واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: اگر کسی بخواهد آقای بهجت را بشناسد یا توصیه او را بداند به نظرم این خاطره بسیار راهگشا باشد. یکبار همراه ایشان بودم در راه نماز صبح که گفتند می دانی این مقدار اهمیت به نماز را از کجا فهمیدم؟
به گزارش تراز: در سال های گذشته خیلی از علمای بزرگ از دنیا رفته اند اما در میان همه آنها یک نفر از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار بود و همین امر هم موجب شده هنوز که هنوز است از فراز منبر و سر کلاس درس گرفته تا فضاهای مجازی پر است از نقل بیانات و خاطرات این عالم وارسته. صحبت از عالم عامل و فقیه بزرگ مرحوم آیت الله العظمی محمدتقی بهجت است. در همین رابطه و برای آشنایی بیشتر با روحیات و سیره اخلاقی این عالم برجسته به سراغ حجت الاسلام و المسلمين دکتر محمدحسن الهیفر رفتیم که از سال 1362 تا پایان عمر معظم له در کنار ایشان حضور داشته است.
سه خاطره زیر را دکتر الهی فر از زندگی این عالم عامل برای ما بیان نمودند:
* عقد خواندن برای داماد با قیافه غیر اسلامی!
یک روحیه بسیار جالب ایشان در دسترس بودن و سادگی در برخورد بود. از همان اوایل که بنده آشنا شدم در کنار مردم تا این اواخر که مجتهدی سالخورده و عالمی بزرگ و شناخته شده بودند. نهایتاً یک طلبه ساده همراهی شان می کردند و دائماً در مسجد و حرم و محل و غیره در کنار مردم و در دسترس همگان بودند. این ویژگی را بعضاً کمتر در بین علما مشاهده می کنیم. اصلاً هم ابایی نداشتند که به سؤالات ساده و مشکل مردم پاسخ بدهند و کار مردم را راه بیندازد. از استخاره گرفته تا عقد و امور دیگر را بدون ناراحتی انجام می دادند. یادم هست یکبار عروس و دامادی برای عقد آمدند ولی قیافه داماد خیلی غیر اسلامی بود. از آنهایی که اگر امثال بنده در خیابان می دیدیم تکفیرش می کردیم! ولی آقای بهجت بدون کمترین برخورد منفی و با مهربانی تمام عقد را جاری کردند و فقط آخر سر دستی به محاسن مبارکشان کشیدند و اتفاقاً آن جوان هم مقصود را گرفت و گفت که منظور آقا را فهمیده که نباید جوان شیعه محاسنش را اینطور بتراشد.
** بدون گفتن اختلاف ما را اصلاح کرد
خاطرم هست که با یکی از دوستان اختلافی داشتیم. نه من و نه او چیزی را با آقای بهجت مطرح نکرده بودیم. از طرفی آقا بعضی اوقات یک مبلغ مختصری را به عنوان تبرک و هدیه به ما می دادند. چند بار پاکتی را به من دادند و گفتند این را هم به فلانی بده در حالی که خودشان او را می دیدند. نمی فهمیدم علتش چیست. گاهی هم به آن دوستم پاکت هدیه من را می دادند و کم کم همین موضوع باعث نزدیکتر شدن ما و رفع کدورت شد. بعدها فهمیدیم که آقا از موضوع اختلاف ما البته بدون اینکه بگوببم مطلع بوده و اینگونه غیر مستقیم آن را حل کردند.
*** می دانی از کجا به اهمیت نماز پی بردم!؟
اگر کسی بخواهد آقای بهجت را بشناسد یا توصیه او را بداند به نظرم این خاطره بسیار راهگشا باشد. یکبار همراه ایشان بودم در راه نماز صبح که گفتند می دانی این مقدار اهمیت به نماز را از کجا فهمیدم؟ گفتم نه. فرمودند از "إلّا" در آیه "و ما خلقت الجن و الانس إلّا لِیعبُدون" متوجه عظمت و اهمیت نماز شدم. ایشان می فرمودند اگر از من أمّ الکلمات را بخواهید می گویم که غرض از خلقت عبودیت است و حقیقت عبودیت هم در ترک معاصی در اعتقاد قلبی و البته عمل جوارحی است. و می فرمودند ترک معاصی هم حاصل نمی شود مگر با ذکر و یاد دائمی در همه حالات و تأکید داشتند که مقصود تنها اذکاری مانند سبحان الله و الحمدلله نیست بلکه باید خدا را هنگام حلال و حرام یاد کنیم.
يكشنبه 27 ارديبهشت 1394 ساعت 06:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]