واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عصر يخبندان : ظهور دايناسورها سيد سعي مي کند سه تخم دايناسور را به دست آورد و از آنها نگهداري کند ولي دايناسور مادر از راه مي رسد و او و تخم ها را به دنياي گمشده اي در زير زمين مي برد. دوستان سيد تلاش مي کنند او را نجات دهند.ظهور دايناسورها در عصر يخبنداناي. او اسکات / نيويورک تايمز شخصاً اصراري ندارم که کارتون ها از قوانين فيزيک و اسناد تاريخي پيروي کنند . فکر نمي کنم کسي هم از پرواز بين قاره اي يک خانه کوچک، آن هم صرفاً به واسطه بادکنک هاي هليومي در انيميشن « بالا» ايراد بگيرد. اما اين ايده که يک سرزمين گرم و سرسبز مملو از مارمولک هاي غول آسا و گياهان گوشت خوار ممکن است در زير يخ ها و يخچال هاي عصر يخبندان پنهان شده باشد...، متاسفم فقط بايد بگويم که احمقانه است . تي ريکس ها به دنبال ماموت هاي پشمالو مي افتند؟ « عصر يخبندان: ظهور دايناسورها»؟ چي؟ ظهور دايناسورها؟ در عصر يخبندان؟ شوخي مي کنيد!البته مي دانم در حال حاضر اين جور واپس گرايي هاي تاريخي( anachronism) مد روز شده است و نمونه فيلم هاي تابستاني ديگري مانند « سال يک»، « سرزمين گمشدگان» و « سفر ستاره اي » ديده مي شود. ولي مگر تابستان گذشته در « سفر به مرکز زمين» شاهد دايناسورهاي سه بعدي در اعماق زمين نبوديم؟ آيا ذهن هاي خلاق استوديوهاي انيميشن سازي کمپاني قرن بيستم نمي توانند براي کسب چند صد ميليون دلار عايدي بيشتر از فرنچايز ارزشمندشان، از ايده اصيل تر و مبتکرانه تري بهره بگيرند؟دقيقاً مانند دو قسمت پيشين ، فصل هاي بدون گفتگو و جذاب ترين عنصر اين انيميشن است که ربطي هم به داستان اصلي ندارد؛ همان فصل معروفي که در آن يک سنجاب بدوي پر جرات با نام اسکرت به دنبال بلوط آرماني اش است. اين بار اسکرت در دام عشق گرفتار شده است و به همراه جفتش ( که در تصاحب بلوط رقيب اوست) جان تازه و دوباره اي به فيلم بخشيده اند. احتمالاً مجموعه اي از فيلم هاي کوتاه اسکرت بيش از مجموعه طولاني و ملال آور « عصر يخبندان» خوشايند و لذت بخش خواهد بود. اصلاً سادگي و حماقت هاي اين شخصيت به مراتب ارزشمند تر از تعقيب و گريز هاي غلو آميز دايناسورها يا درس هاي زندگي تلخ و دست چندمي است که در فيلم قرار داده شده. انيميشني که براي بچه ها ساخته مي شود به اندازه اي که نيازمند سکوت و يادآوري ارزش آن است به افزودن يک بُعد بصري يا صداي يک چهره مشهور ديگر، نيازي ندارد. کارگردانان: کارلوس سالدان ها، فيلم نامه : مايکل برگ ، پيتر اکرمن، مايک ريس، و يوني برنر براساس داستاني از جيسن کارتر ايتن ، موسيقي : جان پاول ، تدوين : هري هيتنر، طراح صحنه : مايک نپ ، تهيه کنندگان: جان سي، دانکين و لوري فورته . صداپيشگان : ري رامانو( مني) ، کوئين لطيفه( الي) ، دنيس ليري ( دينگو) ، جان لگيزامو( سيد) و شان ويليام اسکات ( کرش) . محصول 2009 آمريکا، 94 دقيقه ، ژانر : انيميشن ماجرايي / خانوادگي . درصد مجموع نظر منتقدان سايت متاکريتيک: 51درصد.منبع: نشريه سينماي پويا شماره 19
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 269]