واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار جمعه 26 شهریور 1389 تعداد مشاهده : 262 همزيستي مهرههاي مخالف شطرنج خبرگزاري فارس: رمان «شطرنج با ماشين قيامت» يكي از آثار شاخص در حوزه ادبيات داستان دفاع مقدس است كه با نگاهي موشكافانه به عقايد و ديدگاههاي مختلف نسبت به جنگ تحميلي نوشته است. به گزارش خبرگراي فارس، ميلههاي آج دار، بستنيهاي بخارگرفته، گيتي، مهندس، انفجار پل صراط، مهرههاي وزير شده، كشيشها، بناي يادبود، شليك قبضهها و ... تنها بخشي از نشانههاي رمان «شطرنج با ماشين قيامت» نوشته حبيب احمدزاده است. نويسندهاي كه با وسواس مينويسد، اما وقتي مينويسد، مخاطبان خاص را همواره دارد. حضور جدي حبيب احمدزاده در عرصه ادبيات داستاني ايران به سال 1379 برميگردد كه با انتشار مجموعه داستان «داستانهاي شهر جنگي» توجه بسياري از خوانندگان جدي ادبيات و منتقدان ادبي را به سوي خود جلب كرد. در آن سال اين كتاب تجربه موفقي در جلب مخاطبان داشت، به گونهاي كه چاپ اول آن در شهريور ماه به بازار آمد و تا بهمن ماه همان سال «داستانهاي شهر جنگي» 5 بار تجديد چاپ شد و در مجموع در 5 نوبت تعداد 34هزار نسخه از اين كتاب به فروش رسيد. (روزنامه سلام ناشر اين كتاب در سال 1379 بوده است) حالا با فاصله 7 سال تقريبا سكوت نويسنده، رمان «شطرنج با ماشين قيامت» چاپ و منتشر شده است. رماني كه يكبار ديگر نگاه موشكافانه نويسنده مسائل مربوط به جنگ 8 ساله عراق عليه ايران را دستمايه خود قرار داده است. داستان رمان به سالهاي شروع جنگ بر ميگردد، يكي از شهرهاي جنوبي كشورمان (احتمالا آبادان) در محاصره نيروهاي عراقي است. نيروهاي ايراني باقيمانده در شهر به همراه معدود ساكناني كه موفق به خروج از شهر نشدهاند، روزها و شبهاي سختي را سپري ميكنند. براساس اطلاعات سري، فعاليت يك دستگاه رادار فرانسوي سامبلين توسط نيروهاي عراقي، اختلالاتي را در آرايش نظامي نيروهاي ايراني مستقر در شهر محاصره شده به وجود آورده است. عمده تلاش نيروهاي مقاومت كننده در شهر، اختلال در كار آن رادار سامبلين است كه سرانجام در اين راه موفق ميشوند و در اين ميان اتفاقات و حوادثي به وجود ميآيد كه بخشهاي فرعي رمان را تشكيل ميدهد و عمده كشمكش دروني در طرح رمان بر پايه اين حوادث فرعي بنا نهاده شده و نويسنده با جزئينگاري اين بخشهاي فرعي ، مكمل را پررنگتر كرده است. شطرنج با ماشين قيامت» طرح «توهم توطئهاي» دارد و ميتوان ادعا كرد كل داستان رمان بر اين اساس پايهگذاري شده است. وجود «رادار فرانسوي سامبلين» در ابتداي رمان مطرح ميشود ولي تا پايان رمان مدارك مستندي از وجود آن در دست نيست. البته در پايان رمان برحسب سند و مدركي كه نويسنده براي پايان داستان ميآورد، واقعي بودن آن يادآوري ميشود. داستان اصلي، روايت خطي دارد و تعريف كردن آن بدون توجه به حاشيههاي آن لطف چنداني ندارد چرا كه در چنين داستانهايي طرح اصلي، از همان ابتدا پايان خود را لو ميدهد. براي يك خواننده حرفهاي تقريبا روشن است كه در صورت بهرهمندي نيروهاي دشمن از يك دستگاه رادار الكترونيكي پيشرفته، نيروهاي خود در ابتدا دچار صدماتي ميشوند و در نهايت با قبول تلفاتي (جاني و تسليحاتي) و با تدبيري عالي، آن دستگاه را از كار مياندازند. همين قصه در اين رمان هم مورد استفاده قرار ميگيرد اما در كنار اين رويكرد قابل پيش بيني بخشهاي ديگري هم در ساختار رمان تنيده شده كه به راحتي براي مخاطب قابل پيش بيني نيست و آن قسمتهاي فرعي است كه اتفاقا بخشهاي كليدي رمان در اين بخشها گنجانده شده است. ديدگاههاي آدمهاي مختلف درباره موضوع جنگ از قسمتهاي قابل تامل در اين بخش از رمان است. نويسنده براي اين منظور آدمهاي مختلفي را از طيفهاي گوناگون وارد دنياي داستاني خود كرده است. دو كشيش مسيحي، نماينده پيروان حضرت مسيح (ع) هستند كه به نوبه خود ديدگاههاي خود را پيرامون جنگ عراق عليه ايران بيان ميكنند. شخصيت «مهندس» عقايد كساني را مطرح ميكند كه هنوز در فضاي حكومت پيش از انقلاب اسلامي سير ميكنند و با نيروهاي بسيجي فعال در جنگ ارتباط لازم را هنوز برقرار نكرده است. «گيتي» زني آسيب ديده از ناهنجاريهاي اجتماعي پيش از دوران انقلاب اسلامي است كه هنوز هم خود را يك قرباني ميبيند و براي همين حاضر نيست به هيچ مردي اعتماد كند و در مقابل پدر و مادر جواد كه فرزندشان (جواد) در ميدانهاي جنگ به شهادت رسيده است، نمونهاي روشن از صبر و استقامت خانوادههاي شهداي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس هستند. همچنين «شخصيت» استوار، نماد مردان نظامي ارتشي است كه مقررات نظامي را بر هر چيز ديگري در اولويت قرار ميدهد. راوي داستان و همرزمانش كه دوستانش نيز محسوب ميشوند، مردان بسيجي هستند كه خوي و خصلت مردان بسيجي اين سرزمين را دارند. مجموع اين آدمها در دايره بستهاي كه همان شهر محاصره شده است، در مقابل وضعيت اضطراري جنگ، واكنشهاي متفاوتي از خود بروز ميدهند. عنوان رمان (شطرنج با ماشين قيامت) برگرفته از عقايد مهندس است كه رادار مجهز دشمن و ادوات جنگي پيرامون آن را به ماشين قيامتي تشبيه ميكند كه در صورت فعال شدن قيامتي از آتش و كشتار را به راه خواهد انداخت. (در بخشي از صحنههاي رمان با گلوله باران شهر توسط ادوات جنگي دشمن، مهندس عقايد خود را تعبير شده ميشمارد) او نيروهاي درگير در جنگ (در دو جبهه) را به مهرههاي سياه شطرنج تشبيه ميكند كه بدون خواست و اراده خود به وسيله دستهاي ديگر به بازي گرفته شدهاند. راوي اين تشبيه مهندس را به ظاهر قبول ندارد ولي بخشي از ناخودآگاه او را اين عقيده اشغال كرده است. عقايد فيلسوفمآبانه مهندس كه خود شخصيتي نامتعادل و متلاشي دارد، به كل فضاي رمان سايه انداخته و نويسنده سعي كرده اين عقايد را در حين انكار به نوعي بازخواني كند. شخصيتهاي ديگر رمان عقايد خود را به روشني برملا نميكنند. حتي كشيشهاي مسيحي كه ترجيح ميدهند در اولين فرصت به دست آمده از اين فضا خارج شوند. در پايان داستان آدمها به نوعي به سامان ميرسند و قصه عملا به پايان ميرسد. ------------------------------ نويسنده: علي الله سليمي ------------------------------ انتهاي پيام/و
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 153]