واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: معیار واقعی ارزیابی یک توافق هستهای چیست
سید جلال دهقانی فیروزآبادی
کد خبر: ۴۹۸۸۸۳
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۷ - 11 May 2015
مذاکرات هستهای ایران و 1+5 به سمت تدوین توافقنامه نهایی سوق پیدا کرده است. همزمان طیف مخالفان مذاکره نیز همچنان به طرح شبهات مختلف در این باره میپردازند. اما همانند سایر موضوعات سیاست خارجی در بحث دیپلماسی هستهای واقعیت جایی در میان دو دیدگاه خوشبینانه و بدبینانه محض قرار دارد. در حالی که برای یک ارزیابی واقع بینانه و منصفانه از توافق هستهای این اصول دهگانه را باید به عنوان معیار به کار بست.
اول، در ارزیابی توافق هستهای باید از منطق «همه» یا «هیچ» پرهیز و از منطق «هم این» و «هم آن» پیروی کرد. چون هیچ توافقی بدون هزینه نیست و هر دستاوردی مستلزم و متضمن صرف هزینه است.
دوم، ارزیابی واقع بینانه مستلزم شناخت دقیق اهداف اعمالی خود و رقیب است نه اهداف اعلامی و ایذایی او. زیرا در بسیاری از مواقع طرح اهداف اعلامی حداکثری دال بر داشتن اهداف حداقلی اعمالی و دادن امتیازات قابل توجه در عمل است. ماهیت فکت شیت امریکا را برپایه این اصل میتوان تحلیل کرد.
سوم، ارزیابی هر توافقی، به عنوان یک گزینه انتخابی، باید در مقایسه و نسبت با گزینههای ممکن دیگر سنجیده و برآورد شود چون یک گزینه غیر بهینه در مقایسه با یک گزینه نامطلوب دیگر میتواند بهینه و معقول باشد. به گونهای که یک گزینه بد میتواند خیرالشرین باشد.
چهارم، یک توافق حاصل فرایند یک مذاکره پیچیده دیپلماتیک است. مذاکره نیز ماهیتاً متضمن مصالحه مرضی الطرفین مبتنی بر برد هر دو طرف است. اما بازی برد – برد به معنای برد مساوی دو طرف نیست؛ بلکه بدان معناست که حاصل جمع جبری آن مثبت است و برد یکی مساوی باخت دیگری نیست.
پنجم، ارزیابی صرفاً به صورت کمی و بر پایه جمع جبری امتیازات طرفین صورت نمیگیرد به گونهای که تعداد امتیازات یک طرف به تنهایی نمایانگر میزان برد وی نیست؛ بلکه ارزیابی کیفی معیار تعیینکننده است، چون ممکن است یک امتیاز کسب شده توسط یک طرف ارزش و اهمیت بیشتری از چند امتیاز داده شده از سوی او داشته باشد، برای نمونه، حفظ توان هستهای مبنی بر غنیسازی در داخل ایران امتیازی است که در مقایسه با پذیرش بعضی از محدودیتها از ارزش راهبردی بیشتری برخوردار است لذا نباید آن را تنها یک امتیاز ساده با ارزش عددی یک برآورد کرد.
ششم، هر توافقی باید بر پایه دستاوردهای فنی درون متنی و غیر فنی برون متنی مورد ارزیابی قرار گیرد چون در پی یک توافق هستهای با 1+5 بسیاری از دستاوردهای سیاسی و امنیتی خارج از متن حقوقی و فنی حاصل میشود. در رأس این دستاوردهای فرامتنی نیز غیر امنیتی شدن فعالیت هستهای و سپس خود جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. وضعیتی که بسیاری از ظرفیتهای ملی کشور بویژه قابلیتهای دیپلماتیک آن را که مصروف تنش هستهای میشود آزاد میکند.
هفتم، در ارزیابی توافق هستهای باید منافع و دستاوردهای کوتاه مدت را با منافع و دستاوردهای دراز مدت ناشی از آن سنجید، چون ممکن است برای یک دستاورد راهبردی دراز مدت صرف نظر کردن از برخی منافع و امتیازات کوتاه مدت تاکتیکی ضرورت یابد.
هشتم، ارزیابی باید در چارچوب سه ضلعی منافع و امنیت ملی، قدرت ملی و شرایط موقعیتی حاکم بر مذاکرات و کشور صورت گیرد چون مصالحه و مذاکره بر سر منافع غیر حیاتی برای تأمین منافع حیاتی و در رأس آن بقا و امنیت ملی بر پایه به کارگیری بهینه عناصر قدرت ملی مناسب در شرایط موقعیتی خاص خود عقلانی و به صرفه است.
نهم، مذاکرات هستهای ایران و 1+5 ماهیتی نامتقارن دارد. در مذاکرات نامتقارن طرفین در صدد یافتن راه حلهای رضایتبخش هستند و نه دستاوردهای بهینه به طوری که یافتن راه حلهای پایدار برای حل و فصل اختلافات دیرینه به صورت ریشهای و دائمی ضرورت مییابد. از این رو، در ارزیابی توافق ناشی از این مذاکرات باید نامتقارن اهداف و دستاوردهای طرفین را لحاظ کرد.
دهم، توافق هستهای باید بر مبنای این اصل راهبردی ارزیابی شود که در اثر آن دست کم قدرت نسبی و منزلت منطقهای موجود ایران حفظ و تضمین میشود. قدرت ملی نیز صرفاً برحسب قدرت سخت تعریف نمیشود بلکه قدرت نرم یکی از مهمترین مؤلفهها و مقوّمات آن است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 119]