واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: همه معتادها اينگونهاند!
مصرف مواد مخدر و پديده اعتياد به عنوان يك معضل فردي كه پيامدهاي بيشمار اجتماعي نيز دارد، معلول عوامل زمينهساز رواني، اقتصادي و اجتماعي است.
نویسنده : مصطفي آبروشن*
در واقع مسئله مواد مخدر و كاهش سن اعتياد در جامعه ما شكل مخاطرهآميز و كاملاً پيچيدهاي به خود گرفته است. اين پديده مذموم، به عنوان يك نوع بيماري و مسئله فردي، به علت فراواني و آسيبزايي اجتماعي به عنوان يك مسئله اجتماعي تلقي ميشود. گفتني است كارشناسان رشتههاي مختلف تبيينهاي متفاوتي را در مورد اين پديده اجتماعي بيان ميكنند. برخي اعتياد را يك بيماري دارويي، عدهاي به عنوان مشكلات خاص رفتاري و اختلال در سازگاري فرد با محيط و برخي اين پديده را داراي منشأ رواني در نظر ميگيرند. با وجود اين شرايط بايد اين مسئله را در يك مدل تعاملي بين عوامل روانشناختي، محيطي و اجتماعي واكاوي كرد. آغاز اعتياد با گروه همسالان به نظر ميرسد شروع مصرف مواد مخدر وابسته به معاشرت با گروه همسالان منحرف است. در واقع بزهكاري اوليه تقدم زماني بر وابستگي به مواد مخدر دارد. استفاده از مواد مخدر و تجربه خوشايند از مصرف آن يكي از عوامل انگيزشي در استمرار اين الگوي رفتاري محسوب ميشود كه در بستر تعامل با گروههاي بزهكاري ظهور و بروز پيدا ميكند. در حقيقت شخص با اين شيوه رفتاري به نحوي آسيبزا جامعهپذير شده است. ناگفته نماند كه پرخطرترين دوران زندگي از نظر اعتياد به مصرف مواد مخدر دوره نوجواني است. در اين دوره انتقالي و حساس شخص به دنبال كسب هويت فردي و اجتماعي است و بر اين اساس، ميل به استقلال و مخالفت با والدين به اوج خود ميرسد و نوجوان براي اثبات شايستگي و هويت فردي خود، نه تنها ارزشهاي والدين را به چالش ميكشد بلكه سعي در ايجاد و تحليل ارزشهاي جديد خود دارد. در نتيجه مجموع عوامل ياد شده، جوان را مستعد مصرف مواد اعتيادآور ميكند. آسيبي جرمزا در كشور ما مصرف مواد مخدر علاوه بر جرائم رايج در ساير كشورها منجر به موارد ديگري چون سرقت، طلاق، انحرافات جنسي، اخلاقي و... هم ميشود؛ به طوري كه بيش از نيمي از زندانيان كشور ما به نحوي با پديده اعتياد در ارتباط هستند. هميشه پاسخ به اين پرسش كه چرا افراد به مواد مخدر تمايل پيدا ميكنند، بسيار دشوار است؛ چراكه تنها يك عامل منحصربه فرد نميتواند شخص را به سوي اعتياد سوق دهد و در واقع تركيبي از عوامل گوناگون زمينه را براي گرايش به اعتياد فراهم ميآورد. تحقيقات متعدد نشان داده است كه مغز انسان مواد روانگردان ميسازد. براي نمونه داروهاي آرامبخش كه در بيرون از بدن انسان ساخته ميشوند با مواد آرامبخش توليد شده در درون بدن مشابهت دارند. موادي كه به هروئين شبيه است و در داخل بدن ساخته ميشود، آندروفين نام دارند. تحقيقات روي راههاي عصبي آناتوميك، احتمال ارتباط بين وابستگي دارويي و گرايش ژنتيكي را تقويت ميكند. بر همين اساس، ممكن است يك اختلال ارثي يا بيولوژيك باعث نقص در فرد شود كه با مصرف مواد مخدر اين نقص جبران ميشود. يك بررسي وسيع در كشور سوئد نشان داد كودكاني كه در چند ماه اول عمر از والدينشان جدا شدهاند و در خانوادههاي جديدي به زندگي ادامه دادهاند اگر از والدين الكلي بودند استعداد بيشتري در الكلي شدن از خود بروز دادهاند. اين پرسش بنيادين به ذهن متبادر ميشود كه چرا عده خاصي از جوانان درگير رفتارهاي كجروانه از قبيل جرم و مصرف مواد مخدر ميشوند. پاسخ ميتواند اين واقعيت باشد كه ميزان تعلق خاطر فرد به خانواده و جامعه عاملي تعيينكننده است. به عبارتي جواناني كه تعهد و ارتباطات محكمي را با خانواده و هنجارهاي حاكم بر جامعه برقرار كردهاند، كمتر درگير رفتار كجروانه ميشوند. يعني هرچه تعهد افراد نسبت به جامعه كاهش پيدا كند بيشتر به سوي رفتارهاي پرخطر سوق داده ميشوند. انساني شكست خورده الگوي رفتاري فرد معتاد پيامد شكستي است كه در سلسله مراتب اجتماعي تجربه كرده و احساس طردشدگي را در او به وجود آورده است، يعني شكست در دستيابي به انواع پذيرش اجتماعي كه حداقل انتظارات يك فرد در جامعه تلقي ميشود. از سوي ديگر، شخصي كه در همرنگي با الگوهاي خانواده و هنجارهاي اجتماعي موفق عمل كرده كمتر در معرض خطر وابستگي به مواد مخدر قرار ميگيرد. در واقع فرد معتاد با خوردن برچسبهاي اجتماعي، جذب خردهفرهنگهاي منحرف شده و درگير زندگي مخفي و در عين حال فعالانهاي ميشود كه بتواند نيازهاي ذهني و جسمياش را برآورده كند. ناگفته نماند كه انگيزه و شيوههاي گرايش به مواد مخدر در بين مصرفكنندگان متفاوت است. هر چند فرد به طور مشخص يك تجربه جذاب را تجربه ميكند، اما اين لذت موقتي بوده و اين افراد از نظر اجتماعي شكست خورده تلقي ميشوند. همه معتادها اينگونهاند از منظر تيپشناسي، اشتراكاتي را ميتوان در بين همه معتادان پيدا كرد. به عنوان مثال دروغگويي، اختلال در رفتار، بيمسئوليتي و رفتارهاي ضداجتماعي از مشخصههاي عمومي اين گروه است. مطالعات اجتماعي ما را به اين نتيجه ميرساند كه بسترهاي مساعد محيطي، خصوصاً در محلات نابسامان، دسترسي آسان به مواد مخدر و فراواني معاشرت با همسالان منحرف از عوامل زمينهساز در بروز اعتياد جوانان است و از سوي ديگر فروپاشي خانوادگي، سرپرستي ناقص كه منجر به شكست تحصيلي، افسردگي و طرد جوانان ميشود در شكلگيري پديده اعتياد مؤثر است. همچنين ديدگاه مثبت خانواده نسبت به مواد و مصرف آن توسط والدين از عواملي است كه به عنوان موج موافق جوانان را به سوي مصرف مواد مخدر سوق ميدهد. بديهي است كه يكي از كاركردهاي مهم نهاد خانواده، تربيت و انطباق اجتماعي فرزندان با هنجارهاي اجتماعي است و اين عملكرد در خانوادههايي كه هسته اصلي يا همان والدين مصرفكننده مواد هستند دچار ضعف و كژكاركردي است. جامعه هم مقصر است هرچند اعتياد با نگاهي تقليلگرايانه، بيماري فردي تلقي ميشود و اين گروه از بيماران جامعه از منظر روانشناختي مورد واكاوي و درمان قرار ميگيرند، اما از منظر جامعهشناختي فرد معتاد محصول و برآيند مجموعهاي از عوامل در بستر اجتماعي است، پس ميتوان با كنترل و مراقبتهاي ويژه تا حد زيادي از بروز و گسترش اعتياد در جامعه جلوگيري كرد. *جرمشناسو عضو انجمن جامعهشناسي ايران
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]