واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
مودیانو دوباره با «ماه عسل» به ایران آمد
شناسهٔ خبر: 2562220 یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۳
فرهنگ > تازه های نشر ایران
ترجمه جدید رمان «ماه عسل» نوشته پاتریک مودیانو برنده جایزه نوبل ادبی سال ۲۰۱۴ توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، این رمان پیش تر با ترجمه نسرین اصغرزاده توسط انتشارات افراز به چاپ رسیده که توسط این ناشر، چندین بار تجدید چاپ شده است. ترجمه ای که نشر چشمه منتشر کرده است، توسط حسین سلیمانی نژاد انجام شده و در قالب یکی از عناوین مجموعه «جهان نو» این ناشر به چاپ رسیده است.سلیمانی نژاد، به غیر از این کتاب، آثار دیگری از جمله «تصادف شبانه»، «افق»، «جوانی»، «تا در محله گم نشوی» و «ویلای دلگیر» را از مودیانو ترجمه کرده است. نشر چشمه به تازگی برای انتشار ترجمه آثار مودیانو با حق کپی رایت، با ناشر این نویسنده به توافق رسیده است.در رمان «ماه عسل» مردی ۴۰ ساله به نام ژان قصد سفر به شهر میلان را دارد. در راه این مسافرت است که ژان متوجه می شود زنی فرانسوی، در هتلی که او اقامت دارد، خودکشی کرده است. ژان اطلاعاتی به دست می آورد و کنجکاوی اش باعث می شود تا متوجه شود زن درگذشته، به نظرش آشنا می آید. بعد از این جریان، ژان به شهر پاریس برمی گردد و دنباله ماجرا را پی می گیرد. او همه چیز را رها کرده و روی زندگی زن مذکور که اینگرید نام دارد، و شوهرش متمرکز می شود.در ادامه رمان، ژان با رفتن به خاطرات و اتفاقات گذشته، متوجه می شود زن و شوهر مورد نظرش، برای گذراندن ماه عسل و دور شدن از جنگ، به هتل مورد نظر آمده بودند... .در قسمتی از این رمان می خوانیم:دوباره به تماشای فیل ها رفتم. هیچ وقت از دیدن شان خسته نمی شوم.نسیم ملایمی گرما را با خودش می برد. تا انتهای محوطه ی باغ وحش که در حاشیه اش، سمت سن مانته، خیابانی به جنگل ونسن می رسد، رفتم و همان جا روی نیمکتی نشستم. آن جا درخت های بلند با شاخ و برگ های شان از شما محافظت می کنند. همین طور یک کاج چتری.بعد روی نیمکت دراز کشیدم. از خودم پرسیدم وقتی درهای باغ وحش بسته شوند، خودم بلند می شوم یا منتظر می مانم باغبان بیاید و از من بخواهد بیرون بروم. وسوسه می شدم دیگر به هتل دودس برنگردم و خودم را روی شیبی رها کنم که شاید متعلق به من بود. شیب خانه به دوشی.راحت بودم. گاهی نعره ی فیلی را می شنیدم. چشم از شاخ و برگ های سبز آن کاج چتری که به آسمان قد کشیده بود، برنمی داشتم. ژوان له پن. مدت ها قبل، در تابستانِ بیست و یک سالگی، من هم از آن جا سر در آورده بودم. ولی آن موقع نمی دانستم اینگرید و ریگو آن جا زندگی کرده اند. تابستان قبلش با آنها آشنا شده بودم و چون دیگر ندیده بودم شان، فراموش شان کرده بودم.کاوانو برای جشنواره ی جاز مرا به ژوان له پن کشانده بود. هنوز کاملا به شغل کاوش گری رو نیاورده بودیم. کاوانو عاشق دختر یک پیانیست سیاه پوست شده بود. راننده ی نوازنده ی دیگری شده بود که فقط اسمش کافی است تا افسردگی ام از بین برود: دودو مارماروزا.رمان «ماه عسل» با ۱۲۶ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۷ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]