تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835566221
جامعهشناسی علیه جامعهشناس | خبرگزاری ایلنا
واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: جامعهشناسی علیه جامعهشناس
انجمن جامعهشناسی ایران در راستای بازخوانی و نقد و بررسی آثار نسل اول جامعهشناسان ایران اینبار به کتاب «توسعه و تضاد» استاد فرامرز رفیعپور پرداخت. فرامرز رفیعپور، استاد جامعهشناسی دانشگاه شهیدبهشتی و عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران است که کتاب «توسعه و تضاد» وی در نشستی با حضور عباس عبدی و تقی آزادارمکی در سالن انجمن جامعهشناسی ایران مورد نقد و بررسی قرار گرفت. بخش نخست این نشست ومتن سخنرانی عباس عبدی را در زیر میتوانید بخوانید. در ابتدای جلسه رحیم محمدی، دبیر علمی نشست با اشاره به نقد جامعهشناسی و ویژگیهای آن تصریح کرد: دراین نشست به نقد آثار و افکار مولف و در انتها هم بزرگداشت به معنای طرح فکر و نظر این جامعهشناس گرفته میشود. بنای کار بر نقد است، اما نقد جامعهشناسی چیست و چه ویژگیهایی دارد؟ در این نشستها سعی میشود آثار، افکار یا مفاهیم یک جامعهشناس نقد و بررسی شود. البته به روش جامعهشناختی و نه روش فلسفی، سیاسی، روانشناختی یا ایدئولوژیکی. نقد جامعهشناسانه از سویی با استناد به امر اجتماعی و واقعیت اجتماعی و از سوی دیگر با مرجعیت تفکر جامعهشناختی اتفاق میافتد. به بیان دیگر امر اجتماعی و بینش جامعهشناختی دو معیار مهم در راهبری نقد جامعهشناختی محسوب میشوند. نقد شریک شدن در تفکر جامعهشناس و نوعی قضاوت و داوری علمی در باب اثر، مفهوم و نظریه است و نتیجه این نقد، اصلاح و رشد جامعهشناس و جامعهشناسی است. نقد جامعهشناسانه دستکم دو عرصه را مورد نقد قرار میدهد: جامعه و جامعهشناسی، علم و معرفت. عباس عبدی گفت: با توجه به اینکه جامعهشناسی یک دانش انتقادی است، این دانش باید بتواند خودش را نقد کند. متاسفانه جامعه علمی و دانشگاهی ما بیتفاوت از پژوهشها و اتفاقات جامعه خویش است. من سه کتاب از دکتر رفیعپور را نقد کردهام که یکی از آنها کتاب توسعه و تضاد است. نکته اینجاست که باید به این نقدها جواب داده شود یا اگر جوابی داده نمیشود فرد دیگر باید کتاب بعدی خود را منتشر کند. نقد اولی که نوشتم قبل از انتشار به ایشان فرستادم که پاسخی ندادند. نقدها از روی رفاقتها و رودربایستیها بدون پاسخ مسکوت گذاشته میشود. اشکالاتی به کتاب ایشان وارد است که حتی از یک پایاننامه دانشجویی نیز پذیرفته نیست چه برسد به اینکه استاد تمام دانشگاه آن را نوشته باشد و جالب است که این کتاب، کتاب سال جمهوری اسلامی هم شده است. هرچند این به معنای چشمپوشی از جنبههای مثبت ایشان نیست. گفته میشود ایشان دغدغه طرح مسائل دارند در صورتی که تفکیک دو امر دراینجا بسیار مهم است که متاسفانه در ایران توجهی به این تفکیک نمیشود؛ دغدغه طرح مساله داشتن و اینکه قادر به حل مسالهای باشید دو چیز مجزا هستند. مثلا همه ما درارتباط با فرد بیمار دغدغه نجات او را داریم اما اگر عمل ما باعث وخیمتر شدن حال وی شود نمیتوان با توجیه دغدغه داشتن، در دفاع از عمل اشتباه برآمد و آن را مشروع جلوه داد. به نظر من هر سه پژوهش دکتر رفیعپور چنین وضعی دارد. ابتدا نویسنده یک بحث نظری میکند و آنچه در این کتاب موجب تاسف است و جامعه ایران باید با آن برخورد کند بحث فقدان حتی یک رفرنس به اساتید ایرانی است. معنای این چیست؟ به این معنی است که کسی در ایران در این زمینه کار نکرده است؟! در صورتی که لزوما در باب مسائل ایران خارجیها بهترین نظریه را ندادهاند. تنها رفرنس کتاب به اطلاعات آماری آن هم به صورت مخدوش و غیررسمی است. در زمینه انقلاب آقای کاتوزیان نظریه دارد و نمیشود راجع به انقلاب در ایران بحث کرد بدون استناد و نقد به نظریه ایشان. وی افزود: کتاب توسعه و تضاد نوشته دکتر فرامرز رفیعپور، استاد جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی، از دیدگاه نویسنده کوششی در جهت تحلیل انقلاب اسلامی و مسائل اجتماعی ایران است. نویسنده در مقدمه کتاب کوشش میکند که خود را به عنوان طبیب اجتماعی که متکفل حل مشکلات اجتماعی است معرفی کند. رویکرد عمده نویسنده در این مقدمه خطاب به مسوولان است و به همین دلیل شاید حدود 20 بار با ذکر عنوان مسوولان، آنان را مورد خطاب قرار داده است. عبدی بیان کرد: در بخش اول کتاب پس از ذکر مختصری درباره تئوریهای مربوط به انقلاب ایران به تئوریهای تبیینکننده انقلاب پرداخته میشود. در این بخش آرای افرادی همچون افلاطون، مارکس، هانا آرنت، برینتون، دورکیم، مرتون، توکویل، دیویس، دارندورف، تیلی، اسکاچپل و چند تن دیگر مورد بحث قرار گرفته است. سپس مدل تبیینی نویسنده برای انقلاب ایران مطرح میشود. از نظر نویسنده، پیدایش انقلاب به یک مجموعه وسیع و مختلف از علل مربوط میشود که هر یک از این علل به نوبه خود از عوامل و شرایط خاصی سرچشمه میگیرند (ص، ۶۵). لذا از نظر نویسنده انقلاب به صورت زیر تبیین میشود: ۱ـ عامل مهم، وجود نابرابری اجتماعی ـ اقتصادی است. ۲ـ احساس ذهنی اعضای جامعه و ادراک آنها از نابرابری ۳ـ غیرعادی دانستن آن نابرابری ۴ـ ایجاد احساس بیعدالتی نسبی یا محرومیت نسبی ۵ـ امکان مقایسه انسانها با یکدیگر ۶ـ کوشش برای پیدا کردن امکانات و راههای رفع محرومیت ۷ـ فقدان نهادهای حلاختلاف از قبیل پارلمان ۸ـ وجود فرهنگ و رفتار پرخاشگرانه و قلدرانه ۹ـ امکان بسیج یک «حداقل» از مردم برای ایفای نقش هسته توده برفی برای تبدیل شدن به بهمن ۱۰ـ گسترش تضاد از یک شبکه روابط اجتماعی به بقیه ۱۱ـ مشارکت و همراهی در شورش و انقلاب به عنوان یک هنجار ۱۲ـ وجود سازماندهی و بالاخص یک «رهبر» مورد قبول اکثریت در همه قشرها ۱۳ـ عدم سرکوب مردم از سوی ارتش ۱۴ـ و بالاخره عدم مخالفت نیروهای خارجی با انقلاب (البته این امر به وضوح در متن نیامده است، ولی از سیاق نوشتار چنین مفهومی استنباط میشود.) وی در ادامه گفت: نویسنده در قسمت پایانی بخش اول کوشیده است که در ذیل عناوین فوق، انقلاب اسلامی ایران را تبیین کند. بدین منظور ابتدا در خصوص نابرابری و ضریب جینی در ایران توضیح میدهد، سپس به ادراک نابرابری و قدرت ادراک نابرابری از خلال تحول در تعداد باسوادان و رشد تعداد دانشجویان و درصد گیرندگان تلویزیون پرداخته، سپس مباحث ارزیابی نابرابری و مقایسه اجتماعی را مجددا تکرار میکند و در ادامه با توجه به رشد تولید ناخالص در دهه 50 به رشد طبقه متوسط اشاره شده است و ارضای نیازهای این قشر به منزله رشد نیازهای جدیدتری دانسته شده و در ادامه با عنایت به چند آمار درباره بازنشستگان آن را شاخص امکان رفع احساس محرومیت نسبی در جامعه قلمداد کرده است. وی افزود: سلطه و حکومت استبدادی شاه حدود دو صفحه از مطالب کتاب را به خود اختصاص داده است، سپس به بروز تضاد و بسیج مردم پرداخته شده است، بدون اینکه در این بخشها اطلاعات و دادهها مویدی برای مدعیات ارایه شود. پس از این مباحث اشاعه و گسترش انقلاب و نقش مذهب و سپس قالب بینالمللی و در پایان رهبری و سازماندهی انقلاب مورد بحث قرار گرفته است. خلاصه و نتیجهگیری این بخش چنین است: کوششهایی که تاکنون برای تبیین انقلاب اسلامی ایران انجام گرفتهاست، عموما یا پایه قوی تئوریکی ندارند یا از نظر اطلاعات تجربی ناقصند. فرضیه اساسی این کار [کار محقق] آن بود که اقدامات در جهت مدرنیزه کردن و به اصطلاح «توسعه» جامعه در ایران، شرایطی را فراهم آورد که نتیجه آن نارضایتی و انقلاب بود (ص ۱۰۳)، بنابراین مدرنیزاسیون و توسعه نهایتا شرایط تضاد و انقلاب را فراهم آورد (ص ۱۰۴) و این در واقع همان ادعای رژیم گذشته و طرفدارانش است که علت سقوط شاه به دلیل سیاست توسعهای و مدرنیزاسیون او بود. وی با بیان نقدهایی بر این قسمت از کتاب افزود: قبل از معرفی بخش دوم کتاب بهتر است به نقد این بخش پرداخته شود. اگرچه نویسنده محترم مدعی شدهاند کوششهای انجام شده برای تبیین انقلاب اسلامی یا به لحاظ نظری ضعیفند یا به لحاظ اطلاعات تجربی در فقر به سر میبرند و به معنای دیگر خواستهاند بگویند که تحلیل ایشان از هر دو حیث بیاشکال است، ولی متاسفانه باید گفت که این تحلیل هم به لحاظ نظری فاقد مبناست و هم اینکه فاقد هرگونه اطلاعات جدید یا ارزشمند تجربی است. وی تصریح کرد: از نظر اطلاعات تجربی، آنچه که در صفحات ۶۹ تا ۱۰۴ (یعنی فقط ۳۵ صفحه) آمده است یا کاملا تکراری (مثل رشد جمعیت، درآمد سرانه؛ درصد باسوادی و تعداد دانشجو) و محدود است، یا اصولا غلط است (مثل افزایش قیمت نفت در سال ۱۳۵۲ از بشکهای ۱۱ دلار به ۳۶ دلار)، یا اصولا بیربط است (مثل تعداد بازنشستگان به عنوان شاخص امکان رفع احساس محرومیت نسبی). از نظر تئوریک نیز تحلیل مذکور فاقد اعتبار است. زیرا اصولا موارد شمرده شده در مدل تبیینی نویسنده نمیتواند به مفهوم تئوری باشد. عبدی افزود: فرق این مباحث با تئوری این است که فرضیات ارایه شده قدرت تبیین ندارد، بلکه فقط به توصیف واقعه میپردازد و از منظر تئوریک نوعی توتولوژی است. مثلا به این نوشته آقای رفیعپور توجه شود: «یک «حداقل» (یعنی تعداد کافی) از مردم را «بسیج» کرد که نقش یک هسته توده برفی را که به بهمن تبدیل میشود ایفا نمایند.» (ص ۶۷) قدرت تبیینکنندگی این گزاره صفر است، زیرا اگر انقلابی رخ نداد، خواهد گفت آن «حداقل» «بسیج» نشدهاند و اگر انقلابی شد، گفته خواهد شد که آن «حداقل» «بسیج» شدهاند. گزارههای رهبری و سازماندهی و ادراک نابرابری نیز جملگی از این نوع هستند. وی با اشاره به برخی نمونههای کتاب گفت: آنچه در بخش اول کتاب توسعه و تضاد بیش از هر چیزی تعجب خواننده را برمیانگیزد، استدلالهای غیرصحیح و غیرواقعی است که در ذیل به برخی موارد آن پرداخته میشود. - نویسنده در صفحه ۶۹ مدعی است که ارقام قابل اعتمادی وجود ندارد که بتوان گفت آیا نابرابری در دوره مدرنیزاسیون کاهش یافته یا خیر. ولی با این وجود اصرار دارد که این نابرابری علیالقاعده افزایش یافته است و برای تایید این مدعا- که میتوان به مطالعات ضریب جینی در ایران مراجعه کرد- به موضوع قرارداد غیرمعین برای بذر و کود شیمیایی سوبسید داده شده به صاحبان اراضی بیش از پنج هکتار اشاره شده است. در حالی که مطالعه پیرامون ضریب جینی طی سالهای ۴۶ تا ۵۷ در مرکز آمار، سازمان برنامه و بودجه (دفتر برنامهریزی اجتماعی و نیروی انسانی) و بانک مرکزی انجام شده است و میتوان به آنها مراجعه کرد. - یکی از عجیبترین استدلالهای نویسنده فرآیند افزایش نیازهاست. «یعنی هر کسی بیشتر دارد، بیشتر میخواهد. بنابراین، براساس تئوری نیاز و جریان مقایسه اجتماعی بین قشرها، شدت احساس محرومیت از قشر پایین جامعه به طرف قشر بالا، به تدریج بیشتر میشود... بنابراین هرچه که وضعیت اقتصادی- اجتماعی افراد بهتر میشد، میزان احساس نابرابری و احساس نارضایتی آنها بیشتر میشد.» (ص ۸۳) طبق عقیده نویسنده، باید ناراضیترین اقشار اجتماعی همان کسانی باشند که به دربار نزدیکتر بودند. علیالقاعده بیش از دیگران هم در مبارزه با آن نابرابریها کوشش کرده باشند. - نویسنده با استناد به نظریه کورپی که «اگر فاصله و تفاوت قدرت میان دو گروه بسیار زیاد باشد، احتمال بروز تضاد میان آنها کم است، اما اگر این تفاوت شروع به کم شدن کند، احتمال تضاد بیشتر میشود و به همین دلیل احتمال بروز انقلاب عمیق در جوامع فئودالی کم است» (ص ۸۳) وی این نظر را منطبق بر وضع تحلیل خود میداند، درحالی که نویسنده همواره مدعی شده است که توسعه، موجب افزایش نابرابری و تضاد شده است و اگر این فاصله زیاد شده است، طبق این نظریه باید احتمال بروز انقلاب کمتر شود. - نویسنده در صفحات ۸۳ و ۸۴ مدعی میشود که خیلی از کارمندان برای کسب درآمد بیشتر خود را قبل از موعد بازنشسته کردند. در حالی که در صفحات قبلی عنوان شده بود که کارمندان درآمدهای قابل مقایسهای با کشورهای اروپایی پیشرفته کسب میکردند و جداول حقوق کارکنان دولت این نکته را نشان میدهد (ص ۷۷). نویسنده از یک سو بهبود وضعیت مردم را توضیح میدهد و از سوی دیگر با کشیدن یک نمودار و بدون هیچ گونه دلیل تجربی مدعی میشود که احساس نیاز قویتر بوده و احساس محرومیت نسبی را تشدید کرده است. -جالبترین اظهارنظر نویسنده در بخش سلطه است. بدون هیچ گونه توضیحی به جای ارایه شاخصهای اصلی استبداد که طبعا میتواند شامل مشارکت در انتخابات، آزادی بیان، حاکمیت قانون و استقلال قضایی، تعداد زندانیان سیاسی و اعدامهای سیاسی، تعداد درگیریهای خیابانی، تعداد احزاب و اعضای آنان، قدرت ساواک، پلیس و… باشد فقط با چند جمله و خط موضوع را فیصله میدهد و با ذکر این نکته که انسان باید پشت چراغ قرمز مدتها بایستد، زیرا خواهرزاده شاه (با اتومبیل گرانقیمتش) عبور میکند (ص ۸۵) از کنار مساله رد میشود. انصافا اگر قرار بود سلطه و استبداد رژیم را که ناشی از ساختار سیاسی عقبمانده او نسبت به دیگر ساختارهای اجتماعی است نادیده گرفت، بهتر از این امکان نداشت. - اظهارات نابجا و غیرمستدل در کتاب فراوان است، به طوری که آن را از یک کتاب علمی خارج میکند، مثلا هنگامی که به نقش مرحوم شریعتی و موثر شدن او در مسیر انقلابی امام میپردازد مینویسد: «قاعدتا [این نقش] درست مغایر اهداف حکومتی بود و همین باید علت از بین بردن شریعتی بوده باشد.» (ص ۹۱) گرچه نیروهای سیاسی عنوان شهید را به مرحوم شریعتی دادند و حتی مدعی قتل او از جانب رژیم شدند، ولی این امر در واقع انعکاسی از بیاعتمادی کلی نسبت به نظام سیاسی بود و بعدها هیچکس از آن موضع دفاع نکرد و طبعا شایسته درج در کتابی که مدعی علمی بودن است نیست. - یکی از اظهارات خواندنی این بخش، مربوط به عامل روابط بینالمللی است. نویسنده در ابتدا نقل قولی از مجله نیوزویک به تاریخ اکتبر ۱۹۷۴ ارایه میکند که نشان میدهد امریکا از خطر شاه در هراس بوده است. نویسنده پس از یک مقدمهچینی نظری توضیح میدهد: «خب حالا توجه کنیم که اولا نتیجه حاصل از اقدامات شاه، درست منطبق به این تئوریها بوده است [منظور تئوریهایی است که کاهش فشار حکومت را زمینهساز انقلاب میداند] ثانیا، شاه این اقدامات را پیرو خواسته رییس امریکا انجام داد. ثالثا این عموما دانشمندان امریکایی بودهاند که تئوریهای انقلاب را ارایه داده و به آنها تسلط کامل داشتهاند. رابعا در نظام حکومتی امریکا همواره از بهترین دانشمندان استفاده و با آنها مشورت میشود. خامسا با توجه به خطری که امریکا از شاه احساس میکرد (نقل قول مذکور از نیوزویک)، پس باید نتیجه گرفت که رییسجمهور امریکا و مشاورانش باید به خوبی میدانستند که از شاه چه میخواهند. آنها باید به خوبی واقف بوده باشند که اگر شاه عنان کنترل را کمی شل کند و جلوی ارتش را در مرحله آغازین و میانی گسترش شورش بگیرد، شورش گسترش یافته و به انقلاب تبدیل خواهد شد.» (ص ۹۵) همچنین از رییس سازمان اطلاعاتی فرانسه نقل شده است که وی به شاه تاکید کرده بود که امریکا مخفیانه مشغول برنامهریزی برای خلع اوست. (ص، ۹۵) وی تاکید کرد: اگر کسی با واقعیات سیاست خارجی آن روز امریکا و وجود دو جناح برژنیسکی و ونس آشنا باشد و آثار و عوارضی را که انقلاب ایران بر نظام تصمیمگیری و اطلاعاتی امریکا برجای گذاشت مطالعه کرده باشد، قطعا چنین شتابزده قضاوت نخواهد کرد. اوایل سال ۱۹۷۸ سیا گزارشی را درباره ایران نوشت که ایران نهتنها در وضع انقلاب نیست، بلکه در وضعیت قبل از انقلاب هم نیست. اگر نویسنده به یک دوره از اسناد سفارت امریکا که اسناد کاملا محرمانه و مهم هستند مراجعه میکرد، بهتر میتوانست تحلیل کند که سیاستمداران امریکایی چگونه به خطای تحلیلی خود در خصوص شاه و انقلاب پی بردند. این پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی افزود: نویسنده آن قدر نسبت به صحت رفتارهای امریکاییها و حسابشدگی این رفتارها اطمینان دارد که حضور کارتر را در ژانویه سال ۱۹۷۸ در تهران یکی از حرکتهای شطرنجبازانه ظریف و حساب شده میداند و معتقد است: «انتخاب این زمان (شب ژانویه) که سیاستمداران آن را با خانواده و نزدیکترین افراد خود در محیطی صمیمانه و برای خوشگذرانی به سر میبرند، از جانب باتجربهترین سیاستمداران نیز حمل بر نزدیکی زیاد جدید واشنگتن و تهران شد.» (ص ۹۹) و سپس ادامه میدهد: «غافل از اینکه ملاقات کارتر در شب ژانویه یک حرکت بسیار حساب شده و گولزننده بود» (ص ۱۰۰) حال این چه حرکت حساب شده و گولزنندهای است، خدا میداند. - اطلاعات غلط در این بخش نیز هویداست. نویسنده در خصوص وقایع ۱۹ تا ۲۲ بهمن متذکر میشود: «جالب آن است که ارتش از جلوگیری درگیریها (با حضور ژنرال امریکایی: هایزر در تهران) بهشدت منع شده بود» (ص ۱۰۳) در حالی که اصولا هایزر در آن زمان در تهران نبود و ایران را ترک کرده بود. در مجموع تحلیل نویسنده از انقلاب اسلامی قبل از آنکه تحلیلی جامعهشناسانه باشد، توصیفی وقایعنگارانه و سیاسی و آن هم ناقص است که به هیچوجه نکته بدیع و تازهای را به خواننده نمیدهد. متاسفانه یکی از دلایل ضعف کتاب، عدم مطالعه و مراجعه به نظریهپردازان ایرانی برای فهم و درک انقلاب است. یکی از مهمترین این نظریهها از جانب آقای کاتوزیان ارایه شده که هیچ اشاره سلبی یا ایجابی به آن نشده است. شاید در میان منابع فارسی نویسنده، هیچ مدرک معتبر جامعهشناسان ایرانی و پژوهشهای انجام شده وجود نداشته باشد. عبدی افزود: در قسمت بعد، نویسنده به جنگ و تاثیر آن بر نظام اجتماعی میپردازد و جنگ را موجب تثبیت نظام و بسیج مردم میداند و سپس تاثیرات اجتماعی جنگ را شامل تبدیل دفاع به عنوان یک ارزش و هنجار و نیز تغییر ارزشهای رزمندگان میداندو به علاوه روحیه شهادتطلبی را از دیگر نتایج جنگ معرفی میکند. نویسنده تاثیرات جنگ را در حوزه تکنولوژی با ذکر مثالهایی از پلهای شناور و به ویژه قایقهای تندرو و تعریف از مورد اخیر شرح میدهد. وی تصریح کرد: نویسنده سپس به پایان جنگ میپردازد و معتقد است که در آن زمان وی گفته است که رابطه علی میان ادامه جنگ و تهدید انقلاب درست نیست، بلکه برعکس جنگ پایههای اجتماعی انقلاب را مستحکم کرد و اگر جنگ پایان بگیرد، انسجام اجتماعی و نیروی درونی هنجار خاموش و مسائل عدیده اجتماعی آغاز خواهد شد که نظام را شدیدا تهدید خواهد کرد. (صص ۱۴۶-۱۴۵) با توجه به اینکه نویسنده متوجه آثار و پیامدهای نظرش میشود، بلافاصله تذکر میدهد که تمامی انسجام و قوام جامعه ما از طریق جنگ بود و با پایان یافتن آن این قوام از میان میرفت و باید قبل از پایان جنگ موضوع دیگری را به عنوان منبع انسجام اجتماعی برمیگزیدیم و با مقایسه سوییس، آلمان و ژاپن معتقد است که جنگ یک وسیله اتفاقا مناسب در اختیار جامعه ما بود تا از آن طریق به موفقیتهای بزرگ در خیلی از زمینهها دست یابد و این موفقیت در حوزه اقتصادی نیز امکانپذیر بوده و مثال آن آلمان و ژاپن ذکر شده است. (ص ۱۴۶) وی با تاکید بر بیاطلاعی از برخی مسائل ایران نزد نویسنده گفت: نقد این بخش را با برخی خطاهای اطلاعاتی نویسنده آغاز میکنیم. نویسنده هنگامی که از گروههای طرفدار کارگران نام میبرد به مواردی همچون سنجابی و فروهر اشاره میکند (ص ۱۱۳) که ناشی از بیاطلاعی از مسائل سیاسی ایران است. همچنین در حوزه بینالملل و امریکا آشنایی نویسنده تا این حد است که پنتاگون را به عنوان مرکز فعال تصمیمگیری در مسائل خارجی کشور به این صورت توضیح میدهد: «نام وزارت خارجه امریکا از ساختمان پنج ضلعی آن گرفته شده که در آن پنت (Pent) به زبان یونانی به معنای پنج و پنتاگون به معنای پنجضلعی است». (ص ۱۱۵) این گونه توضیحات بیتناسب برای خوانندگانی که به طور عادی میدانند پنتاگون ساختمان وزارت دفاع و نه وزارت خارجه امریکاست به معنای دقیق کلمه بیاطلاعی نویسنده را یادآوری میکند. وی در ادامه گفت: همچنین نویسنده موفقیتهای اقتصادی در ژاپن و آلمان را مرهون جنگ دانسته است، در حالی که آنان در جنگ شکست خوردند و آنچه موفقیت نام دارد مربوط به دهههای بعد از جنگ است. همچنین نویسنده از موفقیت ایران به گونهای صحبت میکند که گویی ایران در حال تبدیل شدن به امپراتوری اسلامی همچون قرنهای اولیه و رسیدن مرزهایش تا اروپا بود (ص ۱۴۴) که تمامی اینها حکایت از عدم آشنایی با روابط بینالملل میکند. عبدی تصریح کرد: جالب اینکه نویسنده چند پاراگراف پس از این ادعاهای عجیب بلافاصله به موضوع ختم جنگ و پذیرش قطعنامه از طرف امام خمینی(ره) میپردازد، بدون اینکه ذرهای توضیح دهد که فرآیند مذکور چرا و به چه دلایلی رخ داد؟ آیا اجتنابناپذیر بود؟ چه افراد و سیاستهایی مقصر بودند؟ عوامل اجتماعی پیشآمد این وضع چه بود؟ آیا فشارهای اولیه که منجر به انسجام اجتماعی شد، با زمینههای اجتماعی همخوانی داشت؟ و اگر نه آیا همان فشارها موجب این پذیرش و ختم جنگ نشد؟ عبدی گفت: نویسنده تصور روشنی نسبت به جنگهای دیگران ندارد و مدعی است که در جنگهای دیگر، خانوادههای کشتهشدگان و روزنامهها و رسانهها با دولت و نظام حاکم مخالفت میکنند، در حالی که این موضوع فقط در برخی جنگهای خاص صادق است و در اکثر جنگها طرفین جنگ قدرت آن را دارند که احساسات مردمشان را به نفع جنگ بسیج کنند. جنگ جهانی دوم و حتی جنگ ایران و عراق و جنگ بعدی عراق و کویت مثال بارز این امر است. نویسنده در یک اظهارنظر غیرمستدل مدعی است که مشارکت مردم در تظاهرات خیابانی یا حوزههای دیگر انقلاب علاوه بر نقش عمده رهبری، رسانههای خبری خارجی، بالاخص BBC نقش عمدهای داشتهاند (ص ۱۲۶) چگونه نویسنده این تاثیر را اندازهگیری کرده و براساس کدام ارزیابی یا ملاحظات معین، آن را توضیح داده بر خواننده پنهان است. وی تاکید کرد: این ادعا در حالی صورت گرفته است که نویسنده محترم خطاب به کسانی که در صحنه انقلاب حضور داشتند برای اثبات مشارکت مردم در انقلاب به نویسندگان خارجی چون کدی و مجلات خارجی استناد میکند! توضیحات پراکنده و ژورنالیستی در زمینه پس از انقلاب تا سال ۱۳۶۸ طی حدود 40 صفحه هیچ گرهی را از ذهن خواننده در مورد این دوره پرتلاطم نمیگشاید. شاید اینها تماما مقدمه بخش سوم بودهاند که به طور مفصل و بیش از 300 صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده است. عبدی در بخش سوم گفت: نخستین قسمت بخش سوم، تغییر در سلسله مراتب قدرت در سال ۱۳۶۸ است که با توجه به فوت امام و تغییر قانون اساسی، بیان میشود که فاصله میان راس قدرت (رهبری) و رییسجمهور در این دوره کاهش یافت. در ادامه به مسائل نظام اجتماعی ایران و مهمترین آن از نظر نویسنده دگرگونی مجدد ارزشهای جامعه پرداخته میشود. نویسنده برای اثبات تحول در ارزشها نتایج تحقیقی را که در سال ۱۳۷۱ انجام گرفته و با ۳۱۴ نفر از کارمندان و کارکنان دولت که سن آنان بالای ۳۰ بوده و از طریق نمونهگیری سیستماتیک در سه وزارتخانه جهادسازندگی، آموزش عالی و بهداشت مصاحبه شده است ارایه میدهد. وی تصریح کرد: خلاصه مطلب از نظر نویسنده چنین است که نابرابری بعد از سال ۱۳۶۸ به علت اقداماتی که در زمینه اقتصاد و آموزش رخ داد زیاد شد و این امر منجر به گسترش فقر و در نتیجه با ارزش شدن ثروت در جامعه شد؛ نمایش ثروت که نیازآفرینی، فرآیند با ارزش شدن ثروت و تغییر نظام ارزشی جامعه را تشدید کرد و یکی از پیامدهای آن افزایش حقوق اجتماعی ثروتمندان شد. به طور کلی در نقد این بخش از ادعاهای نویسنده باید گفت فرآیند تغییر ارزشها از سال ۱۳۶۸ آغاز نشد، به ویژه آنکه کاهش درآمد از این سال به بعد اصلا معقول نیست و این کاهش از سالهای قبل به ویژه 58 تا 65 رخ داده بود و اصولا روند تغییر ارزشها نیز ربط چندانی به این موضوع نداشته است. این روند از سالهای ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ به مرور زمان شروع شد این امر در برخی پژوهشهای معتبر فرهنگی و با استفاده از شاخصهای عینی اثبات شده است. آنچه در سال ۱۳۶۸ به بعد رخ داد تشدید آن روند بود و نه ایجاد آن. اگرچه همین تشدید نیز قابل مطالعه و احیانا مورد سوال قرار گرفته است. ادامه مطالب نویسنده به موضوعات مختلفی همچون روحانیت، پیامدهای نابرابری، سازماندهی و سلسله مراتب، کاهش انسجام اجتماعی، تغییر گروه مرجع، مشروعیت نظام و قالب بینالمللی یا نفوذ کشورهای دیگر برمیگردد که حجم وسیعی از کتاب را تشکیل میدهد (حدود 200 صفحه). این بخشها نیازی به نقد جدی ندارد زیرا فاقد انسجام و ارتباط منطقی با موضوع کتاب است و طی آنها نکات قابل توجه و بعضا فاقد اهمیت و حتی غلط را میتوان یافت. این قسمتها بیشتر به نوعی تاملات شبیه است. با این حال ذکر برخی کاستیهای این بخشها میتواند فضای کلی آن را ترسیم کند. برای جلوگیری از اطاله کلام فقط به چند مورد محدود پرداخته میشود. وی افزود: نویسنده کماکان بر مشاهدات خود حتی اگر محدود باشد یا در دوران کودکی و نوجوانی انجام شده باشد اهمیت بیشتری میدهد تا منابع تاریخی و پژوهشی نویسندگان کشور. به طور مثال حتی وقتی میخواهد درباره کودتای ۲۸ مرداد سخن بگوید به مشاهدات خود از بالای ساختمان سه طبقه در میدان بهارستان استناد میکند. (ص ۴۶۱) به طور کلی در طول کتاب حتی به یک پژوهش از محققان ایران چه در قبل و چه بعد از انقلاب اشارهای نشده است که احتمالا ناشی از عدم مطالعه است. با این وضع معلوم نیست که چرا نویسنده از گرایش جوانان به فرهنگ غرب و رویگردانی از فرهنگ ملی ناراحت است؟ وی گفت: با عنایت به آنچه که گفته شد نمیتوان فهمید که نویسنده مشکل را در چه میداند، از یک سو او را فردی طرفدار اعمال فشار و کنترل دولت و حتی نیروی انتظامی مییابیم به طوری که شرط اول آزادی را از بین رفتن نابرابریهای اجتماعی و نظام استبدادی میداند (صص ۵۱۵ و ۵۱۶). اگرچه معلوم نیست در غیاب آزادی چگونه نظام استبدادی محو میشود! از سوی دیگر وی را خواهان رفتار مسالمتآمیز و همراه با گذشت و دوری از روشهای قهری مییابیم (ص۵۵۶) از یک سو نویسنده معتقد است که مسوولان ما دارای سجایای فراوانی هستند، (ص۱۵۴ و بسیاری از صفحات دیگر). ولی از سوی دیگر رژیم را به گونهای ترسیم میکند که مردم «ترس از توبیخ» داشته و با دشواری به پرسشهای تحقیقاتی مشابه پژوهش وی جواب میدهند. (ص ۱۶۰) در واقع همین سردرگمی است که نویسنده در صفحات پایانی (صص ۵۵۵ تا ۵۵۷) صرفا به یک سری توصیههای اخلاقی بسنده میکند و خواننده نمیداند که با این حجم مطلب درصدد بیان چه موضوعی است. نویسنده حتی در تبیین حکومتهای قبل و بعد از انقلاب نظر واضح و روشنی ندارد و با استناد به ادعای شاه میپذیرد که امریکا به جرم گرایش به استقلال او را از سر راه برداشته است (صص، ۴۷۷ و ۵۱۱ و ۵۱۲) و به گونهای از نظام بینالملل سخن میگوید که تمامی وقایع عالم کمابیش تحت سلطه و نفوذ و اداره برنامههای ایالات متحده امریکاست. به همین دلیل روی کار آمدن انور سادات را نیز نتیجه برنامههای امریکا میداند و با ذکر برخی نوشتههای نشریات غربی همین نتیجه را در مورد انتخابات ریاستجمهوری دوره پنجم ایران هم القا میکند، (ص ۵۱۰) گو اینکه بلافاصله مدعی میشود که رهبران انقلابی ایران دندان کشیده، شکنجه دیده، دلسوزتر، مومنتر و باهوشتر از آنند که گول این ترفندها را بخورند (ص، ۵۱۱) در حالی که قرار نیست رهبران چنین گولی را بخورند، بلکه این مردم هستند که ظاهرا مساعد برای گول خوردن هستند! به طور کلی میتوان گفت کتاب فاقد انسجام و چارچوب تئوریک است. به علاوه دلایل و شواهد مرتبط با موضوع به نحو صحیح وجود ندارد. کتاب فاقد لحن علمی و بیطرفانه است، نویسنده با ترجمه خلاف عرف هم مدرنیزاسیون به توسعه، برنامهریزیهای توسعه (Development) را مورد پرسش قرار داده است. وی گفت: این کتاب هیچ راهحلی که متضمن خروج از این وضعیت باشد ارایه نمیکند و بعضا راهحلهایی میدهد که معقول نمینماید، از جمله افزایش قدرت اقتصادی از خلال ادامه جنگ! نویسنده میان استبداد (به معنای کنترل دولتی و استفاده از قدرت و زور) برای حفظ ارزشها با دفاع از آزادی سرگردان است. اگرچه کفه اول را ترجیح میدهد. منابع و ارجاعات کتاب بسیار ناقص و ناکافی است. از مشاهدات موردی نتایج کلی استنتاج شده است. گیر اساسی کتاب در این است که نویسنده نتوانسته وضعیت خود را با روحانیت، حکومت و امریکا به لحاظ نظری تنظیم کند. درجایی از خوبیها و در جایی از بدیهای آنها گفته است. نباید درتبیینهای جامعهشناسی، ملاحظات سیاسی را دخیل کرد. در حالی که نویسنده تحث ثاتیر سیاست، بسیاری از مسائل را نوشته و هیچ ایده روشن و مستقلی وجود ندارد. وی در پایان یادآور شد: کتاب حاضر فاجعه است اما اگر از من بپرسید که چرا آن را نقد کردم باید بگویم حسن دکتر رفیعپور این است که آثارش منتشر میشود و ما انتظار داریم وقتی کتابی به عنوان کتاب سال برگزیده میشود حداقل از نظر روش ایراد نداشته باشد هرچند ممکن است درمواردی سلیقهای باشد. در صورتی که در سه کتاب وی سیر نزولی از اولی به سومی وجود دارد و به نظرم اگر میخواهد این گونه باشد بهتر است که کتاب چهارم منتشر نشود. با وجود این اشکالات واضح و آشکار، نویسنده نقاط قوتی هم دارد. توجه و عنایت به اطراف و محیط پیرامون و یادداشتبرداری از آنها میتواند خصلت مناسبی برای پیروی دیگران از آن خصلت باشد. اهمیت دادن به مسائل ایران و مسائل ملی و دور شدن از حوزه انتزاعیات و درگیر شدن با مسائل ملموس و علمی هم از دیگر ویژگیهای مثبت نویسنده است. منبع: روزنامه اعتماد
۱۳۹۴/۰۲/۲۱ ۱۰:۴۹:۱۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]
صفحات پیشنهادی
سنگال به ائتلاف جنگ علیه یمن پیوست | خبرگزاری ایلنا
ایلنا سنگال اعلام کرد که دو هزار و ۱۰۰ نظامی خود را برای پیوستن به ائتلاف جنگ علیه یمن اعزام میکند به گزارش ایلنا به نقل از رویترز «مانکر ندیای» وزیر خارجه سنگال اعلام کرد که کشورش دو هزار و ۱۰۰ نظامی خود را برای پیوستن به ائتلاف جنگ علیه یمن به عربستان سعودی اعزاثبات اقتصادی خواسته مهم بخش خصوصی است | خبرگزاری ایلنا
حامد واحدی عضو هیات رئیسه اتاق تهران در گفتگو با ایلنا ثبات اقتصادی خواسته مهم بخش خصوصی است ایلنا بخش خصوصی برای برنامه ریزی بلند مدت و میان مدت به ثبات شاخص ها و از آن مهمتر به پیش بینی پذیری بازارها و شاخص ها نیاز دارد حامد واحدی عضو هیات رئیسه اتاق تهران در گفت و گو با خبنرخ ارز و سکه در بازار آزاد 19 اردیبهشت ماه تا ساعت 14:30 / ثبات در بازار سکه و دلار | خبرگزاری ایلنا
نرخ ارز و سکه در بازار آزاد 19 اردیبهشت ماه تا ساعت 14 30 ثبات در بازار سکه و دلار ایلنا هر دلار آمریکا در بازار امروز تهران سه هزار و 320 تومان و هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح جدید 940 هزار و 80 تومان در بازار معامله شد به گزارش خبرنگار ایلنا هر یورو در بازار آزاد سه هزارجنایات آل سعود باعث تغییر شرایط منطقه خواهد شد | خبرگزاری ایلنا
هاشمی شاهرودی جنایات آل سعود باعث تغییر شرایط منطقه خواهد شد نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری جنایات آل سعود را به گونهای خواند که میتواند باعث تغییر شرایط منطقه شود به گزارش ایلنا آیتالله شاهردی در آغاز درس خارج فقه خود با اشاره به اینکه امروز استکبار جهانی بالاخص امریکا برئیس اتحادیه گرمابه داران، سونا و ماساژ تهران در واکنش به خبر ایلنا | خبرگزاری ایلنا
ایلنا رئیس اتحادیه گرماداران سونا و ماساژ تهران در واکنش به خبر ایلنا در خصوص ماساژور های صیغه ای گفت انصافا نه تاکید اینجانب بوده و نه مطلب مهمی برای صنف ما یا مرتفع نمودن مشکلی از جامعه می باشد احتراما در پی انتشار مصاحبه اینجانب سید مهدی سجادی نیری رئیس اتحادیه گرمادارانتاکید فائو و سازمان جهانی بهداشت بر نیاز به استراتژی هماهنگ ایمنی غذا و تغذیه در ایران | خبرگزاری ایلنا
سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد فائو در نخستین همکاری خود با فرهنگستان علوم پزشکی ایران تاکید کرد که رفع چالش های فراروی تغذیه و ایمنی غذا در ایران بدون استراتژی های هماهنگ و تثبیت شده محقق نخواهد شد به گزارش خبرنگار ایلنا سرج ناکوزی نماینده سازمان خواربار و کشاروزی ملل متحطرح کنونی سنای آمریکا، خواست اولیه جمهوریخواهان نبود | خبرگزاری ایلنا
بهشتیپور در گفتوگو با ایلنا طرح کنونی سنای آمریکا خواست اولیه جمهوریخواهان نبود تحلیلگر سیاستخارجی گفت طرح سنا خواست اولیه جمهوریخواهان نبود چراکه آنها میخواستند حق وتوی و حق رد توافق احتمالی را داشته باشند حسن بهشتیپور در گفتوگو با خبرنگار ایلنا در خصوص تصویدغدغههای مثلث قهرمانی در شب بیست و نهم/دوئل ایرانی- پرتغالی برای رسیدن به دایی | خبرگزاری ایلنا
جنگ بالا و پایین جدول به اوج رسید دغدغههای مثلث قهرمانی در شب بیست و نهم دوئل ایرانی- پرتغالی برای رسیدن به دایی ایلنا هفته بیست و نهم لیگ برتر با رقابت داغ تیم های بالا و پایین جدولی به اوج خود خواهد رسید جایی که مثلث تراکتور سپاهان و نفت برای قهرمانی با تمام وجود به میداعرضه 205 هزار تن انواع کالا در بازارهای فیزیکی و فرعی | خبرگزاری ایلنا
ایلنا در صورت تقاضا 205 هزار تن انواع کالا امروز چهاردهم اردیبهشت ماه در بازارهای فیزیکی و فرعی بورس کالای ایران عرضه می شود به گزارش ایلنا از بورس کالا در صورت تقاضا چهار هزار تن مس کاتد شرکت ملی صنایع مس ایران با قیمت پایه 199 هزار و 921 ریال راهی تالار محصولات صنعتی و معدنپرداخت حقوق بازنشستگان در برخی استانها به تأخیر افتاده است | خبرگزاری ایلنا
پرداخت حقوق بازنشستگان در برخی استانها به تأخیر افتاده است ایلنا دبیر کانون عالی کارگران بازنشسته تامین اجتماعی از تاخیر در پرداخت مستمری بازنشستگان در تعدادی از استان ها خبر داد «محمد اسدی» با اشاره به اینکه در روزهای اخیر پرداخت مستمری بازنشستگان در برخی استرسیدگی به دفاتر و صورتحساب مودیان مالیات بر ارزش افزوده دردستور کار قرار گرفت | خبرگزاری ایلنا
ایلنا رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور با صدور بخشنامه ای رسیدگی به پرونده های کلیه مودیان نظام مالیات بر ارزش افزوده با اولویت پرونده های سنوات اولیه اجرای این قانون را ابلاغ کرد به گزارش ایلنا از رسانه مالیاتی ایران علی عسکری در این بخشنامه آورده است همانگونه که مطلعپولهای دوران احمدینژاد را داشتیم بیشتر از اینها کار میکردیم | خبرگزاری ایلنا
مدیرکل میراث فرهنگی کهگیلویه و بویراحمد پولهای دوران احمدینژاد را داشتیم بیشتر از اینها کار میکردیم ایلنا مدیرکل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی کهگیلویه و بویراحمد با انتقاد از کارنشدن در حوزه زیرساختی باوجود اعتبارات کلان در دولت گذشته تاکید کرد اگر پولهای دوران احمد1600 پرونده در حوزه تملک اراضی در دست بررسی قرار دارد | خبرگزاری ایلنا
معاون حقوقی رئیس جمهور 1600 پرونده در حوزه تملک اراضی در دست بررسی قرار دارد ایلنا معاون حقوقی رییس جمهوری با اشاره به اینکه 1600 پرونده حقوقی در زمینه تملک اراضی داریم گفت بیشتر این پرونده ها به دلیل خلا نقشه ها و نواقص مدارک است که این موضوع را در هیات دولت به صورت فراخواننشست خبری دبیر کل جامعهاسلامی مهندسین | خبرگزاری ایلنا
نشست خبری دبیر کل جامعهاسلامی مهندسین نشستخبری محمدرضا باهنر دبیر کل جامعهاسلامی مهندسین صبح امروز دوشنبه 14اردیبهشتماه باحضور اصحاب رسانه برگزار شد عکاس علیرضا خضرائی ۱۳۹۴ ۰۲ ۱۴ ۱۲ ۳۶ ۳۸ کد خبر 274804لزوم استفاده سپام در صدور ضمانت نامه ها | خبرگزاری ایلنا
ایلنا بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران با ارسال بخشنامه ای به شبکه بانکی بر لزوم استفاده از سپام در صدور ضمانتنامه بانکی ریالی تأکید کرد به گزارش ایلنا از روابط عمومی بانک مرکزی متن کامل بخشنامه به شرح ذیل است بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران به دلیل بروز برخی مشکلات و ابهامات بواکنش افشارزاده به جایگزینی زوج اسکوچیچ-مجیدی به جای قلعهنویی | خبرگزاری ایلنا
مدیر عامل باشگاهاستقلال در واکنش به مطرحشدن زوج اسکوچیچ - مجیدی برای جایگزینی قلعهنویی گفت این تنها گمانهزنی رسانههاست بهرام افشارزاده در گفتوگو با خبرنگار ایلنا با اعلام این مطلب افزود وضعیت باشگاهاستقلال از نظر واگذاری و خصوصیسازی هنوز مشخص نیست و در اقلعهنویی: بازیهای باقیمانده استقلال حیثیتی است/ باید از لیگ ترکیه الگوبرداری کنیم | خبرگزاری ایلنا
به کرار گفتهایم کارت نگیرد قلعهنویی بازیهای باقیمانده استقلال حیثیتی است باید از لیگ ترکیه الگوبرداری کنیم ایلنا سرمربی استقلال دو بازی باقیمانده این تیم را در لیگ برتر مصافهایی حیثیتی میداند وی معتقداست فوتبال ایران باید از ترکیه الگوبرداری کند به گزارش ایلنا امیر-
گوناگون
پربازدیدترینها