واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: « سعید»ی که شاهرخ استخری با نوع حرف زدن و ری اکشن هایش ارائه میدهد از جنس دیگری است؛ از جنس جوان هایی مثل ساسان که کاملا با چم و خم رفتارهای دختر ها آشناست و به این راحتی... ببخشید شما از کجا آمدید؟ شخصیت های «فاصله ها» را چقدر باور میکنیم؟ آن هایی که یا خوبند یا بد را چقدر در اطرافمان دیده ایم؟ چرا آدم های این سریال تا این اندازه یا رفتارشان درست است یا خام و نا پخته عمل میکنند؟ این آدم ها کی اند که دائم در حال شعار دادن هستند؟ خوبشان آن قدر خوب است که از فرط خوب بودن لج در میآورد و بدشان بد دو عالم است. در روزگاری که ما زندگی میکنیم و رنگ غالب جامعه خاکستری است چرا این قدر اصرار به تک بعدی نشان دادن آدم ها داریم؛ آدم هایی که بیشترشان را نه میشود خوب بودنشان را باور کرد ونه بد بودنشان. بیتا شیطان رسانه ملیویژگی های شخصیتکنجکاوی برانگیز ترین شخصیت سریال؛ با حال و گذشته ای نامعلوم که شخصیت های قصه و بیننده را دنبال خودش میکشد. بیتا دختری است پر از ویژگی های رفتاری متناقض، جسور، بدبخت و سختی کشیده، مستقل و قدرتمند، مهربان و عاشق؛ تنها شخصیت قصه که به خاطر اطلاعات متعدد و تکه پاره ای که خودش به بیننده داده؛ هنوز نامعلوم و ناشناخته است. همین علامت سوال هاست که بیننده را مجبور به حدس و گمان میکند و بیتا را به یکی از شخصیت های جذاب قصه تبدیل کرده است. چرا باورش میکنیم؟بهاره افشاری به عبارتی به روی لبه تیغ بودن شخصیت بیتا پی برده. او فهمیده بزرگ ترین ویژگی ای که باید در شخصیت بیتا باور شود « باور نکردن همه رفتارها و اطلاعات درباره اوست.» پس تا توانسته دوگانگی شخصیت بیتا را پر رنگ کرده ،بر همین اساس است که بیتا یکی از معدود شخصیت های قصه است که باهمه اطلاعات کمی که از او داریم تا حد زیادی باورش میکنیم. رفتارها، حرکت ها و برخوردهای دو گانه اش چه در فیلمنامه و چه در بازی خوب از آب درآمده و بیننده مطمئن است بیتا آن چیزی نیست که تا به حال در قصه دیده و منتظر است پشت پرده زندگی اش پیدا شود. سعید جوان خامویژگی های شخصیت نماینده نسل جوانی است که مثلا به دلیل نشناختن ریشه هایش دچار بی هویتی شده و دائم در پی اثبات خود است اما به دلیل همان پایبند نبودن به ریشه هایش کارهایش به مشکل میخورد. او از آن دست جوان های به اصطلاح آفتاب مهتاب ندیده ای است که خیلی زود تحت تاثیر اطرافیانش که نظرات و عقایدی دارند متفاوت از آن چه دور و برخود دیده، قرار میگیرد؛ چرا که معتقد است آن ها به روز فکر نمیکنند و عقایدشان کهنه است. چرا او را باور نمیکنیم؟شاهرخ استخری بعد از سریال «دلنوازان» در فاصله ها هم همان جوان اولی است که باید اشتباه کند و آخر سر سرش به سنگ بخورد و از این که حرف بزرگترهایش را گوش نداده درس عبرت بگیرد. اما در اینجا استخری نقش را کاملا اشتباه فهمیده. او با توجه به شناسنامه ای که نویسنده و کارگردان از او به بیننده ارائه میدهند باید جوانی با منش و رفتارهای نیما پسرعمه اش یا علی موسوی دوستش باشد که همراه شدنش با «ساسان» و بعد «بیتا» او را آرام آرام از چیزی که هست دور میکند. در واقع در صورت طی شدن درست این مسیر است که مخاطب میتواند تحت تاثیر قرار گرفتن او را توسط بیتا زمانی که او به سعید میگوید به فکرت بودم یا نگرانت بودم باور کند. اما « سعید» ی که شاهرخ استخری با نوع حرف زدن و ری اکشن هایش ارائه میدهد از جنس دیگری است ؛ از جنس جوان هایی مثل ساسان که کاملا با چم و خم رفتارهای دختر ها آشناست و به این راحتی تحت تاثیر آن ها قرار نمیگیرد. شاهرخ استخری به خاطر به هم نزدن تیپ و استیلش در برابر دوربین کاملا از کاراکتر سعید واقعی فاصله گرفته؛ به همین دلیل فرو ریختن او در برابر بیتا غیر قابل باور است. ساسان رفیق نابابویژگی های شخصیت ویژگی: از نظر او هدف وسیله را توجیه میکند. هدف او چیست؟ پولدار شدن به هر قیمتی،حتی اگر جیب دور و بری هایش را خالی کند. در بدترین لحظات هم خونسردی اش را حفظ میکند؛ حتی وقتی محسن رو در رویش قرار میگیرد و بدترین حرفها را به اش میزند. آب زیر کاه و باهوش؛ به همین خاطر به راحتی میتواند از اطرافیانش سوءاستفاده کند . او سیاه ترین شخصیت جوان سریال محسوب میشود که انگار هیچ بویی از خوبی نبرده. چرا باور نمیکنیم؟نمیگوییم افرادی مثل ساسان در جامعه پیدا نمیشوند اما چند نفر مثل او را در زندگی مان دیده ایم؟ کاشکی در این مورد کمی شخصیت پردازی های «لاست» را میدیدند تا متوجه میشدند چگونه میشود از شخصیت های خاکستری به عنوان شخصیت های سیاه استفاده کرد.جوانی که بدون هیچ لکه سفیدی در رفتارهایش به تصویر کشیده شده و پدر همه را به صورت یواشکی و مارمولکانه درآورده. این همه بدی یکجا در یک نفر کمی حس همذات پنداری را از بین میبرد. او درگیر مواد مخدر است، فامیلش را تیغ میزند، رابطه نامشروع دارد، بین رابطه ها موش دوانی میکند؛ مخصوصا رابطه محسن و سعید تا بتواند بیشتر کارش را پیش ببرد. این ها به کنار، در طول سریال کمتر توضیحی درباره این موجود بد ذات داده میشود. انگار آسمان باز شده و ساسان ازدلآن روی زمین افتاده ور دل دیگر شخصیت های سریال. نداشتن توجیه حداقل تا این جای داستان کمی واقعی بودن ساسان را زیر سوال میبرد. محسن آقای گردنویژگی های شخصیت مستاصل و درمانده. انگار از پشت کوه قاف آمده؛ تفکرات سنتی ای دارد که حتی آدم های میانسال فعلی هم او را از مد افتاده میدانند. بی خبر ازهمه جا. بعضی مسائل برایش آن قدر تازگی دارد که انگار برای اولین بار از آسمان بر او نازل شده و او اولین فردی است که در عالم بشریت با آن روبه رو میشود. او خودش با لیلا (فاطمه گودرزی) که زنی غریبه و نامحرم است به رستوارن و خیابان میرود اما از پسرش انتقاد میکند که چرا با بیتا ( بهاره افشاری) به خیابان میروی . شخصیت محسن آن قدر غیر عادی است که هر وقت در فاصله چند قدمی سعید و وحید قرار میگیرد منتظریم یکهو بزند زیر گوش آن ها . تریپ گیر دادن او هم شل کن سفت کن است. چرا باور نمیکنیم؟با این میزان استیصال معلوم نیست چطور در این همه سال توانسته بدون همسر، دو تا بچه را زنده نگه دارد، چه برسد به این که آن ها را به مدرسه و دانشگاه برساند. در و همسایه و رفیق مدام از او و مهارت ها و مدیریتش تعریف میکنند اما در عمل چیزی که میبینیم فقط بی عرضگی و دست و پا بسته بودن است. او چون به روز نیست به هر چیزی دست میزند تا درستش کند نه تنها آبروی آن را درست نمیکند، بلکه چشمش را هم در میآورد. حال با این تناقض در تعریف بقیه و خود شخصیت، چرا باید محسن را باور کرد؟ پدر و مادرهای این دوره زمانه شاید چندان به مسائل تکنولوژیکی بچه ها مثل چت و اینترنت و دی وی دی آشنا نباشد ولی میدانند در فضای دانشگاه وکار، دختر وپسرها درکنار هم هستند.محسن نه به روز است و نه با هیچ کدام از شخصیت ها رابطه معقول دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 390]