واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: نکاتی پیرامون طرح استانی شدن انتخابات - جلال میرزایی* در آستانه برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه 1394، گروهی از نمایندگان مجلس، طرح دیگری با هدف بازنگری در قانون انتخابات ارائه داده اند.
البته این بار نه با شعار افزایش سطح تحصیلات و تخصص نمایندگان (و بعد احتساب دوره نمایندگی به عنوان یک مقطع تحصیلی)، بلکه با اهدافی نظیر «کاهش نقش پول و قومیت ها در انتخابات»، «قدرت عمل بیشتر احزاب و گروه های سیاسی»، «هدایت تصمیمات مجلس به سوی مسائل ملی»، «بالا رفتن سطح کیفی مجلس و پایین آمدن آمار خرید و فروش رأی»، «ایجاد وحدت بیشتر بین نمایندگان»، «زمان بیشتر برای قانونگذاری و نظارت»، «وقت گذاشتن برای اموری همچون اشتغال و صنعت»، «حرکت به سوی برنامه محوری به جای شخص محوری»، «آموختن رفتار حرفه ای به مردم و...» طرح استانی شدن انتخابات مجلس را ارائه و کلیات آن را به تصویب رسانده اند، طرحی که از نظر برخی موافقان برکاتی برای کشور خواهد داشت.
مروری بر نظرات و دیدگاه های موافقان طرح نشان می دهد که آنها وضعیت فعلی یعنی شهرستانی بودن حوزه های انتخابیه را (در اکثریت حوزه ها) موجب بروز مشکلات و نارسایی هایی در کارکرد نمایندگان و به تبع آن قوه مقننه می دانند و معتقدند که:
1- بسیاری از مسائلی که از سوی مردم در حوزه های انتخابیه مطرح می شود جزو وظایف فرمانداران و مسئولان استانی و محلی است که قدرت اجرایی و ظرفیت های بیشتری دارند اما اغلب مردم مسائل را با نمایندگان در میان می گذارند، چنین روندی باعث شده نمایندگان وقت کمتری برای قانونگذاری اختصاص دهند.
2- رفتار انتخاباتی مردم تحت تأثیر مسائل قومی و در برخی حوزه ها پول قرار گرفته است لذا این طرح باعث پایین آمدن آمار خرید و فروش رأی و نیز بالا رفتن سطح کیفی مجلس می شود.
به هر حال نمی توان از برخی مفروضات سست بنیان و نتایج غیر قابل تحقق این طرح که برخی حامیان آن در سردارند به سادگی گذشت. ایرادات وارده بر این طرح عبارتند از:
1- آنچه باعث گرایش مردم در حوزه های انتخابیه به طرح مسائل و مشکلات آنها با نمایندگان شده، در ساختار شهرستانی بودن حوزه های انتخابیه ریشه ندارد، بلکه علت آن را باید در نگرش کاندیداها و طرح برنامه ها و شعارهای غیرواقعی و نامرتبط با وظایف نمایندگی دانست. بنابراین، استانی شدن انتخابات هیچ تضمینی ایجاد نخواهد کرد تا این نگرش عوض شود.
مگر ما در انتخابات ریاست جمهوری که حوزه آن نه شهرستانی و استانی بلکه ملی است شاهد چنین نگرش هایی نیستیم. این طرح در واقع هیچ ضمانتی برای اصلاح نگرش کاندیداها و به تبع آن مردم به ما نمی دهد. اینکه امروزه بار برخی از مدیران استانی و شهرستانی بر دوش نمایندگان افتاده است علتش شهرستانی بودن حوزه ها نیست.
2- ادعای دیگر طراحان و موافقان طرح این است که طرح باعث کاهش نقش قومیت ها و پول در عرصه انتخابات می شود. باور و پذیرش این ادعا و استدلال از مورد اول مشکل تر است.
درک اینکه استانی شدن حوزه ها باعث افزایش هزینه های انتخابات می شود کار دشواری نیست، کافی است به کاندیداها و نیز دست اندرکاران ستادهای آنها مراجعه کنید تا به این واقعیت پی ببرید (اینکه امروز برخی از نمایندگان به استثنای نمایندگان تهران خلاف این را نظر می دهند قابل تأمل است). اما در خصوص کاهش نقش قومیت ها این امر شاید در برخی از حوزه ها باعث کاهش حساسیت های قبیله ای شود اما در مورد قومیت ها بالاخص در مناطقی مثل استان کردستان، آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان واقع بینانه نیست. اگر این فرض را در نظر بگیریم که اهل سنت در هر کدام از این حوزه ها یک فهرست و شیعیان فهرست دیگری بدهند،چه اتفاقی می افتد؟ آیا در این صورت شکاف های قومی و مذهبی کاهش می یابند یا افزایش؟!
با توجه به ساختار فعلی احزاب در کشور و ناتوانی آنها در تقویت جامعه پذیری سیاسی و در حالی که قریب به اتفاق آنها فاقد دفاتری در شهرهایی که اکثریت آنها را برادران اهل سنت ما تشکیل می دهند، در صورت اجرای این طرح خلأهای به وجود آمده را نه احزاب بلکه گروه های قوم گرا، پر خواهند کرد و پیدایش چنین وضعیتی به نفع منافع و امنیت ملی ما نیست.
در ارتباط با کاهش نقش پول که در جایی منظور از آن کاهش خرید و فروش رأی ذکر شده است، مشخص نیست سازوکار چگونه خواهد بود؟ در واقع در این طرح هیچ اشاره ای به چگونگی دستیابی به این هدف ندارد و اصولاً این وسیله (استانی شدن انتخابات) چنین هدفی (شفافیت مالی و کاهش خرید و فروش رأی) را تأمین نمی کند.وقتی گردش پول را در یک حوزه انتخابیه که محدود است نمی توانیم کنترل و نظارت کنیم و هزینه انتخابات هم غیرشفاف می شود.چگونه با وسیع تر شدن حوزه انتخابیه می توانیم دخل و خرج ها را مدیریت کنیم؟
3- یکی دیگر از اهداف این طرح جایگزینی کلان نگری و برنامه محوری به جای جزئی نگری و شخص محوری اعلام شده است. اما در این طرح مشخص نشده است که چگونه این هدف تحقق می یابد و سازو کار آن چیست؟ اینکه یک فردی کلان نگر و دیگری جزئی نگر است چه ربطی به شهرستانی بودن حوزه انتخابیه دارد.
به دفعات مشاهده کرده ایم که در برخی از حوزه های شهرستانی که افراد تحصیلکرده و با سابقه اداری رأی آورده اند توانسته اند بخوبی تلفیقی میان منافع محلی و منافع ملی ایجاد کنند. بنابراین نگرش نمایندگان مجلس تابعی از میزان تحصیلات، وابستگی های سیاسی و نیز قدرت تحلیل آنهاست نه ساختار حوزه های انتخابیه.
با توجه به موارد فوق پیشنهاد می شود این طرح از دستور کار مجلس خارج شود، چرا که در وضعیت فعلی تلاش برخی نمایندگان فعلی مجلس برای از میدان خارج کردن رقبای تازه وارد شکل گرفته است. ضمن آنکه در شرایطی که مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال بررسی سیاست های کلی انتخابات مجلس شورای اسلامی است بهتر است ارائه طرح های انتخاباتی تا زمان مشخص شدن سیاست های کلی انتخابات در مجمع تشخیص مصلحت مسکوت گذاشته شوند.
همچنین پیشنهاد می شود تا زمان تدوین سیاست های کلی انتخابات درمجمع، نمایندگان محترم در راستای تقویت احزاب سیاسی در قانون احزاب بازنگری کنند. چندی پیش در خبرها آمده بود که وزارت داخله افغانستان به احزابی که مجوز فعالیت گرفته بودند اولتیماتوم داده بود در صورتی که تا یک سال نتوانند دفاتر فرعی خود را در ایالات و ولایات راه اندازی کنند مجوز آنها ابطال می شود. آیا ما نباید در جهت تقویت ساختار حزبی و در نتیجه تربیت کادر سیاسی مورد نیاز برای فعالیت های سیاسی اقدامی انجام دهیم.
نکته دیگر در خصوص نحوه نظارت بر هزینه های انتخاباتی است؟ آیا مجلس محترم واقعاً قادر نیست یک طرح ملموس و قابل اجرا (پس از مشورت با صاحبنظران امور مالی و نظارتی) در این زمینه ارائه دهد که ناچار نشود بدون آنکه بتوان برای آن ارتباطی منطقی یافت به طرح استانی شدن گره بزند.
* استاد دانشگاه
** اول
09/02/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]