واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: انگیزه ای برای غیبت کردن!
باید دانست که برای انجام هر کاری ، انگیزه ای لازم است و انگیزه هاى غیبت بسیار است . در حقیقت می توان گفت، داشتن انگیزه برای انجام هرکاری، در حکم موتور حرکتی است که آدمی را به سوی مقصد و هدف رهسپار می کند .غیبت کردن نیز از گناهان کبیره ای است که آدمی برای انجام آن ، انگیزه وبه عبارتی توجیهاتی برای خود دارد که در این مقاله مختصری به بیان این انگیزه ها می پردازیم :1- درمان خشم زیاد ؛ آن وقتى است كه فردی بر اثر عاملى بر كسى خشم بگیرد و خشم او به جوش آید و با نقل بدى هاى آن كس (بیمارى ) خشم خود را درمان كند، در این صورت است كه اگر انسان دینى نداشته باشد كه مانع از گناه شود ، طبعاً زبانش به بدگویى و غیبت گشوده مى شود و گاه در هنگام خشم جلو درمان آن را مى گیرد و خشم در درون او حبس مى شود و به صورت كینه در مى آید و انگیزه اى براى نقل بدى ها مى شود . بنابراین كینه و خشم ، انگیزه بزرگى است كه انسان را به غیبت وا مى دارد .2- موافقت كردن با همگان و حسن معاشرت با رفیقان و همراهى با آنان در سخن گفتن؛ زیرا معتقد است هرگاه آنان به غیبت دیگران بپردازند و او مجلس را ترك كند، او را زشت شمارند، از او گریزان مى شوند و به او بى اعتنایى مى كنند و از این رو با آنها مساعدت و همراهى كرده و آن را حسن معاشرت و همنشینى مى داند .گاه رفیقانش خشمناك مى شوند او نیز به خاطر شریك دانستن خود در خوشى و ناخوشى آنان خشمگین مى شود در نتیجه به همراه آنها به نقل بدى ها و عیب هاى دیگران مى پردازد و با آنها هلاك مى شود .3- گاهی انسان فکر و گمان می کند كه شخصى بزودى در نزد مرد بزرگى از او بدگویى خواهد كرد یا بر علیه او شهادتى خواهد داد و او پیش از این كه طرف مقابل بدگویى را آغاز كند ، براى بى ارج كردن شهادتش از او بدگویى می كند ؛ یا این كه اول چیزى راجع به او نقل كند كه راست باشد تا پس از آن زمینه دروغ بستن بر او فراهم آید و با آن سخن راست اول، دروغ خود را ترویج و به آن استشهاد كند .موافقت كردن با همگان و حسن معاشرت با رفیقان و همراهى با آنان در سخن گفتن؛ زیرا معتقد است هرگاه آنان به غیبت دیگران بپردازند و او مجلس را ترك كند، او را زشت شمارند، از او گریزان مى شوند و به او بى اعتنایى مى كنند و از این رو با آنها مساعدت و همراهى كرده و آن را حسن معاشرت و همنشینى مى داند 4- كارى به او نسبت داده شود و بخواهد با غیبت از كسى كه آن را انجام داده خود را تبرئه كند ، در حالى كه شایسته است خود را تبرئه كند و از كسى كه آن را انجام داده ، غیبت نكند و دیگرى را به آن كار نسبت ندهد .
5- قصدش فخرفروشى و اظهار چیزى باشد كه ندارد ، به این صورت كه با كاستن از ارج دیگرى خود را بلند مرتبه نشان دهد .6- حسد نسبت به كسى كه مردم او را مى ستایند و دوستش دارند و احترامش مى كنند . بنابراین گاه دیده می شود که فردی مى خواهد این نعمت از کسی که در میان مردم محبوب است گرفته شود و راهى جز بدگویى از او نمى یابد ، از این رو مى خواهد آبرویش را در پیش مردم ببرد تا كسى ستایش و احترامش نكند ، چرا كه شنیدن ستایش مردم از او بر وى گران مى آید و این عین حسد است و با خشم و كینه فرق دارد .7- بازى و شوخى و گذراندن وقت به خنده ، از این رو كارهایى از دیگران نقل مى كند كه مردم بخندند و این كارها به صورت تقلید از دیگران و تعجب از آنان و واداشتن مردم به شگفتى است .8- به قصد تحقیر دیگران به ریشخند و مسخرگى بپردازد و این عمل گاه در حضور طرف و گاه در غیبت اوست و سرچشمه آن تكبر و تحقیر كردن شخص مورد تمسخر است . اصل انگیزه های غیبت از زبان امام صادق(ع) در « مصباح الشریعه »از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده : " اصل غیبت ده نوع است ؛ 1- درمان خشم شدید ، 2-همراهى كردن با گروهى ، 3- تهمت زدن ، 4- تصدیق كردن خبرى بدون تحقیق ، 5- بدگمانى ، 6-حسادت ، 7- ریشخند ، 8- شگفت زدگى ، 9- دلتنگى كردن ، 10- خودآرایى نتیجه گیری :به امید آنکه برای انگیزه ها و توجیهات بی هدف خود بر گرد غیبت نرویم و روز به روز از این رذیله اخلاقی دورتر شویم . فرآوری : زهرا اجلال بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیانمنبع :- سخنرانی آیت الله آقا مجتبی تهرانی پیرامون " نکوهش غیبت از دید شرع "- کتاب " المحجة البیضاء فى تهذیب الا حیاء " ، نوشته ملامحسن فیض كاشانى رحمه اللّه علیه ، ترجمه :عبدالعلى صاحبى (بحث غیبت )
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2495]