تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اولین چیزی که از انسانها سؤال می شود، نمازهای پنج گانه است .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817049912




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«منور» را «خمپاره» معرفي كردند!


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: «منور» را «خمپاره» معرفي كردند!
نویسنده : شاهد توحيدي 


همزمان با برخاستن اولين نغمه‌هاي جدايي‌طلبي در كردستان، فقيد سعيد و مجاهد نستوه، آيت‌الله سيد محمود طالقاني(قده)، به عزم ايجاد آشتي و آرامش و در آغازين روز از فروردين ماه 1358، عزم سفر به كردستان نمود. او را نمايندگاني از سوي امام خميني (ره) و شوراي انقلاب و دولت، چون آيت‌الله بهشتي، آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، ابوالحسن بني‌صدر و احمدصدر حاج سيدجوادي همراهي مي‌كردند. طالقاني از آن روي كه «وجيه المله»بود و محبوب همگان، در آن سفر مورد احترام همگان حتي «تجزيه‌طلبان» قرار گرفت! به گونه‌اي كه مثلاً به هنگام سخنراني در مسجد جامع سنندج، كردها تنها سخنراني او را تحمل كردند و به هنگام سخنراني ديگر اعضاي هيئت، بانگ اعتراض برآوردند كه البته با نصيحت طالقاني خاموش شدند! در آن سفر، جدايي‌طلبان سعي كردند تا با مظلوم‌نمايي، واقعيت انديشه و عمل خويش را از طالقاني پنهان دارند و گناه را بر گردن «سركوب دولتي» بيندازند. اما طالقاني سعي داشت تا شيطنت‌هاي آنان را به تسامح بنگرد و ايشان را گرد سفره «شورا» جمع كند. آن سفر پايان پذيرفت و اعضاي هيئت به تهران باز‌گشتند. چندي بعد، آتش كشتار و جدايي‌طلبي بار ديگر از كردستان زبانه كشيد و شراره‌هاي آن، جان بسياري از جمله پاسداران انقلاب را گرفت. سرانجام و به‌رغم كوتاهي‌هاي دولت موقت، با فرمان قاطع امام‌خميني‌(ره)، نيروهاي نظامي ومردمي، طومار تجزيه‌طلبان را در هم پيچيدند و سران آنها را به دامان ارباب دلالت نمودند. اين اما، تمامي داستان نبود. طالقاني در يكي از خطبه‌هاي پرشور جمعه خويش، سفره دل باز كرد و به افشاگري پيرامون مشاهدات خويش در كردستان پرداخت. اين خطبه براي آنانكه وجهه آن پير مبارز را چون سپري براي مطامع خويش مي‌خواستند، بس گران آمد و از آن پس دريافتند كه بافته‌هاي ذهني آنان دراين‌باره، تنها به سرابي مي‌ماند و بس! گروه موسوم به «مجاهدين» بعدها كه خطبه‌هاي جمعه طالقاني را منتشر ساختند، خطبه پرشور مربوط به وقايع كردستان را از آن حذف كردند! سركرده آنان در همان روزها در محفلي خصوصي گفته بود: طالقاني چرا به كردها حمله مي‌كند؟ ما با آنها اتحاد استراتژيك داريم! در پي بازتابي كه پس از آن خطبه در جامعه روي داد، سؤال عمومي اين بود كه مگر طالقاني در آن خطبه چه گفته بود؟ پاسخ آن را جز با مرور متن آن خطابه نمي‌توان يافت. به باور ما اين گفتار، از اسناد دست اول تاريخي، براي نماياندن كردار جدايي‌طلبان كردستان است. شهادتي است كه از زبان يكي از صادق‌ترين و با حسن‌نيت‌ترين رهبران انقلاب و نيز شاهدان واقعه كردستان بيان شده است و همين، در سالروز برخاستن آغازين نغمه‌هاي تجزيه در كردستان، بر جذابيت اين سند مي‌افزايد. مقالي كه پيش رو داريد، به بازخواني تحليلي اين خطبه تاريخي پرداخته است. به باور ما، اين بازخواني از ضرورت‌هاي تدوين تاريخ انقلاب اسلامي و نيز شناخت تحركات اقليتي تمامت‌خواه و شورشي در خطه كردستان است. اميد آنكه مقبول افتد. *** اينها دولت را تنها «كيسه» خود مي‌خواهند آيت‌الله طالقاني خطبه افشاگر خويش درباره وقايع كردستان را، با جدا كردن حساب كردها از اقليت جدايي‌خواه آغاز مي‌كند و طي آن تأكيد مي‌ورزد كه اكثريت مردم كردستان، از دسيسه‌هاي تجزيه‌طلبان بي‌اطلاع هستند و هم آنان به خودي خود، گرايشات جدايي طلبانه را تحمل نخواهند كرد. لازم به ذكر است كه اين رويكرد تفكيكي از سوي سران نظام، درهمان مقطع و بعدها، در فرونشاندن غائله جدايي‌طلبي، فراوان به كار رهبران نظام نوپاي اسلامي آمد:«...اكثر برادران كرد ما، خواهران كرد ما هم از اين دسيسه زير پرده بي‌اطلاعند، بارها مي‌گويند: اگر شما ديوار آهني هم در مقابل ما و ديگر برادران مسلمان ما بكشيد، ما ديوار را فرومي‌ريزيم، راست هم مي‌گويند ولي اينها نيستند، آنهايي كه دسيسه مي‌كنند اينها نيستند، مي‌آيند اظهار مي‌كنند چه مي‌خواهيد؟ (مي‌گويند:) مي‌خواهيم در سرنوشت خودمان مختار باشيم، مي‌خواهيم فرهنگ كردي را تعليم بدهيم. خب بكنيد، كي جلوگيري كرده؟ مي‌خواهيم انجمن‌هاي شهر و روستا را تشكيل بدهيم، خب بدهيد؛ كي جلوگيري كرده؟ بعد، ديگر چه مي‌خواهيد؟ ديگر چه مي‌خواهيد؟ پايگاه‌هاي نظامي ارتش از اينجا برود! پاسدارهاي غير‌بومي از اينجا بروند! يعني چه؟ آخرش چي؟ آخرش هم اينكه ما هر كاري دلمان بخواهد به دست خودمان باشد، فقط دولت مركزي به ما نان بدهد، آرد بدهد، نفت بدهد و پول بدهد. آخر مسئله به اينجا مي‌انجامد ديگر؛ هيچ حق دخالت در كار ما نداشته باشيد. يعني دولت فقط جيره‌ده يا «كيسه» اينها باشد كه به‌ اينها (سرويس) بدهد. نفت را از خوزستان بياورند به اينها بدهند و اينها هيچ تمكيني از دولت مركزي نداشته باشند؛ اين شدني است؟ همه چيز به دست خود ما، فقط بودجه به دست دولت! - چون آن (را) هم از خودشان ندارند - از جايي ديگر به ما بودجه بدهيد، ما خودمان مي‌دانيم. آيا اين سؤال مطرح نيست كه خرج 10هزار، 20هزار، 30هزار مسلح با حقوق 3هزار، 4هزار تومان و 5هزار تومان از كجا تأمين مي‌شود، خب (اين كار را) بكنيد، اين آقايان لولوها (منظور، سران ضد انقلاب است) همچين سرمايه‌هايي از خودشان دارند؟ از كجا آورده‌اند؟ آيا به عهد و پيمانشان وابسته هستند و متعهدند؟ همان طوري كه بهشان گفتند شما حق داريد، شما پيمان داريد، افسر ايراني، سرهنگ، سربازهاي ما، (شما) افسرهاي ما (را) كه براي حفظ امنيت آمدند به اينها تأمين مي‌دهيد، پرچم امنيت روي ماشين‌شان مي‌گذاريد و بعد همين كه بيرون آمدند (آنها را) به گلوله مي‌بنديد؟...» از عمق فاجعه غافل بوديم شايد بتوان سخناني را كه در ادامه مي‌خوانيد، از معدود موارد«خود انتقادي» از سوي مسئولان جمهوري اسلامي دانست كه در كنار مواردي كه در سيره امام خميني، آيت‌الله خامنه‌اي و برخي ديگر از زعماي قوم مشاهده شده است، قرار مي‌گيرد. طالقاني در اين گفتار اذعان مي‌دارد كه در آغاز ورود به كردستان، از عمق فاجعه‌اي كه توسط جماعت تجزيه‌جو تدارك شده بود «غافل‌» بوده و بعدها و با بررسي جوانب مسئله، واقعيت را دريافته است. او در اين فراز از سخنراني خويش، از شهيد مظلوم، زنده‌ياد «سپهبد محمد‌ولي قرني»نيز اعاده حيثيت مي‌كند كه در آغاز ورود هيئت به كردستان، مورد عتاب ايشان قرار گرفته و همين عامل، موجب بركناري وي از رياست ستاد مشترك ارتش شده بود(1) «يك نمونه‌اي براي شما براي روشنگريتان عرض مي‌كنم، نخواستم زياد افشاگري بكنم. همان وقتي كه در 4 يا 5 ماه قبل، مسئله سنندج پيش آمد و ما با دوستانمان رفتيم براي حل مسئله، (پرسيديم:) چه مي‌خواهيد؟ چه مي‌گوييد؟ بعد از تحقيقات معلوم شد، يك درگيري بين كميته شيعه و كميته اهل سنت ايجاد كرده‌اند، بعد يك نفري به تير مجهولي كشته شده و بعد هم يكي از همين آقايان سران، رفت تلويزيون و راديو را گرفت و دستور داد كه ژاندارمري را بگيريد...‌ژاندارمري را خلع سلاح كردند، رئيس ژاندارمري هم تسليم شد... و بعد شهرباني هم تسليم شد. بعد حمله كردند به طرف پايگاه نظامي، مركز نظامي. (مهاجمين گفته بودند) برويد آنجا را هم بگيريد، (اما) آنها از خودشان دفاع كردند. اگر آن روز مركز نظامي ارتش سنندج سقوط كرده بود، مي‌دانيد چه فاجعه‌اي مي‌شد؟ ما هم غافل! تا وارد شديم، عوامل و دور‌و‌بري‌هاي اينها داد و فرياد برداشتند كه ارتشي‌ها جوان‌هاي ما را كشته‌اند، زن‌هاي ما را كشته‌اند. بمب و خمپاره بر سر ما ريخته‌اند، خب ما را ناراحت كردند كه چرا بايد ارتش اين كار را بكند؟ چه جنگي داشته با اين مردم؟ خدا رحمت كند مرحوم قرني را، با او تماس گرفتيم و او گفت كه ما دستوري نداده‌ايم براي حمله به مردم. اينها از بالا و پايين حمله مي‌كنند به پادگان؛ ما دفاع نكنيم؟ اسلحه‌هايمان را بدهيم به اينها؟ سربازان خود را به كشتن بدهيم؟ ما باز هم باور نكرديم! در جلسه‌اي كه رفتيم در ميدان عمومي، چند عدد از اين چيزهايي كه شبيه كله قند است جلوي ما گذاشتند كه با اينها ما را كشته‌اند. در بيمارستان‌ها رفتيم، (ديديم) عجب وضعي پيش آمده بود. بالاخره رفتيم پادگان براي اينكه اعتراض كنيم چرا بر سر مردم خمپاره ريخته‌ايد؟ - ببينيد دسيسه را، تبليغات را - بعد هم متوجه شديم يك عده جوان‌هاي سرباز متدين و متعهد ايستادگي كرده‌اند در برابر حمله آنها و از سويي ديگر هم دو سه نفر سرهنگي كه خودشان بومي آنجا بودند، گفتند آقا، (برعكس، اينها هستند كه) به ما حمله مي‌كنند. وضع پادگان (از نظر مكاني) در يك سطح پاييني واقع شده است كه از بالا و پايين شب و روز به ما حمله مي‌كنند؛ (آن وقت) ما (از خودمان) دفاع نكنيم؟ من گفتم خب، (درست است كه) حمله مي‌كنند، (ولي شما) چرا با خمپاره به اينها حمله كرده‌ايد؟ گفتند (اينكه) خمپاره نيست، اينها مشعله‌هايي – منظور گلوله منور است - است كه ما به هوا پرت مي‌كنيم تا اطراف را خوب ببينيم. بعد، در (يك) جعبه را باز كردند، مشعله‌ها را به هوا پرت كردند و گفتند (اينها) بعد از آنكه سوختش تمام شد، اگر جايي سقوط كند، آسيبي نمي‌رساند. همين‌ها را برداشته بودند اين فريبكارها، جلوي ما آورده بودند كه با اين خمپاره‌ها ما را كشته‌اند؛ (يعني) از هر فرصتي (براي فريب دادن ما) استفاده كردند، آن وقت براي من پيام مي‌فرستند علما و سران آنجا؛ كه به ما مثل مغول‌ها حمله مي‌كنند؛ كه اين ارتش شما آمده و ما را مي‌كوبد!» سران غائله، در اروپا و خارج، زير لاك خودشان پنهان شدند امام جمعه فقيد تهران در بخش ديگري از خطبه افشاگر خويش، بر انگاره ورود ابتدايي ارتش به ماجراي كردستان خط بطلان مي‌كشد و براين باور است كه آنها كه اين فتنه جدايي‌طلبانه را در كردستان ايجاد كرده‌اند، هم اينك عمدتاً به خارج از كشور پناه برده‌اند و در جنگ‌افروزي‌هاي خويش، تنها مردم كرد را به مثابه سپر انساني خويش خواسته‌اند. او در اين بخش از سخنان مهم خود، جماعت فتنه‌گر را به «افساد در زمين» متهم مي‌سازد و آنان را آغازگر اين جنگ و خونريزي مي‌داند:« (آيا) ارتش ابتدائاً وارد شد؟ فتنه را كي ايجاد كرد؟ از كجا شروع شد؟ هيچ بررسي شده؟ اينها آيا به قول و عهدشان قانع هستند؟ اگر واقعاً مسائلشان اين باشد، بسيار آسان و قابل حل است، ولي مسئله اين نيست، اينها صدايشان از خودشان نيست. اينهايي بودند كه رفتند در اروپا و خارج، زير لاك خودشان پنهان شدند، اين مردم مسلمان خون دادند، حالا ساكت‌ها، به صدا درآمده‌اند. تسليم شده‌ها انقلابي شده‌اند! وابسته‌ها دوباره آمده‌اند روي كار. اينها (قبلاً‌) كجا بودند؟ چه مي‌كردند؟ «تلك الدار الاخره نجعلها للذين لا يريدون عُلُوّاً في الارض و لا فساداً...؛ سراي آخرت است كه براي كساني قرار مي‌دهيم كه در زمين خواستار برتري‌جويي و فساد نيستند.» آيا ارتش ما عُلُو كرده؟ آيا رهبرهاي ما علو كرده‌اند در زمين؟ اينها كه همه‌اش طرفدار مستضعفين، طرفدار بيچاره‌ها، طرفدار محرومين هستند، كي علو كرده، كي فساد در زمين مي‌كند؟» قرآن و دين ما فتنه را تحمل نمي‌كند واپسين فصل از خطابه افشاگر طالقاني، در بيان ماهيت عناصر جدايي طلب ايراد شد كه از قضاي روز‌گار، هنوز زنده و پرطراوت است و مي‌تواند معيار خوبي براي بازشناسي و نيز خنثي‌سازي تحركات جدايي‌طلبانه كنوني به شمار رود. او تقصير اين تحركات را عليه نظام نوپاي اسلامي، به دشمنان خارجي انقلاب به ويژه صهيونيسم بين‌الملل متوجه مي‌كند و براين باور است كه امكانات گسترده‌اي كه در اختيار جماعت تجزيه‌طلب قرار مي‌گيرد، از سوي اينگونه گروه‌ها به ايشان اعطا مي‌شود. وي در فرازي ديگر از ختام اين خطبه، تلويحاً تجزيه‌طلبان را به اين مهم تذكر مي‌دهد كه برخورد ارتش با آنان، وجه حداقلي مواجهه نظام با ايشان است و در صورت ضرورت، تمامي ملت در كنار رهبران خويش، نغمه‌هاي جدايي‌طلبانه را پاسخ خواهند داد و از تماميت ارضي كشور دفاع خواهند كرد: «بايد بدانند برادرها و خواهرهاي كرد! حساب شما از آنها جداست و اين ننگي كه دارند به پيشاني كردستان مي‌زنند و اين ‌همه مجاهده‌هايي (را) كه كردها كردند دارند از بين مي‌برند، (البته) اينها يك عده محدودي هستند، بايد حساب مردم كردستان، برادران و خواهران مسلمان و متعهد و ايراني را (جدا دانست) از يك مشت كساني كه معلوم نيست يا هست (كه) از كجاها كمك به اينها مي‌رسد، متهم مي‌كنند از كشور بزرگ شمالي ما به آنها كمك مي‌كنند... از يك كشور اسلامي به اينها كمك مي‌كنند، از اسرائيل مي‌رسد، از طرف دزدهاي فراري و عوامل رژيم سابق هر روز به اينها پول و اسلحه داده مي‌شود، پس مي‌خواهند در مقابل اين دسيسه‌ها مردم ساكت بنشينند؟! ارتش دخالت نكند؟ پس چه بكند؟ پس ارتش براي چه روزي است؟ و اين درگيري عاقبتي براي كردستان ندارد؛ جز خرابي، جز كشتار، جز ويراني، جز از بين رفتن آبروي برادرها و خواهرهاي كرد ما، هيچ محصولي ندارد. 30 ميليون جمعيت ايران و مسلمان‌ها، تسليم يك مشت خودخواه و وابسته به ديگران نخواهند شد. خودشان بايد در ابتدا حساب اينها را برسند؛ نمي‌رسند...؟ ارتش دخالت نمي‌كند؟ نمي‌تواند؟ ضعف پيش مي‌آيد؟ همه ملت (به ميدان) مي‌آيند. ما هم راه مي‌افتيم، امام خميني هم راه مي‌افتد. ما اين انقلاب را مفت به دست نياورديم كه بازيچه يك مشت بازيگر بين‌المللي باشيم. 60 هزار (نفر) از بهترين جوان‌هاي ما كشته شدند... ‌خيال مي‌كنند به اين مفتي است؟ خب تو برو كنار، بعد بلوچستان و خوزستان را فرض كن بعد دولت مركزي بماند (با) تهران، كوير لوت و يزد و كرمان، عاقبت كار همين است ديگر، اين خيانت بزرگ... (اما) اگر مطلبي، پيشنهادي انساني معقول سراغ دارند (بيايند) پيشنهاد بدهند؛ منهاي آنهايي كه دستشان به خون مردم آلوده شد. و‌الا ‌هر روز مبهم يك جا تحريك كردن را؛ اين ملت تحمل نمي‌كند. قرآن هم تحمل نمي‌كند. قرآن مي‌گويد: «قاتلوهم حتي لاتكون فتنه» هر جا فتنه شد بايد بكوبيد. فتنه را قرآن و دين ما تحمل نمي‌كند. اگر مسئله‌اي و مطلبي معقول و برحق است؛ كه اسلام هيچ حقي را ضايع نمي‌گذارد. هيچ مرام و مسلكي به اندازه اسلام به مردم حق نداده، خب، بيايند ابراز كنند؛ اين آتش‌افروزي براي چيست؟ تحريكات براي چيست؟ و بالاخره به دست شما ملت بايد اين آتش‌ها خاموش بشود و فتنه‌ها از ميان برود.» و كلام آخر اينك 34 سال از فتنه تجزيه‌طلبان در كردستان مي‌گذرد. بي‌ترديد اين غائله‌آفريني در ايران، نه اولين نمونه از نوع خود و نه آخرين آن خواهد بود. اين نظام تا آن هنگام كه بر خود اتكايي و استقلال خويش اصرار بورزد و آن را صيانت نمايد، همچنان در معرض اينگونه فتنه‌جويي‌ها خواهد بود. تلاش نگارنده اين مقال آن بود كه ريشه اينگونه فتنه‌ها و نيز طريقه مواجهه با آن را از زبان يكي از صريح‌ترين و محبوب‌ترين رهبران انقلاب، بازنمايي كند. صاحب اين قلم هرچند اميد مي‌برد كه مام ميهن هرگز ديگر چنين نغمه‌هاي جدايي‌طلبانه‌اي را نشنود، اما بر اين باور است كه دشمني استعمارگران با ايران را پاياني نيست و از اين رو همواره بايد با اتكا بر تجربيات پيشين، حركت عزتمند نظام و انقلاب اسلامي را پيش برد. پي‌نوشت: 1- آيت‌الله طالقاني در بدو ورود به كردستان، توسط وزير كشور وقت، از شهيد سپهبد محمد‌ولي قرني خواست كه درگيري با قواي كرد را قطع كند. قرني در پاسخ به اين درخواست، خطاب به احمد صدر حاج سيد جوادي نوشت: «تا موقعي كه از طرف رهبر انقلاب مسئوليت اداره ارتش را دارم، از انجام نظر جنابعالي و آزاد كردن افرادي كه به داخل پادگان به منظور قتل و غارت هجوم برده‌اند و تا زماني كه متجاوزين گمراه، شهر را به وضع آرام قبل برنگردانند، يعني تا زماني كه راديو و تلويزيون در دست افراد مجاهد از كرمانشاه و ساختمان‌هاي ستاد لشكر و فرودگاه مجدداً به مسئولان معين واگذار نگردد و سرهنگ صفوي فرمانده لشكر ۲۸ كردستان خود را به ستاد نيرو در تهران معرفي ننمايد، با وجود تمام ارادتي كه به شخص آيت‌الله طالقاني و جنابعالي دارم، در مقابل خواست تعدادي اجنبي تسليم نخواهم شد!»

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن