واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: داستان یک شب آفتابی
از انتشار اولین رمان نسرین ثامنی در سال 1361 تاكنون بیش از سه دهه میگذرد. او طی این سالها پركارترین نویسندهی زن پس از انقلاب بوده است. جوانان دیروز كه با خواندن آثاری چون «گلی در شورهزار» نوشتهی این نویسنده رمانخوان شدهاند، اكنون در میانسالی به سر میبرند. نسرین ثامنی آرزو دارد «نسرین ثامنی» باقی بماند و هرگز مانند دیگری نباشد. او راوی رنجهای نهفتهی انسانها بوده است. میگوید: "زن و مرد ندارد، انسان با رنج به دنیا آمده و با رنج زندگی میكند و با رنج میمیرد. ما فقط قصهی این رنجها را مینویسیم."«شب آفتابی» به گمان این نویسنده، متفاوتترین رمانش به لحاظ قصه و پاكیزهترین رمانش از لحاظ زبان در میان آثار او به شمار میرود.نسرین ثامنی در توضیحات بیشتری دربارهی رمان جدیدش میگوید: "رمان «شب آفتابی» هفتادمین اثر من است. این رمان ماجرای مرد نقاشی است كه یك آتلیهی نقاشی دارد و هنرجویانی نزد او نقاشی یاد میگیرند. این رمان روایت حوادث و وقایعی است که در زندگی و محل کار این مرد نقاش روی میدهد.نسرین ثامنی آرزو دارد «نسرین ثامنی» باقی بماند و هرگز مانند دیگری نباشد. او راوی رنجهای نهفتهی انسانها بوده استاو میافزاید: «شب آفتابی» از جمله رمانهایی است كه نسبت به سایر آثارم متفاوت است و در میان این 70 اثری كه تألیف كردهام، رمان «شب آفتابی» به همراه دو سه رمان دیگر بود كه ویرایش شدند. در واقع، ناشران برای جلوگیری از هزینههای جانبی، معمولا از ویرایش آثار داستانی پرهیز میكنند و معتقدند كه رمان به ویرایش نیازی ندارد؛ اما رمان «شب آفتابی» از جمله آثاری است كه ویرایش شده است.این نویسنده در پاسخ به اینكه معمولا چقدر زمان صرف تألیف رمانهایش میكند، میگوید: من معمولا داستانهایم را در طول سه ماه مینویسم و گاهی وقتها ضرورت دارد در مورد سوژهها و موضوعاتی كه در رمانهایم طرح میكنم، مطالعه و اطلاعاتی داشته باشم و از همینرو برای تألیف برخی از آثار داستانیام كتابهای متعددی را در حوزههای روانشناسی مطالعه میكنم؛ اما عموما هنگام كلید خوردن داستان تا پایان روایت آن، سه ماه زمان صرف میشود. از آنجایی كه آثار داستانی من كموبیش توجهی به مسائل روانشناسی و تربیتی دارد، عمده مطالعهی من در حوزهی كتابهای روانشناسی است.ثامنی دوست دارد آثارش نقد شود و تأكید میكند كه بیشتر از هر چیز خوشحال میشود آثارش با نگاهی منصفانه نقد و بررسی شودثامنی دربارهی احساسش از پرفروش بودن آثارش نیز توضیح میدهد: راستش پرفروش بودن هم برای ناشر و هم برای نویسنده حس خوبی را به همراه میآورد. اصلا خود شما دوست ندارید مطرح شوید و جوانها با خواندن آثارتان لذت ببرند و مخاطبان آثار شما را تعریف و تمجید كنند؟ طبیعی است كه اینها به ما برای ادامهی كار نوشتن، قوت قلب میدهد.او در پاسخ به اینكه حتا اگر از طرف محافل نقد و جایزههای ادبی مورد توجه قرار نگیرید، باز هم همینطور است، اظهار میكند: حقیقتا من هرگز به این فكر نمیكنم كه بخواهند جایزهای را به من بدهند. بزرگترین جایزهی من، مخاطبانم هستند كه نه تنها جوانان؛ بلكه در سنین مختلف از بین مرد و زن و با حرفههای مختلف را دربر میگیرد. بارها و بارها خانمهایی از شهرستانهای مختلف ایران از طرق مختلف با من تماس گرفته و گفتهاند وقتی آثار شما را میخوانیم، درس زندگی میگیریم و این نیست كه من همواره از عشق و عاشقی بنویسم. بارها شده از یك زن رنجدیده مینویسم و مخاطبان از این شخصیتها الگو میگیرند و در زندگی پایداری و مقاومت میكنند؛ بنابراین اینها بیشتر مرا ارضا میكند تا اینكه بخواهند جایزهای را به من بدهند.این نویسنده دوست دارد آثارش نقد شود و تأكید میكند كه بیشتر از هر چیز خوشحال میشود آثارش با نگاهی منصفانه نقد و بررسی شود.به عنوان یك دوست حقیر میگویم اگر میخواهند از طریق نوشتن امرار معاش كنند، چرا كتابهایی یا چیزهایی را مینویسند و تألیف میكنند كه خواننده از مطالعهی آنها سرگیجه میگیرد. بهتر است كه راحتتر و سادهتر بنویسنداو در اینباره میافزاید: روشن است من برای مردم این سرزمین مینویسم و برایم خوشایند است كه آثارم مورد نقد و بررسی قرار گیرد و بدون حب و بغض، داستانهایم نقد شود. از سال 1361، با انتشار نخستین رمانم تا كنون، 70 جلد كتاب منتشر كردهام و ندیدهام در این 28 سال نقدی بر یكی از داستانهایم نوشته شود.او میگوید: البته در همهی این سالها مدام جریان ادبیات عامهپسند مورد نقد و گاهی توهین قرار گرفته است؛ اما هرگز ندیدهام كه اثری از من توسط منتقدان مورد نقد و بررسی قرار گیرد. منتقدان هیچگاه آثار مرا نخواندهاند و به جرم اینكه عامهپسند بوده است، بیاعتنا از كنار آن گذشتهاند. من ترجیح میدهم كه منتقدان چند اثر برترم را بخوانند و آنها را نقد و تحلیل كنند. از جمله رمانهای «تنهاترین ستارهی شب» و «شیدا» را كه به اعتقاد خودم، جزو بهترین آثار من هستند، بخوانند و نقد كنند. خوب است منتقدان جریان ادبیات عامهپسند بنشینند و این دو اثر را بخوانند و آنگاه حرف بزنند؛ آثاری كه من به آنها عمیقا تعلق خاطر دارم و برای تألیف آنها زمان و انرژی زیادی گذاشتهام. البته میپذیرم كه آثار ضعیف هم در میان این تعداد داستان وجود دارد كه بیشتر مربوط به رمانهایی است كه در هجده، نوزدهسالگی تألیف كردهام.میپذیرم كه آثار ضعیف هم در میان این تعداد داستان وجود دارد كه بیشتر مربوط به رمانهایی است كه در هجده، نوزدهسالگی تألیف كردهامنسرین ثامنی یادآور میشود: من از دوازدهسالگی كتاب خواندهام، در كتابخانهای كه برای پدر و عمویم بود و در آن بسیاری از آثار ادبی و كلاسیك دنیا وجود داشت. در چهاردهسالگی رمان «بینوایان» ویكتور هوگو را خواندم و از همان سالها به صرافت افتادم یك ژان والژان ایرانی خلق كنم و سالها این مسأله ملكهی ذهنم بود؛ اما رفته رفته از خلق یك ژان والژان ایرانی منصرف شدم. من تمام آثار بزرگان ادبیات دنیا را خواندهام؛ از كتابهای داستایوفسكی تا آثار امیل زولا، تولستوی و بسیاری دیگر از نویسندگان كه الآن حضور ذهن ندارم یكی یكی آنها را برای شما بشمرم. اما نویسندهی محبوبم در ادبیات غرب، ویرجینیا وولف است و از بین نویسندگان ایرانی نیز آثار غزاله علیزاده را بسیار دوست دارم.او كه تنها كار و محل درآمدش، داستاننویسی است، میگوید: برای من، همیشه نویسندگی یك حرفه بوده است. گذشته از جنبهی علاقهی من به كار نوشتن، كار نویسندگی، كار تماموقت من است و منبع درآمد من برای امرار معاش.این نویسنده همچنین دربارهی نوع كارش و اینكه جزو نویسندگان عامهپسند محسوب میشود و پرفروش بودن آثار اینگونه نویسندگان، عنوان میكند: حقیقت این است كه من از همان آغاز نوشتن داستان، تفاوت بین نویسندهی روشنفكر و داستاننویس عامهپسند را میدانستم و همواره تراوشهای ذهنی من همینگونه بوده است و هرگز نمیتوانم یك روشنفكرنویس باشم. حقیقت این است كه من از همان آغاز نوشتن داستان، تفاوت بین نویسندهی روشنفكر و داستاننویس عامهپسند را میدانستم و همواره تراوشهای ذهنی من همینگونه بوده است و هرگز نمیتوانم یك روشنفكرنویس باشمشاید نویسندگان معتقد به جریان روشنفكری بگویند عامهپسندها آمدهاند بازار را قبضه كردهاند و اگر این عامهپسندها نبودند، ما هم میتوانستیم از قبل نوشتن، امرار معاش كنیم؛ اما من گمان نمیكنم اینطور باشد.نسرین ثامنی در پایان خطاب به نویسندگانی كه آنها را جریان روشنفكرنویس توصیف میكند، میگوید: به عنوان یك دوست حقیر میگویم اگر میخواهند از طریق نوشتن امرار معاش كنند، چرا كتابهایی یا چیزهایی را مینویسند و تألیف میكنند كه خواننده از مطالعهی آنها سرگیجه میگیرد. بهتر است كه راحتتر و سادهتر بنویسند. اگر قرار است برای تعدادی خاص بنویسند، میتوانند 10 نسخه از آن را زیراكس بگیرند و به افرادی بدهند. اما ما باید برای عامهی مردم بنویسیم تا در میان مشكلات و اندوهی كه دارند، مجالی نیز خودشان را با كتاب سرگرم كنند. بخش کتابخوانی تبیانمنبع: ایسنا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]