محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844531508
نگار جواهریان؛ یک بچه مرفه، اما نه بی درد!+عکس
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: نگار جواهریان؛ یک بچه مرفه، اما نه بی درد!+عکس
کم تر بازیگری را سراغ داریم که این گونه دقیق و بیرحم به تجربه هایش نگاه کند؛ به لحظه های بودن، و لحظه های نبودن اش، یا همان «زمان های پنبه ای».
عمیق زندگی کردن یعنی چی؟نگار جواهریان: یعنی این که یک «بچه سوسول» خیابان فرشته ممکن است تجربه ی چه بسا بسیار عمیق تری حتی در از دست دادن یا هر موضوع دیگری داشته باشد.این درواقع کلیشه ای ست که در ذهن همه هست.نگار جواهریان: بله. من خودم هم خیلی از خاطرات عمیق زندگی ام را به تازگی دارم به یاد می آورم.
چه مانعی تا الان وجود داشته؟نگار جواهریان: شاید چون نمی خواسته ام به یاد بیاورم. وقتی از طبقه ی اجتماعی حرف می زنیم، تا حد زیادی داریم از پول حرف می زنیم و وقتی از پول حرف می زنیم، درواقع اصلا از پول حرف نمی زنیم، بلکه از هزارتا چیز دیگر حرف می زنیم. بنابراین این تصمیم دسته جمعی همه مان است که بتوانیم همه چیز را دسته بندی کنیم. به خودمان بگوییم اگر این کشو را باز کردیم این توش است و توی آن کشو چیز دیگر. بنابراین اگر کشوی بچه ی خیابان فرشته را باز می کنی، نمی خواهی با تجربه ی از دست دادن خانه ی رویایی کودکی هایش رو به رو بشوی. چون دیگر نمی توانی با خیال راحت هرکسی و هر موضوعی را در طبقه و کشوی مخصوص خودش بگذارید.و این فقط هم مال تو نیست. یاد گلی ترقی افتاده که در همه ی داستان هایش ان گستت وحشتناک از دست دادن خانه هست. یک بچه فقیر این گسست را ندارد.نگار جواهریان: شاید توی یک خرابه زندگی کردن امنیت بیش تری داشته باشد تا زندگی در یک جای بی نقص که هرلحظه احتمال از بین رفتن دارد. با بمب یا هر چیز دیگری. بنابراین از یک جایی شروع کردم به یاد آوردن. اول سعی کردم آدم های دیگر را به یاد بیاورم و بعد سعی کردم دورانی از زندگی خودم را به یاد بیاورم.یعنی به یاد آوردن این تجربه های عمیق به تو این اطمینان را داده که برای یک بازیگر خوب بودن چیزی کم نداری. شاید قبل تر در آن فضای بسته بندی شده ی ذهنی فکر می کری جای کس دیگری را گرفته ای. انگار آن کسی که در ظاهر محرومیت بیش تری کشیده مستحق تر است.نگار جواهریان: برای من شاید این شکلی بوده که باید بهایش را می پرداختم. بهایش فاصله ی بین من ترانه... بوده تا طلا و مس. تقریبا ده سال. توی زندگی نامه ی ویرجینیا وولف که ترجمه کردید توصیفی هست از «زمان های پنبه ای» یا «لحظه های نبودنم.این چیزی که راجع به سطح می گویم ترس از پنبه ای شدن زمان ها است. این ترسی ست که هیمشه داشته ام و الان که سن ام بیش تر می شود بیش تر هم می شود. وقتی زیاد کار می کنم، می خواهم این زمان های پنبه ای را در زندگی ام محدود کنم. وقتی کم کار می کنم هم عملا دارم همین کار را می کنم.
و کتاب «لحظه های بودن» دلیل قاطعی ست برای این که یک بچه ی مرفه هم می تواند تجربه های عمیقی داشته باشد.نگار جواهریان: و واقعیت این است که روند به یادآوردن، کار سخت تری ست. چون لازمه ی به یادآوردن این است که با آن زخم های گذشته هنوز ازشان خون می آید کنار بیایی. راحت ترش این است که به یاد نیاوری.خب حرف زدن از پریدن از ارتفاع کم فرصتی ست که بچه های قبلی را هم در یک نمونه ی مشخص جمع بندی کنیم. چه قدر با یک فیلم نامه ی دقیق و مشخص سروکار داشتید؟نگار جواهریان: راستش خیلی. وقتی فیلم نامه را پیشنهاد کردند، من پرویز و فصل باران های موسمی را ندیده بودم ولی درباره شان شنیده بودم. فیلم نامه برایم شگفت انگیز بود. مطمئن بودم کسی این را نوشته که حتما مرا می شناسد. از خیلی لحظات فیلم نامه تعجب کردم و حتی ترسیدم، که کسی این قدر لحظات شخصی مرا دیده. بنابراین فیلم نامه ی دقیقی بود، ولی یک جاهایی هم تغییر کرد. مثلا در پایان وقتی زن اثاث را می چید پشت در، تا موقعی که آن ها جمع بشوند و در را بشکنند، در فیلم نامه فاصله ای بود و در این مدت زن با بچه ی توی شکمش حرف می زد. من خیلی محکم ایستادم که این اتفاق نیفتد و این قضیه حذف شد. دلم می خواست قرص افسردگی خوردن زن هم حذف شود. چون این طوری ممکن است تعبیر شود که او آدمی افسرده ست و ربطی به بقیه آدم ها ندارد. مثل همان تقسیم بندی ها، مثل همان کشوها. ولی حامد روی این خیلی محکم بود. با این حال من هنوز فکر می کنم این بیاینه علیه روان پزشک هایی که قرص تجویز می کنند می توانست نباشد.فرقش این است که اگر افسردگی زن نبود، این طور به نظر می رسید که انگار بد بودن حال زن فقط به بچه ربط دارد. شکل فعلی این طوری ست که بچه کمک کرده که او کمی حالش بهتر بشود. ولی حالا برگشته به حال قبلی اش. بنابراین بد بودن حال ربط دارد به وضعیت فرد در جامعه، که این هدف مهم فیلم است.نگار جواهریان: درست است. ولی نگاه من این است که داریم درباره ی پذیرفتن یک بخش مرده در زندگی حرف می زنیم، همان حرف فروید که مسیر مرگ و مسیر زندگی هر دو در زندگی هست و می شود به سوی مرگ هم زندگی کرد و سلامت روان داشت. برای من تاکید زیاد روی از دست دادن بچه وجود نداشت. میل به خودکشی هم وجود نداشت. مطمئن بودم وقتی زن تصمیم می گیرد جنین مرده را برای چند روز نگه دارد، فقط برای چند روز است. مطمئن بودم تصمیم نگرفته همراه بچه بمیرد. هیچ لحظه ایش برای من میل به خودکشی نیست.یک چیزهاییش اگزیستانسیالیستی تیپیک است. انگار از دل مدل سارتر می آید. حس بیگانگی، اراده برای انتخاب. انتخاب یک نگاه جدید به زندگی. شاید در سینمامان نداشته ایم نمونه ای که این قدر مشخص به این ایده بپردازد. چون پرویز که خیلی هم جنس این فیلم است، این قدر عناصر عینی را شدید می کند که دچار نقض غرض می شود. یعنی به جای آن که جامعه را تبدیل به هیولا کند، خود «پرویز» هیولا می شود. به حامد رجبی گفتم این فیلم شبیه پرویز می شد اگر آب میوه ها واقعا مسموم بود. الان ما طرف زن ایم چون واقعا آب میوه ها مسموم نیست و کسانی که فکر می کنند مسموم است غیرعادی جلوه می کنند.نگار جواهریان: یک لایه ای از عقده و نادیده گرفته شدن در «پرویز» هست که به آدم ها احساس عذاب وجدان می دهد ولی در عین حال خطرناک جلوه می کند.میزان خشونتی که پرویز از خودش نشان می دهد خیلی زیاد است.نگار جواهریان: محمد کارت مستندی دارد به نام خون مردگی که درباره ی آدم هایی ست که قمه می کشند و آدم ها را توی خیابان می زنند و تو به شدت می ترسی ازشان. ولی از یک جایی از فیلم دچار مهر عجیبی می شوی که توام با عذاب وجدان هم هست. یعنی می بینی چه طوری قمه از دست خودت رفته به دست آن ها. این در مورد پرویز هم صدق می کند.
ولی پرویز به این حس راه می دهد که به جای جامعه، خود پرویز را هیولا تصور کنی. توی پریدن از ارتفاع کم این اتفاق نمی افتد. از آن روزی که فیلم را دیدم مدام به این فکر می کنم که این عنوان به چی بر می گردد. یکی از معانی اش عصیان زن است که انگار تا آخر خط نمی رود و از ارتفاع کم می پرد. معنی دومش حقارت جامعه ست. مثل آن جمله ی فروغ که «و نردبام چه اترفاع حقیری دارد».به خصوص کاراکتر مرد، که دنیاش چه قدر کوچک است. دنیایی که نقطه اوجش خریدن آن مشاین زشت حقیر است. یعنی آدم ها به پریدن از ارتفاعی مفتخرند که خیلی کم است. عنوان فیلم عملا هر دو طرف را می تواند پوشش بدهد.نگار جواهریان: برای من اولین نکته ی تکان دهنده اش اسمش بود. جالب است یک کسی به ام گفت شاید با بازی کردن در این فیلم یاد بگیری از ارتفاع کم بپری. واقعا این کارکرد را برای من دارد. یعنی یک ارتفاعی را می شود انتخاب کرد که مفهوم پریدن درش وجود داشته باشد ولی نمیری.فیلم شبیه آن شوخی مشهور است که یک دیوانه به ملاقات کننده اش می گوید می شود جای ما برعکس باشد، ولی شما تعدادتان بیش تر است! همان تشبیهی که در فیلم هم هست که تعداد ماشین هایی که از رو به رو می آیند نشانه ی حقانیت آن ها نیست. این حس را در موقعیت های متعدد موفق می شود نشان بدهد.نگار جواهریان: و چون نهال آن حالت عقده ای «پرویز» را ندارد راحت تر می شود باهاش همراه شد، با این که کارهای عجیب و غریبی انجام می دهد.و جالب این است که نهال با آدم ها مشکل ندارد، با علمکردها مشکل دارد. با شوهر مشکل ندارد، با تلویزیون نگاه کردن مشکل دارد، با خریدکردن به عنوان یک ابزار مشکل دارد. با مکانیکی زندگی کردن مشکل دارد.نگار جواهریان: نهال نه فقط با آدم های دیگر مشکل ندارد، بلکه آن ها را دوست دارد. چون اگر دوست داشتنی در کار نبود، ممکن بود برای عصیانش راه دیگری را برود. نهال سعی می کند با عصبانیتش چیزی را به دیگران بفهماند. نایستاده با تفاخر آن ها را نگاه بکند.ارتباطش را با آن ها قطع نکرده...نگار جواهریان: یا جنس بد معرفی شده ای را روشنفکری را ندارد. اعتراض تحقیرآمیز ندارد.قطاری ست که سوارش بوده و وقتی پیاده شده از خودش می پرسد «چه طوری سوارش بودم؟» و این شامل همه ی مکانیزم های عادی شده ی زندگی می شود. انگار دارد آداپته شدن را زیر سوال می برد. می گوید توقف کنید و نگاه کنید.نگار جواهریان: چیزی که نهال را حفظ کرده یک ساحتی از ترس است، که شبیه همان ترس از «پنبه ای شدن» زندگی ست. این ترس کمک می کند که شخصیت او را بفهمیم و کاملا ویرانگر نبینیمش. شاید بهترین مثالش همان سکانس آخر است که فرار می کند و پناه می گیرد. نه برای اینکه با آن جنین بمیرد، بلکه چون می ترسد.پریدن از ارتفاع کم پازلی را در نقش هایی که بازی کردی کامل می کند. یک سری از نقش هایت آن دختر معصوم و ساده بود (یه حبه قند و شبانه روز و طلا و مس). آن طرف تر می ریم به نقش ات در هیچ، که یک نوع بدجنسی و بیرحمی درش هست (کسی که می رود و پشت سرش را هم نگاه نمی کند، ولی آن قدر شدید نیست که تماشاگر این بیرحمی را باور کند). در بی خود و بی جهت تبدیل می شود به خودخواهی، که «چیزی را می خواهم و آن را به هر قیمتی به دست می آورم.» شخصیت نهال انگار این ها را به هم پیوند داده.نگار جواهریان: هم پیوند داده و هم برش زمان گذشته.یعنی اگر این خودآگاهی را ازش بگیریم، شبیه پسند می شود، و در عین حال خودخواهی شخصیت بی خود و بی جهت را هم دارد.نگار جواهریان: خودخواهی توش نیست. چیزی که باعث می شود با همه ی آن ها فرق داشته باشد، انکارنکردن مرگ است. سعی دارد همین را به بقیه هم بگوید. معنی اش هم این نیست که از یک ارتفاع بلند بپریم و بمیریم. فقط از یک ارتفاع کوتاه بپریم و مفهوم مرگ را که در همه چیز هست ببینیم. اگر خودخواهی درش بود، اصلا این مسیر را نمی رفت.به هر حال مسیر تخریب را می رود. وقتی چهار میلیون و خرده ای می دهد پای لباس، این فقط برای اصلاح جهان نیست، بلکه حاضر است یک چیزهایی را خراب کند.نگار جواهریان: کاراکتر نهال خیلی خاص است. برای رو به رو شدن باهاش با هیچ شیوه ای که ما بازیگران بلدیم نیم شد رفت سراغش. هیچ راهی نبود جز فهمیدنش.
این پیداکردن با تمرین اتفاق افتاد یا با نماهای مجدد؟نگار جواهریان: خیلیش در تمرین های قبل از فیلم برداری پیدا شد. به لحاظ عملی شبیه تمرین هایی که این جا بدون من با بهرام توکلی داشتم نبود. آن جا روی حتی پلک زدن و نوع چرخاندن سر و چیزهای دیگر کار می کردیم.این جور وقت ها چه قدر به دریافت خودت از بازیت اطمینان داری و چه قدر به کارگردان؟نگار جواهریان: بستگی دارد به این که کارگردان کی باشد؟جایی بوده که اعتماد کامل کرده باشی به کارگردان؟نگار جواهریان: هیچ وقت پیش نیامده که صددرصد اعتماد کنم.طی فیلم برداری یاد بچه ی رزماری پولانسکی بودید؟نگار جواهریان: حرف نزدیم راجع به اش.نمی شود به این شباهت هیچ انگی زد، ولی ایده ی کلی دو فیلم خیلی شبیه است. هجوم رجاله ها و تک افتادگی یک مادر و جنین.نگار جواهریان: چه عجیب! الان که گفتید می بینم این شباهت هست. ولی درباره ی شباهتش به رمان بیگانه کامو فکر کرده بودم.بیگانه کامو مرا قانع کرد که اشتباه است فکر کردن به این که چرا بهانه ی ورود به بحران در فیلم، مرگ بچه است. چون در بیگانه هم بهانه، مرگ مادر است. به لحاظ بازی فکر می کنم این جا نقطه ی مقابل بازی است در بی خود و بی جهت هستی. آن جا یک جور حاضرجوابی داری، و این جا تبدیل می شود به مکث. همه چیز با مکث همراه است.نگار جواهریان: این چیزی بود که حامد در پیش تولید درباره اش حرف می زد. همیشه می گفت وقتی وارد دفتر می شوی باید دو سه ساعت بگذرد تا برسی به ریتم نهال. اولش انرژی داری و وقتی خسته می شوی شبیه او می شوی. حامد خیلی خوب می دانست که نهال چه شکلی ست. نقشه ی راه کاملا دستش بود.فیلم با این که نهال را از بقیه جدا می کند، ولی در کل یک دنیا می سازد. و آدم های دیگر هم توی همین دنیا هستند. مثالم شخصیت شوهر است. او به زنش می گوید: «اگر من نرمالم، تو افسرده ای، و اگر تو نرمالی، همه ماها زیادی خوشحالیم.» ولی توی فیلم آن قدرها هم خوشحال نیست. کی این جمله را می گوید؟ کسی که به خوشحالی شهره است: رامبد جوان، ولی در فیلم او فقط یک ذره از نهال خوشحال تر است. آن قدر نیست که فیلم از هم بپاشد.نگار جواهریان: اتفاقا رامبد جوان خیلی کنترل شده بازی می کند و این خیلی خوب است.این مدتی که رامبد بازی می کند به نسبت نقش های دیگرش افسرده ست! چه قدر خودتان حواس تان به این قضیه بود؟نگار جواهریان: موقعی که من وارد پروژه شدم هنوز بازیگر نقش شوهر انتخاب نشده بود و وقتی حامد گفت به رامبد فکر می کند، به نظرم آمد که چه عجیب و سخت بود رامبد با آن همه گرفتاریش بتواند بیاید و فکر می کردم نمی آید. و خوشحال شدم آمد. این شکل از کار را پذیرفتن، زیر این مانیفست رفتن به نظرم خیلی قابل احترام است.به نظرم همان قدر که حضور پرویز پرستویی فیلم امروز را نابود کرد، چون بک گراندهای گفته نشده ی شخصیت را با «حاج کاظم» پُر کرد، این جا بک گراند رامبد جوان به کاراکتر کمک کرده. این جا لازم نیست رامبد به اندازه ی خنداونه شاد باشد، چون آن شادی در بک گراند ذهنی بیننده از رامبد هست.نگار جواهریان: و این خیلی تکان دهنده ست. کسی که همه ی عمرش تلاش کرده برای شادی مردم، خیلی عجیب است که بیاید برای این نقش.تازه حرف فیلم انگار طعنه ای ست به مدل بیرونی رامبد. انگار رامبد تن داده که در معرض اتهام فیلم قرار بگیرد.نگار جواهریان: این به نظرم ویژگی استثنایی رامبد است. فکر می کنم پذیرفتن این نقش این را ثابت می کند که حدی از درک عمیق درد در او هست که تصمیم گرفته کاملا راه برعکس اش را برود. درواقع برای همین است که انتخابش معمولا شادبودن است.آخر فیلم وقتی شوهر آن جمله را می گوید که «من بچه ام مرده» انگار این سیکل برای او هم تکرار می شود.نگار جواهریان: و در این لحظه ست که فکر می کنیم این دوتا آدمی که در طول فیلم این قدر از هم دور بوده اند حالا می توانند کاملا به هم نزدیک بشوند.راستش این روزها خیلی به یاد حرفی ام که حامد محمدطاهری خیلی سال پیش در کارگاهش به ما گفت. یک تصویر فراموش نشدنی بود. گفت بیایید جوانی را یک گل تصور کنید. خودش اسمش را گذاشته بود «هانای جوانی»، می گفت این همانی ست که برای شما در کار و زندگی و وجودداشتن الهام بخش است. یک روز عمر این گل تمام می شود. دیگر نیست. باید تا قبل از این که تمام شود و درواقع همیشه، تا آخر عمر، بگردید دنبال چیزی که بیاید جای آن. هرکس باید راه خودش را پیدا کند.همشهری سینا
سه شنبه 22 اردیبهشت 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]
صفحات پیشنهادی
نگار جواهریان؛ یک بچه مرفه، اما نه بی درد!
گفتگوی مجید اسلامی با نگار جواهریان 2 نگار جواهریان یک بچه مرفه اما نه بی درد کم تر بازیگری را سراغ داریم که این گونه دقیق و بیرحم به تجربه هایش نگاه کند به لحظه های بودن و لحظه های نبودن اش یا همان زمان های پنبه ای مجله همشهری سینما 24 یک بار زن شهرستانی جوانی بود رونگار جواهریان؛ یک بچه مرفه، اما نه بی درد!+تصاویر
نگار جواهریان یک بچه مرفه اما نه بی درد تصاویر کم تر بازیگری را سراغ داریم که این گونه دقیق و بیرحم به تجربه هایش نگاه کند به لحظه های بودن و لحظه های نبودن اش یا همان زمان های پنبه ای یک بار زن شهرستانی جوانی بود روی تخت بیمارستان که از شوهرش خجالت می کشید که بچه هایش رسلفی جان کری با بچه فیل /عکس
سلفی جان کری با بچه فیل عکس جامعه > سرگرمی - سایت فردا عکس زیر را منتشر کرد 1717 کلید واژه ها جان کری - دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 - 10 28 20فیلم: تقلید راه رفتن مادر توسط بچه بازیگوش!
فیلم تقلید راه رفتن مادر توسط بچه بازیگوش تقلید راه رفتن مادر توسط بچه بازیگوشبرای مشاهده ویدئو در گجت های اندرویدی و ios در صورت بروز مشکل هنگام پخش و دانلود ویدئو بر روی PC بر روی دکمه زیر کلیک کنید در صورت بروز مشکل در دانلود ویدئو بر روی دکمه کلیک راستعکسی عجیب از تلاش برای قاچاق پسربچه در یک چمدان!
پلیس اسپانیا از قاچاق پسر بچهای 8 ساله درون یک چمدان جلوگیری کرد این پسر در چمدان یک زن 19 سالبه پنهان شده بود پسر بچهای 8 ساله با پنهان شدن درون یک چمدان کوچک سعی داشت از شمال آفریقا به اسپانیا مهاجرت کند این پسر بچه اهل ساحل عاج بود و در مرز مراکش بوسیله پلیس اسپانیا متوقفیک سهل انگاری ، کلی خسارت
گاهی اوقات برای یک سهل انگاری آدم ها باید کلی خسارت و تاوان بدهند درست مانند ماجرای این فیلم به گزارش جام جم آنلاین به نقل از له دبیل یک قایق نسبتا بزرگ باید به آب انداخته شود یک جرثقیل در کنار اسکله قایق را بلند کرده تا به آب بیاندازد اما مسئول این کار فکرنکرده که وزن قایقفیلم: بچه هایی که در هر شرایطی میخندن
فیلم بچه هایی که در هر شرایطی میخندن بچه هایی که در هر شرایطی میخندن برای مشاهده ویدئو در گجت های اندرویدی و ios در صورت بروز مشکل هنگام پخش و دانلود ویدئو بر روی PC بر روی دکمه زیر کلیک کنید در صورت بروز مشکل در دانلود ویدئو بر روی دکمه کلیک راست کرده و گزینه Save Link aفیلم: نجات یک بچه فیل از مرگ در هند
فیلم نجات یک بچه فیل از مرگ در هند نجات یک بچه فیل در هندبرای مشاهده ویدئو در گجت های اندرویدی و ios در صورت بروز مشکل هنگام پخش و دانلود ویدئو بر روی PC بر روی دکمه زیر کلیک کنید در صورت بروز مشکل در دانلود ویدئو بر روی دکمه کلیک راست کرده و گزینه Save Liمریلا زارعی، نگار جواهریان و هنگامه قاضیانی در اختتامیه جشنواره!
مریلا زارعی سام قریبیان هنگامه قاضیانی نگار جواهریان در اختتامیه جشنواره فیلم فجر سی و سوم برگزیدگان بخش بین الملل سی و سومین جشنواره فیلم فجر پس از یک هفته رقابت در تهران معرفی شدند نیکی کریمی در اختتامیه جشنوارهمریلا زارعی و هنگامه قاضیانی نیکی کریمی در اختتامیه جشنوارهمادر جوان پس از زایمان 8ساعته یک بچه غول به دنیا اورد!! + عکس
مادر جوان پس از زایمان سخت و 8 ساعته یک نوزاد غول پیکر به دنیا آورد یک مادر 21 ساله انگلیسی از منطقه لنکسایر در یک زایمان با درد پس از 8 ساعت یک نوزاد غول آسا با وزن تقریبی 12 پوند به دنیا آورده است گفتنی است این مادر نمیدانسته که وزن نوزاد او اینقدر زیاد و در حدود 2 برخوش اشتهاترین بچه تپل جهان
در این فیلم بیننده شاهد صحنههای دیدنی غذا خوردن یک کودک تپل بسیار بامزه و خوش اخلاق است که با چنان اشتهایی غذا میخورد که دهان هر بینندهای را آب میاندازد شما در صحنه های این فیلم کودک بسیار کم سن چاق ویتنامی خوش رویی را میبینید که به رغم سن بسیار کمی که دارد خودش با اشفیلم: عجب بچه زرنگيه!
فیلم عجب بچه زرنگيه عجب بچه زرنگيه برای مشاهده ویدئو در گجت های اندرویدی و ios در صورت بروز مشکل هنگام پخش و دانلود ویدئو بر روی PC بر روی دکمه زیر کلیک کنید در صورت بروز مشکل در دانلود ویدئو بر روی دکمه کلیک راست کرده و گزینه Save Link as و یا Save target as رانگار جواهریان، خوب بلد است آدم را غافلگیر کند!+عکس
نگار جواهریان خوب بلد است آدم را غافلگیر کند عکس یک بار زن شهرستانی جوانی بود روی تخت بیمارستان که از شوهرش خجالت می کشید که بچه هایش را تنها گذاشته بار دیگر عروسی بود سیاه پوش که با اقتدار بر صدر مجلس می نشست و حرف آخر را می زد و جایی دیگر دختری بی قرار بود که علیه اراده ی مسلام نظامی نگار جواهریان!+عکس
سلام نظامی نگار جواهریان عکس سلام نظامی نگار جواهریان سلام نظامی نگار جواهریان دختر توانمند سینمای ایران به عکاس اینستاگرام پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394درآمد میلیونی پسربچه از نقد اسباببازیها |اخبار ایران و جهان
درآمد میلیونی پسربچه از نقد اسباببازیها پسربچه ۹ سالهای در شبکه اینترنت فقط از طریق نقد اسباببازیها سالانه درآمدی یکمیلیون و ۳۰۰هزار دلاری بهدست میآورد کد خبر ۴۹۸۴۷۲ تاریخ انتشار ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۷ ۳۱ - 09 May 2015 پسربچه ۹ سالهای در شبکه اینترنت فقط از طریق نقد اشاد و رنگارنگ؛ مدل لباسهای ایرانی [عکس]
نخستین جشنواره ملی لباسهای محلی خاتمه یافت شاد و رنگارنگ مدل لباسهای ایرانی عکس جام جم سرا- نخستین جشنواره ملی و علمی- تخصصی شناخت و آموزش لباسهای محلی که سهشنبه گذشته در شیراز گشایش یافته بود به کار خود پایان داد تصاویری از آن را که به نمایش تزئینات و مدل لباس و پوشاک زگزارش خبرنگار اعزامی فارس از فیلیپین نتایج روز سوم والیبال بانوان/تیمهای صعودکننده به دور دوم مشخص شدند
گزارش خبرنگار اعزامی فارس از فیلیپیننتایج روز سوم والیبال بانوان تیمهای صعودکننده به دور دوم مشخص شدندبا پایان مرحله مقدماتی والیبال بانوان زیر 23 سال آسیا 8 تیم صعودکننده به دور دوم مشخص شدند به گزارش خبرنگار اعزامی فارس از فیلیپین سومین روز از مرحله مقدماتی مسابقات والیبال ز-
سرگرمی
پربازدیدترینها