واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: بيوتنشناسي
جام جم آنلاين: دوست عزيزي كه هم من ميشناسمش و هم رضا اميرخاني، ميگفت: يك بار براي دريافت ويزاي امريكا به سفارت اين كشور در دبي رفته بودم؛ يك نفر در آنجا پرسيد نظرت درباره حكومت ايران چيست؟ جواب دادم دوستش دارم. طرف كه انتظار داشت به خاطر گرفتن ويزا، چندتا ناسزا بار كنم، با تعجب پرسيد: چه چيزي در اين حكومت هست كه دوستش داري؟ گفتم: من هرچه را تك باشد، دوست دارم. حكومت ايران هم در دنيا تك است؛ با همه قوتها و ضعفهايش.
اين حكايت را ميخواهم براي يادداشت اولم درباره رمان «بيوتن» استفاده كنم. و اما چرا يادداشت اول؛ چون هنوز رمان را تمام نكردهام و فعلا لازم ميدانم احساسم را تا همين جا كه خواندهام بيان كنم. اين رمان، يادداشتهاي متعددي لازم دارد؛ چون متفاوت است. پس نقد آن هم شيوه متفاوتي ميطلبد. به عبارت ديگر، مدل نقد اين اثر بايد از دل خودش بيرون بيايد.
بيوتن، يگانه است در نوع خودش. ادبيات نويسندهاش است. بازتاب شخصيت اميرخاني و جهانبيني اوست؛ نه ادا درميآورد و نه ميخواهد شبيه رماني ديگر باشد. گاهي دوز واژههاي انگليسياش بالا ميرود؛ همان طور كه گاهي آيههاي قرآن را مكررا استفاده ميكند.
به خاطر دارم دوست و سرور ارجمندم جناب دكتر مجتبي رحماندوست حدود 8 سال قبل يك نشست تخصصي براي شناخت معيارهاي «رمان ايراني» برگزار كرد. چيز دندانگيري از آن نشست و مقالهها درز نكرد. شايد به اين علت كه هنوز به اندازه لازم و كافي «نويسنده ايراني» نداشتهايم. به نظر من، فقط نويسنده ايراني ميتواند رمان ايراني توليد كند و نويسنده ايراني كسي است كه ميان خودش آن طور كه هست با اثرش فاصله نباشد.
از نويسندگان ديگر نميخواهم حرف بزنم؛ اما رضا اميرخاني در بيوتن، مهر تاكيدي زد بر زبان اختصاصي خودش و داستانسرايي اختصاصي خودش در جريان رماننويسي امروز ايران. اين اتفاق ممكن است در آينده به سبك خاص او بدل شود.
نظام ساختاري بيوتن، اگرچه شباهتهاي فراواني به «من او» دارد؛ اما جستجو در لايههاي ادبي آن، تفاوت و جهش نويسنده را به عرصهاي ديگر، عرصهاي فراتر از «من او» آشكار ميكند.
كشفهاي عميق فلسفي و موضعگيريهاي دقيق در برابر نظام ارزشي جهان امروز، از ويژگيهاي آخرين اثر اميرخاني است؛ اما آنچه از همه اينها مهمتر است، نفي نظام امروزي جهان نيست؛ بلكه نويسنده بيوتن، شخصيتهاي داستانش را با تفكري كه جهان را دهكدهاي ميخواهد براي كدخدايي خودش، دست به گريبان ميكند.
البته نه با شعار؛ چراكه شخصيتهاي او هر كدام يك ايدئولوگ در نوع خود هستند. آنها با چنگ زدن به ريشههاي ايراني و ديني خود و توسل به آموزههايي كه به آنان آموخته است سرمنشأ انديشههاي امروز جهان در كدام سمت جغرافيايي است، به حيات خود ادامه ميدهند و دنبال فرصتها هستند.
ابراهيم زاهديمطلق
دوشنبه 30 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]