تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ايمان مؤمن كامل نمى شود، مگر آن كه 103 صفت در او باشد:... باطل را از دوستش نمى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798381406




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فرار عجیب کودک ۵ ساله از دست مرگ


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: فرار عجیب کودک ۵ ساله از دست مرگ
یکی از ماموران پلیس آگاهی از خاطره‌ای عجیب می گوید که در آن پسر بچه‌ای ۵ ساله به طرز معجزه‌ آسایی از دستان مرگ فرار کرده بود.


به گزارش نامه نیوز،خاطره یک استوار پلیس آگاهی که در اداره جنایی پلیس آگاهی نجف آباد مشغول به کار بود را در ادامه می‌خوانید:


چند سال پیش پشت میز کارم نشسته بودم که تلفن زنگ خورد و پشت خط مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ بود که پیغام یک شهروند را مخابره می‌کرد.

در این پیغام آمده بود،‌ مردی چند روز پیش مشاهده کرده است که فردی،‌ پسر بچه‌ای را داخل یکی از چاه‌های حوالی کمربندی جنوبی انداخته و متواری شده است.

با شنیدن این پیغام ذهنم ناخودآگاه به سمت پرونده‌ای رفت که چند روز پیش در یکی از کلانتری‌های شهر به عنوان مفقود شدن یک پسر بچه ۵ ساله تشکیل شده بود، نمی‌دانم چطور ولی مطمئن بودم این پرونده با ادعای این مرد مربوط است.

سریعا با کلانتری آن منطقه تماس گرفتم و درخواست کردم تمامی چاه‌های اطراف کمربندی جنوبی نجف آباد را جستجو کنند و خودم نیز با خودروی شخصی به سمت محل مورد نظر به راه افتادم.

قبل از من نیروی‌های کلانتری در محل حاضر بودند و وقتی من رسیدم با ده‌ها چاه مواجه شدیم که با این نیرو‌های اندک و تجهیزات ابتدایی جستجوی تمامی چاه‌ها بسیار دشوار بود و از سوی دیگر فکر می‌کردم که اگر زودتر به پسر بچه برسم شاید زنده مانده باشد.

سپس از آتش‌نشانی درخواست کمک کردیم، آنان پس از حضور در محل با تجهیزات خود به روند جستجوها سرعت بیشتری بخشیدند، چاه ‌ها یکی پس از دیگری مورد بررسی قرار می‌گرفت؛ولی خبری از پسر بچه نبود، فکر می‌کردم حتما مرده است،چراکه ارتفاع این چاه‌ها به ۶۰ متر نیز می‌رسید و بعید بود کسی به داخل آن سقوط کند و زنده بماند.

در میان همین فکر‌ها صدای یکی از آتش نشان‌ها لبخند را بر لب‌های همه نشاند،‌ امدادگر جوان فریاد می‌زد: پسر بچه زنده است، صدایش را می‌شنوم.

تمامی نیرو‌ها، بالای سر چاه مورد نظر حاضر شدند و نیرو‌های اورژانس نیز در محل مستقر شدند تا به محض بیرون آوردن پسر بچه او را تحت درمان قرار دهند تا از شدت جراحات وارد شده از سقوط به چاه ۴۵ متری و همین طور گرسنگی و تشنگی جان خود را از دست ندهد.

پسر بچه با تلاش یکی از آتش نشان‌ها از چاه بیرون آورده شد؛ باور کردنی نبود، پسر بچه می‌خندید و به جز چند خراش ساده ،‌جراحتی جدی نداشت،غذا برایش آوردیم اما گرسنه ه‌اش نبود فقط یک لیوان آب خواست. هیچکس باورش نمی‌شد که او زنده باشد آن هم بدون هیچگونه جراحتی، از او پرسیدم چه کسی تو را به داخل چاه انداخته است،‌ جواب داد: عمو کریم.

پسر بچه برای معاینات پزشکی به بیمارستان منتقل شد و من به همراه دو تن دیگر از ماموران اداره به خانه پدر پسر بچه که نامش دانیال بود رفتیم. پدر و مادرش از شنیدن خبر پیدا شدن فرزندشان بسیار خوشحال شدند ولی به آنان گفتیم که برای اینکه فرد جنایتکار از چنگال قانون فرار نکند باید این موضوع را پنهان نگه داریم، ذا سراغ "عمو کریم "را از مادر و پدر دانیال گرفتیم و آنان ما را به درب خانه او بردند.

مادر دانیال در بین راه گفت: "کریم" شریک شوهرم بود،‌ ولی به دلیل مسائل حلال و حرام با یکدیگر به مشکل برخوردند و پس از سال‌ها شراکتشان را برهم زدند، البته "کریم" به دلیل کشیدن چک بلامحل دستگیر شد و به زندان افتاد و این موضوع را از چشم شوهر من می‌دید و به گفته اطرافیانش قول داده بود که از ما انتقام بگیرد.

ماموران جلوی درب خانه "عمو کریم" رسیدند ولی او در خانه نبود،لذا سریعا منبع اطلاعاتی خود را فعال کرده و موفق شدند، کریم را در حوالی شهر ردیابی و دستگیر کنند.

"کریم" پس از انتقال به پایگاه پلیس همه اتهاماتش را منکر شد؛ ولی همسر او وقتی متوجه شد که "دانیال" زنده است،‌ لب به اعتراف گشود و گفت: شوهرم قصد کشتن این پسر بچه بی‌گناه را داشت و سرانجام صحبت‌های همسر کریم منجر شد تا او نیز تمام ماجرا را تعریف کند و قصد کشتن پسر بچه را بازگو کند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، اما سوالی که برای همه از جمله پدر و مادر "دانیال" مطرح شده، این بود که این کودک چگونه ۵ روز درون چاه تاریک و سرد جان سالم به در برده است، که این جواب را دانیال پس از مرخص شدن از بیمارستان داد و گفت: بعد از اینکه "عمو کریم" مرا به داخل چاه انداخت، همان شب چوپانی در کنار آن بیتوته کرد،‌ صدای مرا از داخل چاه شنید و به من غذا و آب داد و تا صبح با من صحبت می‌کرد، آن چوپان همه شب‌هایی که من در چاه بودم با من سخن می‌گفت و برایم غذا می‌آورد.

منبع: پارسینه


۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن