واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: توجه به زيرساختهاي ازدواج را فراموش كردهايم
هرچند امروزه و در دنياي جديد و مدرن، خيل عظيمي از مفاهيم تازه وارد زندگيمان شده و بسياري از مفاهيم قديمي نيز ...
هرچند امروزه و در دنياي جديد و مدرن، خيل عظيمي از مفاهيم تازه وارد زندگيمان شده و بسياري از مفاهيم قديمي نيز دستخوش تغييرات عمده شده است، اما همچنان بسياري از مفاهيم نقش اساسي و مهمي در زندگي فردي و اجتماعي ما ايفا ميكنند، پس توجه به حفظ اين مفاهيم بيش از پيش ضروري است؛ مفاهيمي همچون عشق، خانواده، ازدواج و... اما در اين ميان مفاهيم تازهاي نيز خود را نشان ميدهد كه در برابر مفاهيم ياد شده مقاومت ميكند؛ مفاهيمي همچون طلاق عاطفي كه حقيقتي گريزناپذير است و بايد براي آن فكري كرد. طلاقهايي كه ثبت نشده آمارهايي كه هر از چندگاهي از سوي منابع رسمي اعلام ميشود تنها شامل افرادي است كه به صورت قانوني طلاق گرفتهاند و اين جدا از زوجهايي است كه به صورت رواني و عاطفي دچار گسست شده و سالهاست جدا از يكديگر هستند اما در يك خانه زندگي ميكنند. اين موارد به طور روزمره از تلويزيون، راديو و روزنامهها و خبرگزاريها منتشر ميشوند و شاهد فزوني آمار طلاق شدهايم كه بسيار نگرانكننده است. در مورد افراد مطلقه كه پيش از جدايي فيزيكي و طلاق، دورهاي طولاني از جدايي اجتماعي، عاطفي و بعضاً اقتصادي براي آنها وجود داشته، شكي نيست، اما بسيارند خانوادهها، زنان و مرداني كه پس از دورههاي طولاني كشمكش، نزاع و انزجار، با گسستن آخرين رشتههاي پيوند عاطفي به وضعيت بيتفاوتي ميرسند. در واقع آمارهاي رسمي طلاق، بخشي از افرادي را نشان ميدهد كه در شرايط طلاق عاطفي تصميم به طلاق فيزيكي هم گرفتهاند. اين مسئله بزرگي است كه جامعه ايران با آن دست و پنجه نرم ميكند و از آنجايي كه تعداد آن زياد شده است به تدريج طبيعي قلمداد ميشود. بيتفاوتي، آخرين مرحله طلاق عاطفي به عقيده روانشناسان، آخرين مرحله جدايي عاطفي بين زن و شوهر، بيتفاوت بودن نسبت به يكديگر است. بايد بپذيريم همانطور كه آمار طلاق قانوني در كشورمان فزوني يافته، طلاق يا جدايي عاطفي هم بسيار زياد شده است و بايد براي آن فكري كرد و اين زخم را ترميم نمود. طلاق عاطفي درست در شرايطي در حال رخ دادن است كه شرايط اقتصادي جديد برخي خانوادهها، باعث شده كه خانهها روز به روز و به تدريج كوچك شوند اما فاصله ميان افراد خانواده عميقتر شود. در واقع فضاي وسيع خانههاي گذشته به فضاهاي كوچك خانههاي امروزي تبديل شده و با فاصله ميان افراد داخل اين خانهها، محبت و عشق رو به فراموشي رفته است. خانههايي كه زماني محل آرامش و آسايش افراد بودند، امروزه به فريزرهاي عاطفي تبديل شدهاند. بدون شك تا زماني كه چنين وضعيتي بر نظام خانوادهها حاكم است، نميتوانيم انتظار حضور كارآمد و مثمرثمر افرادي سالم را در جامعهاي سالم داشته باشيم. روزگار تلخ فرزندان فرزنداني هم كه در اين خانههاي جديد خالي از محبت و عشق حضور دارند تنها بهانههاي صوري ادامه زندگياند و فردا به سرخوردگان و آسيبديدگاني مبدل ميشوند كه توان درست تصميم گرفتن و رويارويي با مشكلات آيندهشان را ندارند. بدون شك آگاهي از چرايي ازدواج و دقت در مراحل اول آشنايي موجب ميشود تا شاهد حداقل ميزان طلاق در جوامع باشيم، اما در بسياري از خانوادهها، براي كودكاني كه والدين آنها دائماً در حال مشاجره و دشمني هستند و آنان فشار روحي و رواني بسياري را تحمل ميكنند، شايد طلاق نوعي موهبت محسوب شود. نگاه به ازدواج نياز به يك بازنگري كلي دارد بهتر است نسبت به امر مهم ازدواج كه شايد بعد از تولد مهمترين حادثه زندگي هر انساني است، تأمل و تدبر بيشتري به خرج دهيم. شايد تنها انجام آزمايشات اوليه خوني، پزشكي و فيزيكي براي صدور مجوز ازدواج كافي نباشد. چه بسا كه رنج به دنيا آمدن كودكان ناقص بيش از كودكان بيمار روحي نيست. مشاوره و تأييد سلامت روحي و رواني افراد و همچنين تأييد سازگاري دو نفر با يكديگر از طريق متخصصان، كم اهميتتر از مسائل فيزيكي و ژنتيكي نيست. شايد بهتر باشد دست به يك بازنگري كلي بزنيم. اينكه جوانان را فقط به ازدواج ترغيب كنيم، تشويق كنيم، وام بدهيم و... بدون اينكه راه درست انتخاب و استمرار زندگي مشترك را به آنان بياموزيم خطاي بزرگي است. زيرساختها هم مهم است بايد همانگونه كه در جوامع پيشرفته سعي ميشود تا پايههاي ازدواج را قوي كرده و دولتها با ايجاد اشتغال و افزايش سطح رفاه نسبي سعي ميكنند تا حداقلهاي لازم را براي ازدواج جوانان فراهم كنند، به جاي ترغيب صرف جوانان به ازدواج، زيرساختهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه را اصلاح كنيم. در صورت توجه به كارآفريني و ايجاد اشتغال براي جوانان، آنها پس از شاغل شدن و دريافتن جايگاه و نقش اجتماعي خود، با اتكا بر تواناييها و خواستههايشان به استقلال شخصيتي، اجتماعي رسيده و با رسيدن به شرايط نسبتاً پايدار اقتصادي با توجه به شرايط روحي و رواني خود آماده تشكيل زندگي ميشوند. شايد آنگاه كمتر شاهد كشتيهاي غرق شده يا تركخورده زندگيهاي خانوادگي باشيم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]