واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ازدواج یعنی خداحافظی با دوستان عزیزتر از جان؟
همسر خوب ما را از مراوده با دوست بی نیاز می کند؟ صمیمیت با همسر حدی دارد؟ با دوستی قدیمی می توان بیشتر از همسر تبادل راز کرد؟
درست زمانی که رابطه نامزدی چنان استحکامی می یابد که احتمال ازدواج به بالای نود درصد تخمین زده می شود، ناگاه حلقه دوستان عزیزتر از جان از شعاع حشر و نشرهای زوجین محو می شود و وقتی کار به ازدواج می کشد، مراسم عروسی تقریبا به مراسم وداعی طولانی مدت با دوستان دوران مجردی بدل می شود. روان شناسان رابطه تا اینجای کار را تاحدودی طبیعی می دانند و آن را بخشی از روند متعارف ورود به فاز جدیدی از زندگی می شمانرد. فاز بعدی اما بازگشتی گه گاهی به همه یا برخی از همان دوستان است، منتها با هویت جدید متاهل بودن و با معرفی یک عضو تازه، یعنی همسر ، به حلقه دوستان.
مرز فردیت و همسری کجاست؟
بنابر قاعده، جنس رابطه با همسر به گونه ای است که او را در جایگاهی بسیار فراتر از یک دوست صمیمی قرار می دهد اما این قاعده تا کجا کارکرد طبیعی دارد؟ چه حدی از حشر و نشر با دوستان بعد از ازدواجبرای ما لازم و چقدر از آن غیرطبیعی و بحران ساز است؟ همسر خوب ما را از مراوده با دوست بی نیاز می کند؟ صمیمیت با همسر حدی دارد؟ با دوستی قدیمی می توان بیشتر از همسر تبادل راز کرد؟ این سوالات بهانه تشکیل میزگردی شد با حضور دکتر عالیه شکربیگی، استاد دانشگاه و دبیر کارگروه خانواده سالم در نهاد ریاست جمهوری، و دکتر حافظ باجغلی، روان پزشک و عضو هیئت علمی دپارتمان سلامت روان در کشورهای آسیایی در دانشگاه ماهیدول تایلند، که آن را می خوانید.یکی از پیش فرض ها در زمینه کیفیت رابطه زناشویی این است که زن و مرد بعد از ازدواج می توانند یا باید چنان رابطه دوستانه ای با یکدیگر برقرار کنند که دیگر همانند دوران مجردی نیاز مبرمی به دوست نداشته باشند. شما این پیش فرض را قبول دارید؟دکتر باجغلی: من بحث را با این مقدمه شروع می کنم که اگر هر یک از زن و مرد را دایره ای مجزا بدانیم، می توانیم چهار حالت از رابطه را در نسبت این دایره ها توضیح دهیم. یک حالت این است که دو دایره کاملا از هم جدا باشند، یعنی اینکه زن و مرد فقط زیر یک سقف و صرفا براساس یک قرارداد با هم زندگی کنند.حالت دوم دو دایره فرورفته در هم است، یعنی زن و مرد وارد حریم یکدیگر شوند. حالت سوم این است که یک دایره بزرگ تر باشد و دایره دیگر کوچک تر که در این رابطه یکی بر دیگری احاطه دارد. اما در حالت آخر که به نظر من بهترین حالت است دو دایره جدا از هم هستند اما بین آنها پل ارتباطی وجود دارد. این یعنی اینکه زن و مرد بعد از ازدواج حریم خصوصی شان حفظ می شود، چون زندگی زناشویی به این معنا نیست که (به تعبیر فیلم هامون) در دیگری «مستحیل» شویم بلکه زن و شوهر هویت و حریم جداگانه دارند اما یک پل ارتباطی محکم بین آنها وجود دارد. اگر در ازدواجبه این الگو اعتقاد داشته باشیم آن وقت یک همسر خوب هیچ وقت ما را نه از دوست و نه از روابط اجتماعی و نه از هر چیزی که مربوط به هویت اجتماعی مان است محروم نمی کند. درست است که همسر خوب زندگی را زیبا و هدفمند می کند اما ما را از هیچ چیز «انسانی» بی نیاز نمی کند. بنابراین من این اصل را که رابطه زناشویی خوب ما را از داشتن دوست و هر رابطه دوستانه شخصی بی نیاز می کند یا اینکه داشتن ارتباط با دوستان بعد از ازدواج نشانه وجود مشکل در رابطه زناشویی است، قبول ندارم. دوستی های بعد از ازدواج همیشه مشکل ایجاد نمی کنند و می توانند مفید هم باشد. این کلیت قضیه است. ولی دوستی های بعد از ازدواج، در شرایطی که دوستان مجردند، مسئله قابل بحثی است که در مواردی می تواند مشکلاتی را ایجاد کند و در مواردی هم می تواند مفید باشد.
در چه مواردی مشکل ایجاد می کند؟دکتر باجغلی: ببینید، همان طور که گفتم، من با کلیت این موضوع که حق هر انسانی است که دوست داشته باشد، موافقم. اما باید بگویم که یک جاهایی واقعا این دوستی ها زنگ خطر هستند. ما باید بپذیریم که در دنیای محدودیت ها زندگی می کنیم. هرکدام از ما، به عنوان یک فرد از نظر انرژی وقت گذرانی با یک دوست، با محدودیت های مواجهه هستیم. وقتی رابطه با دوستان افسارگسیخته می شود و مثلا ارتباط یک زن متاهل با دوستانش بیش از حد می شود و زمان های طلایی را به دوستان خود اختصاص می دهد، خطرناک است.زمانی های طلایی؟دکتر باجغلی: بله. مثلا گاهی مرد یا زن به دلیل شغلش تا دیروقت بیرون از خانه است و فقط آخر هفته فرصت دارد با همسرش وقت بگذراند. در این شرایط اگر همسر آن شب یا روز تعطیل را هم با دوستانش باشد آزردگی طرف مقابل را موجب می شود.به پل رابط بین زن و شوهر اشاره کردید. می شود گفت سوءتفاهمی که در زندگی اجتماعی زن و شوهر به وجود می آید به سبب درک نشدن ماهیت این پل است و اینکه طرفین مرز بین روابط اجتماعی و فردی یکدیگر را گم می کنند؟دکتر باجغلی: بله. درک ماهیت این پل خیلی مهم است اما متاسفانه در مهارت های زندگی آموزش داده نمی شود. انسان به طور غریزی دوست دارد اجتماع باشد و مناسبات ارتباطی او با دیگران باید آموزش داده شود که بهترین نهاد برای این کار هم آموزش و پرورش است. ولی در آموزش و پرورش ما مهارت های زندگی یاد داده نشده است. از جمله مسائلی که باید یاد داده شود «رازداری» است. شاید مرد یا زن دوست ندارد همسرش روابطش را با دوستانش گسترده کند چون ممکن است بر اثر این حشر و نشرها رازهایی از زندگی مشترکشان فاش شود. به هر حال حق هر انسانی این است که رازهایش حفظ شود و چه کسی بیشتر از همسر از تمام جزئیات زندگی انسان در روابط جنسی یا اتفاقاتی که مثلا در فلان مسافرت افتاده است، خبر دارد؟ این موضوع آغاز نگرانی یکی از زوجین نسبت به روابط دوستانه گسترده و عمیق همسرش است.بعضی زنان گاه رازهایی از زندگی خود را به عنوان برگ برنده یا از سر صمیمیت برای دوستانشان بازگو می کنند...دکتر باجغلی: بله. زنان این را نوعی «درد دل» می دانند که البته اگر با دوست نادان انجام شود نه تنها رازداری رابطه زناشویی در آن رعایت نمی شود بلکه خطرناکاست. یکی دیگر از موارد مهم در ارتباط های دوستانه این است که انسان ها باید به آن پختگی رسیده باشند که القاپذیر نباشند. معمولا زن ها وقتی از رابطه خود و همسرشان با دوستانشان حرف می زنند ممکن است نصیحت هایی از سر دلسوزی بشوند که در نهایت بتواند به زندگی آنها ضربه بزند.زنان امروز
شنبه 5 اردیبهشت 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]