تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):دعاى شخص روزه دار هنگام افطار مستجاب مى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820962595




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نگاهی به دروغ‌های سیاسی و بزرگ‌ترین دروغ‌گوهای تاریخ


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: نگاهی به دروغ‌های سیاسی و بزرگ‌ترین دروغ‌گوهای تاریخ
سیاست‌مداران دلایل زیادی برای نگفتن حقیقت یا وارونه‌کردن واقعیت دارند. بسیاری از سیاست‌مداران برای توجیه کارهای اشتباه دولتشان به دروغ‌هایی متصل می‌شوند که گاهی آن‌قدر عجیب است که حتی خودشان هم باور نمی‌کنند!
آفتاب : البته مقام اول بزرگ‌ترین جمله دروغ تاریخ سیاست، به «جرج واشنگتن» می‌رسد که دروغ افسانه‌ای را گفت: «من نمی‌توانم دروغ بگویم!» اشاره به این جمله رئیس‌جمهور آمریکا به این معنا نیست که بزرگ‌ترین دروغ‌گوی تاریخ سیاست دنیا؛ «آدولف هیتلر» را از قلم انداخته‌ایم!


در حقیقت هیتلر کسی است که دروغ‌گوهای تاریخ از او درس گرفته‌اند؛ شگرد دروغ بزرگ این‌روزها جزو دروس سیاست است؛ شگردی که در یک جمله کوتاه خلاصه می‌شود: «دروغ چنان عظیم باشد که هیچ‌کس باور نکند که کسی آنقدر گستاخ باشد که چنین بی‌شرمانه حقیقت را تحریف کند».


در ادامه می‌توانید ١٠ مورد از بزرگ‌ترین دروغ‌هایی که سیاست‌مداران آمریکایی بیان کرده‌اند، را بخوانید.


مردم مختارند!


اوباما؛ رئیس‌جمهور فعلی آمریکا: «اگر دوست دارید برنامه بهداشت و درمانی که دارید را نگه دارید؛ شما مختار هستید!» ششم ژوئن ٢٠٠٩ قانون بهداشت و درمانی که دولت اوباما ارائه کرد، استانداردهای جدیدی را برای خدمات درمانی ارائه می‌کرد و شرکت‌های بیمه‌ای که قانون قدیمی را اجرا می‌کردند، تصمیم گرفتند این برنامه‌ها را قطع کنند. اما اوباما در سخنرانی‌ای اعلام کرد که مردم می‌توانند همان بیمه‌های قدیمی را برای خود نگه دارند درحالی‌که این اتفاق هیچ‌وقت رخ نداد و تمام بیمه‌های قدیمی باطل شدند.


سلاح‌های کشتار جمعی که یافت نشد


 جرج دبلیو بوش؛ چهل‌وسومین رئیس‌جمهور آمریکا: «ما سلاح‌های کشتار جمعی در عراق پیدا کردیم. ما در این کشور آزمایشگاه‌های بیولوژیکی پیدا کردیم». ٢٩ می ٢٠٠٣ برای فرستادن ارتش آمریکا به عراق در سال ٢٠٠٣ بوش به دنبال دلایل بسیاری می‌گشت که وجود دیکتاتوری مانند صدام و سلاح‌های کشتار جمعی مهم‌ترین این دلایل بود. گرچه پس از پایان جنگ و کشته‌شدن بیش از پنج هزار سرباز و نیم‌میلیون عراقی مشخص شد که این ادعا کاملا دروغ است و عراق سلاح کشتار جمعی ندارد. سیا در آوریل سال ٢٠٠٥ به‌طوررسمی اعلام کرد که در عراق هیچ سلاح کشتار جمعی‌ای پیدا نشده است.


سیگار اعتیادآور نیست


بیانیه شرکت دخانیات آمریکا؛ آر. جی ‌رینولدز: «کشیدن سیگار اعتیادآور نیست؛ درست مثل نوشیدن چای و قهوه». ١٤ آوریل ١٩٩٤ بیش از نیم‌قرن تولید‌کنندگان آمریکایی سیگار تلاش داشتند تا به مردم بقبولانند که کشیدن سیگار اعتیادآور و خطرناک نیست. آنها برای این ادعا از تحقیقات علمی و مشاهدات پزشکان هم شواهدی اعلام می‌کردند که کاملا کذب بود. در کنگره سال ١٩٩٤، مدیران هفت‌شرکت تولید‌کننده دخانیات اعلام کردند که نیکوتین موجود در سیگار مانند چای و قهوه است. بعدها دادگاهی علیه این مدعا تشکیل شد و سران شرکت دخانیات را مجبور کرد از رسانه‌ها و مردم برای نشر این ادعای کذب عذرخواهی کنند.


آمریکا در السالوادور  دخالت نداشته


توماس اندرس؛ وزیر امور خارجه آمریکا: «هیچ مدرکی وجود ندارد که ثابت کند نیروهای دولت آمریکا در قتل‌عام غیرنظامیان السالوادور نقش داشته‌اند». هشتم فوریه سال ١٩٨٢ ایالات‌متحده در ابتدا به‌کلی انکار کرد که در جریان کشتار السالوادور، که حدود ٧٥ هزار غیرنظامی کشته شدند، دخالت داشته است. اما یک هفته پس از اینکه وزیر امور خارجه این جمله را اعلام کرد، مشخص شد که دولت جناح راست این کشور از سوی آمریکا حمایت نظامی شده‌اند.


دولت در  رسوایی واترگیت بی‌تقصیر است


ریچارد نیکسون؛ سی‌وهفتمین رئیس‌جمهور آمریکا: «من به‌طور‌کاملا مطلق می‌توانم بگویم... هیچ‌کس در کاخ سفید، هیچ‌کس در این دولت و هیچ‌کدام از کارمندان ریاست‌جمهوری در این حادثه عجیب‌وغریب دست نداشته‌اند».


در حقیقت بسیاری از کارمندان رده‌بالای نیکسون در رسوایی‌ای که به نام واترگیت شناخته شد، دستگیر شدند. در ماه ژوئن سال ١٩٧٣، جان دین، وکیل سابق کاخ سفید، شهادت داد که بیش از ٣٥ مرتبه در مورد تلاش برای سرپوشی واترگیت توضیح داده است. گرچه نیکسون یک‌سال پس از استعفایش در گفت‌وگویی اعلام کرد که بابت تمام خساراتی که از واترگیت متوجه مردم و حکومت شده است متأسف است و عذرخواهی می‌کند.


جنگ ویتنام


لیندون جانسون؛ سی‌وششمین رئیس‌جمهور آمریکا: «ما پسران آمریکایی را ١٠ هزار مایل دور از خانه‌شان نمی‌فرستیم تا کاری که مردان آسیایی باید خود انجام دهند را برعهده بگیرند». اکتبر ١٩٦٤در مجموع سه‌میلیون‌و ٤٠٠ هزار آمریکایی در سال‌های ١٩٦٤ تا ١٩٧٥ به آسیا فرستاده شدند؛ از این بین تقریبا ٦٠ هزار نفر کشته و بیش از ١٥٠ هزار نفر زخمی شدند. به این ارقام میلیون‌ها نفر ویتنامی و کامبوجی را هم، که در جنگ ویتنام کشته شدند، باید اضافه کرد.


اسامی کمونیست‌ها در دست من است!


جوزف مک‌کارتی؛ سناتور آمریکایی: «فهرستی در دست من است که نام ٢٠٥ کارمند وزارت امور خارجه، که از اعضای حزب کمونیست بودند و هنوز هم با آنها فعالیت می‌کنند، در آن نوشته شده است». ٩ فوریه ١٩٥٠این جمله مک‌کارتی یکی از اولین بیانیه‌های او بود که بعدها به‌عنوان پدیده مک‌کارتیسم شناخته شد! «مک‌کارتیسم» اصطلاحی است برای توصیف فعالیت‌های سناتور جوزف مک‌کارتی در دوره جنگ سرد، که با عوام‌فریبی، گزینش شغلی، فهرست‌های سیاه، افشاگری و دادگاه‌های نمایشی تلاش می‌کرد تا با کمونیسم مبارزه کند. سیاست مک‌کارتی این بود که از این دروغ‌ها برای ترساندن مردم استفاده کند. تمام ادعاهای او مبنی‌بر وجود اعضای کمونیست در نهادهای دولتی مختلف و فهرست‌های اسامی کمونیست‌ها کذب بود.


توسعه کشور را متوقف می‌کند


سیدحسن موسوی‌چلک .جامعه‌شناس و مددکار اجتماعی نیز معتقد است: یکی از مؤلفه‌های جذب مشارکت مردمی، افزایش انسجام اجتماعی و همدلی، رواج «صداقت» در بین مردم و مسئولان است. همان‌گونه که این صداقت و مشارکت در خانواده و محیط اداری می‌تواند تأثیرات مثبتی به‌جای بگذارد، می‌تواند یک جامعه را هم متحول کند. صداقت در گفتار مسئولان جامعه باعث افزایش اعتماد در بین مردم می‌شود که پشتوانه مهمی برای جامعه است و نبودش می‌تواند تهدید بزرگی به‌شمار آید. صداقت و راست‌گویی در فرهنگ مذهبی ما هم بسیار تأکید شده است، اما متأسفانه در عمل برخی از مردم و مسئولان جامعه نمی‌توان ردپای آن را دنبال کرد.


 وقتی مردم به کلام و گفتار مسئولان و سیاست‌مدارانشان اعتماد ندارند، در بسیاری از کارهای کلیدی هم مشارکت نمی‌کنند و همین امر رشد و توسعه کشور را متوقف می‌کند. نمونه این اتفاق را در برخورد با مختلسین و عدم انصراف مردم از یارانه شاهد بوده‌ایم. نکته مهمی که بسیاری از مسئولان فراموش کرده‌اند این است که برای تحقق مشارکت و افزایش اعتماد لازم است که با مردم شفاف و صادق باشیم و به وعده‌هایی که می‌دهیم، عمل کنیم. اگر چوپان دروغ‌گو شویم، مردم دیگر صدای ما را نخواهند شنید و این آسیبی است که نباید آن را دست‌کم بگیریم. درحالی‌که بسیاری فکر می‌کنند دادن وعده‌های بزرگ می‌تواند رمز دستیابی به اعتماد مردم باشد، اما واقعیت این است که اگر بگوییم «نمی‌توانیم»، خیلی بهتر از آن است که وعده‌ای بدهیم که نتوانیم به آن عمل کنیم. اگر دیوار اعتماد مردم بر اثر صادق‌نبودن یا عمل‌نکردن به وعده‌ها ترک بخورد یا فروبریزد، به این آسانی قابل‌ترمیم نیست و حتی بندزن هم نمی‌تواند چینی هزارتکه‌شده را درست کند. در دوره گذشته ما شاهد بودیم که دو قوه کشور همدیگر را به دروغ‌گویی متهم می‌کردند و در این شرایط اعتماد مردم به مدیریت کلان دولتی از بین می‌رود زیرا مردم می‌دانند که در نهایت یکی این وسط دروغ‌گو و مجرم است.


درست است که دروغ کارکردهایی دارد و بسیاری از مردم برای فرار از مسئولیت یا پاسخ‌گویی، به دروغ پناه می‌برند، اما باید بدانیم که دروغ اعتماد موقت ایجاد می‌کند و در کوتاه‌مدت ممکن است سبب آرامش نسبی شود، اما در نهایت برملاشدن آن می‌تواند دودمان یک فرد و اطرافیانش را بر باد دهد. متأسفانه امروز در جامعه شاهد هستیم که بسیاری از مردم برای راست‌گفتن خودشان دلیل می‌آورند و نه دروغ‌گفتن. نهادینه‌شدن دروغ، جامعه را به سمت بیماری اخلاقی سوق می‌دهد که درمان آن بسیار دشوار است. ممکن است از گفتن یک دروغ سال‌ها بگذرد، اما وجهه فرد دروغ‌گو همیشه در ذهن مردم، دروغ‌گو می‌ماند و درنهایت، بخشیدن دروغ از پیامدهای منفی آن کم نمی‌کند. هر دیوار اعتمادی که برمبنای دروغ شکل گرفته است، دیر یا زود فرومی‌ریزد و محکوم به فناست؛ این مسئله‌ای است که هرکسی که به دروغ متوسل می‌شود، باید بداند. اخلاق اجتماعی در جامعه‌ای که دروغ در آن ریشه دوانده، در سطح بسیار پایینی قرار دارد و بسیاری از آسیب‌های اجتماعی به همین واسطه در جامعه رشد می‌کند.


دروغ می‌گویم؛ پس هستم!


مشهور است که هنرمندان برای بیان حقیقت، دروغ می‌گویند، ولی سیاست‌مداران برای پنهان‌کردن حقیقت. گرچه ظاهرا، حقیقت نجات‌دهنده است، اما گاهی در فریب پول، شهرت، انتقام یا قدرتی نهفته است که کمتر کسی می‌تواند از وسوسه آن، خود را نجات دهد. در طول تاریخ، دروغ‌های بسیاری در عالم علم، سیاست و حتی هنر گفته شده است که در نتیجه آن، زندگی‌های بسیاری از بین رفته و حق‌های بزرگی پایمال شده‌ است. اگر بخواهیم فهرستی از بزرگ‌ترین دروغ‌های تاریخ فراهم کنیم، شاید بیش از صدها جلد کتاب و تحقیق نیاز داریم تا بتوانیم حقیقتِ دروغ را نمایان کنیم، اما در ادامه قصد داریم شما را با پنج مورد از بزرگ‌ترین دروغ‌های تاریخ آشنا کنیم؛ دروغ‌هایی که از دهان هنرمندان، دانشمندان و مردم عادی شنیده شده و گاهی تا سال‌ها بعد حقیقت آن، افشا نشده است.


هدیه‌ای خطرناک از دشمن


اگر بخواهیم بزرگ‌ترین دروغ جنگی و عاشقانه دنیا را معرفی کنیم، حتما پای «اسب تروا» به‌میان می‌آید. ١٠سال از محاصره طولانی تروجان توسط یونانی‌ها می‌گذشت و شکست ارتش یونان، بسیار قریب‌الوقوع بود تا اینکه آنها با یک تاکتیک دروغین، اعلام کردند شکست را پذیرفته‌اند و اسب چوبی بزرگی را به نشانه دوستی به تروجان فرستادند. درحقیقت، این اسب از مردان جنگجو پر شده بود که به محض فرارسیدن شب، از دل مجسمه بیرون آمدند و همان شب، تروجان سقوط کرد. هر چند داستان اسب تروا از اُدیسه هومر آمده است و به افسانه می‌ماند، اما برخی از تاریخ‌دانان معتقد هستند تروا وجود داشته و اصطلاح اسب تروا در فرهنگ اروپایی به معنای ترسیدن از دشمن است؛ حتی وقتی که به شما هدیه می‌دهد.


باور کنید کپی‌کارم


یکی از بزرگ‌ترین فریب‌کاران قرن ٢٠، هنرمند کلاسیکی بود که توانست بسیاری از منتقدان هنر را فریب دهد. او با نبوغ منحصربه‌فردی نقاشی‌های کتاب مقدس ورمیر را جعل کرد به شکلی که هیچ‌کدام از کارشناسان هنری نتوانستند تشخیص دهند اثر او تقلبی است. داستان تقلب بزرگ هنری «وان مرگان» به دهه‌های ١٩٣٠ و ٤٠ برمی‌گردد. او یکی از این تابلوهای تقلبی‌‌اش را به یکی از اعضای برجسته حزب نازی در آلمان فروخت و بعد از جنگ، متفقین او را به جرم فروش گنجینه ملی به دشمن، خیانتکار دانستند و او را راهی زندان کردند. وان مرگان مجبور شد در دوران زندان یک‌بار دیگر این اثر را جعل کند تا به دادگاه ثابت شود اثری که او فروخته، گنجینه ملی نبوده است.


تجارت دروغ


برنی مداوف با صداقت تمام اعتراف کرد شرکت سرمایه‌گذاری او تنها یک دروغ بزرگ است. در سال ٢٠٠٨، او حدود ٥٠ میلیارد دلار سرمایه داشت که از اعتماد شرکت‌های دیگر به شخص او به دست آمده بود. او از یک طرحی استفاده می‌کرد که بعدها به طرح پونزی مشهور شد. مداوف سراغ ثروتمندان و شرکت‌های عظیم می‌رفت و به آنها وعده می‌داد که با پولشان سرمایه‌گذاری می‌کند، اما درحقیقت، این پول را نزد خود نگه می‌داشت و این پول را سرمایه‌ای برای به‌دست‌آوردن پول‌های بیشتر می‌کرد. مداوف شاید این تکنیک را اختراع نکرده باشد، اما قطعا یکی از موفق‌ترین کلاهبرداران با استفاده از روش سرمایه کاذب بوده است.


شاهزاده خانم قلابی


با پیروزی انقلابیون در روسیه، وجود خانواده سلطنتی برای بلشویک‌ها غیرقابل‌تحمل شده بود و به همین دلیل، تزار نیکلای دوم، همسر، پسر و چهار دخترش در سال ١٩١٨ توسط انقلابیون قتل‌عام شدند. درحقیقت، با کشته‌شدن خانواده سلطنتی رومانوف در سال ١٩١٨، دیگر انقلابیون نگران وارث برای تاج‌وتخت نبودند. اما به‌زودی شایعات بسیاری مبنی بر زنده‌ماندن بعضی از اعضای خانواده سلطنتی بالا گرفت و یکی از اصلی‌ترین شایعات، مربوط به دختری به نام «آنا اندرسون» بود. اندرسون در سال ١٩٢٠ به خاطر خودکشی راهی بیمارستان شد و در آنجا ادعا کرد او شاهزاده آناستازیا، جوان‌ترین دختر خانواده سلطنتی است. او در مقابل مدعیان بسیاری توانست مدت‌ها افکار عمومی را با دانش شگفت‌آوری که از زندگی خانواده سلطنتی و دختر کوچک آنها داشت، فریب دهد. اندرسون توانست در مدت کوتاهی مشهور شود و به محافل سیاسیون و ثروتمندان راه پیدا کند. گرچه دادگاه عمومی ١٠ سال بعد رأی داد که او از اعضای خانواده سلطنتی نیست، اما اندرسون تا زمان مرگش، یعنی در سال ١٩٨٤، ادعا می‌کرد که شاهزاده است. در سال ٢٠٠٩ با مقایسه دی ان‌ای خانواده سلطنتی، مشخص شد تمام ادعاهای این زن کذب بوده است.


کشف دروغین حلقه گمشده داروین


پس از اینکه چارلز داروین نظریه تکامل خود را در سال ١٨٥٩ اعلام کرد، انقلاب عظیمی در علم شکل گرفت و دانشمندان بسیاری درصدد یافتن شواهد فسیلی اجداد انسان منقرض‌شده برآمدند. تا اینکه باستان‌شناسی به نام چارلز داوسون در سال ١٩١٠ اعلام کرد این حلقه گمشده را یافته است؛ کاری که او کرد یکی از بزرگ‌ترین دروغ‌های علمی جهان است. او مدعی شد جمجمه و فکی از انسان اولیه در ساسکس انگلستان یافته است که می‌تواند پاسخگوی این سؤال علمی جهانی باشد. داوسون کشف خود را به دیرینه‌شناس برجسته آرتور اسمیت وودوارد نشان داد و او هم صحت این ادعا را تأیید کرد. اگرچه این کشف، شهرت جهانی برای داوسون به بار آورد، اما دروغ پشت این داستان به مرور زمان فاش شد. در دهه ١٩٥٠ مشخص شد این جمجمه تنها ٦٠٠ سال قدمت دارد و مخلوطی از جمجمه انسان و یک اورانگوتان است که توسط فردی دستکاری شده است. حتی بخشی از جمجمه رنگ و پُر شده بود تا شبیه به حلقه گمشده به‌نظر بیاید.


منبع: روزنامه شرق





تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۸:۲۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن