واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: در قصههای شرلوك هلمز چه رمز و رازی وجود دارد كه پس از گذشت 122سال از خلق آن، مردم آن را دوست دارند و سینما و تلویزیون هرچندوقت یكبار به سراغ آن رفته و ... تولید نسخه سینمایی جدیدی از ماجراجوییهای شرلوك هلمز، صنعت سینما و دوستداران سینما را به یاد خالق مجموعه قصههای این كارآگاه نكتهسنج و تیزبین یعنی سرآرتور كانندویل انداخته است. در هفتهای كه گذشت دوستداران سینما و دنیای ادبیات، صدوپنجاهمین سال تولد این نویسنده را جشن گرفتند. صنعت سینما سخت مشتاق بود كه نسخه جدید سینمایی «شرلوك هلمز» را برای نمایش در چنین روزهایی آماده كند اما این اقدام عملی نشد و بهجای آن، در كشورهای مختلف- و بهویژه در انگلستان كه محل تولد این نویسنده است- مراسم هنری زیادی برپا شد و نسخههای سینمایی و تلویزیونی قصههای شرلوك هلمز، در هفتههای فیلم مختلف به نمایش درآمد. شرلوك هلمز جدید سینما را گایریچی، فیلمساز غیرمتعارف انگلیسی كارگردانی كرده است و رابرت داونی جونیور در آن در نقش هلمز ظاهر شده است. این بازیگر اسكارگرفته سینما پس از موفقیت كلان فیلم ابرقهرمانانه و كمیكاستریپی «مردآهنی» اولین قرارداد سینماییای كه امضا كرد، بازی در همین نقش هلمز بود. تهیهكنندگان فیلم برای انتخاب یك بازیگر مناسب تلاش و تحقیق زیادی كردند و بالاخره به این نتیجه رسیدند كه داونی جونیور بهترین گزینه برای ایفای این نقش است. این بازیگر هم به جز علاقهای كه به قصههای شرلوك هلمز و این شخصیت دارد با این امیدبازی در فیلم را قبول كرد كه موفقیت نسخه جدید، راه را برای تولید قسمتهای بعدی آن هموار كند. به این ترتیب، داونی جونیور در كنار «مردآهنی» فیلم دیگری نیز دارد كه به صورت یك مجموعه فیلم دنبالهدار ساخته خواهد شد.اندرو لیكوت كه اخیرا كتاب شرح حال آرتور كانندویل را نوشته، میگوید: تركیب دونفره كاراكترهای پلیسی برای قصههای فیلم پلیسی و جنایی در حكم یك الماس درخشان است.این نوع تركیب از دیرباز در دنیای ادبیات و سینما متداول بوده و همیشه با استقبال تماشاگران روبهرو شده است. به گفته او «به قصههای قدیمی بازرس مورس و دوست او لوئیس نگاه كنید! این قصهها هم از همان الگوی قصههای هلمز و دیگران پیروی میكنند. ارتباط بین شرلوك هلمز و دوست همیشگیاش واتسن در قصههای دویل، برای سینما و تلویزیون حكم موهبتی را داشت كه نمیشد از آن چشمپوشی كرد. اول از همه دنیای تئاتر از این تركیب هوشمندانه استفاده كرد و پس از آن نوبت به سینما و تلویزیون رسید» این «موهبت» حقیقتا برای صنعت سینما ارزشمند بود. هنوز هم منتقدین سینمایی و ادبی این سؤال (تقریبا بدون جواب) را مطرح میكنند كه در قصههای شرلوك هلمز چه رمز و رازی وجود دارد كه پس از گذشت 122سال از خلق آن، مردم آن را دوست دارند و دو رسانه سینما و تلویزیون (دنیای تئاتر را به حساب نیاوردهایم!) هرچندوقت یكبار به سراغ آن رفته و برای تولید محصولات جدید خود، از آنها الهام میگیرند؟ در سال1886 كه اولین نسخه قصههای شرلوك هلمز چاپ شد و او حیات خویش را روی خطوط سیاهرنگ كتابهای قدیمی آغاز كرد، هیچكس فكر نمیكرد روزی این كاراكتر تبدیل به یكی از معروفترین و سرشناسترین آدمهای تمام دوران شود. قصه «A study in scarlet» یك قصه معمولی بود كه سرآغاز خلق قصههای دیگری شد كه یك جریان ادبی را به دنبال خودش به راه انداخت. این قصه هم كاراكتر شرلوك هلمز را پایهگذاری كرد و هم آینده خالق آن را رقم زد. در آن زمان هنوز چیزی به نام سینمای ناطق وجود نداشت كه بخواهد از این قصهها بهره ببرد. با این قصه، مردم عادی با كاراكتر شرلوك هلمز آشنا شدند؛ بازپرسی دقیق و نكتهسنج كه معماهای جرم و جنایت را به شكلی هوشمندانه و دقیق خلق میكرد. شیوه كار او خیلی ساده بود و وی در كمال خونسردی با همكاری دستیار خود واتسن، مجرمین را با حقههای خردمندانه خویش به دام میانداخت. در آن دوران، چنین كاراكتری حكم یك موجود پیشگام را داشت و حتی تا امروز تازگی و ظرافت خود را حفظ كرده است. حتی در شرایط فعلی هم كاراكتر هلمز تمام خواستههای ما از یك كارآگاه خیالی بزرگ را جواب میدهد. هدف اولیه هر یك از تماشاگران سینما این است كه پس از دیدن جرمی كه روی پرده اتفاق افتاده، شخصیت اصلی ماجرا به وظیفه خویش عمل كرده و كارش را خوب و درست انجام دهد. در حقیقت، شرلوك هلمز روی پرده سینما آنچنان كار خود را خوب و درست انجام میدهد كه باعث شگفتی بیننده میشود. صنعت سینما خیلی خوب میداند كه چگونه از چنین شخصیتی نهایت استفاده را بكند. اما ویلیام كیهاوارد، كارگردان یكی از فیلمهای شرلوك هلمزی (محصول سال 1932) میگوید كه آرتور كانندویل 28ساله اولین نویسندهای نبود كه از ظرفیت بالای یك بازرس پردردسر و مشكلدار پلیس، برای تعریف یكسری قصه جذاب پلیسی استفاده كرد. این فیلمساز با این عقیده منتقدین ادبی كه كانندویل را تحت تاثیر ادگار آلنپو و قصه «آگوست دوپین و لیكوپ» میدانند، كاملا موافق است. نكته جالب اینكه صنعت سینما در طول سالهای مختلف فعالیت خود ادگار آلنپو را هم به حال خودش رها نكرده و قصههای او را نیز تبدیل به فیلم سینمایی كرده است. با این حال، دوستداران سینما و ادبیات این واقعیت را قبول دارند كه تقریبا تمام كاراكترهای خیالی قصههای پلیسی و كارآگاهانه، در سایه شرلوك هلمز قرار دارند؛ از كرت والاندر گرفته تا كاراكتر فیلیپ مارلوی قصههای ریموند چندلر، تمام این شخصیتها به نوعی تحت تاثیر كاراكتر هلمز هستند. در دنیای سینما هم هر كاراكتر پلیس یا كارآگاهی در اوج موفقیت خویش با هلمز مقایسه شده است. حتی یكبار چندلر چنین اظهارنظر كرد: «شرلوك هلمز با آن نوع رفتار و پوشش و لحن صحبتی كه دارد، حكم یك پدیده را پیدا كرد. او خیلی زیاد صحبت نمیكرد، ولی دیالوگهایی كه به زبان میآورد، فراموشنشدنی هستند.» منتقدین سینمایی عقیده دارند صنعت سینما این كاراكتر را به بهترین شكل روی پرده سینما به تصویر كشیده است. نكته اصلی قصههای هلمز این است كه در دنیای جرائم و جنایات، میتوان این جرائم را با بهرهگیری از نیروی منطق و دید باز حل كرد. تمام مجموعهها و فیلمهایی هم كه براساس قصههای هولمز ساخته شدهاند، این نكته را بهخوبی رعایت كردهاند. اولین شرلوك هلمز هالیوودی، سروكلهاش در سال1916 پیدا شد. این اتفاق در حالی میافتاد كه فرانسویها و آلمانیها، قبل از آن اقتباسهای سینمایی خود از این قصه انگلیسی را ارائه داده بودند. منتقدین سینمایی میگویند كانندویل یك شخصیت قوی را در دل یك فضاسازی ماهرانه معرفی كرده بود و این مسئله به صنعت سینما توانایی و فرصت خلق فیلمهایی هیجانانگیز را میداد. این در حالی است كه صنعت سینما هر بار با توجه به وضعیت جاری بینالمللی، دخلوتصرفهایی در قصه شرلوك هلمز كرده است. برای مثال در دهه40 میلادی آنها باسیل رابتون را در نقش هلمز به مبارزه با نیروهای آلمان نازی فرستادند. این فیلم كه سال1939 با نام «ماجراجوییهای شرلوك هلمز» ساخته شد، نام آلفرد الوركر را به عنوان فیلمساز، بر خود دارد. سال قبل صنعت سینما ناگهان اعلام كرد قصد تولید 2فیلم متفاوت براساس قصههای شرلوك هلمز را دارد. یكی از این دو طرح هیچوقت عملی نشد و طرح گایریچی، فیلمساز مستقل سینمای انگلستان هماكنون آماده نمایش است. منابع داخل صنعت سینما میگویند با شروع فیلمبرداری فیلم ریچی، طرف مقابل از تولید فیلمی با مضمون مشابه منصرف شد. ریچی نقش هلمز را به رابرت داونیجونیور سپرد و جودلا را به عنوان دستیار وی (دكتر واتسن) انتخاب كرد. قبل از انتخاب جودلا برای این نقش، قرار بود كالین فارل، دكتر واتسن فیلم باشد. ریچی چندینبار با وی دیدار و گفتوگو كرد ولی فارل بازی در این نقش را به این دلیل رد كرد كه یك نقش مكمل است. كارگردان فیلم در همان زمان به وی گفت یك اشتباه حرفهای مرتكب شده است. هالیوودنشینان روی «شرلوك هلمز» جدید شرطبندی كردهاند و میگویند تقریبا یك قرن پس از آنكه این كاراكتر روی پرده سینما دیده شد، هلمز هنوز هم ظرفیت تجاری بالایی در گیشه نمایش دارد. آنها قول دادهاند كه تماشاگران از این فیلم استقبال خیلی خوبی داشته باشند و نسخه جدید فیلم، یكی از كارهای موفق و پرفروش سال آینده میلادی خواهد بود. نسخه جدید شرلوك هلمز در شرایطی در آمریكا اكران عمومی میشود كه از نمایش عمومی آخرین فیلم شرلوك هلمز در سینماهای این كشور بیش از 20سال میگذرد. سال1988 فیلم «بدون هیچ نشانهای» روی پرده سینماها رفت كه حالوهوایی كمدی داشت و مایكل كین انگلیسیتبار در آن نقش این بازرس نكتهسنج را بازی كرد. رابرت داونیجونیور برای ایفای نقش شرلوك هلمز گریم ویژهای شد. او برای اینكه بتواند نقش خود را بهتر بازی كند (و در حقیقت به شناخت و درك بهتری از كاراكتر هلمز برسد) تمام قصههای كاننبویل را دوباره خواند و به تماشای فیلمهایی نشست كه قبل از این، روی این قصهها ساخته شده بودند. در عین حال، او هنگام فیلمبرداری صحنههای اكشن فیلم، 2بار مجروح شد. نكته جالب در مورد حضور جودلا در نسخه جدید این است كه وی قبل از این در یكی از فیلمهای شرلوك هلمزی نقش كوتاهی داشته است. این فیلم كه محصول سال1991 است «پرونده شرلوك هلمز» نام دارد و در آن جرمی برت نقش تلویزیونی معروف خود را تكرار كرده بود. دوستداران قصهها و فیلمهای شرلوك هلمزی، این فیلم را یكی از بهترین كارهای ژانر سینمای شرلوك هلمز میدانند و علاقه خاصی به آن دارند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 596]