واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ممنوعیت غیبت به قصد اصلاح جامعه
مفهوم غیبت غیبت آن است كه در غیاب شخص مؤمن ، عیب او را فاش سازید . اگر او ، عیب نداشته باشد و به او ، عیبى را نسبت عیب دهى ، تهمت زده اى كه گناه تهمت ، از گناه غیبت ، بالاتر است ; زیرا ، سرمایه بزرگ هر انسان مؤمنى در زندگى ، حیثیت و آبروى او است و هرچه ، آن را به خطر بیندازد مانند این است كه جان او را به خطر انداخته باشد . گاه مى شود كه ترور شخصیّت ، از ترور شخص ، مهم تر است . و لذا فلسفه مهم تحریم غیبت و این كه از گناهان كبیره شمرده شده است ، به حفظ همین سرمایه بزرگ است .در قرآن كریم آمده است : «ویل لكلّ همزة لمزة ؛ واى بر هر عیب جوى مسخره كننده و غیبت كننده !»1 آنانى كه با نیش زبان و حركت دست و چشم ، پشت سر و پیش روى دیگران ، استهزا و عیب جویى و غیبت مى كنند و شخصیّت دیگران را درهم مى شكنند . این گروه ، با واژه «ویل » ـ كه تهدید شدیدى است ـ سرزنش شده اند . آرى ، آبروى مؤمن ، خیلى مهم است ! خداوند ، براى این كه قبحِ و زشتى غیبت را روشن كند ، مثالى بسیار جالب زده است . قرآن ، غیبت كردن را ، خوردن گوشت برادر مرده دانسته است .در این تعبیر ، لطایفى است كه به برخى از آن ، اشاره مى شود :1 . اگر مقدارى از گوشت بدن شخص مرده ، كنده شود ، جایش پر نمى شود و اگر آبروى انسان مؤمن هم با غیبت از بین برود ، آبروى رفته ، بر نمى گردد .2 . دیگر این كه غیبت شونده ، مانند مردگان است و قادر بر دفاع از خود نیست .2حدیث مشـهوری از نبی اكرم صلی الله علیه و آله و سلم است كه از اصحابش پرسید : آیا می دانید غیبت چیست ؟ اصحاب گفتند : خدا و رسولش آگاه است ، نبی اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : (غیبت) یادی از برادر مسلمان كردن به چیزی كه بدش می آید. 3نکته ای که باید بسیار موشکافانه مورد کنکاش قرار گیرد آن است که آیا غیبت ، ولو به قصد اصلاح جامعه جایز است یا خیر؟!ما نمی توانیم به طور مطلق ، بیان کنیم که چون می خواهیم درجامعه را اصلاحی بر پا کنیم ، فرد یا جریانى را به طور مطلق مورد تهاجم قرار بدهیم و غیبت كنیم؛ در حالی که دیده می شود کسانی که چنین کارهایی را انجام می دهند ، خیلى اوقات به غیبت هم اكتفاء نکرده وگاه چیزهائى را مطرح می کنند كه معلوم نیست حدِّ غیبت 3 بر او صادق باشد ؛ شاید مصداق تهمت است ، مصداق افتراء است، مصداق قول به غیر علم است ، مصداق سبّ و شتم است ؛ غیبت در همان حدی جایز است که فقه اجازه ی آن را داده است که ما در اینجا به خلاصه ای از بحث فقه پیرامون غیبت می پردازیم؛الف) غیبت جنبه كشف سرّ و افشاگری داشته باشد . بنابر این ، بازگو كردن عیبها و گناهان آشكار غیبت نیست و گناه غیبت بر آن بار نمی شود ، هر چند ممكن است از لحاظ توهین و تحقیر یا اشاعه فحشاء ممنوع و حرام بوده و كیفر و عقوبتش با درجه این گناه تناسب نداشته باشد.آبروى مؤمن ، خیلى مهم است ! خداوند ، براى این كه قبحِ و زشتى غیبت را روشن كند ، مثالى بسیار جالب زده است . قرآن ، غیبت كردن را ، خوردن گوشت برادر مرده دانسته استب) عیب مذكور دروغ نباشـد ، یعنی در شخص مورد غیبت وجود داشته باشد. پس ، اگر واقعیت نداشـته باشد تهمت است و گوینده آن به عنوان مفتری تحت كیفر قرار می گیرد و گناهش از غیبت مصطلح بیشتر و شدیدتر است .ج) انگیزه عیب جویی در میان نباشد . بنابر این ، اگر ذكر عیوب دیگران برای حفظ مصلحت آنان باشـد شـرعاً اشـكالی ندارد ، هر چند طرف مقابل راضی نباشـد. مثلا بازگو كردن خصوصیات بیمار نزد پزشـك از این قبیل است كه مصلحت بیمار در افشای آن است ، هر چند ممكن است بیمار در بدو امر از اظهار آن ناراحت شود. همچنین ذكر محاسن اشخاص به عنوان تعریف و تمجید آنها غیبت نیست ، هر چند آنها از افشای محاسن خود ناراحت شوند. البته در صورتی كه افشای محاسن موجب اذیت و آزار شـخص شود كار خوبی نیست لكن نه به عنوان غیبت بلكه به عنوان ایذاء برادر مؤ من ، كه برای خود حكم جداگانه ای دارد .
د) شـخص مورد غیبت مشخص باشد چه با ذكر نام و سایر مشخصات یا با اشاره و كنایه ، بطوریكه شنونده طرف را بشناسد . پس ، اگر كلی و نا معلوم باشد و یا آنكه شنونده او را نشناسد غیبت محسوب نمی شود .ه) شخص مورد غیبت مسلمان و برادر دینی انسان باشد . بنا بر این ، غیبت كافران و مشركان و ملحدان اشكالی ندارد.و) شخص مورد غیبت متجاهر به فسق نباشد. پس ، اگر كسی آشكارا مرتكب گناه می شـود غیبت او جایز است ، زیرا چنین شخصی از گناه كردن و گناهكار بودن باكی ندارد و از اینكه مردم رفتار ناشـایسته او را بفهمند هراسی به دل راه نمی دهد.این بود مجموع قیود و شـروطی كه در عبارات فقها و علمای اخلاق و حتی برخی از اهل لغت دیده می شود كه به تبعیت از شرایط شرعی ذكر كرده اند. 4نکته ای که بسیار حساس و دقیق است و لازم است به خود و دیگران متذکّر شویم ، آن است که : ما حق نداریم به صرف توهم و خیال که این غیبت برای مصلحت جامعه لازم است ، قلم ها،دست ها و وبلاگ ها را آزاد کنیم و هرآنچه که خود را راضی می کند بیان کنیم . غیبت به وسیله وسائل مدرنوسائل مدرن امروز ، همه مشمول همین حكم است ، به عبارتی خواندن وبلاگ هم مثل خواندن کتاب ، نامه است به عبارتی خواندن تمامی این ها در حکم گوش کردن به حرف می باشد و استماع غیبت شامل همه اینها میشود ؛به این معنا که ملاك استماع تنها در شنیدن سخنی از طریق گوش نمی باشد . خواندن و اشاره کردن ونوشتن و ...که بویی از غیبت داشته باشد ، در لوای حکم غیبت قرار می گیرند . ما حق نداریم به صرف توهم و خیال که این غیبت برای مصلحت جامعه لازم است ، قلم ها،دست ها و وبلاگ ها را آزاد کنیم و هرآنچه که خود را راضی می کند بیان کنیمدوربین ها را آزاد نگذارید !چنانچه انسان خطائى از کسی مشاهده کرد وبعد توسط دوربین آن را ثبت کند ودرجایی به نمایش گذارد ، این کار هم مصداق غیبت است و هیچ فرقی با غیبت از طریق شنوایی و گفتاری ندارد . محیط را باید محیط اخلاقى كرد ، اصلاح جامعه تنها محدود به این نیست که از افراد غیبت شود .
حسن ظن داشته باشید !قرآن كریم میفرماید: « لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیراً ؛ وقتى افك را شنیدید ، چرا به یکدیگر حسنظن نداشتید؟ »5 این آیه بیان می کند که در همان ابتدا ،افک را رد کنید .اگر آمدند و در مورد فردی چه در لسان غیبت و چه در لسان تهمت مطلبی را بیان کردند ، قبول نکنید !در این آیه از یک کلمه ی تحذیریه ی (لولا) که دامنه ی آن وسیع است ، استفاده شده است .« لولا» تنها به معنای « چرا » نیست ؛ بلکه معنای آن "چرایی" است همراه با تأکید فراوان ؛ یعنى آه، واى، چرا ؛ " چرا به هم ظن نیك ندارید ، چرا به هم حسنظن ندارید !" انتقاد منطقی درست است !برای اصلاح جامعه و روشن کردن جامعه و اذهان مردم ، حرف های آشکاربسیاری وجود دارد که اگر انسان آنها را بیان کند ،نه تنها غیبت نیست ،بلکه شیوه ای پسندیده و منطقی می باشد . در جامعه ی امروز جریان های حق و باطلی وجود دارد که درصدد منحرف کردن جامعه می باشند؛ در این شكى نیست . در رأس این جریانات افرادی نیز حضور دارند ،اما لزومی ندارد که آدمی به اینها تهمت بزند و یا غیبت آنان را نیز بکند .این افراد آنقدر حرف های آشکار باطل دارند که اگر آنها تبیین و توضیح داده شوند ، مطلب روشن خواهد شد و هیچ نیازى به غیبت كردن نیست . فرآوری : زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیانپی نوشت ها :1- همزه / 12- تفسیر نمونه / آیت الله مکارم شیرازی و دیگران / ج 23 / ص 176 3- بحار الانوار / ج 72 / ص 2224- اخلاق در قرآن – آیت الله مکارم شیرازی /چهل حدیث امام خمینی (ره) / معراج السعادة – مرحوم احمد نراقی / گناهان کبیره – شهید دستغیب شیرازی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 326]