واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
جدایی بعد از 10 سال انتظار دل تو دل میترا نبود. تا چند ساعت دیگر قرار بود به عقد حامد در بیاید. 10 سال انتظار کشیده بود. 10 سال صبر کرده بود و درست در لحظهای که هیچ امیدی نداشت همه چیز درست شد. روزی که حامد و میترا با هم آشنا شدند، نمیدانستند اتفاقات زیادی باعث میشود این دو عاشق نتوانند زندگی مشترک خود را آغاز کنند.
آن زمان میترا 18 سال داشت و حامد 19 ساله بود. وقتی تصمیم به ازدواج گرفتند با مخالفت خانواده هایشان روبه رو شدند. هم پدر و مادر حامد و هم پدر و مادر میترا از همان روزهای اول ساز مخالف را کوک کردند و این ساز 10 سال تمام نواخته شد. تا جایی که میترا و حامد 2 ماه بعد از عقد تصمیم به جدایی گرفتند. حالا میترا و حامد روبه روی قاضی دادگاه خانواده نشسته اند. آمده اند تا برای همیشه به زندگی ای که هنوز آن را شروع نکرده اند، پایان دهند. قاضی وقتی پرونده آنها را بررسی می کند با تعجب می پرسد: چرا می خواهید بعد از دو ماه از هم جدا شوید؟ میترا پاسخ می دهد: 10 سال پیش من و حامد برای اولین بار همدیگر را دیدیم و از همان روز اول عاشق هم شدیم. ما آن زمان تصمیم به ازدواج گرفتیم، ولی خانواده هایمان مخالفت کردند. اما من و حامد تسلیم نشدیم و اصرار کردیم. ما آن قدر به خانواده هایمان اصرار کردیم تا این که در نهایت آنها بعد از 3 سال به اجبار ما راضی شدند تا من و حامد با هم ازدواج کنیم. قرار شد من و حامد با هم نامزد شویم تا حامد خدمت سربازی اش را تمام کند. وقتی بعد از دو سال سربازی حامد تمام شد ما به فکر تدارک عروسی بودیم. اما در آن مدت خانواده هایمان کلی سنگ جلوی پای ما انداختند و مخالفت شان از این ازدواج را همیشه بیان می کردند. به هر حال همه چیز آماده بود تا من و حامد با هم عروسی کنیم. ولی پدربزرگ حامد فوت کرد و پدر و مادر حامد عروسی را کنسل کردند. آنها گفتند تا سال پدربزرگ حامد نباید ازدواج کنیم. آنها حتی اجازه ندادند من و حامد به عقد هم در بیاییم و بعد از یک سال جشن عروسی را برگزار کنیم. این زن ادامه می دهد: همین اتفاق باعث شد ازدواج من و حامد به تعویق بیفتد و ما یک سال دیگر هم منتظر ماندیم. بعد از یک سال هم هر بار من و حامد می خواستیم جشن عروسی مان را برگزار کنیم، اتفاقی می افتاد و این عروسی کنسل می شد. هم من و هم حامد واقعا خسته شده بودیم. دو ماه پیش با خانواده هایمان درگیر شدیم و سرانجام به عقد یکدیگر در آمدیم. بعد از آن تدارک مراسم عروسی را دیدیم، ولی باز هم خانواده هایمان موضوعی را بهانه کردند و از ما خواستند عروسی را عقب بیندازیم. راستش دیگر خسته شده ایم و می دانیم اگر با هم ازدواج کنیم باز هم نمی توانیم خوشبخت شویم. برای همین تصمیم گرفتیم برای همیشه از هم جدا شویم. بعد از صحبت های این زن قاضی رو به مرد می کند و از وی می پرسد: نظر تو چیست؟ حامد پاسخ می دهد: من هم حرف های همسرم را قبول دارم و با وجود این که ما عاشق هم هستیم، ولی می خواهیم از هم جدا شویم. زندگی ما آینده و عاقبت خوبی ندارد. وقتی صحبت های این زوج به پایان می رسد قاضی از آنها می خواهد بیشتر فکر کنند و به همین سادگی از هم جدا نشوند. ولی وقتی اصرار این زوج را می بیند رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول می کند. نگاه کارشناس دخالت خانواده ها آفت زندگی دکتر حسن عشایری ، روان شناس: پرونده های دادگاه خانواده را که بررسی کنید متوجه می شوید که در بیشتر جدایی ها دخالت خانواده ها بیشترین تاثیر را روی جدایی زوجین گذاشته است. زن و مرد هیچ اختلافی با هم ندارند، زندگیشان پر از عشق و علاقه است و همه چیز برای یک زندگی ایده آل آماده است، ولی در این میان دخالت خانواده ها اجازه نمی دهد این زندگی به یک زندگی ایده آل تبدیل شود. بارها دیده شده، زوج ها خودشان هیچ مشکلی با هم ندارند و رابطه شان هم خوب است، اما به دلیل حرف های اطرافیان یا سوءتفاهم ها با هم دچار مشکل می شوند یعنی دچار حواشی زندگی می شوند. گاهی پدر و مادرها حرف های خودشان را می زنند و هر چقدر هم به آنها گوشزد کنیم، آنها توجهی نکرده و کار خودشان را ادامه می دهند، اینجاست که باید ضمن احترامی که به پدر و مادر گذاشته می شود، زن و شوهر کار خودشان را بکنند و به هیچ وجه در مورد این حرف ها و دخالت ها نه فکر کنند و نه حرف بزنند. مساله اصلی زوج ها از جایی آغاز می شود که به دلیل دخالت والدین با هم شروع به جر و بحث می کنند. متاسفانه خانواده ها دو کلمه دخالت و حمایت را با هم اشتباه می گیرند و به بهانه حمایت از فرزندانشان، در زندگی آنها دخالت می کنند. واژه زیبای حمایت که همه فرزندان تا آخر عمر به آن احتیاج دارند، در صورت در خواست کمک و راهنمایی فرزندان از والدین به کار می رود، اما اگر والدین بدون خواست و رضایت فرزندان، بخواهند حرف خودشان را به کرسی بنشانند، در اینجا کارشناسان کلمه دخالت را به کار می برند. همین می شود که خیلی از جدایی ها رقم می خورد و زندگی زن و شوهر به تلخی می انجامد. سیما فراهانی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
 
پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394 ساعت 03:33
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]