تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):به امام سجّاد عليه‏السلام عرض كردم: مرا از تمام دستورهاى دين آگاه كنيد، امام عليه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826055693




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ارزش حکومت در نگاه علی بن ابیطالب (علیه السلام)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ارزش حکومت در نگاه علی بن ابیطالب (علیه السلام)
نهج البلاغه
سلطه بر دیگران و برای ملت ها تصمیم گرفتن و از امکانات طبیعی یک حکومت بهره بردن آرزوی اکثر افراد بشر در طول تاریخ بوده و هست. اما کاملترین مرد تاریخ که قدرتی لایزالی دارد حکومت را نمی خواهد مگر برای اینکه حقی را بر پا دارد یا باطلی را از میان بردارد. و در غیر این صورت حکومت برایش از لنگه ای کفش پاره بی ارزشتر است.« دخلت علی امیرالمومنین بذی قار و هو یخصف فعله فقال لی: ما قیمة هذا النعل؟فقلت لا قیمة لها. فقال علیه السلام: والله لحسی احبّ الیّ من امرتکم الا ان اقیم حقّاً او ادفع باطلّا.»« عبدالله بن عباس می گوید: وارد شدم در ذی قار 1 خدمت امیرالمومنین علیه السلام، در حالیکه  کفشش را وصله می کرد. به من فرمود؛ ارزش این کفش چقدر است؟گفتم: ارزشی ندارد، فرمود: سوگند به خدا، این کفش در نزد من محبوب تر از زمامداری بر شماست، مگر اینکه حقی را بر پا دارم یا باطلی را از میان بردارم. برتری کفش کهنه بر زمامداری بر کشورهاآری، این منطق امیرالمومنین علیه السلام است در برابر منطق نماهای حیات بشری. آیا در تاریخ سراغ دارید افرادی را که این گونه از روی ایمان راستین سخن بگویند؟سلطه بر دیگران و برای ملت ها تصمیم گرفتن و از امکانات طبیعی یک حکومت بهره بردن آرزوی اکثر افراد بشر در طول تاریخ بوده و هست. ممکن است جمله ای که امیرالمومنین علیه السلام در ارزیابی زمامداری و حکومت بر مردم بیان فرموده است، برای اکثریت قریب به اتفاق مردم قابل تصور نباشد، چه رسد به آنکه آن را تصدیق کنند و بپذیرند. با نگاهی به تاریخ به خوبی می توانیم ببینیم که برای رسیدن به قدرت و کشور گشایی عده ای  قدرت طلب، چه خون ها ریخته شده و چه ارزش های انسانی زیر پا له شده است.امیرالمومنین علیه السلام، این حقیقت را به خوبی دریافته است که بدیده زمامداران حتی در صورتی که زمامدار، خود را مالک زندگی و مرگ مردم تلقی نکند، باز هم نوعی احساس سلطه بر دیگران در شئون مختلف زندگی آنها در بردارد که زمامدار خود را با آن احساس، برتر از دیگران می پندارد. این احساس برتری به مرور زمان باعث می شود که دیگران را زیر دست ببیند و همه را پیرو و مطیع اوامر خود بخواهد.از آنجایی که اراده و تصمیم گیری های زمامداران در بیشتر اوقات، پیرو درک و خواسته های شخصی خود آنهاست و حتی قوانین و اصول حکومتی نیز ممکن است در برابر خواست زمامداران انعطاف پذیر شود، لذا طبیعت زمامداران، همواره در معرض وارد کردن خسارت و اهانت بر حیات انسان واحد بود.این گونه زمامداران، همان است که به مرور زمان به زورگویی و سلطه گرایی منجر می شود که روح و قلب امیرالمؤمنین علیه السلام از آن بیزار است، همان گونه که از همه نوع فساد و باطل دیگری نیز بیزار است.بنابراین، هر نوع حکومت که در آن روح سلطه بر دیگران وجود داشته باشد در نظر حضرت پست و بی ارزش تلقی می شود تا جایی که حتی از لنگه کفش کهنه ای نیز بی مقدارتر می گردد.مسلماً مقصود از آن زمامداری که قابل مقایسه با کفش کهنه و وصله خورده باشد، آن حکومتی است که بدون احساس تعهد و به عنوان یک برتری باشد، که برای هر کسی لذت بخش و خوشایند است.امیرالمؤمنین در این ارزیابی و مقایسه، یک استشناء را بیان فرموده، اینکه: « الا ان اقیم حقّاً او ادفع باطلا » مگر اینکه حقی را بر پای دارم و باطلی را دفع نمایم. می دانیم که کلمه حق در کلام امیرالمومنین علیه السلام، فقط حقوق مربوط به تنظیم روابط زندگی دسته جمعی در جامعه نیست بلکه حقی که حضرت می فرماید و می تواند موجب ارزشمند کردن حکومت در نگاه آن حضرت شود، اعمّ از حقوق جان های آدمیان است که بدون احقاق آن انسانیت افراد خدشه دار می شود و انسان ها نخواهند توانست به آن رشد مطلوب انسانی خود در جامعه برسند.حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «سوگند به خدا، من در میان انبوه جمعی بودم که به لشگریان کفر هجوم بردیم تا همه آنان مغلوب شدند و پشت برگرداندند. من ناتوان نشده ام و ترسی ندارم و این مسیری که امروز پیش گرفته ام همانند مسیری است که برای پیروزی اسلام پیش گرفته بودم. قطعاً «من باطل را می شکافم و حق را از پهلوی آن بیرون می آورم.»حق گرایی و حق طلبی در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
عدالت
«اما و الله ان کنت لفی ساقتها حتی تولت بحذا فیرها. ما عجزت و لا جبنت و ان مسری هذا لمثلها فلا نقبن الباطل حتی یخرج الحق من جنبه» «سوگند به خدا، من در میان انبوه جمعی بودم که به لشگریان کفر هجوم بردیم تا همه آنان مغلوب شدند و پشت برگرداندند. من ناتوان نشده ام و ترسی ندارم و این مسیری که امروز پیش گرفته ام همانند مسیری است که برای پیروزی اسلام پیش گرفته بودم. قطعاً «من باطل را می شکافم و حق را از پهلوی آن بیرون می آورم.»هیچ انسان مطلعی را سراغ نداریم که از زندگی پر فراز و نشیب و پر از تلاطم های تند و سخت علی بن ابیطالب علیه السلام، اطلاع داشته باشد و این انسان کامل را به عنوان دلیرترین انسان تاریخ قبول نداشته باشد.این شجاعت و دلاوری ها عمدتاً بر این مبنا استوار بوده است که اولا :زندگی و مرگ برای این انسان کامل به خوبی تفسیر شده و واقعیت هر دو را به خوبی درک کرده بود.ثانیاً : ایشان حیات خویش را وابسته به مشیّت الهی می دانست و به خوبی می دانست که لحظات حیات او از لطف خداست و همین آگاهی او را به تکاپو برای شکرگزاری وا می داشت.ثالثاً : مالکیت ایشان بر نفس خویش، برای ترس و هراس جایی باقی نگذاشته بود زیرا قدرت خود را وابسته به قدرت مطلق خداوند می دانست و در نتیجه از هیچ قدرت خارجی واهمه ای نداشت.در ادامه حضرت بیان می دارد که من باطل را می شکافم و حق را از پهلوی آن، بیرون می آورم، بنابراین، بیهوده در راه مخلوط کردن حق و باطل حیله و تدبیر نکنید. آشنایی امیرالمؤمنین با حق بیشتر از هر انسانی در روی زمین است و کیست که بتواند با مکر پروازی و فریب در حکومت و حق پوشی، بر آن حضرت شبهه ای ایجاد کند؟ عظمت حق در آن است که باطل هرگز نمی تواند به صورت کامل آن را بپوشاند و رنگش را مات کند. 2   نتیجه : در همه زمان ها، حق و باطل در کنار هم وجود دارند و همیشه نیز عده ای سعی در پوشاندن حق بوسیله باطل دارند. آنچه مهم است این است که اولاً : حق را بشناسیم تا در لحظه های حساس زندگی بتوانیم آن را از باطل تشخیص دهیم و ثانیاً : تا زمانی که حق را به صورت کامل نشناخته و قادر به تشخیص صحیح آن نشده ایم، دست در دست ولایت داشته باشیم تا به بیراهه کشانده نشویم. چرا که ولی خدا با گذشتن از نفس خود و غلبه بر هوا و هوس های دنیوی، حق شناس است و دنباله روی از او انسان را به سر منزل مقصود خواهد رساند . پی نوشت ها:1- ذی قار نام محلی است در نزدیکی بصره2- شرح نهج البلاغه، علامه محمدتقی جعفری، ج 8، ص 295  آمنه کریمی  بخش نهج البلاغه تبیان منابع:نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتیشرح نهج البلاغه، علامه محمدتقی جعفری، ج 8 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 429]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن