تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835174660




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آخرین جمله پیامبر آخرین


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آخرین جمله ای که از لبان پیامبر(ص) تراوید
حضرت محمد(ص) امام علی(ع)
اضطراب و دلهره سراسر « مدینه » را فراگرفته بود . یاران پیامبر با دیدگانی اشکبار ، و دلهائی آکنده از اندوه دور خانه پیامبر گرد آمده بودند ، تا از سرانجام بیماری پیامبر آگاه شوند . گزارشهائی که از داخل خانه به بیرون می‌رسید ، از وخامت وضع مزاجی آن حضرت حکایت می‌کرد ؛ و هر نوع امید به بهبودی را از بین می‌برد و مطمئن می‌ساخت که جز ساعاتی چند ، از آخرین شعله‌های نشاط زندگی پیامبر باقی نمانده است . گروهی از یاران آن حضرت علاقمند بودند که از نزدیک رهبر عالیقدر خود را زیارت کنند ، ولی وخامت وضع پیامبر اجازه نمی‌داد در اطاقی که وی در آن بستری گردیده بود ؛ جز اهل بیت وی ، کسی رفت و آمد کند . دختر گرامی و یگانه یادگار پیامبر ، فاطمه ( علیها السلام ) ، در کنار بستر پدر نشسته بود ، و بر چهره نورانی او نظاره می‌کرد . او مشاهده می‌نمود که عرق مرگ ، بسان دانه‌های مروارید ، از پیشانی و صورت پدرش سرازیر می‌گردد . زهرا ( علیها السلام ) ، با قلبی فشرده و دیدگانی پر از اشک و گلوی گرفته ، شعر زیر را که از سروده‌های ابوطالب درباره پیامبر عالیقدر بود ، زمزمه می‌کرد و می‌گفت : وابیض یستسقی الغمام به وجهه * * * ثمال ایتامی عصمة للارامل : چهره روشنی که به احترام آن ، باران از ابر درخواست می‌شود ، شخصیتی که پناهگاه یتیمان و نگهبان بیوه زنان است . در این هنگام ، پیامبر دیدگان خود را گشود ، و با صدای آهسته به دختر خود فرمود : این شعری است که ابوطالب درباره من سروده است ؛ ولی شایسته است به جای آن ، آیه زیر را تلاوت نمایید : «وَما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللهَ شَیْئاً وَسَیَجْزِی اللهُ الشّاکِرِینَ» ؛ ( 1 ) « محمد پیامبر خدا است و پیش از او پیامبرانی آمده‌اند و رفته‌اند . آیا هرگاه او فوت کند و یا کشته شود ، به آئین گذشتگان خود باز می‌گردید ؟ هرکس به آئین گذشتگان خود بازگردد خدا را ضرر نمی‌رساند و خداوند سپاسگزاران را پاداش می‌دهد . » ( 2 )  پیامبر با دختر خود سخن می‌گوید: تجربه نشان می‌دهد که عواطف در شخصیت‌های بزرگ ، بر اثر تراکم افکار و فعالیت‌های زیاد ، نسبت به فرزندان خود کم فروغ می‌گردد . زیرا اهداف بزرگ و افکار جهانی آنچنان آنان را به خود مشغول می‌سازد که دیگر عاطفه و علاقه به فرزندان ، مجالی برای بروز و ظهور نمی‌یابد ؛ ولی شخصیت‌های بزرگ معنوی و روحانی از این قاعده مستثنی هستند . آنان با داشتن بزرگ‌ترین اهداف و ایده‌های جهانی و مشاغل روزافزون ، روح وسیع و روان بزرگی دارند ، که گرایش به یک قسمت ، آن‌ها را از قسمت دیگر باز نمی‌دارد . علاقه پیامبر به یگانه فرزند خود ، از عالی‌ترین تجلی عواطف انسانی بود تا آنجا که پیامبر هیچگاه بدون وداع با دختر خود ، مسافرت نمی‌کرد و هنگام مراجعت از سفر قبل از همه به دیدن او می‌شتافت . در برابر همسران خود ، از وی احترام شایسته‌ای به عمل می‌آورد ، و به یاران خود می‌فرمود : « فاطمه پاره تن من است . خشنودی وی خشنودی من ، و خشم او خشم من است » . ( 3 )  ابن عباس گفت : پیامبر گرامی در حالی که سر او در آغوش علی بود ، جان سپرد . همان شخص افزود که عایشه مدعی است که سر پیامبر بر سینه او بود که جان سپرد . ابن عباس گفته او را تکذیب کرد و گفت : پیامبر در آغوش علی ( علیه السلام ) جان داد . و علی و برادر من ، « فضل » او را غسل دادند دیدارِ زهرا ، او را به یاد پاک‌ترین و عطوفترین زنان جهان ، « خدیجه » می‌انداخت که در راه هدف مقدس شوهر ، به سختی‌های عجیبی تن داد و ثروت و مکنت خود را در آن راه بذل نمود . در تمام روزهائی که پیامبر بستری بود ، فاطمه ( علیها السلام ) در کنار بستر نشسته و لحظه‌ای از او دور نمی‌شد . ناگاه پیامبر به دختر خود اشاره نمود که با او سخن بگوید . دختر پیامبر قدری خم شد و سر را نزدیک پیامبر آورد . آنگاه پیامبر با او به طور آهسته سخن گفت . کسانی که در کنار بستر پیامبر بودند ، از حقیقت گفتگوی آن‌ها آگاه نشدند . وقتی سخن پیامبر به پایان رسید ، زهرا سخت گریست و سیلاب اشک از دیدگان او جاری گردید . ولی مقارن همین وضع ، پیامبر بار دیگربه او اشاره نمود و آهسته با او سخن گفت . این بار زهرا با چهره‌ای باز و قیافه‌ای خندان و لبان پرتبسم سر برداشت . وجود این دو حالت متضاد در وقت مقارن ، حضار را به تعجب واداشت . آنان از دختر پیامبر خواستند که از حقیقت گفتار پیامبر آگاهشان سازد ، و علت بروز این دو حالت مختلف را ، برای آنان روشن سازد . زهرا فرمود : من راز رسول خدا را فاش نمی‌کنم . پس از درگذشت پیامبر ، زهرا ( علیها السلام ) روی اصرار « عائشه » ، آنان را از حقیقت ماجرا آگاه ساخت و فرمود : پدرم در نخستین بار مرا از مرگ خود مطلع نمود و اظهار کرد که من از این بیماری بهبودی نمی‌یابم . برای همین جهت به من ، گریه و ناله دست داد ، ولی بار دیگر به من گفت که تو نخستین کسی هستی که از اهل بیت من ، به من ملحق می‌شوی . این خبر به من نشاط و سرور بخشید ، فهمیدم که پس از اندکی به پدر ملحق می‌گردم . ( 4 ) 
حضرت محمد(ص)
در آخرین لحظه‌های زندگی ، چشمان خود را باز کرد و گفت : برادرم را صدا بزنید تا بیاید در کنار بستر من بنشیند . همه فهمیدند که مقصودش علی است . علی در کنار بستر وی نشست ، ولی احساس کرد که پیامبر می‌خواهد از بستر برخیزد . علی پیامبر را از بستر بلند نمود و به سینه خود تکیه داد . ( 5 ) چیزی نگذشت که علائم احتضار ، در وجود شریف او پدید آمد . شخصی از ابن عباس پرسید ، پیامبر در آغوش چه کسی جان سپرد . ابن عباس گفت : پیامبر گرامی در حالی که سر او در آغوش علی بود ، جان سپرد . همان شخص افزود که عایشه مدعی است که سر پیامبر بر سینه او بود که جان سپرد . ابن عباس گفته او را تکذیب کرد و گفت : پیامبر در آغوش علی ( علیه السلام ) جان داد . و علی و برادر من ، « فضل » او را غسل دادند . ( 6 ) امیر مؤمنان ، در یکی از خطبه‌های خود به این مطلب تصریح کرده می‌فرماید : « وَلَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ( صلّی الله علیه وآله ) وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَی صَدْرِی . . . وَلَقَدْ وُلِّیتُ غُسْلَهُ ( صلّی الله علیه وآله ) وَالْمَلاَئِکَةُ أَعْوَانِی . . . » . ( 7 ) پیامبر در حالی که سر او بر سینه من بود ، قبض روح شد . من او را در حالی که فرشت‌گان مرا یاری و کمک می‌کردند ، غسل دادم . گروهی از محدثان نقل می‌کنند که آخرین جمله‌ای که پیامبر در آخرین لحظات زندگی خود فرمود ، جمله « لا ، مع الرفیق الاعلی » بوده است . گویا فرشته وحی او را در موقع قبض روح ، مخیّر ساخته است که بهبودی یابد و بار دیگر به این جهان بازگردد ؛ و یا پیک الهی ، روح او را قبض کند و به سرای دیگر بشتابد . وی با گفتن جمله مزبور ، به پیک الهی رسانیده است که می‌خواهد به سرای دیگر بشتابد و با کسانی که در آیه زیر به آن‌ها اشاره شده ، به سر ببرد . { . . . فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَیْهِمْ مِنْ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُوْلَئِکَ رَفِیقاً } ؛ ( 8 ) آنان با کسانی هستند که خداوند بر آن‌ها نعمت بخشیده ؛ از پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان ، و این‌ها چه نیکو دوستان و رفیقانی هستند . پیامبر این جمله را فرمود و دیدگان و لب‌های وی روی هم افتاد . ( 9 )  نخستین کسی که بر پیامبر نماز گزارد ، امیرمؤمنان بود . سپس یاران پیامبر ، دسته دسته بر جسد او نماز گزاردند و این مراسم تا ظهر روز سه شنبه ادامه داشت . و سپس تصمیم بر این شد که جسد مطهر پیامبر را در همان حجره‌ای که درگذشته بود ، به خاک بسپارند . قبرِ آنحضرت ، به وسیله ابوعبیده جراح و زید بن سهل آماده گردید و مراسم دفن به وسیله امیرمؤمنان به کمک فضل و عباس انجام گرفت . روز رحلت:روح مقدس و بزرگ آن سفیر الهی ، نیمروزِ دوشنبه در 28 ماه صفر ، ( 10 ) به آشیان خلد پرواز نمود . آنگاه پارچه‌ای یمنی بر روی جسد مطهر آن حضرت افکندند و برای مدت کوتاهی درگوشه اتاق گذاردند . شیون زنان و گریه نزدیکان پیامبر ، مردم بیرون را مطمئن ساخت ، که پیامبر گرامی درگذشته است . چیزی نگذشت که خبر رحلت وی در سرتاسر شهر انتشار یافت . خلیفه دوم ، روی عللی ، در بیرون خانه فریاد زد که پیامبر فوت نکرده و بسان موسی پیش خدای خود رفته است ؛ و بیش از حد در این موضوع پافشاری می‌نمود و نزدیک بود که گروهی را با خود همرأی سازد . در این میان ، یک نفر از یاران ( 11 ) رسول خدا این آیه را بر او خواند : { . . . وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِیْن مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَی أَعْقَابِکُمْ . . . } محمد پیامبریست که پیش از او پیامبرانی آمده‌اند و رفته‌اند . آیا هرگا بمیرد و یا کشته شود ، عقب گرد می‌نمایید ؟ وی با شنیدن این آیه ، دست از مدعای خود برداشت و آرام گرفت . ( 12 ) امیرمؤمنان جسد مطهّر پیامبر را غسل داد و کفن کرد ، زیرا پیامبر فرموده بود که نزدیک‌ترین فرد مرا غسل خواهد داد ، ( 13 ) و این شخص جز علی ، کسی نبود . سپس چهره او را باز کرد ، و در حالی که سیلاب اشک از دیدگان او جاری بود ؛ این جمله‌ها را گفت : پدر و مادرم فدای تو گردد ، با فوت تو ریشه نبوت و وحی الهی و اخبار آسمان‌ها ـ که هرگز با مرگ کسی بریده نمی‌شود ـ قطع گردید . اگر نبود که ما را به شکیبائی در برابر ناگواری‌ها دعوت فرموده‌اید ، آنچنان در فراق تو اشک می‌ریختم که سرچشمه اشک را می خشکانیدم ، ولی حزن و اندوه ما در این راه پیوسته است و این اندازه در راه تو بسیار کم است ، و جز این چاره نیست . پدر و مادرم فدای تو باد ما را در سرای دیگر به یاد آر و در خاطر خود نگاهدار . ( 14 ) نخستین کسی که بر پیامبر نماز گزارد ، امیرمؤمنان بود . سپس یاران پیامبر ، دسته دسته بر جسد او نماز گزاردند و این مراسم تا ظهر روز سه شنبه ادامه داشت . و سپس تصمیم بر این شد که جسد مطهر پیامبر را در همان حجره‌ای که درگذشته بود ، به خاک بسپارند . قبرِ آنحضرت ، به وسیله ابوعبیده جراح و زید بن سهل آماده گردید و مراسم دفن به وسیله امیرمؤمنان به کمک فضل و عباس انجام گرفت . سرانجام ، آفتاب زندگی شخصیتی که با فداکاری‌های خستگی ناپذیر خود ، سرنوشت بشریت را دگرگون ساخت و صفحات نوین و درخشانی از تمدن به روی انسان‌ها گشود ، غروب نمود . پی نوشت ها : 1 . سوره آل عمران/144 . 2 . « ارشاد » /98 . 3 . « صحیح بخاری » ، ج 5/21 . 4 . « طبقات ابن سعد » ، ج 2/247 ؛ « کامل » ، ج 2/219 . 5 . همان مدرک/263 . 6 . « طبقات » ، ج 2/263 . 7 . نهج البلاغه . 8 . سوره نساء/69 . 9 . « اعلام الوری » /83 . 10 . اتفاق محدثان و سیره نویسان شیعه ، بر این است و در سیره ابن هشام ج 2/658 ، به صورت قولی نقل شده است . 11 . بنا به نقل بخاری ، ابوبکر بوده است . 12 . « سیره ابن هشام » ، ج 2/656 . 13 . « طبقات کبری » ، ج 2/57 . 14 . نهج البلاغه ، خطبه 23 .  منبع: فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، جعفر  سبحانیتنظیم : بخش عترت و سیره تبیان 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 326]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن