واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: سلسله مراتب خنده؛ از لبخند زدن تا شیوع بیماری مسری!
بحران خندیدن دیگر بحران نیست. آنقدر میخندانندت که خنده کم میآوری. این گفته شوخی نیست، حتی اگر شوخی برای خنداندن آدم آفریده شده باشد. باید خوشحال باشیم که هنوز میخندیم و میخندانیم. به همین سبب است که میگویند بخش مهمی از رفتارهای اجتماعی آدمی، به شکلی با خنده درگیر است.
عناصر زبانی خاصی، برای القای این رفتار تکامل یافتهاند و سلسله مراتب اجتماعی مشخصی بر مبنای آن شکل گرفته است. با نگاهی کوتاه به دانش جانورشناسی و عصبشناسی خواهیم دید که خنده رفتاری است با ریشه تکاملی روشن.
از سوی دیگر با نگاهی جامعهشناسانه در خواهیم یافت که خنده بهعنوان کنشی اجتماعی، نقشی برجسته را در تنظیم ارتباطات اجتماعی ایفا میکند. وقتی با این دید به پدیده خنده مینگریم، متوجه نکاتی میشویم که در نگاه نخست، بعید و دور از ذهن مینمایند. در واقع، در پشت پرده خنده اموری بسیار جدی پنهان شدهاند. زمانبندی ظهور خنده هم حالتی قانونمند دارد.
اصولا خنده رفتاری انفجاری و ناگهانی است. نشان داده شده که بلافاصله پیش از آغاز خنده مجموعهای از انقباضات عضلانی در چهره پدیدار میشوند که میتوانند بهعنوان پیشدرآمد خنده در نظر گرفته شوند. جالب آنکه این انقباضات در واقع نوعی اخم کردن هستند و با حالت چهره هنگام خشم شباهت دارند.
در نوزادان، لبخند برخی از عناصر حرکتیِ این مجموعه را در بر میگیرد و میتواند بهعنوان تمرینی برای خنده در نظر گرفته شود.
خنده و لبخندی که به صورت خودجوش و انفجاری عارض میشوند، تمام عناصر مقدماتی یادشده را با زمانبندی یکسانی در خود دارند. به همین دلیل هم هست که این دو را میتوان نوعی الگوی ثابت رفتار در نظر گرفت.
انسان یک گونه اجتماعی است و به همین دلیل هم بخش مهمی از توانشهای رفتاری ابتداییاش، به صورت ابزارهایی کارآمد برای انتقال اطلاعات در کنش متقابل با دیگران در آمده است. بخش مهمی از رفتارهای موجود در خزانه رفتاری انسان، برای برخورد با جامعه و افراد دیگر همگونهاش سازگار شده و خنده و لبخند هم از جمله این رفتارها هستند.
نشان داده شده که احتمال خندیدن یک آدم، آنگاه که در میان گروهی از افراد دیگر باشد، ٣٠ برابرِ موقعی است که تنها باشد. همچنین اگر کسی بوی خوبی را حس کند و تنها باشد، لبخند نمیزند اما اگر در جمع باشد، لبخند میزند.
چنانکه گفتیم، لبخند نوعی علامت رفتاری خوشایند محسوب میشود. کسی که به دیگری میخندد یا لبخند میزند، در واقع در حال ارسال این پیام است: «ما با هم دوست هستیم»! به همین دلیل هم چهره خندان و به اصطلاح «گشاده»، بهعنوان حالتی مثبت و زیبا ارزیابی میشود. یک پاسخ عادی در برابر لبخند یا خنده دیگران، تکرار همین رفتار است. کسی که در برابر چهره خندان مخاطبش میخندد، درواقع به مخابره این پیام مشغول است: «پیامت دریافت شد، بله، دوست هستیم»!
به همین دلیل هم خنده و لبخند ، میتواند به صورت بازتابی در برابر خنده دیگران تولید شود.
خنده از قدیم به عنوان پدیدهای مسری مشهور بوده و مثالهای عجیب و غریبی از این واگیردار بودن در دست است. مثلا در سال ۱۹۶۲ میلادی در تانزانیا، یک نوع مرض عجیب رفتاری شایع شد که عبارت بود از خنده! این بیماری از یک دسته ١۶-١٢ نفری دخترهای دبستانی آغاز شد و به تدریج در میان کسانی که میکوشیدند آنها را آرام کنند، شیوع یافت.
این بیماری -که گویا فقط علت رفتاری داشت و مربوط به مسمومیت نبود- در مدت کوتاهی در میان مردم منتشر شد و هرکس که به دیگران در حال خنده برمیخورد، خود نیز به خنده میافتاد. در مورد شدت شیوع این مورد ذکر همین نکته کافی است که شیوع آن ماهها طول کشید و ۶ ماه باعث تعطیلی مدارس شد!
از این مثال استثنایی که بگذریم، به نمونههای معمولتری برمیخوریم که به صورت مصنوعی در آزمایشگاهها بررسی شدهاند. از بررسی رفتار کودکان چنین بر میآید که خنده را به عنوان ابزاری ارتباطی به کار میبرند. در یک آزمون میدانی، با دوربین مخفی از کودکان در موقعیتهای گوناگون فیلمبرداری شد و نشان داده شد که از ۲۲۳ خنده ثبتشده در یک کودک، تنها ١۴ تای آن در تنهایی بروز کرده است. همچنین نشان داده شده که با پخش صدای خنده برای یک جمع، ۵۰ درصد از آنها با صدای بلند میخندند و ۵۰ درصد دستکم لبخند میزنند. همچنین نشان داده شده که این القای خنده، با تکرار کاهش مییابد. به بیان دیگر، آزمودنی با تکرار این محرک، مانند هر گونه محرک بازتابی دیگر، عادت میکند تا پاسخی خفیفتر را بروز دهد.
این امر، یعنی خوگیری، بیانگر پیشتنیده بودن این بازتاب در سطوح ناهوشیار آگاهی است. این خوگیری را به این شکل، بیشتر در رفتارهای سادهای مانند پلکزدن در برابر دمیدن هوا میبینیم. به این ترتیب شواهد زیادی برای بازتابی دانستن خندیدن در برابر صدای خنده وجود دارد. پس در مورد ارتباط تنگاتنگ خنده با کنش نمادین بینافردی و پیشتنیده بودن مفهوم این رمزگان حرکتی تردیدی وجود ندارد.
از سوی دیگر، نشان داده شده که جوک و خنده ناشی از آن الگوی اندرکنش بینافردی را دگرگون مینمایند و به پایدار شدنش کمک میکنند.شوخی، باعث گسترش روابط اجتماعی میشود، بهرهوری آموزشی از کلاسهای درسی را بیشتر میکند، دوام ازدواج و پایداری خانوادهها را زیاد میکند، کیفیت روابط اجتماعی را در درون ساختارهای اجتماعی و گروههای همکاران بهبود میبخشد، باعث همکاری بیماران با پزشکانشان میشود و قدرت تحملشان را در برابر مراحل درمان بالا میبرد و حتی توانایی پذیرش مرگ و کنار آمدن با پیامدهای محتوم یک بیماری مرگبار را افزایش میدهد.
خنده، نوعی رهایی موقت از زیر بار انضباط حاکم بر بدن است و جوکگویی آن شکلی از کنش متقابل است که زمینه ظهور این گریز کوتاهمدت را فراهم میکند. آنان که در این گناه کوچک نقض قواعد حاکم بر بدنشان شریک جرم هستند، قاعدتا باید از حدی بیشتر به هم نزدیک باشند و از همین روست که جوکگویی کنشی دوستانه تلقی میشود. در جریان این کنش دوستانه آزادیبخش، مجموعهای پیچیده از روندهای روانشناختی نیز جریان مییابند و تمام تحولات پیشگفته معنایی، زبانشناختی، هیجانی و پردازشی را شامل میشوند.
ما برای اجتماعیماندن مجبوریم بخندیم! شهروند
شنبه 26 اردیبهشت 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 145]