تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 20 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هرچیز بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

سایت نوید

کود مایع

سایت نوید

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799784186




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جنایت هولناک فقط به‌ خاطر یک نگاه


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
جنایت هولناک فقط به‌ خاطر یک نگاه




برخی جنایت‌ها با انگیزه‌های ساده و پیش‌پاافتاده، رخ می‌دهد. مصطفی، جوانی ٢٧ساله است که به‌دلیلی واهی دست به قتل زده است و اکنون در بازداشت به‌سر می‌برد تا پرونده او مراحل قانونی را طی کند.





روزنامه شرق: برخی جنایت‌ها با انگیزه‌های ساده و پیش‌پاافتاده، رخ می‌دهد. مصطفی، جوانی ٢٧ساله است که به‌دلیلی واهی دست به قتل زده است و اکنون در بازداشت به‌سر می‌برد تا پرونده او مراحل قانونی را طی کند.

این متهم در گفت‌وگو با خبرنگار ما، ماجرای قتل و داستان زندگی‌اش را شرح داده است:

‌چرا آدم کشتی؟

چشم‌توچشم شدیم. مقتول بد نگاه می‌کرد. به او گفتم برو، اما گوش نکرد و جلو آمد. فحش‌کاری شروع و بعد هم دعوایمان شد. چاقو کشیدم. نمی‌خواستم او را بزنم اما چاقو به گردنش خورد.

‌از اول اهل دعوا بودی؟

قبلا آره، اما الان نه.

‌چقدر درس‌خوانده‌ای؟

سوم دبیرستان. غیبت می‌کردم. غیبت‌هایم زیاد شد و بعد کلا مدرسه نرفتم. بعد از ترک تحصیل مدتی به باشگاه کشتی می‌رفتم.

‌گوش‌هایت برای چه شکسته است؟

کشتی می‌گرفتم. چند قهرمانی در کردستان، مشهد، اصفهان و تهران هم داشتم، اما تصادف کردم. در پایم پلاتین گذاشتند و مجبور شدم کشتی را کنار بگذارم.

‌زخم‌های سروصورت و گردنت چیست، به خاطر دعواهای قبلی است؟

نه، خودم زدم. مشکل اعصاب دارم. با شیشه زده‌ام. کبودی چشمم هم به همین دلیل است. بعد از اینکه دستگیر شدم و فهمیدم کسی که با چاقو زده‌ام، مرده از دست خودم عصبانی شدم و در بازداشتگاه این بلا را سر خودم آوردم. تا قبل از دستگیری نمی‌دانستم آن طرف مرده است.

‌وقتی شنیدی برای چه دستگیرت کرده‌اند، چه حسی داشتی؟

ناراحت شدم. من اصلا او را نمی‌شناختم و حقش مرگ نبود.

‌گفتی مشکل اعصاب داری. برای مشکلت دکتر هم رفته‌ای؟

می‌رفتم و می‌آمدم. دارو مصرف کردم و بهتر شدم. کارت قرمز هم دارم.

‌بیشتر سر چه مسائلی دعوا می‌کردی؟

هروقت پیش می‌آمد، دعوا می‌کردم. دلیل خاصی نداشت.

‌تا حالا چند نفر را با چاقو زده‌ای؟

نمی‌دانم، حساب نکرده‌ام.

‌در زمان درگیری منجر به قتل، چاقو در جیبت بود؟

بله، از قبل در جیبم بود؛ چاقویی ١٥ یا ٢٠سانتی. من چون دشمن داشتم، همیشه در جیبم چاقو می‌گذاشتم.

‌هرکس دشمن داشته باشد، باید چاقو جیبش بگذارد؟

بالاخره وسیله دفاعی است. لازم می‌شود.

‌سابقه کیفری داری؟

پنج یا شش سابقه دارم که همه مربوط به درگیری و دعواست.

سابقه زورگیری چطور؟

نه، اصلا اهل دزدی و زورگیری و خلاف نیستم، فقط دعوا. دو بار در طرح اراذل و اوباش دستگیر شدم و هربار، دو، سه‌ماه در کهریزک بودم. آنجا در یک اتاق بودیم و یک‌ربع صبح و یک‌ربع عصر هواخوری داشتیم.

‌اما یک مورد آدم‌ربایی در پرونده‌ات ثبت شده است. ماجرای آن چیست؟

آدم‌ربایی مربوط به ١٠ سال پیش است. یکی از دوستانم به دختری علاقه داشت. دختر را به او نمی‌دادند، او هم آن دختر را با خودش آورد. از من هم کمک خواست. به‌خاطر رفاقتی که با او داشتم، کمکش کردم.

‌شغلت چیست؟

در کار خریدوفروش ماشین هستم.

‌چند خواهروبرادر داری؟

کلا چهار فرزند هستیم.

‌آنها هم مثل تو اهل دعوا هستند؟

برادرم آدم‌حسابی است و او هم مثل من در کار خریدوفروش ماشین است. یک‌سال‌ونیم از من بزرگ‌تر است و همیشه نصیحتم می‌کرد.

‌اولین‌باری که دعوا برایت دردسر درست کرد، چه زمانی بود؟

اول راهنمایی بودم، یکی را با شیشه نوشابه زدم. مادروپدرش شکایت کردند و مأموران کلانتری آمدند، اما درنهایت، خودشان رضایت دادند.

‌ظاهرا به خالکوبی علاقه داری؟

تقریبا همه‌جای بدنم خالکوبی دارد. اولین‌بار ١٥ یا ١٠سالم بود که خالکوبی کردم. بعد کم‌کم پاها، دست‌ها، شکم، سینه و کمرم را هم خالکوبی کردم. این کار خرج زیادی نداشت، خیلی‌هایش مجانی بود.

‌چرا این‌همه خالکوبی کرده‌ای؟

از خالکوبی خوشم می‌آمد و طرح‌هایش را از اینترنت پیدا می‌کردم.

‌حالا فکر می‌کنی چه سرنوشتی در انتظارت است؟

نمی‌دانم، احتمالا اعدام می‌شوم.






تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن