واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: آزاده نامداری و صورت کبودش جای رضا عطاران را گرفت!
رضا عطاران باید بیرون بنشیند تا آنتن زنده تلویزیون را به فلان چاقوکش قدیمی تهران یا آن یکی عضو سابق پاکوزاهای ژاپن ببخشند. اصلا چرا راه دور برویم، از این موهبت باید فلان خانم مجری جوان استفاده کند و گپی با میهمان محترم «سه زنهاش» بزند؛ همان که تحتتاثیر همین برنامههای آموزنده دست به یک ازدواج کاملا موفق زد و چند ماه بعد صورت کبودش را گذاشت لای سفر هفت سین مردم! تلویزیون جای اینهاست.
خبر رسیده عادل فردوسیپور برای آخرین برنامه نود در سال 93 قصد داشته رضا عطاران را به استودیو دعوت کند، اما مسوولان تلویزیون با این مساله مخالفت کردهاند. از قرار معلوم موضوع مربوط به امروز و دیروز نیست و سابقه غیبت عطاران روی آنتن «زنده» سیما، دست کم به یک سال و نیم پیش برمیگردد. اینکه چرا کمدین محبوب مشهدی با چنین تنبیهی مواجه شده، چندان روشن نیست؛ همانطور که هیچ کس نفهمید مهران مدیری چرا شش سال از حضور در تلویزیون محروم بود و چطور بعد از این مدت به رسانه موسوم به ملی برگشت. اصولا مسوولان صدا و سیما هرگز عادت نداشتهاند در مورد سیاستهایشان شفافسازی کنند؛ به هر حال ارباب که نباید به رعیت توضیح بدهد، وگرنه سنگ روی سنگ بند نخواهد شد!فقط باید جای عطاران باشی تا حس یک بغض نوروزی دردناک را درک کنی. مردی که دو دهه از عمر و جوانیاش را صرف تلویزیون ایران کرد تا به شکلی قابل توجه حجم موفقیتهای این رسانه را افزایش بدهد، امروز حتی برای نیم ساعت هم حق بازگشت به این قاب را ندارد.
عطاران میلیونها نفر را برای صدها ساعت پای تلویزیون نشاند، اما حالا خودش پشت در متوقف میشود و البته همه تلاشهای فردوسیپور هم برای کشاندش به داخل مجموعه بیثمر باقی میماند. این شیوه برخورد مسوولان محترم است با هنرمندی که به گردن آنها و اسلافشان حق دارد؛ کسی که اگر همه این کارها را آن سوی دنیا در یک کشور دیگر انجام میداد، لابد حالا برای خودش یک امپراتوری رسانهای داشت با این امتیاز که هیچکدام از مدیران تلویزیون دولتی ایران را برای هیچکاری استخدام نکند! اینجا سرزمین شگفتیهاست و چه حیرتی بالاتر از اینکه صداوسیما فرزندان با استعدادش را میبلعد، بعد تکاورها پشت بام به پشت بام عملیات میکنند تا دیشهای ماهواره را بکنند و دور بیندازند؟راستی کاش یکی پیدا میشد و میگفت جرم عطاران چیست؟ او چه کرده غیر از اینکه همه زورش را زده تا هموطنان گرفتار و افسردهاش را برای مدتی کوتاه شاد کند؟ آیا پاداش آن همه انرژی مثبت همین کم محلیهای توهین آمیز است؟ شاید هم توقع ما گزاف است.
رضا عطاران باید بیرون بنشیند تا آنتن زنده تلویزیون را به فلان چاقوکش قدیمی تهران یا آن یکی عضو سابق پاکوزاهای ژاپن ببخشند. اصلا چرا راه دور برویم، از این موهبت باید فلان خانم مجری جوان استفاده کند و گپی با میهمان محترم «سه زنهاش» بزند؛ همان که تحتتاثیر همین برنامههای آموزنده دست به یک ازدواج کاملا موفق زد و چند ماه بعد صورت کبودش را گذاشت لای سفر هفت سین مردم! تلویزیون جای اینهاست و البته مسوولان محترم مملکت که باید ساعتها در مورد خدماتشان حرف بزنند و مردم را روشن کنند. عطاران چرا، این جعبه سال تحفههایی است که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشوند!همین سیاستهای عجیب و غریب، طی سالهای گذشته بسیاری از ستارهها را از تلویزیون فراری داد، خیلیها که فرجام اغلبشان به مراتب ناگوارتر از عطاران بود، خیلیها که به معنای واقعی کلمه ریشهکن شدند. عطاران حداقل «خانه به دوش» توانایی بود که اگر او را از خاستگاهش راندند، در عوض به مهرهای کلیدی در سینمای ایران تبدیل شد و به سهم خودش برای این صنعت نحیف، ثروتآفرینی کرد.آقا رضا گلیم خودش را از آب بیرون کشید، اما نگرانی بزرگت متوجه صدا و سیمایی است که اگر در همین مسیر قهقرایی گام بردارد، شاید فردا عذر خود عادل را هم بخواهد و کرکره دوشنبهشبها را نیز پایین بکشد. چه باک؛ این آب که دارد از سر آقایان میگذرد، چه یک وجب، چه صد وجب، آن روز لابد فارسیوان و منوتو یا کلکسیون تلویزیون جم، یک فکری هم برای هواداران فوتبال در ایران خواهند کرد. ممنوعالتصویری و ممنوعالکاری نه،بزرگترین درد دنیا «ممنوعالعاری» است که اگر به آن مبتلا شوی، ممکن است دور از ذرهای تدبیر و درایت یا حتی مرام و معرفت دست به هر کاری بزنی!تماشاگران امروز
سه شنبه 1 اردیبهشت 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]