تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه ويژگى است كه در هر كس يافت شود، ويژگى هاى ايمان كامل مى گردد: آن كه وقتى خشن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1842268994




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-مهندسی مجدد بازار پول


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

گزیده عناوین روزنامه های صبح یکشنبه مهندسی مجدد بازار پول روزنامه های صبح امروز در مهمترین عناوین صفحات اول خود مطالبی همچون «حذف تدریجی یارانه با حق اعتراض»،«روش پرداخت حقوق ها تغییر می کند ؟»،«طرح اعطای تسهیلات 40،60 و 80 میلیونی خرید مسکن با توجه به جمعیت شهرها»،«آبروی رونی کلمن پیش جهانیان رفت»،«تهدیدهای خیالی را کنار بگذارید»،«هشدار جدی ایران به عربستان»،«مهندسی مجدد بازار پول» را منتشر کردند.
 

دنیای اقتصاد:مهندسی مجدد بازار پول نظام بانکی ایران تبدیل به سرتیتر اکثر مباحث شده است. این سرتیتر بودن فقط به حوزه اقتصاد محدود نمی شود، بلکه مقام های سیاسی نیز این روزها بیش از گذشته به مسائل این بازار می پردازند. هفته نامه «تجارت فردا» در ابتکاری تلاش کرده است مباحث مطرح شده در فضای عمومی را میان سه ضلع به اشتراک بگذارد. دست اندرکاران «تجارت فردا» میزگردی با حضور عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی، پرویز عقیلی، بانکدار خبره و قدیمی و فرهاد نیلی، رئیس پژوهشکده پولی و بانکی برگزار کرده اند تا از سه طیف به چالش های موجود نظام بانکی پرداخته شود. عباس آخوندی به واسطه مسوولیت های کنونی و گذشته از زاویه تقاضا محوری به بحث بانک ها پرداخته است. پرویز عقیلی با تجربه ای که از بانکداری دارد می تواند از منظر بانک ها که عرضه کننده منابع هستند، چالش ها را رصد کند. فرهاد نیلی نیز در مقام ریاست پژوهشکده پولی و بانکی گزینه مناسبی است تا از زاویه نظارتی و سیاست گذاری به تبیین مباحث مطرح شده بپردازد. در این میزگرد به موضوعاتی نظیر انحصارگرایی در بازار پول، تنگنای مالی، کیفیت سرویس دهی بانک ها پرداخته شده است. در کنار این مباحث، کارشناسان بخش زیادی از زمان خود را به نرخ سود بانکی اختصاص داده اند. استدلال ها و تصویر ارائه شده می تواند برای سیاست گذاران و فعالان اقتصادی متر مناسبی در تصمیم گیری ها و قضاوت ها باشد. به نظر می‏رسد آقای دکتر آخوندی با دغدغه خاصی به نقد سیاست‏های پولی و مناسبات بانکی می‏پردازند. فکر می‏کنم ایشان به این نتیجه رسیده‏اند که اصلاح نظام بانکی بر دیگر اصلاحات اقتصادی در کشور اولویت دارد به همین دلیل بارها در نشست‏هایی که با ایشان داشته‏ایم به این موضوع اشاره کرده‏اند. آخرین بار ایشان درباره وجود انحصار در نظام بانکی سخن گفتند و می‏دانم که در این باره زیاد مطالعه و تحقیق کرده‏اند. به همین دلیل طرح مساله را به ایشان واگذار می‏کنیم.
عباس آخوندی: اجازه بدهید ابتدای این بحث را به انتها و جمع‏بندی کنفرانس اقتصاد ایران مرتبط کنم. فکر می‏کنم همه به خاطر داریم که این کنفرانس با تاکید بر وجود معضل بزرگی به نام تنگنای تامین مالی به پایان رسید و من می‏خواهم نقطه آغاز بحث همین مشکل بزرگ باشد. به این دلیل که من هم مشکل بزرگ‏تری از تنگنای مالی در اقتصاد نمی‏شناسم. بخشی از این مشکل بزرگ به بازار پول بر‏می‏گردد، بخشی از آن به دلیل ناکارآمدی‏های بازار سرمایه است و بخش دیگر آن به کسری بودجه و تنگنای مالی دولت بر‏می‏گردد که البته می‏توان در نشست‏های جداگانه، هر کدام از این عوامل را به تفصیل بررسی کرد. ضمن اینکه به نظر می‏رسد تا امروز درباره این مشکلات کم گفت‏وگو شده و موضوع ریشه‏یابی دقیق نشده است و در ضمن به نظر نمی‏رسد اجماعی در این زمینه باشد. بنابراین صحبت من به عنوان طرح مساله این است که اگر فرض کنیم مذاکرات 1+5 پیشرفت مورد انتظار را داشته باشد و به توافق جامع در مورد موضوع برنامه هسته‏ای دست یابیم، قاعدتاً مردم انتظار دارند با رفع تحریم‏ها گرهی از مسائل اقتصادی هم گشوده شود. مردم انتظار رشد اقتصادی و خروج از مشکلات فعلی را دارند در حالی که به نظر من پس از حل و فصل مسائل هسته‏ای، راه بسیار دشواری تا بهبود وضعیت موجود در پیش است. رفع تحریم قطعاً مبادلات را تسهیل خواهد کرد و بر انتظارات، اثر مثبت خواهد گذاشت، اما حل مسائل اقتصادی نیازمند تغییر در بخش واقعی اقتصاد است. به نظر من تا به امروز دولت در زمینه کاهش تورم بسیار خوب عمل کرده اما برای اینکه از رکود خارج شویم، راه بسیار سختی پیش رو داریم. بنابراین به عنوان یکی از اعضای دولت بسیار تمایل دارم که این مسائل به شکل واقعی در جامعه مطرح شود و در نهایت بتوانیم درباره این مسائل به اجماع برسیم.
آقای دکتر به طور مشخص سعی داشتید درباره انحصار چندجانبه در بازار پول صحبت کنید. شما معتقد به انحصار در بازار پول هستید و بارها به نقد نظام بانکی پرداخته‏اید. چرا فکر می‏کنید در بازار پول انحصار وجود دارد و اصولاً چه ارتباطی میان این انحصار و تنگنای مالی می‏بینید؟
آخوندی: موضوع تنگنای مالی البته موضوعی نیست که تنها از سوی من طرح شده باشد. امروز همه بخش‏های اقتصاد کشور با این معضل مواجه هستند و تقریباً حوزه‏ای نیست که با این مشکل درگیر نباشد. در عین حال بانک‏ها هر روز بیشتر از گذشته در ژرفای مشکلات غرق می‏شوند. اگر بخواهیم مستدل صحبت کنیم می‏توانیم به شاخصی اشاره کنیم که بانک جهانی هر سال منتشر می‏کند و به نظر من می‏تواند نشان دهد که ادعای مطرح شده چقدر درست است. این شاخص میزان تسهیلات اعطایی به بخش خصوصی در سطح ملی را نسبت به تولید ناخالص داخلی
(Domestic Credit to Private Sector)) نشان می‏دهد. طبق تعریف بانک جهانی، تسهیلات داخلی اعطایی به بخش خصوصی عبارت است از کلیه منابع مالی که از طریق شرکت‏های مالی financial corporations به بخش خصوصی اعطا می‏شود. منظور از شرکت‏های مالی در تعریف فوق عبارت است از بانک‏ها و نهادهای پولی، بانک‏های سپرده‏پذیر و سایر شرکت‏های مالی نظیر شرکت‏های لیزینگ، صندوق‏های بازنشستگی، موسسات مالی و اعتباری و صرافی‏ها. با این شاخص می‏توانیم عملکرد نظام بانکی و اعتباری را تحلیل کنیم و ببینیم تامین مالی بخش خصوصی توسط نظام بانکی چه تناسبی با حجم تولید ناخالص داخلی کشور دارد. با همین معیار، گزارشی از وضعیت پرداخت تسهیلات از سال 1994 تا سال 2013 در اختیار من است که نشان می‏دهد در بهترین حالت، در سال 2007، تسهیلات پرداخت‏شده به بخش خصوصی نسبت به تولید ناخالص داخلی 3/37 درصد بوده است. در مقابل، کمترین میزان تسهیلات پرداخت‏‏شده به نسبت تولید ناخالص داخلی، 2/12 درصد در سال 2013 بوده است. اگر نموداری ترسیم کنیم و نقاط مختلف تسهیلات پرداختی در این نمودار را به هم وصل کنیم، روند جالب‏توجهی را می‏بینیم که نشان‏دهنده عمق مشکلات نظام اعتباری و بالطبع نظام بانکی است. این میراث سیاست‏های پوپولیستی دولت پیشین برای این دولت است.
این منحنی نشان می‏دهد که در سال 1994، نظام اعتباری که عمدتاً در ایران متکی به نظام بانکی و بازار پولی است معادل 21 درصد تولید ناخالص داخلی به بخش خصوصی تسهیلات پرداخت کرده‏اند و در یک روند صعودی این ظرفیت در سال 2008 به 3/37 درصد افزایش یافته اما به یکباره در یک روند نزولی شدید در سال 2013 به 2/12 درصد سقوط کرده است. از طرفی وضعیت این شاخص در مقایسه با سایر کشورها نیز در شرایط نامناسبی قرار دارد. در سال 2013 مقدار این شاخص برای کشورهای کم‏درآمد 5/28 درصد، کشورهای با درآمد متوسط 86 درصد و کشورهای توسعه‏یافته 159 درصد بوده است. به هر حال این شاخص را مطرح کردم تا از آن چند نتیجه بگیرم. نتیجه اول این است که این کاهش سهم تسهیلات اعطا شده به بخش خصوصی نسبت به تولید ناخالص داخلی به سطح 2/12 درصد نشان می‏دهد که نظام بانکی ایران در وضعیت فعلی قادر به پاسخ دادن به تقاضا نیست و عرضه تسهیلات و اعتبارات نسبت به تقاضا خیلی محدود است. اینکه تقاضا چقدر مبتنی بر واقعیت و چقدر سوداگرایانه است را می‏شود مفصل بحث کرد ولی به طور کلی شاخص مورد اشاره نشان می‏دهد تقاضا از عرضه خیلی پیشی گرفته است.
در کنار این شاخص، شاهد ظهور پدیده‏ای نو هستیم. پدیده‏ای که حکایت از فاصله بین تورم و سود بانکی دارد که پیش از این به نفع تسهیلات‏گیرنده بود و در حال حاضر به سود بانک و سپرده‏گذار است. با فرض اینکه تورم سال 93 را 5/15 درصد در نظر بگیریم، متوسط سود بانکی هم احتمالاً 26 تا 29 درصد بوده است که فاصله‏ای بین 12 تا 13 درصد دارد. این پدیده در اقتصاد ایران جدید است. بنابراین با کنار هم گذشتن این شرایط و با توجه به اینکه بانک‏های ایران در نهایت همه، یک محصول را تولید می‏کنند، می‏توان گفت وضعیت بازار پولی ایران به وضعیت بازار انحصار چندجانبه oligopoly نزدیک شده است. به شکل ساده می‏شود این‏گونه گفت که وقتی تقاضا زیاد باشد قاعدتاً بازار باید درصدد تامین راه‏های پاسخ به این تقاضا باشد. مثلاً بانک‏ها درصدد افزایش سرمایه باشند و به طرق مختلف سعی کنند سپرده جدید بگیرند و درصدد ارتقای کفایت سرمایه باشند تا به این تقاضا پاسخ دهند. ولی آن گونه که ما شاهد هستیم، بانک‏ها تمایلی برای پاسخ دادن به این تقاضا ندارند. یعنی به نظر نمی‏رسد بازار برای تامین این تقاضا اقدام خاصی کرده باشد. وقتی این وضعیت را ترسیم می‏کنیم، قاعدتاً با یک پرسش مواجه می‏شویم. اینکه چرا بازار به حجم انبوهی تقاضا پاسخ نمی‏دهد آن هم در شرایطی که تقاضا زیاد است و پاسخ به این حجم تقاضا می‏تواند حاشیه سود زیادی برای بانک‏ها ایجاد کند. من نمی‏دانم پاسخ زعمای نظام بانکی به این فرضیه چیست ولی اعتقاد من بر این است که در نظام بانکی ایران انحصار چندجانبه وجود دارد و شکستن این انحصار هم بسیار دشوار است، شاید مفید هم نباشد و نیازمند راهکار دیگری باشد که به آن خواهم پرداخت. در هر صورت ممکن است این سوال پیش آید که به چه دلیل دشوار است؟ به این دلیل که به نظر می‏رسد وضعیت حقوق صاحبان سهام به قیمت ثابت سال 1385 تا سال 1392 تغییر جهت‏دار و معناداری نداشته است. این شاخص در طول هفت سال از رقم 12 هزار میلیارد تومان به حدود 17 هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است که رقم قابل توجهی در مقایسه با کل اقتصاد کشور نیست و در ضمن رشد آن در بازه هشت‏ساله تنها حدود 41 درصد بوده است. به این ترتیب نتیجه می‏گیرم که اگر بازار در وضعیت شبه‏انحصار طبیعی باشد اساساً صاحب سرمایه تمایلی به افزایش سرمایه ندارد و سودآوری خود را از تعیین قیمت غیرعادلانه کسب می‏کند. البته مسائل دیگری هم وجود دارد مثل اینکه ارقام فعلی خیلی هم دقیق نیست و ما نمی‏دانیم چقدر از ارقام افزایش حقوق صاحبان سهام از طریق تجدید ارزیابی دارایی‏ها بوده و چقدر آن سرمایه نقدی بوده است.
آقای دکتر نیلی با توجه به اظهارنظر صریح آقای دکتر آخوندی درباره وجود انحصار چندجانبه در نظام بانکی مایلیم پاسخ شما را بدانیم. هرچند می‏دانم بین دیدگاه شما و ایشان تفاوت زیادی وجود ندارد ولی به عنوان یک مطلع نظام بانکی لطفاً بگویید وجود انحصار را قبول دارید؟
فرهاد نیلی: آقای دکتر آخوندی در واقع چهار موضوع را مطرح کردند. من فکر می‏کنم برای اینکه بتوانیم بحث را مدیریت کنیم بهتر است روی یک یا دو موضوع تمرکز کنیم چون همه مباحث مطرح شده از اهمیت زیادی برخوردارند و به زمان زیادی نیاز داریم تا درباره این مسائل بحث و تبادل نظر کنیم. آقای دکتر آخوندی بحث تنگنای مالی را در این نشست به تنگنای اعتباری محدود کردند. یعنی از سه عامل اثرگذار بر تنگنای مالی، محدودیت‏های بازار سرمایه و کسری بودجه دولت را کنار گذاشتند و روی بازار پول متمرکز شدند. در تنگنای اعتباری چهار مساله مطرح شد. یکی از مباحث مطرح شده این بود که نظام بانکی ما از سرویس‏دهی به اقتصاد ناتوان شده است. به اعتقاد ایشان اگر نسبت سرجمع خروجی سیستم بانکی را در نظر بگیریم محصول نهایی پاسخگوی نیازها نبوده است. به این ترتیب ایشان بحث ناتوان بودن سیستم بانکی برای سرویس‏دهی اقتصاد را مطرح می‏کنند. مساله دوم از نظر ایشان، بحث نرخ سود است. ایشان می‏گویند تغییر وضعیتی در بازار پول از اواخر سال 92 اتفاق افتاده به گونه‏ای که با وجود افت تورم، نرخ‏های سود بانکی انعطاف لازم را نداشته و وضعیت جدیدی در اقتصاد کشور به وجود آورده است. یعنی در بازاری که بیش از دو دهه نرخ سود واقعی منفی بوده، تغییری اساسی ایجاد شده و نرخ سود واقعی مثبت شده و مثبت مانده است. یعنی در واقع نرخ سود در بازار بین‏بانکی و خرده‏فروشی نه‏تنها کاهش پیدا نکرده که افزایش پیدا کرده و به ارقامی حول و حوش 28 و 29 درصد رسیده، در حالی که نرخ تورم به 5/15 درصد رسیده است. آقای دکتر آخوندی در سومین مساله، موضوع کفایت سرمایه را مطرح کرده‏اند و می‏خواهند بدانند چرا سهامداران بانک‏ها تمایلی به افزایش سرمایه ندارند؟ در نهایت بحث ساختار بازار پول را مطرح کردند و این توضیح را دادند که ساختار بازار پول در ایران به انحصار نزدیک است. با این حال به اعتقاد من پرداختن به دو موضوع اول از اهمیت بیشتری برخوردار است. در مورد دغدغه اول آقای وزیر، یعنی اینکه چرا نظام بانکی نتوانسته متناسب با بزرگ شدن اقتصاد، بزرگ شود؟ موضوع دوم هم بحث نرخ سود بود که من آمادگی دارم درباره آن دیدگاهی متفاوت ارائه کنم.
شما معتقدید در سیستم بانکی ایران انحصار وجود ندارد؟
نیلی: پرداختن به این موضوع که ساختار نظام بانکی در اقتصاد ایران چقدر رقابتی و چقدر انحصاری است، نیاز به میزگردی جداگانه دارد. هرچند من خیلی مطمئن نیستم که نظام بانکی ما انحصاری باشد اما اعتقاد دارم به جای پرداختن به این موضوع، بهتر است درباره دو موضوع اول صحبت کنیم که نیاز امروز اقتصاد ایران است. اگر اجازه بدهید بحث را از نرخ سود بانکی آغاز کنم. نرخ سود در حال حاضر به موضوعی معماگونه و کاملاً متناقض تبدیل شده است. در طول سال‏های گذشته اقتصاددانان و کارشناسان سیاست پولی، بارها عنوان کردند که اقتصاد ایران در نظام تخصیص منابع بازار پول دچار نقصان است و کارایی لازم را ندارد. ادعای آنها این بوده که در بانک‏های ایران معمولاً سپرده‏گذار جریمه می‏شود و به تسهیلات‏گیرنده پاداش می‏دهند. ایراد این بوده که هیچ‏گاه فاصله بین نرخ تورم و نرخ‏های تعیین شده جبران نمی‏شود و چون گزینه دیگری هم پیش روی سپرده‏گذار نگذاشته‏ایم، سپرده‏گذار هیچ گزینه‏ای ندارد که ریسک کمتری داشته باشد بنابراین با ورود به بازار پول دائم جریمه می‏شود. به این ترتیب از طریق مکانیسم تورم، نوعی انتقال منابع از سپرده‏گذار به تسهیلات‏گیرنده صورت می‏گیرد. این واقعیتی بوده که تا نیمه سال 1392 وجود داشته است. حال کمی به گذشته برگردیم. وقتی در سال‏های 1391 و 1392 تورم به اوج خود رسید، اشتهای سیاستگذار برای اینکه نرخ سود را کاهش دهد فزونی یافت. پدیده‏ای که در ادبیات اقتصادی به «سرکوب مالی» معروف است. در این پدیده، دولت‏ها به منابع نظام بانکی کشور چوب حراج می‏زنند که این اتفاق، انگیزه سپرده‏گذاری را کاهش می‏دهد و اتفاقاً دیدیم که چنین اتفاقی هم رخ داد. در حال حاضر نزدیک 15 ماه است که این رویه تغییر کرده است. رفتارها عوض نشده اما رویه تغییر کرده است. این به نظر من سوال خیلی مهمی است که چه اتفاقی رخ داد که بر‏خلاف دو دهه قبل، رویه تغییر کرد؟ در حال حاضر سپرده‏گذار در پایان سال 93 با فرض اینکه 22 درصد مصوب بانک مرکزی یا توافق بانک‏ها سود دریافت کرده باشد با احتساب تورم 5/15‏درصدی، 5/6 واحد درصد جایزه گرفته است. این جایزه را در هیچ نظام پولی دنیا پرداخت نمی‏کنند. در نظر داشته باشید که رابطه بانک با سپرده‏گذار تقریباً ریسکی ندارد در حالی که رابطه بانک با تسهیلات‏گیرنده پر‏ریسک است. به این ترتیب مسابقه‏ای بین بانک‏ها شکل گرفته که برای حفظ بازار خود مدام با نرخ بالا سود سپرده می‏پردازند. یا به نوعی مشتری‏قاپی (business stealing effect) می‏کنند. در این حالت، بانکی مشتریان بانک‏های دیگر را با وعده پرداخت سودهای بالاتر ترغیب به خروج از آن بانک و سپرده‏گذاری در بانک خود می‏کند. در حال حاضر ضمن اینکه چنین پدیده‏ای رخ داد، می‏دانیم که منابع بانک‏ها در سال‏های گذشته به شدت تضعیف شده و بانک‏ها منبعی برای دادن نرخ سود ندارند. از آن طرف اگر به ترکیب سپرده‏های نظام بانکی ایران توجه کنید، می‏بینید که منابع سپرده در بانک‏های ایران به شدت متمرکز است. مثلاً از نظر تعداد، کمتر از نیم درصد سپرده‏های بانکی، بیش از 45 درصد سپرده‏ها را به لحاظ مبلغی تامین می‏کند. به این نوع سپرده‏ها اصطلاحاً «سپرده‏های غیرکانونی» می‏گویند. سپرده‏هایی که با انتقال از یک بانک به بانکی دیگر، ساختار جذب منابع آن بانک را به هم می‏ریزند. فرض کنید شرکتی به بزرگی شرکت سرمایه‏گذاری تامین اجتماعی با منابع زیادی که در اختیار دارد می‏تواند از بانک امتیاز ویژه طلب کند. مثلاً بر خلاف دیگر سپرده‏گذاران می‏تواند با بانک مذاکره کند و به نوعی تعیین‏کننده سود سپرده‏ای باشد که قرار است در بانک بگذارد. هر سپرده‏گذاری که مبلغ قابل توجهی در بانک سپرده‏گذاری کرده باشد، می‏تواند چنین امتیازی برای خود قائل باشد. در سال گذشته به نظر می‏رسد چنین رقابتی بین بانک‏ها برای جذب سپرده‏های غیرکانونی در گرفت و استراتژی بانک‏ها این بود که یا سپرده‏گذاران خود را حفظ کنند یا بتوانند سپرده‏های بانک‏های دیگر را هم جذب کنند. طبیعی است که برخی بانک‏ها تاب چنین رقابتی را نداشتند و مدام به سیاستگذار گوشزد می‏کردند که در چنین رقابتی نمی‏توانند دوام بیاورند. به این ترتیب شکایت به وزارت اقتصاد یا نهادهای دیگر برده می‏شد و اعلام می‏کردند که در رقابت شکل‏گرفته، قادر به حفظ منابع خود نیستند؛ بنابراین مجوز می‏خواهند که نرخ سود تسهیلات را افزایش دهند. در نهایت این پرسش برای سیاستگذار مطرح شد که تا چه زمانی می‏تواند بانک‏های دیگر را از ورود به این بازی منع کند؟ ممکن است سکوت سیاستگذار در این موضوع اثرگذار بوده و شاید کار دیگری از دست او ساخته نبوده که درنهایت بانک‏ها وارد این‏گونه رقابت‏ها شدند و نتیجه این بود که در سال 1393 این رقابت باعث افزایش نرخ سود تا 28 و 29 درصد شد. از سوی دیگر، در حالی که سپرده‏های بانکی 22 درصد رشد کرد، بانک‏ها نیز 22 درصد سود سپرده پرداخت کرده‏اند. یعنی سپرده‏ها ثابت بوده و سود سپرده‏ها به عنوان نرخ رشد در نظر گرفته شده است. در حالی که در سال 1393 تقریباً 5/3 درصد رشد اقتصادی داشتیم، نرخ سود واقعی هم که حداقل شش درصد مثبت بوده، پس به طور طبیعی باید سپرده‏های بانکی رشد می‏کرد اما می‏بینیم که سپرده رشد نکرده و در حقیقت این بانک، سپرده را از بانک‏های دیگر ربوده و نوعی بازی بین‏بانکی در گرفته است. از آن طرف ببینیم برای نرخ سود چه اتفاقی رخ داده است. این نرخ همان‏طور که اشاره شد حول و حوش 28 درصد بوده که در بازار بین‏بانکی تا 29 درصد هم رسیده است. یعنی در حالی ما در بازار بین‏بانکی 28 درصد نرخ سود داشتیم که بانک‏ها نزدیک 38 هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی اضافه برداشت کرده‏اند. این مبلغ غیر از مسکن مهر و دیگر برداشت‏هایی بوده که در دولت سابق ایجاد شده بود. دولت سابق 45 هزار میلیارد تومان از طریق بانک مسکن به بانک مرکزی بدهکاری ایجاد کرده است. در دولت جدید هم 38 هزار میلیارد تومان به این مبلغ اضافه شده. البته این رقم به دلیل بی‏انضباطی و اضافه برداشت بانک‏ها بوده است. این مبلغ بدون اینکه به صورت تقاضا وارد بازار بین‏بانکی شود، باعث می‏شود نرخ بین‏بانکی به 28 درصد برسد در حالی که تورم 16 درصد است. تا امروز معتقد بودیم قیمت در بازار وجوه وام‏دادنی، عبارت است از نرخ بهره اسمی منهای نرخ تورم انتظاری. در حالی که تورم سال گذشته 5/15 درصد بوده و انتظار داریم در بدترین حالت تورم سال 1394 حدود 5/15 الی 16 درصد باشد. به این ترتیب حتی اگر تورم مقداری افزایش پیدا کند، باز این اعداد با آن تورم قابل توجیه نیست پس داستان چیست؟ چه اتفاقی افتاده است؟
وقتی به این موضوع فکر می‏کنم یاد دوران دبستان می‏افتم که در کلاس پنجم ابتدایی یاد گرفتیم معادله یک‏مجهولی حل کنیم. بعدها در دوره دبیرستان هم یاد گرفتیم معادلات چند‏مجهولی را حل کنیم. نرخ سود بانکی هم معادله‏ای یک مجهوله نیست و چند‏مجهولی است. یک معادله می‏گوید تورم پایین آمده پس علی‏القاعده باید نرخ سود بدون ریسک کاهش پیدا کند. اما نرخ سود کاهش پیدا نکرده است. در اینکه نرخ سود کاهش نیافته، چند ریسک بزرگ نهفته است. این ریسک بزرگ است که نرخ سود را هدایت می‏کند. این ریسک بزرگ، 15 درصد مطالبات غیرجاری بانک‏هاست که به مطالبات معوق مشهور شده است. در حال حاضر در خوش‏بینانه‏ترین حالت، بانک‏های ما 15 درصد مطالبات غیرجاری و مطالبات معوق دارند یعنی بانک وقتی قصد دارد 100 واحد تسهیلات بدهد، باید روی 85 درصد آن سود بگیرد. بنابراین بانک روی تسهیلاتی که پرداخت می‏کند، به صورت تعهدی سود شناسایی می‏کند اما سودی که به سهامدار و سپرده‏گذار پرداخت می‏کند نقدی است. بنابراین در حال حاضر از یک طرف، در سود و زیان بانک‏ها به صورت تعهدی سود شناسایی می‏شود و در طرف دیگر سود به صورت نقدی پرداخت می‏کنند. پس بانک دارد از درون، تهی می‏شود. از طرف دیگر، ریسک خیلی بزرگی را به این صورت داریم که بانک‏ها در شرایط تورم بالا سپرده‏های مدت‏دار جذب کردند و به پرداخت سودهای بالا متعهد شدند. در حال حاضر تورم کاهش پیدا کرده اما بانک‏ها به قراری که با مشتری گذاشته‏اند پایبند هستند. خوب دقت کنید؛ بانک‏ها امکانی را با قیمت صفر به سپرده‏گذار فروخته‏اند یعنی برای سپرده‏گذار سپرده پنج‏ساله باز کرده‏اند و او این امکان را دارد که هر وقت بخواهد سپرده پنج‏ساله او به یک سال و دو سال برمی‏گردد اما بانک نمی‏تواند با تغییر نرخ سود، قرار‏داد پنج‏ساله با سود بالا را تغییر دهد.
البته سپرده‏گذار در بالاترین نرخ تورم سپرده‏گذاری کرده است. اما سوال این است که وزن این‏گونه سپرده‏ها در نظام بانکی ما چقدر است؟
نیلی: فکر می‏کنم بیشتر از 14 درصد از منابع بانک‏های ما رسماً همین تعهدات است. تعهدات سنگین و گرانی که شکل گرفته و یک‏طرفه است یعنی بانک روی آن هیچ قدرت انعطافی ندارد. این پایان ماجرا نیست. از آن طرف در حافظه تاریخی بانکداران و سرمایه‏گذاران ایرانی، بازار مسکن همواره بازاری بوده که سوخت و سوز نداشته اما دیر و زود داشته است. بنابراین وقتی در سال‏های 1387 و 1388 قیمت مسکن افزایش پیدا کرد، اعداد دورقمی و سودهای هنگفتی در حافظه سرمایه‏گذاران این بازار ثبت شد. بانکداران هم گفتند چه بازاری بهتر از بازار مسکن؟ برخی بانک‏ها تسهیلات دادند. بعضی بانک‏ها در ساخت و سازها شریک شدند. بعضی بانک‏ها نیز خودشان سرمایه‏گذاری کردند. به این ترتیب بعد از رکود بازار مسکن، منابع بسیاری از بانک‏ها به یکی از روش‏هایی که اشاره کردم، در بازار قفل شد. حتی برخی بانک‏ها بخش عمده‏ای از منابع خود را وارد بازار ساخت و ساز آپارتمان‏های لوکس کردند. در تهران و برخی شهرهای دیگر آپارتمان لوکس ساختند با این امید که بتوانند متری 25 میلیون تومان به بالا بفروشند. اما معادلات تغییر کرد و بازار مسکن در رکود فرو رفت. بانک‏ها فکر کردند این بازار یک‏ساله از رکود خارج می‏شود اما نشد. فکر کردند دوساله خارج می‏شود اما باز هم نشد. در طول سه سال هم خارج نشد و در نهایت، تا امروز هم از رکود خارج نشده است. در حال حاضر سرمایه‏گذاری بانک‏ها در بازار مسکن، استخوان لای ‏زخم است که در سمت دارایی بانک‏ها مانده است. هر بانکی وارد این بازار شده، زمین‏گیر شده و دیگر نمی‏تواند خارج شود. برای اینکه اگر بخواهد خارج شود، باید چوب حراج به سرمایه‏گذاری‏های گذشته‏اش بزند. اینجاست که می‏گویم حل مشکل سود بانکی، معادله یک‏مجهوله نیست. پس ما فقط با این استدلال که نرخ تورم کاهش یافته و باید نرخ سود هم کاهش پیدا کند، کاری از پیش نمی‏بریم.
یعنی شما اصلاح ساختار بانک‏ها را مقدم بر کاهش نرخ سود می‏دانید؟
نیلی: بله، همین‏طور است. ابتدا باید ساختار ترازنامه بانک‏ها را اصلاح کنیم. تا زمانی که این ساختار اصلاح نشود در ترازنامه بانک‏ها، در یک سمت نقدی و در سمت دیگر تعهدی عمل می‏کنیم. فراموش نکنیم که در حال حاضر بخش زیادی از منابع بانک‏ها قفل شده است. اجازه بدهید به یک موضوع دیگر هم اشاره کنم. در سال‏های قبل از تشدید تحریم‏ها تجار و واردکنندگان و صادرکنندگان ایرانی که روابط گسترده‏ای با جهان بیرون داشتند، صرفاً نقدی مبادله نمی‏کردند. از سال 1388 به این طرف، رفته‏رفته واردات تجار ایرانی نقدی شد. در حالی که ناچار بودیم صادرات خود را نسیه بفروشیم. در سال‏های گذشته، معمولاً حدود 80 میلیارد دلار کالا به صورت نقدی وارد کرده‏ایم و 30 میلیارد دلار هم به صورت نسیه، کالا صادر شده است. در دوره نوسان‏های ارزی و افزایش قیمت دلار هم نیاز نقدینگی افزایش پیدا کرد. به این دلیل که نرخ ارز از مبلغ هزار تومان به مبلغ سه هزار تومان افزایش یافت. در این شرایط، جنس نظام بانکی ما از لاستیک نبود که انعطاف داشته باشد و ما نمی‏توانستیم بیشتر از این فشار وارد کنیم بنابراین دچار تنگنای مالی بسیار بزرگی شدیم. تقاضا خیلی زیاد رشد کرد در حالی که عرضه منابع رشد نکرد. از آن طرف، بانک‏ها با بی‏اعتمادی زیادی مواجه شدند. چون مطالبات معوق افزایش یافته بود. به این ترتیب با توصیفی که از وضعیت نظام پولی کشور صورت گرفت، فکر می‏کنم در حال حاضر بیماری داریم که وضع بسیار حادی دارد. نسخه پزشک قبلی برای بهبود این بیمار افاقه نکرده و امروز هم نمی‏توانیم به صورت دستوری بگوییم باید خوب شود. پیش از این، سر بیمار درد می‏کرده و ما فکر می‏کردیم فشارش افتاده بنابراین قرص فشار به او دادیم بعد فهمیدیم مشکل بیمار فشار نبوده و چند مشکل حاد دیگر داشته است. می‏خواهم بگویم لابه‏لای نرخ سود، ده‏ها ملاحظه دیگر نهفته است که سیاستگذار باید به همه ملاحظات توجه کند و بعد تصمیم منطقی بگیرد.
آقای دکتر، مشکلاتی که اشاره می‏کنید همه در داخل نظام بانکی به وجود آمده یا توسط سیاستگذار ایجاد شده است؟
نیلی: هم سیاستگذار و هم بانک‏ها در به وجود آمدن این وضع سهیم هستند. چند مشکل عمده وجود دارد که بانکداری سنتی ایران یارای حل و فصل این مشکلات را ندارد. بانکداران سنتی از صبح تا عصر چه می‏کنند؟ چند درصد وقت آنها صرف جذب منابع می‏شود؟ چند درصد صرف قول دادن به مصارف می‏شود؟ بانکداران سنتی تقریباً همه وقت خود را صرف این می‏کنند که چگونه مصرف کنند. به کی وام بدهند. به وزارت نفت، به وزارت نیرو یا به هر جای دیگر. در شرایطی که در بدترین وضع منابع قرار دارند، مثلاً برای خرید 3100 میلیارد تومان گندم، تعهد ایجاد می‏کنند. بعد به بانک مرکزی فشار می‏آورند و می‏گویند 3100 میلیارد تومان تعهد داده‏ام و باید پرداخت کنم. امروز قسمت فعال بانکداری ایران، همین قسمت است. تا این مسائل حل نشود، هرگونه حرکت در نظام بانکی به نتیجه مطلوب نمی‏رسد. اگر دید خود را محدود به لایه سطحی نرخ سود کنیم، خطای بزرگی مرتکب می‏شویم و اگر سعی کنیم با فشار، مشکل نرخ سود را حل کنیم، قطعاً خطای بزرگ‏تری مرتکب خواهیم شد. ضمن اینکه در کنار این همه مشکل، هیچ شکی نیست که توان نظام بانکی ما برای سرویس‏دهی به اقتصاد به شدت کاهش پیدا کرده است. بنابراین مشکلی که وجود دارد، دقیقاً مصداق تنگنای اعتبار (‏credit tightness) است یعنی در واقع بازار اعتباری، خسته شده، خشک‏ شده و می‏توانیم در یک ‏کلام بگوییم حکایت نظام بانکی ما حکایت فرد تشنه‏ای است که برای نصف لیوان آب تقلا می‏کند و در مقابل خود سه قالب یخ می‏بیند. هرچند یخ از آب تشکیل شده اما تشنگی فرد با یخ از بین نمی‏رود. مشکل بانک‏ها انجماد دارایی‏هاست و این انجماد، تشنگی بانک‏ها و مشتریان بانک‏ها را رفع نمی‏کند. به هر حال شرایط امروز ایجاب می‏کند که بین فعالان اقتصادی، سیاستگذار تولیدی، سیاستگذاران مالی و اقتصادی کشور در مورد اینکه صورت مساله چیست، اجماع شکل گیرد. اشتباه در درک صورت ‏مساله و عجله برای حل مساله ما را از چاله به چاه می‏اندازد.
چاله و چاه. صحبت‏های آقای دکتر نیلی با چاله و چاه به پایان رسید. یعنی وضعیت بانک‏های ما تا این اندازه نگران‏کننده شده است؟
پرویز عقیلی: به نظر من کلیه نکاتی که آقای دکتر نیلی اشاره کردند، عین واقعیت است.
و شما به عنوان یک بانکدار و کارشناس قدیمی نمی‏خواهید مقصر به وجود آمدن این وضعیت را سیاستگذار بدانید؟ آیا مقصر این همه گرفتاری بانک‏ها تنها خود بانک‏ها بوده‏اند؟
عقیلی: من واقعاً نمی‏توانم چیزی به آن اضافه کنم و واقعاً سیستم بانکی فعلی در چنین وضعیتی گرفتار است. ولی دغدغه‏ای که دارم این است که از این وضعیت چگونه خارج شویم و قرار است به کجا برویم؟ بحث اصلاح ساختار نظام بانکی حدود دو سال است که به صورت جدی مطرح شده و همه با ابعاد نگران‏کننده وضعیت بانک‏ها آشنا هستیم. در حال حاضر با نظام بانکی بیماری طرف هستیم که اصلاحات را برنمی‏تابد. مقررات‏پذیری، شفافیت و نظم و انضباط در این ساختار از تضعیف شده به گونه‏ای که آقای دکتر آخوندی هم اشاره کردند، حتی سیاستگذاری برای اصلاح ساختار بانکی هم ممکن است به نتیجه نرسد. وضعیتی پیش آمده که بانک‏ها نمی‏توانند یا نمی‏خواهند تن به شفافیت و نظم بدهند. مثلاً چندی پیش، مدیران بانک‏ها دور یک میز نشستند و به چشمان هم نگاه کردند و درباره نرخ سود به این نتیجه رسیدند که همه، نرخ 22 درصد را رعایت کنند و از این نرخ بالاتر نروند. مدتی بعد، بزرگ‏ترین بانک کشور به یکی از شعبه‏های بانک تحت مدیریت من پیشنهاد افزایش سپرده‏گذاری داد و در عین حال گفت بابت این افزایش 25 درصد سود به سپرده‏های ما خواهد پرداخت. در حالی که ما روی نرخ توافقی با دیگر بانک‏ها ایستاده بودیم و نمی‏خواستیم خلف وعده کنیم. مدتی بعد همان‏طور که آقای دکتر نیلی اشاره کردند،10 درصد منابع از بانک ما خارج شد. در مقابل دیدیم بانک‏های بزرگ با پیشنهادهای اغواگرایانه و با درصدهای بالاتر مدام در حال رقابت هستند و دارند مشتری‏های هم را می‏قاپند. وقتی دقت کردیم، دیدیم بانک‏های بزرگ برای اینکه بابت اضافه برداشت، جریمه 34‏درصدی بانک مرکزی را نپردازند، حاضرند از بانک‏های کم‏مشکل‏تر، با نرخ 25 تا 29 درصد تسهیلات بگیرند به این دلیل که جریمه 34‏درصدی بانک مرکزی را نپردازند. بانک‏ها سال گذشته 38 هزار میلیارد تومان اضافه برداشت کرده‏اند که این نشان از بی‏انضباطی دارد و تبعات آن هم مشخص است. شرایط امروز بانک‏های ما به اینجا رسیده که حاضر می‏شوند 34 درصد جریمه را بپردازند و در مقابل، آن را با نرخ سود 12‏درصدی به صورت تسهیلات پرداخت کنند. نمی‏فهمم منطق اقتصادی این کار چیست؟ چگونه می‏شود این رفتار را در چارچوب منطق بانکداری تحلیل کرد؟ آنچه در این میان گم ‏شده و پیدا نیست، کارکرد اصلی بانک است. به همین دلیل ناچارم اعتراف کنم که وضعیت بانک‏های ما از آنچه فکر می‏کنیم نامساعدتر است. یعنی برخی بانک‏ها دارند ضرر می‏دهند و سیاستگذار، این بانک‏های زیان‏ده را نگه داشته است. نگه ‏داشتن بانک‏های زیان‏ده، بهمنی ایجاد می‏کند که مدام دارد بزرگ و بزرگ‏تر می‏شود و این بهمن ممکن است به اقتصاد کشور آسیب جدی وارد کند. در اینکه وضعیت بانک‏های ما نگران‏کننده است شکی نیست اما آنچه می‏خواهم بگویم این است که ما چگونه می‏خواهیم از این دوره عبور کنیم. چقدر برای سیاستگذار مهم است که مسائل بانکی را ریشه‏ای حل و فصل کند؟ آیا دوباره می‏خواهیم مقطعی، مشکلی را حل کنیم و از کنار آن بگذریم؟ چقدر حاضریم برای اصلاح ساختار بانک‏ها هزینه کنیم؟ مثلاً در خیلی از اقتصادهای دنیا برای اصلاح ساختار بانک‏ها 20 تا 25 درصد تولید ناخالص داخلی هزینه شده و سوال این است که سیاستگذار در ایران می‏تواند و حاضر است چنین هزینه‏ای داشته باشد؟ اتفاقاً فکر می‏کنم هزینه اصلاح ساختار بانک‏ها در ایران بسیار سنگین‏تر از کشورهای دیگر باشد. چرا؟ به این دلیل که بانک‏های ایرانی، دارایی‏های سمی دارند.بنگاهداری می‏کنند و درگیر مطالبات معوق شده‏اند. به همین دلیل فکر می‏کنم اگر امروز بخواهیم بانک‏ها را تجدید ساختار کنیم مطمئن باشید، باید بیش از 40 درصد تولید ناخالص دارایی خود را صرف تمیز‏کاری این سیستم کنیم.
آقای دکتر عقیلی به موضوع مهمی اشاره کردید. اما موضوع این است که حل کدام مشکل اولویت دارد؟
عقیلی: مشکل اصلی، ضعف نظارت بانک مرکزی است. اگر بازار شفاف نباشد و بانک مرکزی به درستی بر کار بانک‏ها نظارت مقتدرانه نداشته باشد، هیچ اصلاحی در نظام بانکی به نتیجه نمی‏رسد. آقای دکتر نیلی به نکته خوبی اشاره کردند. بحث یخ بستن دارایی بانک‏ها در رکود بازار مسکن بسیار مهم است اما تصمیمی قاطعانه و اقتصادی می‏خواهد. بانک‏ها باید در چارچوب یک برنامه جدی و قاطع موظف به فروش دارایی‏های خود شوند و در این صورت اطمینان داشته باشید که بانک‏ها زیان سنگینی متحمل خواهند شد. بانک‏هایی که دچار چنین وضعیتی هستند، باید دارایی‏های منجمد‏شده خود را بفروشند. اما نوعی ترس در نظام بانکی ما وجود دارد که اجازه اصلاح ساختار جسورانه را نمی‏دهد. اگر بانک‏ها موظف باشند تکلیف دارایی‏های سمی خود را مشخص کنند و ساختمان‏هایی را که در اختیار دارند بفروشند، در آن صورت سیستم بانکی باید زیان فراوانی را نشان دهد. مدیر یکی از بانک‏ها می‏گفت تعداد زیادی ساختمان را برای فروش گذاشتم ولی هیچ‏کس برای خرید پا پیش نمی‏گذارد. پرسیدم فکر می‏کنید برای چه پا پیش نمی‏گذارند؟ گفت: جریمه و سود تاخیر و اصل مبلغ تسهیلاتی که به مشتری پرداخت کرده‏ایم، رقم سنگینی می‏شود که مشتری ساختمان نمی‏تواند بپردازد. پرسیدم منهای سود و جریمه و اصل مبلغی که به صورت تسهیلات پرداخت شده، ارزش ساختمان چقدر است؟ گفت مثلاً اگر ما ساختمان را 140 میلیارد تومان قیمت‏گذاری کرده باشیم، مشتری با 65 میلیارد تومان حاضر است بخرد. به ایشان گفتم شما بدیهی‏ترین اصل را زیر پا گذاشته‏اید چرا که مابه‏التفاوت این دو نرخ، زیانی است که شما باید متحمل شوید. هیچ‏کس حاضر نیست تاوان اشتباه مدیران بانک‏ها را بدهد و مثلاً ساختمانی را که 65 میلیارد تومان ارزش دارد 140 میلیارد تومان بخرد. نظام بانکی ما با چنین مشکلاتی مواجه است.
در مورد نرخ سود چطور؟
عقیلی: در مورد نرخ سود باید قبول کنیم که اصولی برای سیاستگذاری آن وجود دارد. وقتی بانک مرکزی نرخی را برای دوره کوتاه‏مدت تعیین می‏کند یا عملیاتی انجام می‏دهد تا نرخ تعیین‏شده را تثبیت کند، زمانی که به نرخ تعیین‏شده، روند صعودی داده می‏شود باید بدانیم که انتظار بازار به مراتب بالاتر از واقعیت‏هایی است که دارد اتفاق می‏افتد. در این زمینه دیدگاهی دارم که در نشست مشترک مدیران بانک‏ها هم عنوان کردم. معتقدم نرخ کوتاه‏مدت را باید بیش از نرخ درازمدت تعیین کرد. شرایط فعلی استثنایی است و ساختار زمانی نرخ سود باید نزولی باشد. یعنی بانک‏ها باید به سپرده‏های کوتاه‏مدت (مثلاً یک‏ماهه) سود بالاتری بپردازند و نرخ سود سپرده‏های درازمدت (مثلاً یک‏ساله) را پایین‏تر در نظر بگیرند. نکته جالب این بود که مدیر یکی از بانک‏ها اعتراض کرد و گفت: این چه حرفی است؟ عده زیادی از مردم حساب سپرده کوتاه‏مدت ‏دارند و من سودی به آنها نمی‏پردازم و شما با این کار می‏خواهید ما را بیچاره کنید. گفتم شما دارید از پول مردم سوءاستفاده می‏کنید.
نکته دیگر به رابطه بانک‏ها با بانک مرکزی برمی‏گردد که نیاز به قاطعیت بیشتر دارد. یعنی بانک مرکزی باید مراقبت کند که اگر بدهی بانک‏ها نزد بانک مرکزی در پایان یک ماه، دو ماه یا در نهایت سه ماه، تعیین تکلیف نشد، مدیرعامل آن بانک را اخراج کند. منابع بانک‏ها نزد بانک مرکزی در هیچ جای دنیا بیش از دو، سه روز نمی‏تواند قرمز باشد در حالی که ما بانک‏هایی داریم که چند ماه یا حتی یک سال است که قرمز مانده و تعیین تکلیف نشده است. هرچند این مشکل هم ملاحظاتی دارد که باید در نظر گرفت. مثلاً مدیرعامل یکی از بانک‏ها دلیل قرمز ماندن حساب بانک تحت مدیریتش را اوراق مشارکت دولتی اعلام کرد. یعنی این بانک زمانی که موعد سررسید اوراق مشارکت دولت رسیده، ناچار شده اوراق را بخرد بنابراین از منابع بانک مرکزی برداشت کرده است.
شما فکر می‏کنید نرخ جریمه دیرکرد بانک‏ها نزد بانک مرکزی عدد مناسبی است؟
عقیلی: من معتقدم رقم 34 درصد می‏تواند به 30 درصد کاهش پیدا کند. به نظر من زمان آن رسیده که بانک مرکزی نرخ سه‏ماهه را 22 درصد تعیین کند. نرخ شش‏ماهه را 20 درصد و نرخ یک‏ساله را 18 درصد اعلام کند. این سیاست می‏تواند پس از اجماع کامل بانک‏ها اجرایی شود. اتفاقاً زمانی که بانک مرکزی نرخ 23 درصد را برای اوراق شش‏ماهه تعیین کرد، بهترین زمان بود که نرخ شش‏ماهه را 23 اعلام می‏کردند و نرخ یک‏ساله هم 22 درصد تعیین می‏شد. می‏شد به نرخ‏های دیگر هم کاری نداشت. اما نرخ‏ها را 10، 15 و 16 تعیین کردند که به نظر من بی‏معنی بود و نتوانستیم انتظارات آتی را در بازار پیاده کنیم و این پیام داده شود که اگر روند رو به پایین است، نرخ‏ها قطعاً رو به کاهش خواهد بود.
به نظر شما کاهش نرخ جریمه بانک‏ها توسط بانک مرکزی چه آثاری می‏تواند داشته باشد؟
عقیلی: در صورتی که نرخ 34 درصد جریمه تخطی از سپرده قانونی به 30 درصد و 26 درصد کاهش پیدا کند، بانک‏ها دیگر دلیلی برای مشتری‏قاپی و رقابت‏های آنچنانی بین خودشان ندارند. چون با توجه به سپرده قانونی نزد بانک مرکزی، هزینه پول برای بانک‏ها حدود 26 درصد تمام می‏شود. البته سختگیری، نظارت و جریمه‏ها باید سنگین‏تر شود. یعنی اینکه بانک‏ها اجازه ندارند از منابع بانک مرکزی استفاده کنند. اینجاست که مکانیسم نظارتی بانک مرکزی باید فشار وارد کند تا بانک‏ها دارایی‏های سمی خود را تعیین تکلیف کنند، از بنگاهداری دست بردارند و همین ساختمان‏های روی دست مانده خود را بفروشند. باید تکلیف مطالبات معوق بانک‏ها روشن شود. این چه نوع سیستم بانکی است که نمی‏تواند تسهیلات پرداخت‏شده خود را بازگرداند؟ باید به فردی که تسهیلات گرفته فشار بگذارند و مطالبات خود را وصول کنند. یکی از بانک‏ها 3500 شعبه دارد و طرفه آنکه عملیات بسیاری از شعب این بانک زیان‏ده است. چه دلیلی برای ادامه این وضعیت وجود دارد؟ این شعب باید فروخته شوند و بانک باید از این محل، بدهی‏های خود را به بانک مرکزی پرداخت کند. به هر حال تجدید ساختار بانک‏ها بسیار هزینه‏بر و پرحاشیه است اما نمی‏شود از کنار آن به راحتی گذشت. باید این هزینه‏ها را به جان خرید و تن به اصلاحات داد تا از این وضع خطرناک دور شویم. به عنوان جمع‏بندی می‏خواهم بگویم سیاست‏های دولت در زمینه تورم بسیار خوب و حساب‏شده بوده است. سیاست‏های پولی هم به درستی تدوین شده و مصداقش مهار رشد نقدینگی بوده است. آمارهایی که در اختیار دارم نشان می‏دهد نقدینگی حدود 22 تا 25 درصد رشد داشته است. ما به قیمت ثابت حساب کردیم،‏ دوره‏هایی بوده که پایه پولی نه‏تنها رشد نکرده که در دوره‏هایی، منفی هم بوده است. اینها علامت‏های خوبی برای نشان دادن عقلانی بودن رفتار سیاستگذار است ولی دو نکته در این زمینه مهم است. یکی اینکه همین سیاست‏ها را باید ادامه داد و دیگر اینکه باید به دیگر حوزه‏های سیاست پولی هم تعمیم پیدا کند.
آخوندی: با این وضعیتی که از بانک‏ها ترسیم کردید، فکر می‏کنید چگونه می‏شود از رکود خارج شد؟
عقیلی: به نظر من خروج از رکود، تنها با اتکا به سیاست بانکی امکان‏پذیر نیست. انتظار از بانک‏ها باید متناسب با اندازه و توان آنها باشد. همان‏طور که اشاره کردید، اندازه اقتصاد ایران خیلی بزرگ شده و با اتکا به چند بانک که همه آنها از مسیر اصلی خود خارج شده‏اند، نمی‏توان اقتصاد کشور را به حرکت وا‏داشت. هیچ کدام از بانک‏های ایران به درستی کار نمی‏کنند. مثلاً کار بانک تجاری، تامین سرمایه در گردش است. پول کوتاه‏مدت می‏گیرد فقط برای تامین مواد اولیه و نقد کردن اسناد دریافتنی شرکت‏ها. قرار نیست بانک تجاری ماشین‏آلات وارد کند. بانک تجاری قرار نیست کارخانه بسازد. اما اشتباهی که در گذشته رخ داده، این بوده که پول بانکی به دارایی‏های ثابت تبدیل شده و اشاره شد که در این قسمت منجمد شده است. آقای دکتر آخوندی این را باید در نظر داشته باشیم که با تسهیلات بازار پول نمی‏شود سرمایه‏گذاری بلندمدت کرد. این کارکرد بر عهده بازار سرمایه است. زمانی بود که بانک‏های تخصصی کار خود را درست انجام می‏دادند و از محل بودجه عمرانی دولت اعتبار لازم به بانک‏های تخصصی داده می‏شد تا صرف خرید ماشین‏آلات و مواد اولیه شود. بنابراین با سیستم بانکی تجاری نمی‏توانیم اقتصاد را از رکود خارج کنیم مگر اینکه راه‏های دیگری را امتحان کنیم. نظر من این است که می‏شود از طریق بازار سرمایه مشکل را حل کرد. البته به یارانه هم نیاز داریم که این یارانه هم از منابع آتی خواهد بود نه منابع امروز بودجه دولت. در مورد این هم صحبت کردم. یک سال است که این طرح را دنبال می‏کنم و با افراد مختلف صحبت کرده‏ام.
آقای دکتر آخوندی شما در مقام متولی وزارتخانه‏ای که نیاز به نقدینگی دارید برای اینکه بتوانید پروژ‏ه‏های بزرگ را عملیاتی کنید. همین نیاز در بخش‏های دیگر مثل صنعت، معدن و نفت هم وجود دارد. با توجه به اینکه بانک‏ها توان مناسبی برای تامین منابع مالی بخش‏های اقتصاد ندارند، آینده را چگونه می‏بینید؟
آخوندی: در حال حاضر مهم این است که مساله را درست متوجه شویم. نکته مهمی که گفته شد این بود که ما تا به حال فکر می‏کردیم مشکل بازار پول، «سرکوب مالی» است. در حالی که مشخص شد سرکوب مالی نداریم اما نرخ سود میل به افزایش دارد. این نشان می‏دهد مشکل از آنچه فکر می‏کردیم، پیچیده‏تر است. همان‏طور که اشاره شد، با دستورالعمل و بخشنامه نمی‏شود این روند را اصلاح کرد. البته در یک سال گذشته سهم دستورات به شدت کم شده اما باز هم مسائل حل نشده است و هنوز هم تمایل به اصلاحات دستوری در پاره‏ای از سیاستگذاران وجود دارد. مشخص است که این تنگنای اعتباری شرایطی سخت‏تر از آن دارد که تصور می‏شود. بنابراین اگر بخواهیم امیدوار باشیم باید صورت‏مساله را درست بفهمیم در غیر این صورت در سیاستگذاری اشتباه می‏کنیم. در این شرایط، انتظار این است که بتوانیم یک میلیون شغل در سال ایجاد کنیم. برای ایجاد این تعداد شغل باید چند سال رشد هشت‏درصدی داشته باشیم. آیا دستیابی به نرخ رشد پنج یا هشت‏درصدی با اندازه 12‏درصدی تسهیلات بانکی به نسبت تولید ناخالص داخلی امکان‏پذیر است؟ مشخص است که نیست. البته همین 12 درصد هم محل بحث است به این دلیل که طبق اعلام بانک مرکزی، بیش از نیمی از تسهیلات اعطایی در هر سال مربوط به تجدید قراردادهاست و در واقع پول واقعی، سهمی کمتر از شش درصد دارد. به این ترتیب با نسبت شش‏درصدی تسهیلات به تولید ناخالص داخلی نمی‏توانیم به رشد دست پیدا کنیم. در حالی که این نسبت در بسیاری از کشورها حتی بیش از 60 درصد است. می‏خواهم این را بگویم که چنین انتظاری از بانک‏ها وجود دارد ولی وضعیت بسیار نگران‏کننده است. حالا می‏خواهم برگردم به صحب�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن