوص افزایش قدرت مانور منطقه ای جمهوری اسلامی ایران است. با این حال کسانی که از بخت بد مسلمانان جهان تا اطلاع ثانوی پرده داران خانه کعبه هستند، بیش از آنکه نگران توافق هسته ای ایران و اعضای 1+5 باشند، نگران بر هم خوردن موازنه قوا در منطقه و افزایش ضریب آسیب پذیری امنیتی وسیاسی خود در مقابل پدیده های غیر قابل پیش بینی در منطقه هستند. کمپ دیوید طی روزهای اخیر به محلی برای اجرای یک شوی عربی در آمریکا تبدیل شده است. اعراب در این نمایش طنز قسم خورده اند که زیر بار به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران نخواهند رفت و برداشتن فوری تحریمهای ایران را نیز نمی پذیرند! ولیعهد پادشاه عربستان در کمپ دیوید از اتحاد عربی در مقابل ایران سخن گفته است و این درست همان نقطه ایست که "تاریخ" به صورت تمام قد به افاده وی می خندند.بهتر است اعراب حاضر در کمپ دیوید را در بازه ای میان " گذشته" ،"حال " ، " آینده " تعریف کنیم تا عیار تحلیل رفتار آنها بیشتر شود."اتحاد عربی" واژه ای نیست که در عالم بیرون چندان قابلیت تفسیر و تاویل داشته باشد و البته بهتر است اعراب نیز برای حفظ حداقلی آبروی خود از این واژه بگذرند! درست در سال 1967 میلادی، زمانی که جمال عبدالناصر شیپور اتحاد عربی در جنگ با اسرائیل را برای دفاع از حیثیت اعراب نواخت، صهیونیستها طی 6 روز صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن، نوار غزه، ارتفاعات جولان و شهر قنیطره را به اشغال در آورد و بر تمام بیت المقدس مسلط گردید. در پایان برگزاری شوی 6 روزه اتحاد عربی ! اراضی تحت اشغال صهیونیستها به بیش از 3 برابر افزایش پیدا کرد! دستپخت اتحاد عربی در مقابل اسرائیل این بود که حدود یک میلیون نفر دیگر از اعراب مناطق اشغال شده توسط صهیونیستها آواره شده و صرفا جهت زنده ماندن و آن هم با بدترین امکانات اولیه زندگی در اردوگاههای پناهندگان در کشورهای عربی سکنی گزیدند. اما این پایان ماجرا نبود! درست در 28 سپتامبر سال 1970 و سه روز پس از آنکه جمال عبدالناصر در نشستی مشترک با یاسرعرفات وارد منازعه ای جنجالی با وی شد، به صورتی مشکوک درگذشت.هدی دختر عبدالناصر چندین بار انور سادات جانشین ناصر را به قتل عمدی وی ( با ریختن سم در قهوه وی ) متهم کرد. روایت محمد حسنین هیکل تاریخ نگار و نویسنده مصری و دوست نزدیک جمال عبدالناصر نیز در این خصوص شنیدنی است :"جمال عبدالناصر سه روز پیش از مرگش در سوئیت شخصی خود در هتل نیل هیلتون قاهره در حال گفتگو با یاسر عرفات برای پایان دادن به درگیری فدائیان فلسطینی با ارتش اردن بود که بحث بالا گرفت و حال عبدالناصر منقلب شد تا آنجا که برخاست و به یاسر عرفات گفت یا می رویم پایین در تالار اجتماعات و پایان بی نتیجه مذاکرات را اعلام می کنیم یا اینکه به توافق می رسیم . سادات که حال عبدالناصر را چنین دید گفت رئیس، تو به یک فنجان قهوه نیاز داری من خودم برایت درست می کنم بعد رفت توی آشپزخانه اما وقتی قهوه درست می کردآشپر مخصوص ناصر را از آشپزخانه بیرون کرد، بعد قهوه را به دست خودش آورد و به عبدالناصر داد و او هم قهوه را نوشید...." "کودتای صدام علیه حسن البکر"،" "ماجرای مرگ مشکوک عرفات "،" کودتای ناموفق دحلان علیه ابومازن در تشکیلات خودگردان فلسطین"، "کودتا در خاندان آل ثانی در قطر"، " کودتای سفید اخیر ملک سلمان علیه برادرش مقرن بن عبدالعزیز" و دهها مورد دیگر جملگی نشان دهنده استعداد والای سران عربی برای خیانت به یکدیگر است! "زمان حال" نیز در جهان عرب نیز تعریفی ندارد! ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی پس از کشتار هزاران یمنی بی گناه به این نتیجه رسیده است که حتی بر روی مهره ای که خود با کودتا در قاهره بر سر کار آورده است نمی تواند حسابی باز کند! گزارشهایی که از داخل امارات و کویت در خصوص بروز مخالفتهای تازه در قبال تجاوز ائتلاف عربی-صهیونیستی در یمن به گوش می رسد تن و بدن سران سعودی را لرزانده است.باطری شارژ گروههای تکفیری مورد حمایت کشورهای عربی از جمله داعش و النصره در حال تمام شدن است و اختلاف در نحوه مدیریت گروههای تروریستی در منطقه میان دوحه و ریاض روز به روز بیشتر می شود. آینده رژیمهای دیکتاتوری عربی ، به مراتب نسبت به گذشته و حال آنها تاریک تر خواهد بود. "اصطحکاک های درونی بر سر قدرت " ، " کاهش وابستگی جهان به نفت" و از همه مهم تر" خیزش ملتهای مسلمان"تثبیثی است که سقوط رژیم های عربی در دل آن مصداق خواهد یافت. بازه نگرانی های اعراب در آینده ای نزدیک بسیار گسترده خواهد بود: از " نافرمانی های مدنی ابتدایی"تا " تصفیه حسابهای سیاسی شاهزادگان عرب با یکدیگر" ،از " بیداری اسلامی در خاورمیانه" تا " طغیان داعش و النصره علیه خود رژیم های عربی" ، از " شیفت استراتژیک آمریکا به سوی خاوردور" تا " بازی ابزاری تل آویو با اعراب" و ........ در چنین شرایطی سئوال اصلی اینجاست که کشورهای عربی بر سر چه چیزی قسم خورده اند تا با قدرت روز افزون جمهوری اسلامی ایران در منطقه مقابله کنند؟! آیا گذشته، حال و آینده اعراب محور و نقطه مشترکی برای هم قسم شدن آنها باقی گذاشته است ؟ آنها چهار بار علیه صهیونیستها با استناد به همان حیثیت عربی! خود هم قسم شدند تا تل آویو را از بین ببرند اما قسم آنها در نهایت به تعظیم خائنانه انور سادات در پیمان ننگین کمپ دیوید و بعدها به هم پیمانی با صهیونیستها در نبرد علیه حزب الله و حماس و یمن انجامید. در مقابل این منظومه صد تکه عربی، سید حسن نصرالله قهرمان واقعی جهان عرب برای نخستین بار و در سال 2006 میلادی با استناد به ایمان و غیرت اسلامی خود قسم خورد تا در مقابل غاصب ترین و منفورترین رژیم دنیا سر تسلیم فرود نیاورد و سرانجام پس از 33 روز نبرد، جشن شکوهمند پیروزی بر اسرائیل را در بیروت و در میان بهت و حیرت ایهود اولمرت نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی و چشمان از حدقه بیرون آمده سران خائن برخی کشورهای عربی برگزار کرد. در دنیای اعراب، "وحدت در عین کثرت" صرفا می توانست در سایه پیروی از تعالیم واقعی اسلام و ایجاد اتحادی مقدس میان مذاهب اسلامی و با هدف تقویت قدرت جهان اسلام در مقابل دشمنان قسم خورده آخرین دین مبین آسمانی صورت گیرد. اما آنچه امروز در جهان عرب شاهد آن هستیم " کثرت در عین کثرت" یا همان " آنارشی در دل آنارشی" می باشد! در هر صورت طواف پرده داران کعبه در کمپ دیوید، سندی دیگری از خیانت و حماقت رژیم های دیکتاتوری عربی در مواجهه با بدیهیات و واقعیات جاری در منطقه و نظام بین الملل است، آن هم طوافی که در سایه اختلافات متقابل آمریکا و آل سعود و دیگر رژیم های عربی ناقص و ناتمام باقی ماند! هر چند شاید این هشدار کمی دیر باشد اما بهتر بود با توجه به سوابقی که ذکر شد، اعراب هنگام داد و فریاد در کمپ دیوید مراقب محتوای فنجانهای قهوه خود بودند..... سیاست روز:کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست «کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانید؛این دور از مذاکرات هسته ای ایران و ۱+۵ هم برگزار شد و تمام شد، در پایان این دور، اعلام شد که گام های مثبتی برداشته شد، برخی موانع برچیده شد، اما هنوز مسائل جدی و مهم باقی است؟! چرا بر سر موضوع گفت وگوهای هسته ای ایران و ۱+۵ در داخل کشور اختلافاتی وجود دارد؟ برخی منتقد این گفت وگوها و توافق هستند و برخی دیگر موافق گفت وگو و توافق. اما روی سخن، با آنهایی است که موافق توافق هستند. گرچه همه موافق توافق هستند اما توافقی خوب. چارچوب، شرایط و ضوابط توافق روشن است. مسئولان نظام اسلامی، به خوبی این چارچوب را تعیین کرده اند و براساس دستورات و توصیه های رهبر معظم انقلاب به دولت و تیم هسته ای همه چیز از سوی جمهوری اسلامی ایران مشخص شده است. چیزی فراتر و یا فروتر از آن هم مورد درخواست ایران نیست. موضوع هسته ای، مسئله ای است که آمریکایی ها و صهیونیست ها آن را ملعبه خود کرده اند، اما، ما بازیچه دست آنها نیستیم که هر طور بخواهند با ما رفتار کنند. اگر هم به گفت وگو پرداخته ایم برای اثبات حقانیتی است که سال هاست بر سر آن، ایران را تحریم کرده اند و تهدید، که اگر قرار بود تن به خواسته های آنها بدهیم، پیش از این داده بودیم، اما این تن دادن به خواسته ها هم دشمنی آمریکا را از سر ایران اسلامی برنمی چیند، همانطور که اوباما هم گفته است، «حل پرونده هسته ای ایران به معنای حل همه بحران های ایران نیست.» این موضع را باید موافقان توافق بدانند. آن را درک سیاسی کنند که منظور و مفهوم رئیس جمهور آمریکا چیست. به صرف توافق هسته ای قرار نیست که ایران به عنوان یک کشور همپیمان آمریکا درآید، یا روابط گسترده ای با واشنگتن داشته باشد، که اگر چنین هدفی مورد نظر برخی افراد، اشخاص و گروه های سیاسی در کشور است، همه آنچه که در این ۳۵ سال در توشه خود ذخیره کرده ایم، باید کنار بگذاریم که استقلال سیاسی را باید بدهیم برود. اقتدار و توانمندی های علمی و پیشرفت های هسته ای و دفاعی را باید فدای رابطه ای کنیم که هیچ اعتماد و اعتباری هم ندارد. باید تن به ذلتی بدهیم که برای برداشتن این ذلت، ۳۵ سال است که ایستادگی کرده ایم. تنها هسته ای نیست. خیلی چیزهای دیگر را هم می خواهند از ما بگیرند. موافقان بی چون و چرای توافق هسته ای آیا حاضر هستند، هویت ملی و اسلامی خود را فدای خواسته های آمریکا کنند؟ آیا می پذیرند که آمریکایی ها مانند سابق در ایران جولان بدهند؟ اینگونه که موافقان، خود را به آب و آتش می زنند و خود را دلسوز مردم و کشور می پندارند و دیگران را دشمن مردم و منافع ملی می خوانند، اگر کمی در رفتار آمریکایی ها دقیق شوند، گفته های آنها را بخوانند و درک کنند، متوجه می شوند آنها در پس این توافق که براساس خواسته های آنها باید باشد، چه خیال هایی در سر می پرورانند. طرف ما آمریکاست. آمریکایی که خوی وحشیگری، آدم کشی، تجاوز، دخالت، زورگویی و بی اعتمادی در وجود شیطانی آن موج می زند. رو در رو که می نشیند، چهره موجه می گیرد، اما از پشت خنجر می زند. حسن نیتی در قاموس سران آمریکا نیست که هر چه هست پلیدی و پلشتی است. قرار است که اگر توافقی انجام شد که حتی در آن حقوق ایران هم رعایت شده باشد، تعهداتی که در توافق بر ذمه آمریکا است، از سوی او اجرا شود و هنگامی که از امیال پلید خود سخن می گوید، باز هم قرار است، دشمنی های شیطانی آن حکومت فاسد، ادامه داشته باشد. شک و تردید، که یقین است، از این خاطر است که آمریکا آیا تعهدات خود را اجرا می کند؟! که نمی کند. یک نمونه، یک مثال کوچک حتی کم ارزش و بی اهمیت که اگر اجرا می کرد، هیچ اتفاق و ضرری هم دامن شیطان را نمی گرفت، بیاورید. نمونه ای یافت می نشود. گفت وگوهای هسته ای، بر اساس همان سیاست هایی که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرموده اند پیش می رود، اما آن سوی میز مذاکرات، مصداق این بیت از مولانا است که گفته است؛ دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست گفتند یافت می نشود جسته ایم ما گفت آن که یافت می نشود آنم آرزوست وطن امروز:یاد مرگ، همدم همیشگی «یاد مرگ، همدم همیشگی»عنوان یادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم حجت الاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی است که در آن می خوانید؛دیدیم که آرزوهای بلند یکی از ظهورات نفس است که نتیجه قطعی آن هلاکت ابدی است. کسی که گرفتار این بلیه نفسانی است همواره در میان 2 کوچه بن بست گرفتار است؛ نه راهی به معنویت و انسانیت دارد و نه زندگی راحتی در دنیا، زیرا درون او همواره در التهاب است که چه کند که آرزوهای پست و حقیر دنیوی را برآورده کند اما این آرزوها تمامی ندارد و او را در جاده بی پایان دنیاطلبی رها می کند و هرچه سریع تر می رود، نمی رسد و از آن سو از خدا بیشتر دور می شود. بنابراین باید به فکر چاره بود تا از شر این بلیه بنیان برانداز رهایی یافت. اما پیش از آنکه درباره راه چاره سخن بگوییم، مناسب است کلامی از حضرت امام خمینی نقل کنیم: «بدان که اول منزل از منازل انسانیت منزل یقظه و بیداری است... انسان تا تنبه پیدا نکند که مسافر است و لازم است از برای او سیر و دارای مقصد است و باید به طرف آن مقصد ناچار حرکت کند و حصول مقصد ممکن است، «عزم» برای او حاصل نشود و دارای اراده نگردد و باید دانست که از موانع بزرگ این تیقظ و بیداری که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر شود و اراده و عزم را در انسان می‏میراند، آن است که انسان گمان کند وقت برای سیر وسیع است، اگر امروز حرکت به طرف مقصد نکند، فردا می‏کند، و اگر در این ماه سفر نکند، ماه دیگر سفر می‏کند و این حال طول امل و درازی رجا و ظن بقا و امید حیات و رجای سعه وقت انسان را از اصل مقصد، که آخرت است، و لزوم سیر به سوی او و لزوم اخذ رفیق و زاد طریق باز می‏دارد و انسان به کلی آخرت را فراموش می‏کند و مقصد از یاد انسان می‏رود و خدا نکند که انسان سفر دور و دراز پرخطری در پیش داشته باشد و وقت او تنگ باشد و عده و عده برای او خیلی لازم باشد و هیچ نداشته باشد، و با همه وصف از یاد اصل مقصد بیرون رود. و معلوم است اگر این نسیان حاصل شد، هیچ در فکر زاد و توشه برنیاید و لوازم سفر را تهیه نکند، و ناچار وقتی سفر پیش آید، بیچاره شود و در آن سفر افتاده و در بین راه هلاک گردد و راه به جایی نبرد.» [چهل حدیث: 175 ـ 174] حق است که باید در مفاد این کلام نورانی دقت بسیار مبذول داریم. آرزوهای دراز که موجب فراموشی آخرت و سفر پرخطر می شود، مانع بیداری یعنی نخستین منزل انسانیت است. پس ما که گرفتار آرزوهای بلند هستیم، از وصل به نخستین منزلت انسانیت محروم هستیم و هنوز در بند حیوانیت قرار داریم. این سخن پیامی روشن و در عین حال هشدارباشی جدی به گوش ماست و گوشزد می کند که لازم است راه چاره ای بیابیم تا از بند هواهای نفسانی و ظهورات آن رهایی یابیم. اما راه چاره چیست؟ روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و به تبع آن اهل معرفت و علمای اخلاق دستورالعملی واضح و روشن برای رهایی از نفسانیت و آرزوهای دراز داده اند و آن تفکر و تذکر مرگ است. یعنی ما همواره در یادمان باشد که مرگ همدم ما است. واضح است که بین باور به مرگ و تذکر به مرگ تفاوت است. همه ما باور داریم که روزی می میریم اما بسیاری از ما توجه و تذکر نداریم. تذکر یعنی یادآوری؛ ما باید همواره در یاد خود مرگ را زنده نگه داریم و لحظه به لحظه به خود یادآوری کنیم: «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ تَخْتَصِمُون» [زمر: 31 ـ 30] «بی گمان تو همواره در معرض مرگ قرار داری و آنان هم در معرض مرگ هستند، سپس همگی روز قیامت در پیشگاه پروردگارتان با هم می ستیزید.» پس ما همواره باید مرگ را در پیش خود مجسم کنیم که همواره در معرض مرگ هستیم و روزی این اتفاق بر ما رخ می دهد و آن گاه باید نزد پروردگار عالم برویم و در دادگاه عدل الهی جواب ستیزه پیامبران و ائمه علیهم السلام را بدهیم که آیا بر راه هدایت آنان بودیم یا نفسانیت ما را به انحراف کشاند. ببینید! چه مسیر سختی در پیش داریم که گریزی هم از آن نیست. آری! ما باید جدیت کنیم و یاد مرگ را در درون خود زنده کنیم، در شبانه روز، در هر ساعت چندین بار به خود متذکر شویم که ما در معرض مرگ هستیم. با زبان خود به گوش خود متذکر شویم: «فلانی تو مرگ در پیش داری! تو ابد در پیش داری!» بلکه بالاتر به خود تذکر دهیم ـ نه یک بار بلکه بارها ـ «من هم اکنون مرده ام، و در برزخ افتاده ام، الان چه پاسخی مهیا دارم؟» یگانه راه چاره همین است. ما مرگ را به خود تذکر دهیم و در مرحله بالاتر در نظر خود مجسم کنیم. نه اینکه به صورت صوری یاد مرگ باشیم که این نه تنها به کار ما نمی آید، بلکه خود منع موثر است. بلکه باید جداً مرگ در نظر ما جلوه کند. من وقتی می میرم، در چه شرایطی هستم، تنها خدا می داند و بس! یقیناً چنین زمانی می رسد و از آن گریزی نیست. در آن حالت من هستم و خودم. هیچ کس و هیچ چیزی در کنار من نیست. من هستم در پیشگاه پروردگار عالم و اعمال و افکارم! چقدر خطرناک و سخت است. آن گاه در پیشگاه خدا چه خواهم کرد. بنابراین لازم است حالت خودم را در آن وقت ـ همواره و به کرات ـ برای خودم یادآور شوم. جوان:عجالتاً میز مذاکره را ترک کنید! «عجالتاً میز مذاکره را ترک کنید!»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم عباس حاجی نجاری است که ر آن می خوانید؛ با استقبال سخنگوی کاخ سفید از تصویب طرح بازبینی توافق هسته ای در کنگره که به این نهاد امریکا اختیار نظارت استصوابی بر توافق هسته ای را می دهد، روند مذاکرات هسته ای ایران با گروه 1+5 وارد مرحله جدیدی شد. طرح «بازبینی توافق هسته ای در کنگره» پنج شنبه شب با ۴۰۰ رأی موافق و ۲۵ رأی مخالف در مجلس نمایندگان امریکا به تصویب رسید. پیش از آن، مجلس سنا با 98 رأی مثبت در برابر یک رأی مخالف به این طرح رأی داده بود. این طرح در صورتی که به امضای اوباما برسد و به قانون تبدیل شود به کنگره اختیار قبول یا رد هر گونه توافق هسته ای بین ایران و گروه 1+5 را می دهد. پیش از این سنای امریکا روز دوشنبه هفته گذشته قطعنامه ای را تصویب کرد که از دولت ایران می خواهد فوراً سه امریکایی تحت بازداشت در این کشور را آزاد و به یافتن نفر چهارم نیز کمک کند. سایت بی بی سی فارسی در گزارشی از تصویب این قطعنامه می نویسد: این قطعنامه که با ۹۰ رأی مثبت سناتورهای حاضر بدون مخالفت تصویب شد، از ایران خواست سعید عابدینی، امیر حکمتی و جیسون رضاییان را آزاد کند. همچنین از دولت ایران خواسته شد برای یافتن رابرت لوینسون، مأمور سابق اف بی آی و بازگرداندن او به امریکا با دولت امریکا همکاری کند. این قطعنامه از کاخ سفید می خواهد همه ابزارهای ممکن برای بازگرداندن این امریکایی ها را به کار گیرد. میچ مکانل، رهبر اکثریت جمهوریخواه سنا گفت امیدوار است قطعنامه حامل پیامی قوی برای رهبران ایران باشد. این قطعنامه را جیمز ریش، سناتور جمهوریخواه از آیداهو معرفی کرده بود. او استدلال کرد که این چهار نفر باید پیش از امضای موافقتنامه جامع اتمی با ایران به امریکا بازگردانده شوند. ادامه روند فزون خواهی امریکایی ها و سیاست تهدید و تحریم بعد از انتشار بیانیه لوزان در حالی است که در نقطه مقابل تیم ایران همچنان با خوش باوری با چانه زنی در نیویورک و ژنو از تلاش برای پرکردن پرانتزهای خالی توافقنامه سخن می گوید و این در حالی است که رئیس دستگاه دیپلماسی ایران در اقدامی تأمل بر انگیز که حتی حیرت رسانه های بیگانه را به دنبال داشت و در عین حال قند را در دل برخی از رسانه های داخلی آب کرده بود، پذیرای وزیر خارجه امریکا در محل اقامت سفیر ایران در سازمان ملل شد که طبق عرف بین الملل خاک ایران محسوب می شود. نکته مهمی که در روند مذاکرات و به ویژه تصویب طرح بازبینی توافق هسته ای در کنگره امریکا مطرح است، این است که با مصوبه مذکور که با استقبال سخنگوی کاخ سفید هم مواجه شده است، عملاً کنگره وکاخ سفید با این مصوبه تلاش دارند بر دیگر قدرت های حاضر در عرصه مذاکرات نظیر روسیه و چین نیز سلطه خود را اعمال و دیدگاه و مطالبات خود را بر آنها تحمیل کنند که این امر بیانگر شکل گیری رویه ای جدید و کم سابقه در روند تعاملات بین المللی است و نشان می دهد که عملاً روند گذشته مذاکرات و گفت وگو با 1+5 وجاهتی ندارد، چراکه اگر کنگره نتیجه توافقات را نپذیرد، نشست و برخاست ها با 1+5 خاصیتی ندارد. هفته قبل و در ادامه روند تحقیر و تهدید و تحدید امریکایی ها نسبت به روند فعالیت های هسته ای ایران، مقام معظم رهبری بر نکات صریحی تأکید نمودند که می بایست منشأ طراحی مدل جدیدی از رفتار ایران در مذاکرات هسته ای قرار گیرد. رهبر معظم انقلاب در دیدار فرهنگیان در روز چهار شنبه 16/2/94 خطاب به تیم مذاکره کننده هسته ای و مسئولان سیاست خارجی و دیگر مسئولان و نخبگان کشور می فرمایند: یک ملت اگر نتواند از هویت خود، از عظمت خود، آنچنان که هست، در مقابل بیگانگان دفاع بکند، قطعاً توسری خواهد خورد؛ بروبرگرد ندارد. باید قدر شخصیت و هویت خود را دانست. ایشان سپس با اشاره به تهدیدات اخیر مسئولان امریکایی می فرمایند: «من نمی فهمم مذاکره در زیر شبح تهدید چه معنایی دارد؟ مذاکره کنیم زیر شبح تهدید! مثل اینکه یک شمشیری بالای سر [ما باشد]. ملت ایران این جوری نیست؛ ملت ایران مذاکره زیر سایه تهدید را برنمی تابد. ایشان سپس با اشاره به نیاز مبرم امریکایی ها به نتیجه این مذاکرات، ادامه آن را در عین رعایت خطوط قرمز و خطوط اساسی اعلام شده منوط به اصلاح رفتار طرف مقابل دانسته و تأکید می کنند: بنده با مذاکراتی که در زیر شبح تهدید انجام بگیرد، موافق نیستم. بروند حرف بزنند، مذاکره کنند، به توافق برسند، اشکالی ندارد - البته درحالی که آن خطوط اصلی را رعایت کرده باشند - لکن به هیچ وجه تحمیل را قبول نکنند، زور را قبول نکنند، تحقیر را قبول نکنند، تهدید را قبول نکنند». تحولات اخیر و عملکرد امریکایی ها ابهام جدیدی را نسبت به احتمال حصول توافق بر ابهامات قبلی افزوده است، چراکه اگر تاکنون کاخ سفید و دموکرات ها با دیدگاه ها و مواضع و مطالبات خود روند مذاکرات را به چالش می کشاندند، اکنون اعضای کنگره و به ویژه جمهوریخواهان به این فهرست اضافه شده و طبعاً ادامه مذاکرات از این پس علاوه بر مطالبات کاخ سفید و صهیونیست ها، در میدان رقابت دو حزب امریکا نیز قرار می گیرد و این در حالی است که عملاً 1+5 از حیز انتفاع خارج شده است. بر این اساس، به نظر می آید که ایران باید فراتر از جنجال های تبلیغاتی که متأسفانه دامنه آن مجلس شورای اسلامی را نیز گرفته و با طرح برخی دیدگاه های کارشناسی نشده مسئله را پیچیده تر می کند، تجدید نظر اساسی در روند مذاکرات ایجاد کند، چراکه روند کنونی آسیب های جدی به دنبال داشته و این توقع را در طرف مقابل ایجاد می کند که مسئولان ایران به دلیل مشکلات اقتصادی یا احیاناً پیروزی در انتخابات و... به یک موفقیت حداقلی در مذاکرات نیاز دارند و لذا آنها قادرند از این طریق شرایط خود را بر ایران تحمیل کنند. بنا بر این پیشنهاد می شود که ایران عجالتاً میز مذاکرات را ترک و سپس با یک طراحی مناسب مبتنی بر شرایط جدید مذاکرات را دنبال کند؛ شرایطی که حفظ استقلال و عزت ایرانی، پاسداشت دستاوردهای گرانقدر انقلاب اسلامی در عرصه های داخلی و بین المللی و به ویژه پیشرفت های هسته ای و اتکا به توان داخلی در روند مقابله با تحریم های اقتصادی، محور اصلی تصمیمات تیم مذاکره کننده ایرانی و دستگاه سیاست خارجی و مسئولان بلند پایه کشور باشد. حمایت:... و اینک جاهلیت مدرن! «... و اینک جاهلیت مدرن!»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم دکتر محمد صادق کوشکی است که در آن می خوانید؛واژه «جاهلیّت»، بی درنگ اذهان را به هزار و چهار صدسال قبل باز می گرداند. به عصری و در میان نسلی که به دلیل دارا بودن پاره ای از صفات و ارتکاب به برخی اعمال در نزد اهل فرهنگ و تمدّن «جاهل» شناخته شده اند. «جاهل»، گاه مترادف با «بی خبر»، «بدوی»، «فاقد فرهنگ و ادب» و آنکه مبتلای تعصّب، پستی طبع، جنایت و غارت شناخته شده است و در خود مفهومی از «مذمّت» و سرزنش را نهفته دارد.نویسندگان، مورّخان و علمای علوم اجتماعی، گذار از پاره ای از صفات یاد شده و دوری گزیدن از برخی اعمال مذموم، همچون «زنده به گور کردن دختران» را فصل ممیّز دو عصر یا دو دوره معرفی می کنند. عصری که در تارک خود عنوان «عصر جاهلی» را داشت و عصر بعد از آن، که همواره با خصوصیاتی چون علم، ادب، خویشتن داری نفس و دوری از آلودگی ها و رذایل، از ماقبل خود منفک می شود. در روزگاری که اعراب و مسلمانان به تازگی عصر جاهلیت را پشت سر گذاشته بودند، پیامبر اعظم(ص) فرمودند: «من بین دو جاهلیّت مبعو�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن